نام پژوهشگر: احسان پورمند

تدوین یک مدل غیر قطعی برای تخصیص پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهری با کاربرد روش های گزینش اجتماعی: مطالعه موردی منطقه تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده عمران 1393
  احسان پورمند   نجمه مهجوری مجد

در سال های اخیر، بهره برداری های غیر اصولی از منابع آب های سطحی و زیرزمینی و آلودگی این منابع حیاتی توسط فاضلاب های شهری، کشاورزی و صنعتی، در کلان شهری مانند تهران و اطراف آن نیز کمّیت و کیفیت این منابع را به شدت دستخوش تخریب قرار داده است. همچنین، حجم قابل توجه آب مصرفی در بخش کشاورزی این منطقه، نوسانات سطح آب آبخوان های منطقه با توجه به برداشت های بی رویه و از طرفی، ورود بار آلودگی زیاد به کانال ها و انهار مرکزی و همچنین، ورود فاضلاب از چاه های جذبی به آبخوان تهران از جمله چالش های بسیار بزرگ در منطقه است. با توجه این چالش ها عملاً بهره برداری مجدد از پساب تصفیه خانه های فاضلاب و رواناب های سطحی شهری برای تأمین نیازهای آبی این منطقه به امری اجتناب ناپذیر بدل شده است. از طرفی، با وجود گروداران با مطلوبیت ها و قدرت های نسبی متفاوت، تصمیم گیری های گروهی در منابع آب، اغلب با چالش همراه است. روش های گزینش اجتماعی به عنوان ابزاری کارآمد می تواند کمک شایانی به تصمیم گیرندگان در انتخاب گزینه تصمیم گیری مناسب کند. در این پایان نامه، برای نخستین بار، یک مدل تصمیم گیری گروهی نوین و کارامد در زمینه تخصیص پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهری و رواناب های سطحی با در نظر گرفتن عدم قطعیت ها با کاربرد روش های گزینش اجتماعی ارائه می شود. هدف از به کارگیری روش های گزینش اجتماعی در این پایان نامه، تعیین سیاست های پایدار برای بهره برداری از پساب های تصفیه خانه ها به عنوان یک منبع آب به گونه ای است که گروداران در مورد آن ها توافق نسبتاً پایداری داشته، و هیچ یک از آن ها تمایلی برای تخطی از این سیاست ها نداشته باشند. در ابتدا تعدادی سناریوی تخصیص پساب به آببران بخش کشاورزی و تغذیه آب زیرزمینی تعیین می شود. سپس، گروداران با توجه به معیارهای مختلف مانند سود و هزینه ها، تعادل بخشی آب زیرزمینی و دیگر معیارهای کیفی و زیست محیطی، سناریوهای تخصیص را رتبه بندی می کنند. سپس، با استفاده از برخی روش های مبتنی بر گزینش اجتماعی کلاسیک، گزینه های برتر از دید همه گروداران تعیین می شوند. در رویکردی دیگر، از روش های گزینش اجتماعی فازی مانند شمارش بردا، مینی -ماکس و کمیت سنج های زبانی با رویکرد منطق فازی به منظور انتخاب سناریوی مناسب استفاده می گردد که در آن ها، بر خلاف روش های گزینش اجتماعی کلاسیک، گزینه ها از دیدگاه تصمیم گیرندگان رتبه بندی نمی شوند، بلکه درجه مطلوبیت هر سناریو برای هر یک از ذی نفعان، عامل تأثیرگذار در این روش ها می باشد. تصمیم گیرندگان با بیان مطلوبیت خود به صورت فازی، آزادی عمل بیشتری در تعیین گزینه ی بهینه ی اجتماعی دارند. همچنین، برخی عدم قطعیت-های مهم مربوط به توابع مطلوبیت تصمیم گیرندگان و اثر سناریوها بر مقادیر مطلوبیت های آن ها با تعریف توابع عضویت فازی در نظر گرفته می شوند و برای اولین بار با تلفیق روش های رتبه بندی فازی (به منظور مقایسه توابع عضویت فازی) و گزینش اجتماعی فازی، سناریوی بهینه اجتماعی از دید تمامی گروداران به منظور تخصیص پساب معرفی می شود. در این پایا ن نامه همچنین، سناریوی برتر در دو حالت قدرت های نسبی برابر و قدرت های نسبی نابرابر گروداران در تصمیم گیری انتخاب می گردد. در نهایت، نتایج استفاده از روش های گزینش اجتماعی فازی و کلاسیک با نتایج دو روش مبتنی بر تصمیم گیری چند معیاره استدلال شهودی و موافقت چندمعیاره نیز مقایسه می گردد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ساختار پیشنهادی، دارای کارایی مناسبی در انتخاب گزینه بهینه در مسائل مدیریت منابع آب و به-خصوص انتخاب سناریوی مناسب تخصیص پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهری و رواناب سطحی می-باشد و می تواند مطلوبیت های گروداران را تا حد زیادی در فرایند تصمیم گیری گروهی در نظر بگیرد.