نام پژوهشگر: فاطمه عظیمی بلوکی

مبانی و سیر تاریخی تفسیر عرفانی قرن ششم و هفتم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده علوم انسانی 1393
  فاطمه عظیمی بلوکی   حمید رضا حاجی بابایی

برخی از تفاسیر عرفانی از قوائد و اصول تفسیری و استظهار از نصوص پیروی نکرده و دچار افراط گردیده و در ورطه تفسیر به رای گرفتار شده اند. اینان از آیات و روایات به عنوان ابزاری در جهت تایید اصطلاحات و اصول تصوف و مکتب عرفانی خویش بهره برده اند. برخی دیگر با نگرش عرفانی مبتنی برقرآن و سنت، به تفسیر، سعی نموده اند که با بیان رموز و اشارات، لطایف باطنی قرآن را با ادبیات ویژه عارفانه ترسیم کنند و در عین حال نهایت سعی خویش را در جهت دور شدن از تفسیر به رای به کار برده اند. این افراط و تفریط ها ریشه در مبانی و نگرش تفسیری عارفان دارد و ضرورت طرح و نقد این مبانی را روشن می گرداند. این جریان و رویکرد تفسیری بر اساس مبانی ویژه ای ارائه شده که عبارتند از مبانی زبان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی. تاویل اساسی ترین محور در تفاسیر عرفانی قرن ششم و هفتم است که در برخی تفاسیر مانند کشف الاسرار و تاویلات النجمیه، ضمن توجه به ظاهر آیات، ضوابط تاویل رعایت شده است به طوری که می توان آنها را در شمار تفاسیر قابل اعتماد محسوب کرد. ولی در برخی دیگر مانند تفسیر عرائس البیان و تفسیر القرآن الکریم، بیشتر تاویلات صرفا ذوقی و به منظور تحکیم مبانی تصوف و یا تایید نظریه وحدت وجود بیان شده است.