نام پژوهشگر: مریم مناف زاده
مریم مناف زاده گودرز صادقی هشجین
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هایپرلیپیدمی بر اضطراب و واکنش به درد حرارتی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 32 سر موش سوری نر و ماده با میانگین وزنی 25 گرم تشکیل می دهد. در ابتدا موش های نر و ماده به صورت تصادفی هر کدام به چهار گروه (جمعا" هشت گروه) تقسیم گردیدند. به منظور گردآوری اطلاعات، برای ارزیابی اضطراب، ابتدا با استفاده از ماز بعلاوه ای شکل مرتفع زمان و تعداد استقرار موش ها در بازوهای باز و بازوهای بسته محاسبه شد سپس به منظور ارزیابی درد، موش ها در دستگاه هات پلیت قرار گرفتند. پس از خون گیری و انجام آزمایشات مربوط به کورتیزول، آنالیز داده ها با نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های کروسکال والیس و یومن ویت نی ارزیابی و سطح معنی داری مساوی یا کمتر از 05/0 درنظر گرفته شد. نتایج معناداری را در آنالیز داده های مربوط به مدت زمان استقرار موش ها در بازوی بسته بین گروه کنترل با گروه های بیمار و بیمار تحت درمان "lpd-cnt، cnt"؛ "lpd-dzp، cnt"وهمچنین بین گروه های بیمارو سالم تحت درمان "lpd-cnt، dzp" دیده شد. در داده های مربوط به تعداد دفعات ورود موش ها به بازوهای بسته نیز بین گروه های کنترل وسالم تحت درمان "dzp، cnt" وهمچنین بین گروه های تحت درمان "dzp، lpd-dzp" اختلاف معنی داری را مشاهده کردیم که نتایج این دوآزمون نشان می دهد که هایپرلیپیدمی می تواند یکی از عوامل بروز اضطراب در حیوان باشد زیرا حیوان مدت زمان بیشتری را در بازوهای بسته سپری کرده و تردد بیشتری را بین بازوها داشته که می تواند به دلیل کنجکاوی حیوان باشد. در بخش مربوط به داده های کورتیزول نیز در بین گروه کنترل و گروه های تحت درمان "cnt و dzp" و "cnt و lip-dzp" نیز اختلاف معناداری را یافتیم که موید این مطلب است که با تزریق دیازپام، در خون حیوان کورتیزول بیشتری ترشح شده که به معنای داشتن اضطراب بیشتر نیست بلکه به معنای غلبه بر بی استرسی مطلق یا ریلکسی بیش از حد می باشد زیرا در این شرایط بدن نیاز به میزان مشخصی کورتیزول دارد تا به حالت نرمال برسد بنابراین با فیدبک منفی کورتیزول بیشتری تولید می کند. اگر بدن کورتیزول کافی هم نداشته باشد، شاید انواع دیگری از مشکلات بروز کنند. در بخش مربوط به آزمون واکنش به درد حرارتی نیز ازنظر آماری هیچ تفاوت معنی داری بین دو جنس نر و ماده مشاهده نشد.