نام پژوهشگر: سجاد آبی
سجاد آبی علیرضا لطفی
بدیهی است هر حکمی که در فقه و قانون مطرح می شود، دارای مبنا و اساسی است که از منبعی مثل آیه، روایت و یا عقل سرچشمه می گیرد. دعوای خلع ید هم یکی از این موارد می باشد که مبنای قانونی و فقهی خاص خود را داراست. دعوای خلع ید به لحاظ حقوقی، دعوایی است که مالک یک مال منقول و غیرمنقول بطرفیت متصرف غیرقانونی مال خود اقامه دعوی می کند و از دادگاه می خواهد که به روند تصرف غیرمجاز متصرف پایان بخشیده و ملک وی را از تصرف او خارج کرده و تحویل او بدهند. مبنای خلع ید در فقه، قاعده احترام، قاعده تسلط، قاعده علی الید یا ضمان ید بوده که مبنای کلی آنها نیز مشروعیت مالکیت است؛ یعنی متصرف باید مشروعیت مالکیت آن مال را داشته باشد. اگر نداشته باشد، شرعا باید مال را به مالک پس بدهد. در قانون، مبنای دعوای خلع ید غصب یا تصرف نامشروع (ناروا) و احترام به مالکیت افراد (حمایت از مالک واقعی چه بر عین، منافع و حق) و حفظ نظم عمومی جامعه می باشد. حمایت از تصرف در بیشتر موارد، حمایت از مالکیت است، چون در حقیقت تصرف صورت ظاهری یک وضع حقوقی است که غالبا مطابق با حقیقت است، در بیشتر موارد صاحب حق متصرف نیز می باشد. بنابراین حمایت از تصرف، حمایت از مالکیت خواهد بود.