نام پژوهشگر: سمیه رحیم لو

تخیل و تجسم در منظره پردازی معاصر ایران
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده هنر 1393
  سمیه رحیم لو   داریوش فرد دهکردی

تخیل، این نیروی پایان ناپذیر بشر که او را از هر موجود دیگری متمایز کرده؛ شاید بزرگترین عامل خلاقیت و آفرینش در تمامی دوره های زندگی انسان بوده است. و تجسم، ابزار ذهن، که به خلق این خیال کمک می کند و جنبه ای واقعی بدان می بخشد. تجسم و تخیل هر دو مکمل یکدیگر برای ایجاد یک اثر هنری می باشند. هیچ موضوعی نیست که به انسان مربوط شود و تخیل در آن نقش و کاربرد نداشته باشد. با این همه، شاید بتوان شایان ترین و بیشترین نمود تخیل را در آفرینش آثار ادبی و هنری پیدا کرد. در عالم خیال، هرچیزی ممکن است وقوع یابد ومحدودیتی برای قوه خیال وجود ندارد. و حد غایی این فرایند دنیایی کاملاٌ انسانی است. در نقاشی هایی که به دست نگارگران ایرانی آفریده شده است ما با تجسم دنیایی خیالی با نقشها و رنگهایی روبرو هستیم که اگرچه مادیند اما انگار به عالمی غیر مادی تعلق دارند و به عبارتی می توان گفت فضایی هستند رابط عالم ماده و ملکوت. نگارگر ایرانی تا به امروز مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده و تحت تأثیر گرایش های بسیاری قرار گرفته، همچنین در دوران معاصر نیز بسیاری از نقاشان به هنر شرق دور و نقاشی مدرن غرب گرایش پیدا کرده اند و آثاری را بر مبنای قوه تخیل ضمن حفظ هویت ایرانی با بیانی نو در منظره پردازی ارائه داده اند. در این پژوهش سعی بر این بوده، تا علیرغم وجوه تشابه و تمایزاتی که در تفکر شرق دور، غرب و ایران اسلامی نسبت به منظره پردازی دیده می شود ضمن اشاره به نظر فیلسوفان و روانشناسان درباره قوه تخیل و بررسی منظره پردازی در ایران، شرق دور و غرب وهمچنین جایگاه تخیل و نحوه تجسم آن در منظره پردازی معاصر ایران با توجه به نظریه ژیلبر دوران و گاستون باشلار در آثار سه تن از نقاشان شاخص معاصر ایران، پرداخته شود.و در نهایت تحلیل محتوایی و ساختاری از آثار منتخب این هنرمندان بر اساس روش چارلز جنسن صورت گرفته است.