نام پژوهشگر: سیدمحمدعلی میربلوکی
سیدمحمدعلی میربلوکی حسین هوشنگی
یکی از عوامل اصلی رشد مباحث و مجادلات کلامی و به تبع آن متمایز شدن فرقه ها از یکدیگر، اختلاف برداشت صاحبان اندیشه، از قرآن کریم و سنت بوده است. به عبارتی دیگر فهم و تفسیر قرآن کریم و همچنین احادیث نبوی که برای همه مسلمانان به عنوان اساس و پایه معارف و اعتقادات دینی محسوب می شود، از موضوعاتی است که از افراط و تفریط در امان نمانده، و در طول تاریخ اسلام، با تفسیرهائی ناهمگون از متون دینی، زمینه به وجود آمدن فرقه های گوناگون کلامی ایجاد شده است. اسباب و عوامل شکل گیری و رواج اندیشه های مختلف فرقه ای و مناقشات گروهی(اعم از سیاسی، کلامی و فقهی) اگرچه فراوان، مختلف و متفاوت است، اما به طور کلی، جدای از تأثیر عوامل معرفتی بر شناخت انسان، عوامل اختلاف برداشت از متون دینی را می توان به دو شاخه تقسیم کرد: 1- ساختارهای زبانی و متنی متون دینی که شامل ویژگیهای مبتنی بر نحوه(کلیت) نزول قرآن کریم، ویژگیهای مرتبط با اصل زبان عربی، ویژگیهای زبانی مرتبط با مخاطب و ویژگیهای مبتنی بر اسلوب بیانی قرآن کریم می شود. 2- تأثیر عوامل غیر معرفتی بر افکار و اندیشه انسان که شامل عوامل روانشناختی(درونی) و عوامل محیطی(بیرونی) اعم از عوامل اقلیمی- جغرافیائی، عوامل انسانی و عوامل فرهنگی- اجتماعی محیطی می شود. با نگاهی گذرا به تاریخ فرق اسلامی، می توان تأثیر این عوامل را بر شکل گیری بعضی از فرقه ها به خوبی نشان داد، به طوری که رویکرد افراط گرانه فرقه ای مانند خوارج هم از حیث عوامل زبانی و متنی قرآن کریم، و هم از حیث عوامل غیرمعرفتی مانند عوامل روانشناختی، عوامل اقلیمی و جغرافیائی و عوامل انسانی(به طور خاص عامل سیاسی)، قابل تحلیل است. بدین ترتیب تأثیر این عوامل در شکل گیری رویکرد افراطی یا تفریطی به متون مقدس امری اجتناب ناپذیر است.