نام پژوهشگر: آتوسا رفیعی نژاد
آتوسا رفیعی نژاد فرهاد ساسانی
شرایط اجتماعی و فرهنگی تأثیر فراوانی بر نگرش افراد از جمله کودکان دارد. زبان در این میان، عمده ترین بازتابنده این نگرش است و نوشتار فرصت بیش تری برای ثبت این نگرش می دهد. برای این منظور، آرزو می تواند به خوبی نمایانگر نگرش افراد باشد. از این روی، در پژوهش حاضر تلاش شده است به تحلیل و مقایسه آرزوهای نوشته شده در انشای کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان مدرسه های عادی آموزش و پرورش پرداخته شود. این پژوهش با تکیه بر سه متغیر «موقعیت اجتماعی»، «جنسیت» و «ملیت» و با هدف یافتن تفاوت های ساختاری و معنایی انشای کودکان انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش در مجموع 330 انشاست که از کودکان 11 تا 14 سال دختر و پسر مدرسه های عادی آموزش و پرورش و کودکان بازمانده از تحصیل (که تعدادی افغان تبارند) مدرسه های انجمن های مردم نهاد، جمع آوری شده است. بر این اساس، نخست در تحلیل ساختاری انشاها نوع جمله های بیان آرزو در سه دسته اصلی قرار گرفت. پرکاربردترین ساختار، جمله مرکب ناهمپایه با فعل «آرزو دارم» است. سپس الگوی چینش متن هر انشا بررسی شد و مشخص شد که سه گام اصلی و هفده گام فرعی در انشاها وجود دارد اما میزان فراوانی این گام ها در انشای گروه های مختلف کودکان، متفاوت بوده است. در ادامه بر پایه نظریه قاب معنایی فیلمور، واژه های به کار رفته در انشاها در هفده قاب معنایی بررسی و مقایسه شده است. این بررسی حاکی از آن است که پرکاربرد ترین قاب ها، شغل، تحصیل، مالکیت، خانواده و معنویات و اخلاق بوده است. در بررسی معنایی، میزان کاربرد قاب ها و واژه های به کار رفته در آن ها در انشای گروه های کودکان، تفاوت های قابل توجهی را نشان داده است.