نام پژوهشگر: قاسم پرهیزکاری

مبانی و رویکردهای اسطوره علم و آرمانشهر علمی در ادبیات معاصر ایران (با تکیه بر ادبیات داستانی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  قاسم پرهیزکاری   رضا چراغی

این پژوهش با هدف بررسی زمینه ها و مبانی اسطوره علم و آرمانشهرها و ضدآرمانشهرهای علمی در ادبیات داستانی معاصر انجام شده است. بررسی توصیفی- تحلیلی حاضر، گفتمانِ روشنگرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان و طالبوف تبریزی را در چگونگی طرح آرمانشهرها حول محور اسطوره و علم نشان داده و تبیین می کند که اندیشه های آرمانی آنان بر اساس مکانیزم علم باوری، عقل گرایی، اثبات گرایی، اسطوره علم، بهشت ، باستان گرایی، ناسیونالیسم، مواجهه ناگهانی با غرب، فراروایت تقابل غرب و شرق، غرب گرایی و وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفته است. در این پژوهش، پس از بررسی اجمالی مفاهیم و عناصر آرمانشهر، فرایند اسطوره زدایی، علم باوری و اسطوره سازی از علم تبیین شده و مهم ترین آرمانشهرها و ضدآرمانشهرهای علمی غرب بررسی شده است. در ادامه به اسطوره ی علم و آرمانشهرهای علمی در اندیشه ها و آثار کسانی چون آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان، طالبوف، شیخ موسی نثری، صنعتی زاده ی کرمانی و صادق هدایت پرداخته شده است. در نهایت نیز الگوهای مشترک بینش اسطوره ای و آرمانشهرهای علمی ایران بررسی شده اند. بررسی ها و تحلیل-های این جُستار نشان می دهد که مفاهیم و الگوهای مشترک جهان اساطیر کهن (الگوی قهرمان، منجی، جدال خیر و شر، نظم، کمال، جاودانگی و...) در آرمانشهرهای علمی به گونه ای دیگر و با زیرساختی مشابه سر برآورده و این مسأله بیانگر تداوم اسطوره در جهان علمی- تکنولوژیک عصر جدید است. مهم ترین گزاره ی آرمانشهرپردازان ایرانی، سیر خطی پیشرفت علم و تکنولوژی در جهت سعادت اخلاقی و اجتماعی غایی است که عموماً در تدوین جامعه ی آرمانی، جغرافیای واقعی آرمانشهرها را در سرزمین غرب (آلمان، فرانسه، انگلیس، قفقاز و...) تصور کرده اند و تصویر زیبایی از آن را در جغرافیای مثالی در ایران به نمایش گذاشته اند.