نام پژوهشگر: سید محسن اسلامی اردکانی

چرا اخلاقی باشیم: قوام خود یا واقعیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  سید محسن اسلامی اردکانی   محمد لگنهاوسن

پرسش چرا اخلاقی باشیم در بنیاد هر نظریه اخلاقی قرار می گیرد و در چند دهه اخیر محل توجه خاص بوده است. فیلسوفان پاسخ های مختلفی به این پرسش، که سوال از هنجاریت اخلاق است، پیش نهاده اند که از آن میان واقع گرایان و برساخت گرایان دو دسته کلی اند. نگارنده می کوشد در این کار نظریه ارائه شده از سوی کریستین اِم. کرسگارد را به عنوان یکی از فیلسوفان برساخت گرا طرح کند و آنگاه به بررسی آن بپردازد. کرسگارد برای تأیید دیدگاه خود، نخست به نقد واقع گرایی می پردازد و آنگاه نظریه ایجابی خود را عرضه می کند. ابتدا گزارشی از دو کتاب سرچشمه های هنجاریت (برای نکات سلبی) و خود-تقویمی (برای نکات ایجابی) ارائه می شود. کرسگارد بر آن است که واقع گرایی از پاسخ به پرسش هنجاری ناتوان است و بنابراین نظریه اخلاقی خوبی نیست. در مقابل، او پاسخی برساخت گرا پیش می نهد که در جهت و محتوای استدلال بستگی زیادی، از جمله، به آراء ارسطو، افلاطون، و کانت دارد: در تلقی از نفس افلاطونی، در جهت کلی توسل به اصول مقوم ارسطویی، و برای طی مسیر به سمت اخلاقیات کانتی است – هر چند، از نظر خود کرسگارد، این سه قرابت های بسیار مهم و اساسی با یکدیگر دارند. در مرحله بعد، نگارنده سه استراتژی برای دفاع از موضع واقع گرایان در این موضوع پیش می گیرد: به نظر می رسد نظر کرسگارد (اولاً) توان رد دیدگاه واقع گرایانه را ندارد و نقدهای او قابل پاسخ است: نقد او، از طرفی، اساساً واقع گرایی را هدف ندارند و، از سوی دیگر، بر مبنای درون گرایی انگیزشی است و به اعتقاد نگارنده می تواند علیه آن دیدگاه استدلال کرد؛ (ثانیاً) نظریه او ایراداتی دارد که حتی بر اساس معیارهای پیشنهادیِ خودش نیز پاسخ مناسبی به پرسش چرا اخلاقی باشیم نیست، از جمله آنکه به پرسش هنجاری پاسخ نمی دهد و در گام های خود برای نیل به مقصود ایرادهایی در آن به چشم می خورد؛ (ثالثاً) در این نزاع می توان شواهدی ایجابی نیز به سود واقع گرایی عرضه کرد. نگارنده نتیجه می گیرد که در این بحث موضع واقع گرایانه نسبت به نظریه ارائه شده از سوی کرسگارد برتر است؛ با این حال، نظریه کرسگارد را می توان خوانشی واقع گرایانه کرد: در صورتی که دیدگاه او طوری بیان شود که با واقع گرایی ناسازگاری نداشته باشد، آنگاه می توان از مزیات آن بهره مند شد. این خوانش اخیر، در واقع خوانشی معرفت شناسانه است که مدعیات کمتری دارد و حوزه شمول خود را محدودتر کرده است.