هدف پژوهش حاضر ارزشیابی برنامه درسی تجربه شده آموزش عالی از نظر تفکر انتقادی بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان است که در سال تحصیلی 91-90مشغول به تحصیل می باشند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با توجه به جدول جرسی و مورگان (1970) 365 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی بود. ابزارهای سنجش در این تحقیق شامل آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی،میانگین، انحراف استاندارد) و آماراستنباطی(آزمون استیودنت ،t تک نمونه ای و tمستقل و تحلیل واریانس) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها ضمن آن که نشان از ضعف مهارت های تفکر انتقادی در میان دانشجویان می باشد به تحلیل عوامل موثر در ایجاد این وضعیت در دانشگاه (از قبیل روش های تدریس ،تعداد زیاد دانشجویان ، زمان محدود، حجم بالای مطالب درسی ، ماهیت ثابت و متقن در برخی از رشته ها، کمبود محتوای مناسب ، کمبودامکانات و منابع و مشکلات مربوط به نظام آموزشی ) و ارائه راهکارهایی در جهت تقویت و پرورش مهارت تفکر انتقادی در میان دانشجویان کمک می کند