نام پژوهشگر: ندا ملک لو
ندا ملک لو عزت اله سام آرام
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سبک زندگی و میزان سلامت اجتماعی کارمندان (شعبه نه تامین اجتماعی) می پردازد. متغیر مستقل در این پژوهش سبک زندگی است که در دو بعد رفتاری (فراغت و مصرف فرهنگی) و اعتقادی مورد سنجش قرار گرفته است. میزان سلامت اجتماعی نیز متغیر وابسته این پژوهش می باشد که با استفاده از مولفه های 5 گانه سنجش میزان سلامت اجتماعی که توسط کییز(1998) مطرح گردیده، مورد سنجش قرار گرفته است. یافته ها پیرامون میزان سلامت اجتماعی پاسخگویان نشان می دهد که میزان سلامت اجتماعی در بین 20 نفر (1/24درصد) از پاسخگویان پایین، در بین 38 نفر(8/45درصد) از پاسخگویان متوسط و در بین 25 نفر (1/30درصد ) از پاسخگویان بالا می باشد. همچنین یافته ها پیرامون سبک زندگی پاسخگویان نیز نشان می دهد، 20نفر(1/24درصد) از پاسخگویان سبک زندگی نامطلوب، 31نفر (4/43درصد) سبک زندگی نیمه مطلوب و 27 نفر (5/32درصد) سبک زندگی نامطلوب دارند. تحلیل یافته ها نیز نشان داد بین سبک زندگی و کلیه مولفه های آن با میزان سلامت اجتماعی با شدت متوسط همبستگی وجود دارد و این بدان معناست که بین میزان مطلوبیت فراغت، میزان مصرف کالاهای فرهنگی مطلوب و میزان پایبندی به ملاحظات اخلاقی با میزان سلامت اجتماعی همبستگی وجود دارد. همچنین بین سن، وضعیت تاهل و جنسیت کارمندان با میزان سلامت اجتماعی همبستگی مشاهده نگردید. یافته ها همچنین نشان دادند که بین میزان تحصیلات کارمندان و میزان سلامت اجتماعی آنان همبستگی وجود ندارد. بدین ترتیب که هرچه میزان تحصیلات افراد بیشتر باشد؛ سلامت اجتماعی نیز افزایش یافته و هرچه میزان تحصیلات افراد کمتر باشد، سلامت اجتماعی نیز پایین می آید. نتیجه: براساس یافته های پژوهش بین میزان مطلوبیت سبک زندگی و میزان برخورداری کارمندان از سلامت اجتماعی همبستگی وجود دارد. بدین ترتیب که هرچه میزان مطلوبیت سبک زندگی بیشتر شود، سلامت اجتماعی نیز افزایش یافته وهرچه میزان مطلوبیت سبک زندگی کمترشود، سلامت اجتماعی نیز کمتر می شود.