نام پژوهشگر: قدسیه عبدالهی
قدسیه عبدالهی اکبر زارع شاه آبادی
چکیده شهروندی از مهم ترین ایده های اجتماعی محسوب می شود که از گذشته مورد توجه بوده اما در دوران معاصر دارای اهمیتی دو چندان شده است. شهروند فردی است در رابطه با یک جامعه ی سیاسی که از سویی برخوردار از حقوقی است و از سوی دیگر در برابر جامعه ی سیاسی تکلیف -هایی به عهده دارد، این رابطه را شهروندی گویند. آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی برای ایجاد فضای دموکراتیک قانونمند و مردمی، و پویایی در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ضروری به نظر می رسد. بنابراین تحقق حقوق و تکالیف شهروندی در گرو شناخت موثر و مفید آنها می باشد. در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی میزان آگاهی دانشجویان از حقوق و وظایف شهروندی و عوامل موثر بر آن، پرداخته است. برای انجام این پژوهش در بخش نظری از روش اسنادی و در بخش سنجش و تحلیل از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه سراسری یزد در سال 1393 می باشند و حجم نمونه 383 نفر است که به روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. چارچوب نظری پژوهش برگرفته از دیدگاه ها و نظریات سیاسی، دیدگاه ها و نظریات جامعه شناسی ( شامل نظریه های مارکس، وبر، مارشال، پاسونز، هابرماس، دارندورف، ژانوسکی و ترنر) و دیدگاه ها و نظریات پست مدرنیستی ( فالکس، یانگ، کیملیکا و فمنیسم) با رویکرد تلفیقی است. نتایج حاکی از آن است که میزان آگاهی دانشجویان از حقوق شهروندی کمی بالاتر از سطح متوسط است اما در زمینه وظایف شهروندی پایین تر از سطح متوسط است. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند که از میان متغیرهای مستقل تحقیق، تحصیلات مادر و سن، به ترتیب بیشترین تاثیر را بر میزان آگاهی دانشجویان از حقوق شهروندی دارند و توانستند 8 درصد از تغییرات متغیر آگاهی از حقوق شهروندی را تبیین کنند. همچنین میزان استفاده از رسانه های جمعی و وضعیت تاهل نیز به ترتیب بیشترین تاثیر را بر میزان آگاهی دانشجویان از وظایف شهروندی دارند که 28 درصد از تغییرات متغیر آگاهی از وظایف شهروندی را تبیین می کنند.
قدسیه عبدالهی علی اصغر قاسمی سیانی
از آنجا که انسان بالذات مدنی بالطبع است، فیلسوفان و صاحبان اندیشه همواره در فکر طراحی الگویی بوده اند که ضمن سامان بخشیدن به روابط افراد جامعه، زندگی سعادتمندی را برایشان به ارمغان آورد. این متفکران، تشکیل حکومت واحد جهانی را برای نیل به این هدف ضروری دانسته اند. این پایان نامه ضمن تببین جایگاه حکومت جهانی در اندیشه این متفکران و مکاتب سیاسی برآمده از آن و نیز جایگاه حکومت جهانی در ادیان توحیدی به ویژه دین اسلام، ارزشهای مطلوب در گفتمانهای داعیه دار حکومت جهانی(مارکسیسم و لیبرالیسم) و نیز میزان تحقق آنها در حکومت های تشکیل شده براساس آن مکاتب و گفتمانها(حکومت کمونیستی شوروی و نظام های لیبرال دموکراسی در غرب) را مورد بررسی قرار داده است. سپس با تبیین شاخص های حکومت مهدوی در تفکر شیعی به تجزیه و تحلیل این موضوع پرداخته شده است که با روند جهانی شدن و گرایش به تشکیل حکومت جهانی از یک طرف و ناکامی مکاتب بشری برای پاسخگویی به نیازهای بشر از طرف دیگر، گفتمان حکومت مهدوی چه جایگاهی در تفکر سیاسی و شیوه حکومت بشر خواهد داشت.