نام پژوهشگر: کامیار شاهرخشاهی
کامیار شاهرخشاهی فهیمه معرفت
موضوع ارتباط متقابل زبان و فرهنگ و نقش فرهنگ در تدریس زبان و نقشی که معلمین در این فرایند ایفا میکنند مورد تاکید زیادی در تحقیقات مربوطه شده است (سیگز ولوپز، 1998: کاسترو و دیگران، 2004 : سرکو، 2006). در ایران موسسات خصوصی زبان مسئولیت اموختن زبانهای خارجی به تعداد زیادی از علاقه مندان به این حیطه را به عهده دارند. از بین مدرسینی که در این اموزشگاهها مشغول کار هستند تعدادی در زمینه ی سه زیر شاخه ی اصلی رشته زبان (اموزش، مترجمی، ادبیات) دارای تحصیلات هستند وتعدادی دیگر در رشته های غیر از ان تحصیل کرده اند. با این حال تحقیقات زیادی در رابطه با پیشینه ی دانشگاهی معلمین و تاثیران در تدریس فرهنگ زبان خارجی انها انجام نشده است. در نتیجه هدف تحقیق فعلی بررسی این موضوعات است: 1. وجود یا عدم وجود تفاوت اماری قابل توجه بین معلمین زبان انگلیسی تحصیلکرده در رشته های زبان انگلیسی و معملین زبان انگلیسی تحصیل کرده در رشته های غیر زبان انگلیسی در رابطه با میزان اشنایی انها با فرهنگ زبان خارجی، نوع فعالیتهای مربوط به تدریس فرهنگ که به اعتقادشان در کلاس انجام میدهند، و طرز تفکرشان به تدریس فرهنگ زبان خارجی در کلاس. 2. نحوه ی برخورد واقعی و عملی این دو گروه از معلمین با فرهنگ زبان خارجی در کلاس. 3. اموزشهایی که معلمین برای تدریس فرهنگ زبان خارجی دریافت میکنند. 4. وجود یا عدم وجود تمایل در میان معلمین زبان انگلیسی برای اموزش دیدن به منظور تدریس فرهنگ زبان خارجی و جنبه های مهم فرهنگ زبان خارجی از دید انها. 74 معلم ایرانی زبان انگلیسی (39 معلم تحصیلکرده در رشته های زبان انگلیسی و35 معلم تحصیلکرده در رشته های غیر زبان انگلیسی ) پرسشنامه ی مربوطه را پر کردند. یک مشاهده ی یک جلسه ای و یک مصاحبه ی پنج سئوالی نیز استفاده شد. نتایج بدست امده از پرسشنامه نشان داد که تفاوت اماری قابل توجهی بین دو گروه از معلمین زبان انگلیسی در رابطه با میزان اشنایی انها با فرهنگ زبان خارجی، نوع فعالیتهای مربوط به تدریس فرهنگ که به اعتقادشان در کلاس انجام میدهند، و طرز تفکرشان به تدریس فرهنگ زبان خارجی در کلاس وجود ندارد. این نتایج نشان میدهد که رشته ی تحصیلی و پیشینه ی دانشگاهی تاثیر قابل توجهی در مورد نکات اشاره شده نداشته است. علاوه بر این نتایج مشاهدات یک جلسه ای نشان داد که از دیدگاه فرهنگی و در رابطه با روشهای واقعی و عملی استفاده شده در کلاس برای تدریس فرهنگ زبان خارجی، معلمین دو گروه تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند. نتایج مصاحبه نشانگر این موضوع بود که علیرغم اینکه هیچکدام از معلمین اموزشهای منظم برای تدریس فرهنگ زبان خارجی نداشتند با این حال علاقه مند بودند که قابلیتهای میان فرهنگیشان افزایش پیدا کند. انها به همچنین تمایل و گرایش خود را به جنبه های فرهنگ روزمره منعطف کردند. نتایج این تحقیق دیدگاهایی را برای طراحان کتب درسی و نظریه پردازان اموزشی به همراه خواهد داشت. طراحان و نظریه پردازانی که در تلاش برای پیشرفت تدریس زبان و بالا بردن ان از یک سطح صرفا زبانی به سطحی فرهنگی هستند تا دانش زبان معلمین و زبان اموزان عمیقتر و جامعتر شود.