نام پژوهشگر: غزل سلطانی نسب
غزل سلطانی نسب خدیجه سفیری
شادمانی به عنوان یکی از آمال و علائق همیشگی انسان ها و همچنین یکی از دغدغه های متفکران اجتماعی قدیم و جدید از نیمه دوم قرن گذشته در شمار یکی از حوزه های پژوهشی بین رشته ای قرار گرفت. با مرور ادبیات موضوعی خوشبختی ذهنی (swb) و شادمانی مشخص می شود در ایران بجز تحقیقات اندکی که با رویکرد روان شناختی به مطالعه تجربی این موضوع همت گمارده اند، کار دیگری به چشم نمی خورد، همچنین موضوع شادمانی زنان به طور اخص و با توجه به اهمیت این موضوع، مورد غفلت واقع شده است. پژوهش حاضر سعی نموده است ضمن مرور و توجه به رویکردهای مختلف این حوزه، با رویکرد جامعه شناختی با روش پیمایش (انتخاب 347 نفر از زنان تهرانی در سنین بین 25 تا 35 سال) موضوع شادمانی زنان را مطالعه نماید. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شادمانی زنان تهرانی با میانگین نمره 35.5 از سطح متوسط نیز کمتر بوده و در سطح پایینی قرار دارد. همچنین در بررسی عوامل فردی و اجتماعی مرتبط با احساس شادمانی زنان، دریافتیم متغیر های احساس آسایش و احساس امنیت با به نرتیب نمرات میانگین 45.7 و 34.65 که هر دو از سطح متوسط پایین تر بوده و در وضعیت نامطلوبی به سر می برند. لازم به ذکر است متغیر احساس آسایش در این پژوهش با ابعاد سلامت جسمی-روانی و تامین مادی سنجیده شده است. از سویی زنان تهرانی از نظر احساس همبستگی اجتماعی و احساس عزت و احترام با میانگین های به ترتیب 54.3 و 59.11 در وضعیت مطلوب تری نسبت به دو شاخص قبل قرار دارند؛ علیرغم اینکه نمره میانگین این دو شاخص نیز چندان بالا نیست و این نتیجه موید نظریه غالب در این تحقیق می باشد که معتقد است شادمانی در جامعه ایران به لحاظ دو متغیر اول که منبع تامین شان غالبا خارج از محیط های فردی می باشد، در سطح پایینی قرار دارد.