نام پژوهشگر: صدیقه آزادی فرد
صدیقه آزادی فرد خدامراد مومنی
مطالعات نشان می دهد که طلاق عاطفی می تواند تأثیر مهمی بر رضایت زناشویی داشته باشد. این تأثیر می تواند هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و در تعامل با سایر متغیرهای روان شناختی از قبیل دانش و نگرش جنسی، باورهای ارتباطی و سبک حل تعارض باشد. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی دانش و نگرش جنسی، باورهای ارتباطی و سبک های حل تعارض با طلاق عاطفی بود. جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی را پرستاران زن متأهل شاغل در بیمارستان های شهر خرم آباد تشکیل ¬دادند. حجم نمونه شامل230 پرستار بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده شامل پرسشنامه¬ی دانش و نگرش جنسی (skas)، باورهای ارتباطی (rbi)، سبک های حل تعارض (roci-ii) و طلاق عاطفی (eds) بود. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین دانش و نگرش جنسی با میزان طلاق عاطفی زنان رابطه ی منفی معناداری برقرار است. باورهای ارتباطی با میزان طلاق عاطفی رابطه ی منفی معنی داری داشت و این رابطه برای تمامی باورهای ارتباطی به غیر از باور به عدم تغییرپذیری همسر معنادار بود. از میان سبک های حل تعارض، سبک یکپارچه و مصالحه رابطه ی منفی معناداری با طلاق عاطفی داشتند و سبک مسلط رابطه ی مثبت معناداری با طلاق عاطفی داشت. در نهایت مدل رگرسیون چند گانه نشان داد که باور به مخرب بودن مخالفت، نگرش جنسی، توقع ذهن خوانی، باور به عدم تغییر پذیری همسر و کمال گرایی جنسی به ترتیب بیشترین نقش را در پیش بینی طلاق عاطفی داشتند. تلاش در راستای افزایش دانش و نگرش جنسی سالم، باورهای ارتباطی منطقی و سبک های حل تعارض یکپارچه و مصالحه می تواند گامی مهم جهت ارتقای رضایت زناشویی پرستاران و کاهش طلاق عاطفی در آنها باشد.