نام پژوهشگر: علی روحانی
بتول فدایی محمود هاشمیان
استعاره نه تنها ابزاری زبان شناختی به منظور افزودن جاذبه به متن است، بلکه یکی از ویژگیهای مهم تفکر و آموزش نیز میباشد (جنسن، 2006). در همین راستا، کووکسس (2002) به نقش مهم استعاره در فهم و تفکر بشری و ایجاد حقیقت اجتماعی، فرهنگی، و روانشناسی اعتقاد دارد. با این وجود با نگاهی دقیق تر، آموزش زبان دوم علاقه ی مربیان این زبان را به فهم تفاوت های فراگیران جلب نموده است. یکی از این موارد تلاش در راستای وفق دادن فعالیت های آموزشی با سبکهای شناختی فراگیران زبان دوم است. مطالعه کنونی با بهره گیری از 2 مدل نگاشت ادراکی و ترکیب ادراکی، تأثیر سبک شناختی استقلال میدانی/وابستگی میدانی را بر عملکرد آزمون استعاره مورد بررسی قرار داد. پس از انتخاب 80 دانشجوی کارشناسی رشته مترجمی از میان 110 دانشجو، به کمک آزمون 50 سوالی تعیین سطح نلسون (1978) همراه با روایی و پایایی قابل قبول و همچنین اصلاح آزمون استعاره از طریق تجزیه و تحلیل عامل، نوع سبک شناختی و عملکرد در آزمون استعاره به ترتیب ارزیابی شدند. سپس با انجام روش آماری تجزیه و تحلیل چندگانه، داده ها تفاوت آشکاری بین سبک شناختی استقلال میدانی/وابستگی میدانی در آزمون های استعاره از جمله بازشناسی، درک درست-غلط، و درک ضمنی بر اساس درک مطلب به واسطه 2 روش نگاشت ادراکی و ترکیب ادراکی را نشان دادند. این مطالعه کاربردهایی در راستای آموزش و تحقیق در زمینه زبان دوم دارد که در پایان نامه به آن پرداخته می شود.
مریم اسماعیلی عزیزالله میرزایی
بر خلاف حجم عظیم مطالعاتی در تدریس منظورشناسی (pragmatics) در کلا س ها ی زبان خارجی، تحقیقات در ارزیابی این دانش نسبت به ارزیابی دانش های دیگر بسیار کم می باشند. لذا هدف این تحقیق طراحی آزمون تولید باز به منظور ارزیابی توانایی منظور شناسی زبان آموزان در تولید کنش های گفتاری (speech acts) مناسب در زبان دوم بود. به این ترتیب عملکرد دانشجویان ایرانی رشته زبان خارجی انگلیسی با بومیان زبان انگلیسی آمریکایی مقایسه شد و تفاوت ها میان این دو گروه در استفاده از کنش های گفتاری مختلف در موقعیت های یکسان بررسی شدند. همچنین این تحقیق سیستم چند بعدی صحیح و قابل اعتمادی به منظور نمره دهی عملکرد زبان آموزان ایجاد کرد. علاوه بر این، تاثیر تفاوت هایی از قبیل جنسیت، رتبه ی تحصیلی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی که در زبان آموزان ایرانی وجود دارد بر روی عملکرد آنها در آزمون بررسی شد. جهت نیل به منظور طراحی آزمون تولید باز، مطالعات پیشین و شیوه الگوسازی جزء به کل، در ساخت سوال های تست مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین یک جدول به منظور نمایش متغیرهای منظور شناسی-اجتماعی (sociopragmatics) در سوالات ساخته شد. سیستم چند بعدی شامل سه قسمت: ارزیابی منظور شناسی-اجتماعی، ارزیابی صحت و ارزیابی منظور شناسی-زبان شناسی ((pragmalinguistics شد که در مجموع نمره ی هر سه قسمت برای فرد محسوب گشت. اعتبار آزمون طراحی شده، سیستم چند بعدی و تفاوت بین عملکرد شرکت کنندکان در مطالعه از طریق نرم افزار آماری spss)) تعیین شد. نتایج نشان داد آزمون تولید باز طراحی شده در این تحقیق به همراه سیستم چند بعدی نمره دهی آن معیار خوب و معتبری برای ارزیابی توانایی منظورشناسی افراد در تولید کنش های گفتاری درخواست (request)، پوزش apology)) و امتناع (refusal) است. همچنین تفاوت چشمگیری میان بومیان زبان انگلیسی آمریکایی و دانشجویان ایرانی رشته زبان خارجی انگلیسی در تولید کنش های گفتاری درخواست، پوزش و امتناع وجود داشت. علاوه بر این، تفاوت چشمگیری در میان زبان آموزان ایرانی در تولید کنش های گفتاری با توجه به تفاوت های شخصی آنها وجود داشت.
هاجر خلیلیان علی روحانی
یادگیری واژگان در دو بعد مهارتی و بیانی یا لغوی و تاثیر آگاهی فراشناختی زبان آموزان از فرایند یاد گیری خودشان در هر یک از دو بعد بیانی و مهارتی موضوع مطالعه در این پایان نامه میباشد. دانش اموزان و دانشجویان به دو گروه بیش آگاه و کم آگاه تقسیم شده و ارتباط میان آگاهی فراشناختی و هر یک از ابعاد یاد گیری واژگان بررسی میشود، نتایج تحقیق حاضر می تواند راهگشای مطالعات فرایند های ذهنی یاد گیری ابعاد مختلف زبان باشد.دستیابی به درکی کار آمد از یادگیری بعد مهارتی و بیانی واژگان زبان بدون در نظر گرفتن فرآیند های ذهنی و فراشناختی زبان آموزان راه گشا نخواهد بود. در این راستا تحقیق حاضر بر ان است تا با بررسی ارتباط میان توانش مهارتی و بیانی واژگان زبان انگلیسی و آگاهی فراشناختی زبان آموزان از یک سو و مقایسه عملکرد زبان آموزان هر یک از گروه های بیش آگاه و کم آگاه در بعد مهارتی و بیانی واژگان از سوی دیگر راهگشای مطالعات بیشتر در زمینه یاد گیری فرآیند های ذهنی زبان گردد
علی روحانی سید وهاب الدین مکی
سرطان در بافتهای نرم یکی از از عوامل مرگ و میر می باشد و دلایل روشنی وجود دارد که تشخیص اولیه و درمان ثانویه، شانس و احتمال درمان را در بیماران مبتلا به سرطان بافت نرم افزایش می دهد. نوع آرایش تومور یکی از مهمترین انواع نشانه های شناخته شد? سرطان در بافت نرم است. گزارش های منتشره حاکی از تشخیص 30 الی 50 درصد از این نوع سرطان در تصاویر ماموگرافی و 40الی 60 درصد در تصاویر سی تی اسکن و 60 الی 80 درصد در معاینه های بافت شناسی است. هدف از انجام این طرح تشخیص بدخیم بودن نوع سرطان از روی آرایش تومورها در تصاویر ماموگرافی وسی تی اسکن با استفاده ازبررسی مدل برخالی و دسته بندی کردن آنها به دو گروه خوش خیم و بدخیم به کمک شبکه های عصبی مصنوعی احتمالاتی است. موادوروشها-ماموگرامهاو تصاویر سی تی اسکن به کاررفته در این طرح از بیمارستان شهید طالقانی تهران به تعداد 164 عدد در دو گروه خوش خیم و بدخیم تهیه گردیدند و سپس مراحل تشخیص نواحی سرطانی و نقاط میکروکلسیفیکاسیون ها با استفاده از روش نظریه برخالی مشخص ودسته بندی شدند. نتایج-آرایش تومورها ها در تصاویر مشخص شد و با استفاده از هشت مشخص? انتخابی از متن تصاویر نتایج حاصله توسط شبکه های عصبی مصنوعی احتمالاتی در روش برخالی به دو گروه خوش خیم و بدخیم دسته بندی گردیدند که آموزش شبکه با کلیه دادگان صورت گرفته و دادگان تست و آزمون یکی است. بحث و نتیجه گیری- نتایج بدست آمده با نتایج تشخیصی پزشک متخصص تطبیق داده شد و قوانین تشخیصی نقاط میکروکلسیفیکاسیون ها استخراج گردید ومشخص شد که بهترین جوابها مربوط به ترکیب مشخصه های روش برخالی است.
نفیسه محمدی علی روحانی
همواره تحقیقات بسیاری پیرامون نقش تاثیرگذار هوش عاطفی معلمان در کارآمدی ایشان و درباره تاثیر چشمگیر خصیصه های انگیزشی زبان آموزان در موفقیت آنان در یادگیری زبان دوم وجود داشته است. با در نظرگرفتن این موارد، مطالعه حاضر3 هدف اصلی را در بر دارد:1) بررسی احتمال وجود ارتباط بین هوش معلمان ایرانی زبان انگلیسی و خصیصه های انگیزشی زبان آموزان، 2) بررسی اینکه آیا هوش عاطفی معلمان و زیرسازه های آن درایجاد خصیصه های انگیزشی زبان آموزان دخیل هستند و3) اینکه آیا تفاوتی بین معلمان با رده بالاتری از هوش عاطفی و معلمان با رده پائینتری از هوش عاطفی در بکارگیری راهبردهای انگیزشی در کلاسهای زبان وجود دارد.همچنین، این مطالعه به بررسی این موضوع می پردازد که آیا ارتباطی بین هر یک از زیرسازه های هوش عاطفی معلمان و زیرسازه های خصیصه های انگیزشی زبان آموزان وجود دارد. بدین منظور، شرکت کنندگان، شامل 30 معلم زبان انگلیسی و 221 زبان آموز از موسسات زبان مختلفی در نجف آباد اصفهان در ایران بطور تصادفی انتخاب شدند. سه نمونه پرسشنامه به منظورجمع آوری اطلاعات بکارگرفته شدند:1) آزمون بهره هوشی بار-آن (1997) جهت تعیین میزان هوش عاطفی معلمان، 2) مجموعه آزمون گرایش/انگیزش گاردنر(1985b) جهت تعیین خصیصه های انگیزشی زبان آموزان و 3) پرسشنامه راهبردهای انگیزشی چانگ و دُرنی (2007) جهت بررسی میزان استفاده معلمان زبان از راهبردهای انگیزشی در کلاس. نتیجه حاصله از طریق ضریب همبستگی پیرسون وجود ارتباط مثبت معناداری را بین هوش عاطفی معلمان ایرانی زبان انگلیسی و خصیصه های انگیزشی زبان آموزان نشان داد. علاوه بر این، همبستگیهای معناداری بین برخی زیرسازه های هوش عاطفی معلمان و برخی زیرسازه های خصیصه های انگیزشی زبان آموزان یافت شد. این همبستگیها میان مهارتهای معلمان شامل روابط بین فردی، سازگاری و خلق و خوی آنان با خصیصه های زبان آموزان از قبیل انگیزه به یادگیری زبان، جهت گیری انضمامی و نگرش آنان نسبت به موقعیت یادگیری بود. علاوه بر این، نتیجه تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هوش عاطفی معلمان در ایجاد خصیصه های انگیزشی زبان آموزان دخیل می باشد، اگرچه هر یک از زیرسازه های هوش عاطفی به تنهایی دخیل نمی باشند.همچنین، نتیجه آزمون تی وجود تفاوتهای معناداری میان معلمان با رده بالاتری از هوش عاطفی و معلمان با رده پائینتری از هوش عاطفی در بکارگیری راهبردهای انگیزشی در کلاسهای زبان را نشان داد. در نتیجه، هوش عاطفی معلمان زبان میتواند یکی از عوامل دخیل در خصیصه های انگیزشی زبان آموزان قلمداد شود که به نوبه خـــود منجـــر به موفقـــیت زبان آموزان در یادگیری زبان میشوند. . یافته های این مطالعه حاکی از ضرورت گنجاندن هوش عاطفی در برنامه آموزشی رشته آموزش معلمان زبان انگلیسی و مهارتهایی است که میبایست در استخدام معلمان بویژه در آموزشگاههای زبان ایران درنظر گرفته شود.
سمیه ربیعی علی روحانی
طی چند دهه اخیر، بسیاری از محققان زبان دوم توجه خود را به نقش مهمی که راهبرد های یادگیری زبان در فرایند یادگیری زبان آموزان ایفا می کند، معطوف کرده اند. این گرایش فزاینده به راهبرد های یادگیری زبان سبب شده است تا این محققان عواملی را که بر کارایی این راهکارها تاثیر می گذارند نیز در مرکز توجه خویش قرار دهند. با در نظر گرفتن این موضوع، مطالعه حاضر چهار هدف اصلی را در بر دارد: 1) بررسی احتمال وجود رابطه بین راهبرد های یادگیری زبان، از یک سو، و مهارت زبانی و هوش چندگانه، از سوی دیگر، 2) بررسی احتمال وجود رابطه بین هر یک از زیر سازه های راهبرد های یادگیری زبان و زیر سازه های هوش چندگانه، 3) بررسی این مطلب که آیا هوش چند گانه، مهارت زبانی، و جنسیت در بکارگیری راهبرد های یادگیری زبان آموزان دخیل هستند، و 4) کشف احتمال وجود رابطه بین راهبرد های یادگیری زبان آموزان و سبک یادگیری آنها و نیز تعیین سبک یادگیری که در بکارگیری راهبردها بهتر عمل می کند. بدین منظور، 90 دانشجوی زبان انگلیسی در مقطع لیسانس از سه دانشگاه شهرکرد، سمنان و پیام نور شاهرود در این مطالعه شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها، 1) سیاهه راهبرد های یادگیری زبان (1990) جهت تعیین راهبردهای یادگیری زبان آموزان، 2) مقیاس سنجش تکاملی هوش چندگانه (1996) جهت تعیین هوش چندگانه آنها، 3) پرسشنامه سبک یادگیری (2001) جهت تعیین سبک یادگیری آنها، و 4) آزمون تعیین سطح آکسفورد (2005) جهت ارزیابی مهارت زبانی آنها به کار گرفته شده اند. . نتیجه حاصله از طریق ضریب همبستگی پیرسون وجود ارتباط مثبت معناداری را بین راهبرد های یادگیری زبان آموزان وهوش چند گانه آنها نشان داد در حالیکه هیچ رابطه معناداری بین راهبردهای یادگیری و مهارت زبانی آنها یافت نشد. همچنین، همبستگیهای معناداری بین برخی زیرسازه های راهبردهای یادگیری زبان آموزان و برخی زیرسازه های هوش چند گانه یافت شد. علاوه بر این، نتیجه تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هوش چند گانه زبان آموزان به تنهایی در بکارگیری راهبردهای یادگیری آنها دخیل می باشد در حالیکه مهارت زبانی و جنسیت آنها هیچ تاثیر معناداری را نشان ندادند. .همچنین، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون رابطه معناداری را بین راهبردهای یادگیری زبان آموزان و سبک های یادگیری جزءنگر/کلی نگر و عمل گرا/اندیشه-محور نشان دادند. علاوه بر این، نتیجه آزمون تی وجود تفاوتهای معناداری را میان زبان آموزان جزءنگر/کلی نگر و نیز عمل گرا/اندیشه-محور نشان داد. یافته های این تحقیق می تواند دستاوردهایی را برای فراگیران، مدرسان، وبرنامه سازان آموزشی زبان دوم فراهم آورد.
فرانک فروزنده محمود هاشمیان
چکیده: درک بیشتر زبان، اندیشه، و شناخت مستلزم به چالش کشیدن تعریف، توضیح ،و درک استعاره می باشد که در زندگی روزمره به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. توانش استعاری به تازگی در نظریات و تحقیق زبان دوم حائز اهمیت شده است. فراگیران زبان دوم که از لحاظ استعاری توانمند هستند، توانایی مشارکت صمیمی در یک فضای دوجانبه زبان دوم را دارند. مطالعه حاضر با توجه به این گرایش نظری و با مشارکت 126 دانشجو ایرانی (51 مرد و 75 زن) با سطح مهارت بالای متوسط در مقاطع کارشناسی رشته های ادبیات انگلیسی، مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان انگلیسی، تلاشی به منظور بررسی مسائل زیر بوده است. این مطالعه نخست سعی بر آن داشت که مقتضیات (نمایه های) هوش هیجانی فراگیران زبان دوم را پیدا کند. سپس، همبستگی لحظه ای پیرسون محاسبه شد تا رابطه بین توانش استعاری فراگیران زبان دوم با سطح مهارت متوسط به بالا و هوش هیجانی آنها (همراه با 5 زیر مجموعه اش) بررسی گردد. پس از آن، نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد مناسب ترین مولفه های پیش بینی کننده سطح توانش استعاری فراگیران زبان دوم را بررسی کرد. و در آخر، آزمون تی نقش جنسیت شرکت کنندگان در سطح توانش استعاری آنها را نشان داد. یافته ها حاکی از آن بود که فراگیران زبان دوم ایرانی با سطح مهارت متوسط به بالا به ترتیب در هوش درون فردی، میان فردی و انطباق پذیری قوی بودند. سپس، همبستگی لحظه ای پیرسون نشان داد که دو همبستگی مثبت متوسط (بین توانش استعاری فراگیران زبان دوم با سطح مهارت متوسط به بالا و هوش میان فردی و هوش هیجانی آنها) و 2 همبستگی مثبت کوچک (بین توانش استعاری فراگیران زبان دوم با سطح مهارت متوسط به بالا و هوش درون فردی و هوش انطباق پذیری) وجود داشت. پس از آن، نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که هوش هیجانی شرکت کنندگان و جنسیت آنها 2 مولف پیش بینی کننده سطح توانش استعاری آنها بودند، اما هوش هیجانی تاثیر بیشتری داشت. و در آخر، نتایج آزمون تی نشان داد که زنان از لحاظ سطح توانش استعاری تواناتر از مردان بودند. یافته های این مطالعه برای آموزش و تعلیم فراگیران زبان انگلیسی مفید می باشند. این یافته ها نشان دادند که مدرسان زبان دوم برای سازماندهی برنامه های کلاس و تسهیل یادگیری فراگیران زبان انگلیسی، باید گزارشی از سطح پیشرفت توانش استعاری و میزان هوش هیجانی فراگیران زبان انگلیسی به عنوان یک نمایه و گزارشی از تفاوت های فردی آنها مانند هوش هیجانی و جنسیتشان در برنامه های کلاس درس دخیل کنند. کلید واژه ها: زبان استعاری، استعاره، دیدگاه های سنتی و معاصر استعاره، توانش استعاری، هوش هیجانی، تفاوت های جنسیتی
الناز بهتری نژاد محمود هاشمیان جزی
میزان یادگیری ما بسیار تحت تأثیر شخصیتمان می باشد. محققان بر این باورند که داشتن سطحی از آگاهی از گونه شخصیتی دانش آموزان می تواند معلمان را در توضیح بهتردلیل عملکردهای مختلف دانش آموزان در تکالیفشان یاری دهد: بعضی موفق هستند در حالی که عده ای از شرکت در فعالیت های کلاسی ناتوان هستند. تئوری مایرز–بریگز چهار گونه شخصیتی مختلف را معرفی می کند: برونگرا/درون گرا، ادراکی/احساسی، فکری/احساسی و قضاوتی/ادراکی. تیپ نمای مایرز–بریگز یک آزمون کاغذ و قلم 94 سوالی می باشد که پیدا کردن تیپ شخصیتی دانش آموزان را آسان می سازد. مطالعه حاضر سعی در پیدا کردن تفاوت های محتمل موجود بین گونه های شخصیتی برونگرائی/درونگرائی و احساسی/ادراکی در راستای درک استعاری افراد دارد. بدین منظور، 90 دانشجوی دختر و پسر گروه مترجمی زبان انگلیسی در این تحقیق شرکت داشتند. نمرهی امتحان پایان ترم شرکت کنندگان به عنوان شاخص درک استعاری آنها در نظر گرفته شد. همچنین، از شرکت کنندگان درخواست شد که به پرسشنامه mbti که شامل سوالهای دو گزینهای بود پاسخ دهند. افراد بر حسب رجحانهایی که خود با پاسخ به سوالات پرسشنامه mbti از خود نشان داده بودند، دسته بندی شدند. برای روشن ساختن اینکه آیا از لحاظ آماری رابطه خاصی بین ویژگی های شخصیتی و درک استعاری افراد وجود دارد، و برای مقایسه نمرات میانگین تیپ های شخصیتی مختلف، آزمون تی برای متغیرهای مستقل مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت ویژه ای بین دو گروه شخصیتی برون گرا/درون گرا و قضاوتی/ادراکی در راستای نمرات درک استعاری وجود دارد. بنابراین، تفاوت بین این دو گروه را می توان به تیپ های شخصیتی شرکت کنندگان نسبت داد. به بیان دیگر، نتایج این تحقیق نشان می دهد که گروه های شخصیتی برون گرا/درون گرا و قضاوتی/ادراکی در درک استعاری فراگیران زبان دوم نقش دارند و به عنوان یک عامل مهم در درک استعاری عمل می کنند.
فاطمه علیخانی علی روحانی
یادگیری زبان به کمک رایانه فنی است که از فناوری در زمینه ی یادگیری زبان استفاده می کند. اگر برنامه های رایانه ای به خوبی انتخاب و سارماندهی شوند، قادرند فرصت بهبود درک شنیداری در زبان دوم را فراهم کنند. این مطالعه، با اقتباس ار این تحلیل، تلاش کرد که جنبه های تاریک درک شنیداری در زبان دوم و یادگیری زبان به کمک رایانه را روشن تر سازد. علی الخصوص، این مطالعه تلاش کرد به جست و جوی تاثیر زیرنویس بر درک شنیداری و لغت در برنامه های رایانه ای بپردازد. علاوه بر این، این مطالعه به بررسی رابطه ی سطح دانش زبانی و زیرنویس، و تاثیر آن بر درک شنیداری و لغت در زبان دوم پرداخت. برای نیل به این هدف، برنامه ای رایانه ای طراحی شد که قادر بود متون شنیداری را به همراه یا بدون زیرنویس پخش کند. دویست نفر زبان آموز از 4 موسسه ی خصوصی آموزش زبان در زرین شهر ایران انتخاب شدند و به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: گروه همراه با زیرنویس، گروه بدون زیرنویس، گروه زیرنویس در ابتدا و گروه زیرنویس در مرتبه ی دوم. به منظور جمع آوری داده ها، شرکت کنندگان از برنامه ی رایانه ای استفاده کرده، به 4 داستان کوتاه گوش داده وبه 1 آزمون درک شنیداری و 1 آزمون لغت پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس 2سویه و تحلیل های کیفی نشانگر این امر بود که وجود زیرنویس در مقایسه با عدم وجود آن تاثیرگذارتر بود. علاوه بر این، نتایج نشان دادند که ترتیب زیرنویس نقش کمی در عملکرد شرکت کنندگان در آزمون لغت و آزمون درک شنیداری نداشت. به عبارت دیگر، مشاهده ی زیرنویس، چه در مرتبه ی اول و چه در مرتبه ی دوم، هیچ تفاوتی ندارد. نتایج همچنین نشان دادند که هیچ تعامل معناداری بین سطح دانش زبانی و زیرنویس وجود نداشته و تاثیری بر درک شنیداری و لغت زبان آموزان نمی گذارد. یافته های این تحقیق برای بهبود درک شنیداری و لغت در برنامه های رایانه ای مفید می باشد.
علی روحانی عبدالرحمن جامی الاحمدی
فرایند هیدروفرمینگ لوله به عنوان یکی از روش های نوین در شکل دهی فلزات مورد توجه بسیاری از صنایع قرار گرفته است. در این روش با اعمال فشار داخلی هیدرولیکی و نیروی محوری، لوله تغییر شکل می دهد و شکل سطح داخلی قالب را به خود می گیرد. تولید قطعاتی متنوع با شکل های پیچیده، سبک، با دقت ابعادی و استحکام بالا از جمله مزایایی می باشد که باعث گسترش کاربرد این فرایند شده است. مسیر بارگذاری در این فرایند از اهمیت ویژه ای برخوردار است و عمدتاً با روش آزمون و خطا که زمان بر و پر هزینه است، بدست می آید. برای حل این مشکل از روش های بهینه سازی در شبیه سازی فرایند هیدروفرمینگ استفاده می گردد. پارامترهای مختلفی در بهینه سازی این فرایند مورد سنجش قرار می گیرندو مقادیر بهینه آن ها برای دستیابی به بهترین مسیر بار تعیین می شوند. شیرهای توپی عملکرد ساده ای دارند و قادر به حفظ و تنظیم جریان سیال با دبی و فشار بالا می باشند، به همین دلیل به طور گسترده در صنعت مورد استفاده قرار می گیرند. توپی این شیرها به صورت سنتی با فرایندهای ریخته گری یا آهنگری تولید می شوند. یک روش جدید ساخت این قطعه استفاده از هیدروفرمینگ لوله است که علاوه بر کاهش وزن و صافی سطح بسیار بالا، کاهش هزینه تولید را به دنبال دارد. در این پایان نامه به بهینه سازی مسیر بار هیدروفرمینگ لوله جهت تولید توپی شیر با استفاده از روش سطح پاسخ پرداخته می شود. همچنین به منظور تعیین واماندگی ها از معیار مجموع تنش فشاری برای کنترل چروکیدگی و از منحنی های حد شکل دهی مبتنی بر تنش (flsc) برای گلویی شدن استفاده می شود.
محمد شریفی علی اکبر جـــعفر پـور
این مطالعه 4 هدف را دنبال کرد که شامل بررسی امکان پیش بینی مهارت زبان دوم به وسیله راهبردهای یادگیری زبان، بررسی تاثیر مهارت زبان دوم و جنسیت بر راهبردهای یادگیری زبان و بررسی استفاده زبان آموزان ایرانی از این راهبردها بود. 112 زبان آموز ایرانی در سطح متوسط یادگیری، در این مطالعه شرکت کردند. از پرسشنامه راهبردهای یادگیری زبان (آکسفورد، 1990) برای جمع آوری اطلاعات زبان آموزان استفاده شد. علاوه بر این، نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی زبان آموزان به عنوان معیاری برای ارزیابی مهارت زبانی آنها در نظر گرفته شد. . تحلیل توصیفی و استنباطی بر روی داده های جمع آوری شده انجام شد. نتایج نشان داد که پیش بینی مهارت زبان دوم به وسیله راهبردهای یادگیری زبان امکان پذیر بود. نتیجه تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که راهبردهای خودادراکبا بالاترین میزان بتا (302.) به طور معناداری مهارت زبان دوم را پیش بینی کردند. نتایج تحلیلهای واریانس نیز نشان داد که مهارت زبان دوم تاثیری در استفاده زبان آموزان از راهبردهای یادگیری زبان ایجاد نکرد. علاوه براین، نتایج آزمونهای تی نشان داد که جنسیت تفاوت و تاثیری در استفاده زبان آموزان از راهبردهای یادگیری زبان ایجاد نکرد. در آخر، مشخص شد که تمام زبان آموزان شرکت کننده در این تحقیق، در حد متوسط (3.17) از راهبردهای یادگیری زبان استفاده کردند و راهبردهای خود ادراک (3.80) را بیشتر از سایر راهبردها بکار بردند.
اسیه حسنی منش علی اکبر جعفرپور
با توجه به اهمیت یاد گیری مهارت نوشتار در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی و تاثیر برخی عوامل بالقوه از جمله تیپ شخصیتی، انگیزه، و هوش زبان آموزان روی یادگیری و پیشرفتشان، تحقیق حاضر درجهت بررسی تاثیر تیپ شخصیتی (برون گرا/درون گرا، حسی/شهودی، تفکری/عاطفی، وقضاوتی/ادراکی) دانشجویان ایرانی فراگیر زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی بر توانایی نگارششان از لحاظ متن، سازمان دهی، دستورزبان، واژگان، وعلایم نگارشی تلاش کرد. نتایج نشان داد که زبان آموزان درون گرا عملکرد بهتری نسبت به زبان آموزان برون گرا در همه ی زیرمجموعه های نوشتار به غیر از زیرمجموعه ی سازماندهی از خود نشان دادند و زبان آموزان حسی عملکرد بهتری در زیرمجموعه های سازماندهی و علایم نگارشی نسبت به شهودی ها از خود نشان دادند. بعلاوه، تفکری ها نسبت به عاطفی ها عملکرد بهتری در متن نوشتار و سازماندهی آن از خود نشان دادند وهمچنین قضاوتی ها در مقابل ادراکی ها عملکرد بهتری از لحاظ زیرمجموعه ی سازماندهی نوشته از خود نشان دادند.
هدایت الله تیموری علی روحانی
این مطالعه تاثیر سه نوع بازخورد اصلاحی نوشتاری به نام بازآفرینی و فرازبانی را در پیشرفت صحت دستوری در استفاده از جملات شرطی و جمله واره های موصولی درزبان انگلیسی بر روی 104 دانش آموز دبیرستانی در ایران بررسی کرد. در این طرح 3 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل با یک پیش آزمون و یک پس ازمون، دانش اموزان پسرمقطع متوسطه دریک ناحیه شهری ایران به تمرین های تصویری جواب دادند که در نوشتن جوابها باید جملات شرطی و جمله واره های موصولی بکار می بردند. در مورد خطا های صورت گرفته در نوشتن پاسخ جملات به یک گروه بازخورد اصلاحی نوشتاری بازآفرینی تاکید شده و به گروه دیگر بازخورد بازآفرینی بدون تاکید و به گروه دیگر بازخورد فرازبانی داده شد. اما گروه کنترل هیچ گونه بازخورد اصلاحی دریافت نکرد. سپس، از همه گروهها یک پس آزمون جهت اندازه گیری میزان پیشرفت صحت دستوری به عمل آمد. بعد از جمع اوری و تحلیل داده ها مشخص گردید که گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل پیشرفت قابل ملاحظه ای کردند و گروه فرا زبانی نسبت به گروهای دیگر نمرات بهتری دریافت کردند. و هر نوع بازخورد تاثیر متفاوتی در نوع مقوله های دستورزبانی داشت. در پایان به محدودیتهای انجام این مطالعه و اهمیت آن و پیشنهادهایی جهت تحقیقات بیشتر اشاره گردید.
فرزانه طاهری عزیزالله میرزایی
محیطهای آموزشی تعاملی رایانه محور با ارائه قابلیتهای تعاملی متعدد، فرایندهای یادگیری و تعامل را فراسوی مرزهای فرهنگی تسهیل کرده اند به گونه ای که می توان از آنها برای آموزش زبان دوم بهره جست. هدف اصلی تحقیق کنونی شامل 3 بخش است. نخست آن که تلاش این مطالعه بر آن بوده تا تاثیرات 3 شیوه آموزشی مختلف (اعم از روش سنتی مدرس محور، شیوه آموزشی تعامل غیرهمزمان رایانه محور، و شیوه آموزشی تعامل همزمان رایانه محور) را بر روی پیشرفت دانش دستوری زبان آموزان انگلیسی در خصوص دو ساختار انگلیسی عبارتهای وجه التزام و جمله واره های شرطی با یکدیگر مقایسه کند. به این منظور، 3 کلاس دستور زبان انگلیسی متشکل از 90 دانشجوی سال اول از 2 دانشگاه واقع در ایران به طور تصادفی به عنوان 1 گروه شاهد و 2 گروه تجربی در نظر گرفته شد. در این زمینه، 1 آزمون دستور زبان با تاکید بر 2 ساختار فوق الذکر تهیه شد و به عنوان پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس حاکی از آن بود که زبان آموزان گروه تجربی تعامل همزمان رایانه محور نسبت به زبان آموزان 2 گروه دیگر عملکرد بهتری در پس آزمون دستور زبان داشتند. هدف دوم مطالعه حاضر بر آن بوده تا خط سیر پیشرفت مهارت دستوری زبان آموزان را در خصوص ساختارهای فوق الذکر در 2 گروه تجربی تعامل غیرهمزمان و همزمان رایانه محور دنبال و ارزیابی کرده و با یکدیگر مقایسه کند. این کار از طریق بررسی برون دادهای نوشتاری زبان آموزان در حین انجام 6 فعالیت پایانی در دو محیط تعاملی مشخص شده صورت گرفت. در همین راستا، برون دادهای نوشتاری زبان آموزان از 2 منظر کمی و کیفی بررسی شد که تحلیل کمی بر پایه 3 معیار پیشرفت محور شامل پیچیدگی ساختاری، صحت دستوری، و فصاحت نوشتاری صورت گرفت. نتایج نشان داد که زبان آموزان هر 2 گروه در 3 زمینه پیچیدگی ساختاری، صحت دستوری، و فصاحت نوشتاری پیشرفت داشته اند که خود نشانگر پیشرفت مهارت دستور زبانی ایشان در خصوص ساختارهای جمله واره های شرطی و عبارتهای وجه التزام بود. با این حال، بررسی تطبیقی نتایج در هر 2 گروه حاکی از آن بود که زبان آموزان گروه تعامل غیرهمزمان پیشرفت بیشتری از لحاظ پیچیدگی ساختاری و فصاحت نوشتاری نسبت به زبان آموزان گروه دیگر داشته اند. این در حالی است که زبان آموزان گروه تعامل همزمان از لحاظ صحت دستور زبانی برون دادهای نوشتاری خود بر زبان آموزان گروه غیرهمزمان برتری یافتند. در پایان، داده های بدست آمده از مصاحبه با زبان آموزان حاکی از نگرش مثبت ایشان نسبت به بکارگیری شیوه آموزشی تعامل رایانه محور به منظور ارتقای مهارت دستور زبان بود. به طور کلی، نتایج حاصل از تحقیق کنونی حاکی از این است که قابلیتهای تعاملی محیطهای آموزشی رایانه محور براستی می توانند موجب تسهیل و پیشرفت فرایند یادگیری زبان دوم شوند.
سمیه اکبرپور علی روحانی
چکیده این مطالعه به بررسی تاثیر روش های شعر (موسیقی) و غیر شعر (موسیقی) در آموزش واژگا ن انگلیسی به زبان آموزان جوان ایرانی (سطح مقدماتی) پرداخته است. همچنین، تاثیر جنسیت زبان آموزان در موفقیت آنها در یادگیری واژگان انگلیسی مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور پاسخگویی به سوالات این تحقیق که به صورت نیمه تجربی انجام شد، 100 نفر زبان آموز در محدوده ی سنی 9 تا 12 سال به طور تصادفی انتخاب و به 2 گروه تجربی (شعر، موسیقی) و2 گروه شاهد (بدون شعر، موسیقی) تقسیم شدند. گروه تجربی که شامل 25 شرکت کننده ی پسر و 25 شرکت کننده ی دختر و گروه شاهد که شامل 25 شرکت کننده ی پسر و 25 شرکت کننده ی دختر بودند، آموزش متفاوتی را برای یادگیری لغت توسط یک مربی دریافت کردند. برای آموزش لغت به گروه تجربی، از شعرهای انگلیسی و برای آموزش لغت به گروه شاهد، از فلش کارت استفاده شد. در این مطالعه، آموزش واژگان برای هر کدام از گروهها تقریبا 12 جلسه به طول انجامید. قبل از انجام این تحقیق، یک آزمون لغت با 40 سئوال طراحی گردید. این آزمون که شامل سوالات 4 گزینه ای، درست یا نادرست و سوالات تطبیقی بود به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. میزان ضریب روایی این آزمون از طریق نرم افزار amos بررسی شد. پیش آزمون این تحقیق که به منظور بررسی تفاوت بین 4 گروه بود در جلسه اول برگزار شد و پس آزمون این تحقیق بعد از آموزش لغت به گروه ها در جلسه آخر برگزار شد. برای تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از تکنیک آماری کوواریانس استفاده شد. نتایج کوواریانس بر نمرات آزمون لغت برای هر 2 گروه تجربی و شاهد نشان داد که هر 2 روش شعر(موسیقی) و غیرشعر(موسیقی) تاثیر مشابه و مثبتی از لحاظ آماری در یادگیری واژگان انگلیسی زبان آموزان ایرانی داشته است. همچنین، زبان آموزان دختر بیشتر از روش شعر(موسیقی) و زبان آموزان پسر بیشـتر از روش های غیر شعر(موسیقی) بهره برده اند. این تفاوت ممکن است به دلیل تفاوت در نوع شخصیت، سبک، نگرش و احساسات دو جنس بوده است. یکسان شدن نتیجه این تحقیق برای هر 2 گروه تجربی و شاهد به این معنا نیست که به کار بردن شعر (موسیقی) سودمند نبوده و مانعی برای یادگیری واژگان زبان انگلیسی می باشد، بلکه به این معناست که استفاده از شعر در پژوهش حاضر ظاهرا برتر از روش غیر شعر نبوده است.
مرضیه پورزنگنه علی روحانی
هدف تحقیق شبه تجربی حاضر بررسی تاثیر دوره ی مهارت خواندن مبتنی بر هوش چندگانه در ارتقا تفکر انتقادی و خواندن و درک مطلب فراگیران ایرانی زبان انگلیسی و همچنین مقایسه ی تاثیر چنین دوره ی آموزشی با دوره ی مهارت خواندن که کمتر مبتنی بر هوش چندگانه (یعنی دوره ی سنتی) میباشد. به منظور دستیابی به مقاصد تحقیق حاضر, تعداد 319 ایرانی فراگیر زبان انگلیسی با سطح زبانی متوسط از موسسات خصوصی آموزش زبان در این تحقیق شرکت نمودند. شرکت کنندگان اصلی 56 ایرانی فراگیر زبان انگلیسی با سطح زبانی متوسط بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای گرفتند. به شرکت کنندگان درگروه آزمایشی فعالیت های هوش چندگانه در خواندن و درک مطلب ارایه شد در حالیکه افراد گروه کنترل چنین فعالیت هایی را نداشتند. پیش و پس از دوره میزان توانایی خواندن و درک مفاهیم شرکت کنندگان توسط یک آزمون خواندن و درک مفاهیم معتبرهمراه با دو متن استدلالی که باید خلاصه نویسی می شدند ارزیابی گردید. به علاوه, برای اندازه گیری میزان تفکر انتقادی شرکت کنندگان از ان ها در خواست شد تا نمونه ی فارسی پرسشنامه ی تفکر انتقادی وتسون-گلیسر را کامل کنند. نتایج به دست امده از تحلیل کوواریانس بیانگر تاثیر مثبت و قابل توجه آموزش هوش چندگانه بر خواندن و درک مطلب فراگیران زبان بود. با این حال, پس از پایان دوره تفاوت قابل توجهی بین دو گروه کنترل و آزمایشی در خصوص افزایش تفکر انتقادی نبود. نتایج تحقیق کنونی احتمالا توجه مدرسان زبان انگلیسی به عنوان خارجی را به کاربرد روش هوش چند گانه به عنوان راهی برای افزایش خواندن و درک مطلب دانش آموزات جلب می کند. به علاوه این تحقیق به محققان پیشنهاد می کند تا مطالعه ایی طولانی در مورد تاثیر آموزش هوش چند گانه در ارتقای تفکر انتقادی داشته باشند.
فرزانه فروتن فر علی روحانی
چکیده: این مطالعه به بررسی تاثیر فعالیت های درون داد و برون داد گروهی بر روی دستور زبان انگلیسی زبان آموزان ایرانی وهمچنین به بررسی تاثیر این 2 نوع فعالیت ها بر روی تمایل به برقراری ارتباط زبان آموزان می پردازد. بر این اساس، در این مطالعه فعالیت های درون داد و برون داد گروهی در مورد 5 نوع ساختار دستوری ( (used to, too, enough, wish, and past tense طراحی و تنظیم شده است. به منظور دستیابی به این هدف، تعداد 50 زبان آموز ایرانی در سطح متوسط در این تحقیق و با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون دستور زبان انگلیسی و پرسشنامه تمایل به برقراری ارتباط شرکت کردند. آزمون t test دستور زبان در 2 گروه فعالیت درون داد و برون داد گروهی نشان دهنده ی تاثیر مثبت این 2 نوع فعالیت بر روی دانش دستوری زبان آموزان می باشد. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل کوواریانس آزمون دستور زبان حاکی از تاثیر بیشتر فعالیت های برون داد گروهی نسبت به درون داد بر افزایش دانش دستوری زبان آموزان است. علاوه بر این، تمایل به برقراری مکالمه زبان آموزان در 2 گروه فعالیت های درون داد و برون داد گروهی به طور قابل توجهی بهبود پیدا نکرده است. با این حال، فعالیت های برون داد گروهی موثرتر از فعالیت های درون داد مبتنی بر بهبود تمایل به برقراری ارتباط با زبان آموزان بوده است . این نتایج توجه مدرسان زبان را به روش تاکید برصورت و اهمیت فعالیت های درون داد و برون داد گروهی وتاثیر آن بر دانش دستوری و تمایل به برقراری ارتباط به عنوان روشی برای انجام هر دو نوع فعالیت در محیط آموزشی زبان معطوف میدارد.
محمدرضا مهدوی فر علی روحانی
فرآیند بازنمایی در هنر در شرایطی رخ می دهد که ابژه هایِ طبیعی از بافت ِ ارگانیک شان جدا شوند. این اتفاق که هم ارز اضمحلالِ اسطوره رخ می دهد، مبینِ فاصله گرفتنِ سوژه ی بشری از طبیعت است. در دورانِ تاریخیِ مابعد اسطوره، رسانه هایِ هنری در نقش میانجی و واسطه ای برایِ پُرکردنِ این غیاب ابژه هایِ طبیعی عمل می کنند و هریک به نوعی می کوشند بر شکافِ ایجاد شده میانِ سوژه و طبیعت فائق آیند. این مسئله در متنِ پرسش بازنماییِ سینمایی بغرنج تر می شود، زیرا سینما هم زمان هم داعیه ی سندیت و نزدیکی به طبیعت را دارد و هم به دلیلِ سیلانِ زمان در متن اش، محکوم به فاصله گیری از آن است. در تاریخِ زیباشناسیِ غرب با دو گرایش عمده در برخورد با این مسئله مواجهیم؛ گرایش اولی که سرچشمه اش یونانِ باستان است می کوشد ارگانیسمِ اولیه را از طریقِ این همان کردنِ سوژه و طبیعت بازیابد و بازنماییِ متناسب اش نمادین است. گرایش دوم که در الهیاتِ غیبتِ یهود ریشه دارد، خود اشاره به غیاب را به فرآیند بازنمایی بدل می کند که به بازنماییِ تمثیلی می انجامد. بازنماییِ سینمایی در سنتِ اول به رئالیسمِ عینی و تلاش برایِ ساختِ پیوستارِ مکانی می انجامد که گئورگ لوکاچ یکی از نمایندگانِ آن است؛ سنتِ دوم نظریه هایِ مونتاژ و گسست را نمایندگی می کند که بنیامین یکی از شاخص ترین معرف هایِ آن است.
امین شمسی علی روحانی
با توجه به اهمیت مواد آموزش زبان انگلیسی مورد استفاده شده در ایران، هدف این مطالعه تجزیه و تحلیل کتاب های درسی تاپ ناچ (فاندامنتالز، تاپ ناچ 1، تاپ ناچ 2، تاپ ناچ 3، سامیت 1، و سامیت 2) بر اساس 6 فرآیند شناختی طبقه بندی ویرایش شده بلوم (بخاطر آوردن، فهمیدن، بکار بردن، تجزیه و تحلیل کردن، ارزیابی کردن، و خلق کردن) و 9 هوش در نظریه هوش های چندگانه (هوش کلامی، منطقی، فضایی، بدنی، موسیقیایی، بین فردی، درون فردی، طبیعت گرایی، و وجود شناسی) بود تا دریابد تا چه اندازه محتوای این کتاب های درسی فرایند های شناختی و هوش های مختلف را نشان می داد. علاوه بر این، این مطالعه کتاب های درسی تاپ ناچ را بر اساس یک مدل ادغام شده از نظریه هوش های چند گانه و طبقه بندی ویرایش شده بلوم ارزیابی کرد. به منظور به انجام رساندن این اهداف، تجزیه و تحلیل محتوا به دو صورت کمی و کیفی انجام گرفت تا میزان فراوانی و درصد 6 فرایند شناختی و 9 هوش بدست آید. نتایج نشان داد که فرایند های بخاطر آوردن و ارزیابی کردن، به ترتیب، بیشترین و کمترین میزان فراوانی را در کتاب های درسی تاپ ناچ داشتند و فرایند های بکار بردن، فهمیدن، خلق کردن، و تجزیه و تحلیل کردن از لحاظ فراوانی در بین این دو قرار گرفتند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که میزان فراوانی فرایند های بالایی (به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل کردن، ارزیابی کردن، و خلق کردن) نسبت به میزان فراوانی فرایند های مرتبه زیرین (به عنوان مثال، بخاطر آوردن، فهمیدن، و بکار بردن) در کتاب های درسی تاپ ناچ کمتر بود. علاوه بر این، هوش های کلامی و وجود شناسی، به ترتیب، بیشترین و کمترین میزان درصد فراوانی را در کتاب های درسی تاپ ناچ به خود اختصاص دادند. در ارتباط با مدل ادغام شده از نظریه هوش های چند گانه و طبقه بندی ویرایش شده بلوم، نتایج نشان داد که هوش کلامی ادغام شده با فرایند بخاطر آوردن بیشترین میزان فراوانی را در کتاب های درسی تاپ ناچ به خود اختصاص داد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که کتاب های درسی تاپ ناچ باید از لحاظ در برگیری فرایند های بالایی، بویژه فرایند های تجزیه و تحلیل کردن و ارزیابی کردن، اصلاح شوند و زمینه ای فراهم شود تا تمام هوش ها، بویژه هوش های بدنی، طبیعت گرایی، و وجود شناسی، پرورش داده شوند.
شیوا آسیابانی علی روحانی
درهرمحیط آموزشی، موفقیت وابسته به آن است که دانش آموزان چگونه متون را بخوانند و درک درستی را از آن دریابند تا در یادگیری های آتی خود به کارببرند. هم چنین، ارائه آموزش های خاص در زمینه راهبردهای خواندن و درک مطلب ممکن است به فراگیران زبان دوم در برنامه های درسی و آموزشی کمک کند و فقدان راهکارهای آموزشی می تواند منجر به دشواری در آموزش خواندن شود. بعلاوه، دانش فرا شناختی می تواند بعنوان نقش کلیدی در خواندن و درک مطلب در نظر گرفته شود. این مطالعه به بررسی تاثیر آموزش توسعه راهبردهای خودتنظیمی بر مهارت خواندن فراگیران ایرانی زبان انگلیسی پرداخته است و اثربخشی این آموزش راهبردی را با آموزش غیرراهبردی (سنتی) مقایسه کرده است. هم چنین، این مطالعه به بررسی تاثیر آموزش توسعه راهبردهای خودتنظیمی بر دانش فرا شناختی ) آگاهی فراشناختی، تنظیمی( فراگیران ایرانی زبان انگلیسی پرداخته است. برای بررسی اهداف تحقیق ، 70 زبان آموز ایرانی در این تحقیق شرکت کردند واز پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد استفاده شده است. در جمع آوری داده ها، روش آزمون خلاصه نویسی درخواندن ) خلاصه نویسی و پرسشنامه فراشناختیِ (بعنوان پیش آزمون-پس آزمون به کاربرده شده است. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و تحلیل چندگانه حاکی بر آن بود که آموزش راهبردی خودتنظیمی تاثیر مثبتی را برروی درک مفاهیم و توانایی خواندن متون جدلی در فراگیران زبان دوم داشته است و توانایی خواندن آنها در مرحله بعد از آموزش پیشرفت قابل توجهی داشته است . نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است به کاربردن آموزش توسعه راهبردهای خودتنظیمی در مهارت خواندن می تواند به فراگیران زبان دوم در بهبود خواندن و درک مطلب کمک کند و همچنین دانش فرا شناختی آنها را بالابرد.
سولماز زارعی علی روحانی
پیشرفت های اخیر در زمینه تکنولوژی آموزشی باعث شده بیشتر توجهات اخیر به سمت استفاده از راهبردهای آموزشی در محیط های آموزشی مبتنی بر چند رسانه سوق داده شود که رسانه های مختلفی مانند تصویر سازی ایستا و پویا ومتحرک را با هم ترکیب می کنند. ضمناً، از آنجاییکه از سازمان دهنده ها در جهت مرتبط ساختن دانش قبلی با دانش جدید استفاده می شود در نتیجه جایگاه ویژه ایی در یادگیری معنی دار پیدا کرده اند
علی روحانی پرویز بیرجندی
چکیده ندارد.
علی روحانی جهانگیر معینی
چکیده ندارد.
علی روحانی
موضوع این تحقیق بررسی انگیزش ابزاری و انضمامی در یادگیری زبان در میان دانشجویان سال آخر زبان انگلیسی در دو دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد اسلامی شیراز می باشد. همچنین تاثیر متغیر جنس، سطح بسندگی زبان انگلیسی و نوع دانشگاه بر روی نوع انگیزش دانشجویان در فراگیری زبان مورد بررسی قرار می گیرد. اطلاعات این تحقیق با استفاده از تست بسندگی میشیگان و پرسشنامه سنجه انگیزش شامل22 سوال با 161 پاسخگو جمع آوری گردیده است. انگیزش ابزاری و انضمامی بااستفاده از تحلیل عامل مورد تائید قرار می گیرد. برای تحلیل از آزمون فرضیه دو میانگین و تحلیل واریانس دو طرفه و سه طرفه استفاده می گردد.یافته های تحقیق نشان داد که دانشجویان سال آخر در دانشگاه دولتی بیشتر دارای جهت گیری انضمامی می باشند درحالیکه دانشجویان سال آخر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز فاقد جهت گیری ابزاری یا انضمامی می باشند. همچنین یافته های حاصل از تحلیل واریانس نشان داد که متغیر نوع دانشگاه در تعیین جهت گیری بی تاثیر می باشد ولی سطح بسندگی زبان بر روی جهت گیری انضمامی دارای تاثیر مثبت می باشد. علاوه بر این متغیر جنس ممکن است بر روی انگیزش ابزاری تاثیر داشته باشد.