نام پژوهشگر: علی مصطفایی
مهوش حصاری علی مصطفایی
چکیده آنزیم های پروتئولایتیک، خصوصاً کلاژنازها برای هضم ماتریکس خارج سلولی، جدا سازی سلول ها و کشت اولیه مورد استفاده قرار می گیرند. به دلیل پیچیده بودن مراحل تخلیص و مقدار کم کلاژنازها در منابع باکتریایی یا جانوری، یافتن منابع جدید پروتئازها اهمیت دارد. در مطالعه حاضر اکتینیدین که فراوانترین پروتئین میوه کیوی است، به روش ترسیب نمکی و کروماتوگرافی تعویض یونی از میوه کیوی خالص شد و برای جداسازی جزایر لانگرهانس از پانکراس، سلول های اندوتلیال آئورت وسلول های چربی بکار رفت. اکتینیدین با غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر به همراه تریپسین با غلظت 2/1 میلی گرم در میلی لیتر به مدت 60 دقیقه برای جداسازی سلول های اندوتلیال آئورت بکار برده شد. اکتینیدین با غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر در زمان 2 ساعت برای جدا سازی سلول های چربی و با همین غلظت برای جداسازی جزایر لانگرهانس استفاده شد. جداسازی جزایر به دو روش پرفیوژن مستقیم و هضم آنزیمی پس از تکه تکه کردن، بترتیب درمدت زمان 45 و 60 دقیقه انجام شد. جزایر جدا شده در محیط rpmi کشت داده شدند. سلول های اندوتلیال و چربی در محیط dmem کشت داده شدند. سلول های اندوتلیال آئورت بوسیله مورفولوژی دوکی شکل و رنگ آمیزی ایمونوسیتو شیمیایی ، سلول های چربی بوسیله رنگ آمیزی کنگورد و جزایر لانگرهانس توسط رنگ آمیزی دیتیزون تشخیص داده شدند. میزان بقا توسط آزمون تریپان بلو تخمین زده شد. این آنزیم در بافت هایی که در ماتریکس خارج سلولی حاوی کلاژن رشته ای بیشتری هستند، بهتر عمل می کند. اکتینیدین در بافت چربی فعالیتی کمتر از کلاژناز داشت و در جداسازی جزایر لانگرهانس کارائی چندانی نسبت به کلاژناز نداشت. این نتایج نشان داد که دامنه فعالیت اکتینیدین بر انواع پروتئین های زمینه خارج سلولی از جمله انواع کلاژن محدود تر از کلاژناز ها است و بدین لحاظ نسبت به کلاژناز حتی در زمان های تاثیر طولانی مدت اثر سمیت کمتری بر سلول ها دارد.
عباس عباسی علی مصطفایی
آترواسکلروز یکی از مهمترین بیماریهای قلبی عروقی است که علائم آن تجمع لیپیدها و عناصر فیبروز در عروق بزرگ مشخص می شود. دانشمندان در چند دهه قبل نقش مهم عوامل التهابی در آترواسکلروز را مشخص کردند. گزارشها مختلف ثابت کرده اند که مولکولهای چسبان نقش اساسی در توسعه و پیشرفت آترواسکلروز دارند. عملکرد سلولهای اندوتلیال توسط عوامل تغذیه ای از جمله اسیدهای چرب تحت تاثیر قرار می گیرد. مطالعات مختلف شان داده اند که نقش اسیدهای چرب در فرایند التهاب بستگی به نوع اسید چرب دارد. مواد و روشها: سلولهای اندوتلیال مغز استخوان و سلولهای اندوتلیال بند ناف ابتدا تحت تاثیر فاکتورهای التهابیtnf-? و lpsقرا گرفتند، سپس توسط اسیدهای چرب سیس و ترانس واکسینیک اسید تیمار شدند و بیان فرم غشائی مولکولهای چسبان (vcam-1 & icam-1) توسط sds-page، وسترن بلاتینگ، الکتروفورز دوبعدی و الیزا مورد بررسی قرار گرفت و فرم ترشحی این مولکولهای چسبان نیز توسط الیزا بررسی گردید. نتایج: تکنیک الکتروفورز دوبعدی در سلولهای اندوتلیال بند ناف و تکنیک وسترن بلاتینگ و الکتروفورز دوبعدی در سلولهای اندوتلیال مغز استخوان نشان دادند، سلولهایی که ابتدا توسط tnf-? القاء شده اند و سپس با اسیدهای چرب سیس و ترانس واکسینیک اسید تیمار شده اند سطح مولکولهای چسبان (vcam-1 & icam-1) را در حالت القاء شده با tnf-? حفظ می کند. زمانیکه این سلولها با lps القاء شدند و سپس توسط اسیدهای چرب سیس و ترانس واکسینیک اسید تیمار شدند سطح بیان مولکولهای چسبان (vcam-1 & icam-1) را کاهش دادند. بحث: این مطالعه نشان داد که اسیدهای چرب سیس و ترانس واکسینیک اسید نقش یکسانی در بیان مولکولهای چسبان (vcam-1 & icam-1) در سلولهای اندوتلیال بند ناف و مغز استخوان دارند. بطوریکه در شرایط برون تنی، اسید های چرب سیس و ترانس واکسینیک در سلولهای القاء شده با lps توانایی کاهش میزان (vcam-1 & icam-1) را دارند. بنابراین در سلولهای اندوتلیال، فرم ترانس واکسینیک اسید میزان مولکولهای چسبان (vcam-1 & icam-1) را نسبت به فرم سیس واکسینیک افزایش نمی دهد.
رضا یارانی علی مصطفایی
آنزیم های پروتئولیتیک، خصوصا کلاژنازها برای هضم ماتریکس خارج سلولی، جداسازی سلول ها و کشت اولیه مورد استفاده قرار می گیرند. ترمولایزین و دیسپاز هم که هر دو در جداسازی اپیدرم و درم از هم به کار می روند به سختی از منابع باکتریایی یا جانوری بدست می آیند. یافتن پروتئاز جایگزین کلاژناز، ترمولایزین و دیسپاز در منابع گیاهی که راحت تر و با هزینه ی کمتر تخلیص و آماده ی استفاده شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین از آنزیم اکتینیدین که به وفور در میوه ی کیوی یافت می شود و عمده ترین پروتئین کیوی است ، برای جداسازی اپیدرم از درم و جداسازی سلول های اپیدرمی استفاده کردیم. برای خالص سازی اکتینیدین از چند مرحله سانتریفوژ و به دنبال آن اوالترافیلتراسیون و نهایتا ستون کرماتوگرافی تعویض یونی استفاده شد. پس از جداسازی اپیدرم از درم با آنزیم اکتینیدین و جداسازی سلول های اپیدرمی با ترکیب مناسبی از اکتینیدین و تریپسین کشت سلول در حضور و عدم حضور فربول استرها انجام شد. آنزیم اکتینیدین در غلظت های مختلف 5/0 و 1 میلی گرم در میلی لیتر قادر به جداسازی اپیدرم از درم در هیچ یک از زمان های تست شده (6 ، 8 و 12 ساعت) نبود. در غلظت های بالاتر یعنی 2 و 3 و 4 و 5 میلی گرم در میلی لیتر در زمان های 12 ساعت به خوبی جداسازی انجام می گیرد، در غلظت های 6 و 7 میلی گرم در میلی لیتر در 8 ساعت نیز جداسازی به خوبی انجام شد، این در حالی است که غلظت های 8 و 9 و 10 میلی گرم در میلی لیتر در 6 ساعت همین اثرات را به خوبی نشان داد. جداسازی سلول های اپیدرمی با غلظت های 2، 4، 6، 8 و 10 میلی گرم در میلی لیتر آنزیم اکتینیدین و زمان های مختلف (120- 15 دقیقه) انجام شد. درغلظت های پایین جداسازی موفقیت آمیز نبود ولی در غلظت های بالا یعنی 8 و 10 میلی گرم در میلی لیتر و در مدت 120 دقیقه جداسازی صورت گرفت که تعداد و درصد بقای سلول ها از کلاژناز بهتر و بالاتر بود اما در مقایسه با تریپسین نتیجه ی ضیف تری محسوب می شد. سپس از مخلوط مناسبی از اکتینیدین و تریپسین (با نسبت 1:2 و 1:3 ) برای جداسازی سلول های اپیدرمی استفاده شد، نتایج مفید و قابل قبولی بدست داد. کشت ملانوسیت های جداسازی شده ی اپیدرمی که با مخلوط دو آنزیم اکتینیدین و تریپسین جدا شده بودند، چه از لحاظ ماندگاری سلولی و چه کیفیت سلول های جداسازی شده از لحاظ مرفولوژی موفقیت آمیز بود. این سلول ها تعداد بسیاری پایینی در پوست دارند (3-7 درصد) و بسیار حساس هستند، کشت اولیه ی این سلول ها که برای اولین بار در کشور انجام شده خود موفقیت قابل توجهی محسوب می شود. علاوه بر کشت اولیه ی این سلول ها کشت در حضور و عدم حضور فربول استرها را مقایسه کردیم. نتایج نشان داد کشت در عدم حضور فربول استرها چه از لحاظ مرفولوژی و چه از لحاظ چسپندگی سلولی به مراتب مناسب تر است.
کامران مرادپور سیروس منصوری فر
این تحقیق در سال زراعی 88-1387 بر روی ژنوتیپ های مختلف گندم در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه و مرکز تحقیقات بیولوژی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. ده ژنوتیپ گندم در دو شرایط تنش خشکی (دیم) و بدون تنش خشکی (آبی) در طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار کشت شد. این ژنوتیپ ها از لحاظ خصوصیات فیزیولوژیک و الگوی پروتئین ها به روش الکتروفورز تک بعدی و دو بعدی مورد بررسی قرار گرفتند. در مرحله اوایل دانه بندی از هر واحد آزمایشی تعداد 10 بوته به طور تصادفی انتخاب و از برگ پرچم نمونه برداری شد و صفات: پروتئین کل، میزان پرولین، کلروفیل a، کلروفیلb، کلروفیل کل، میزان قندهای محلول اندازه گیری گردید. همچنین الگوی نواربندی پروتئین های برگ در هر دو شرایط دیم و آبی توسط الکتروفورز تک بعدی (sds-page) و دو بعدی بررسی شد. همچنین شاخص های مقاومت به خشکی نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه واریانس از لحاظ کلیه صفات مورد بررسی در شرایط تنش خشکی و بدون تنش خشکی بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی داری نشان داد. بنابراین تنوع لازم از نظر صفات مورد مطالعه در بین ژنوتیپ ها وجود داشت. تنش خشکی تاثیر معنی داری بر روی کلیه صفات مورد مطالعه بجز پروتئین محلول برگ داشت. بر اساس محاسبات آماری نظیر مقایسه میانگین ها، تجزیه همبستگی و استفاده از شاخصهای مقاومت به خشکی و تجزیه کلاسترها ژنوتیپ شماره 10 (pishgam (bkt/zhong)) به عنوان ژنوتیپ مقاوم و ژنوتیپ شماره 3 (hamam-4) به عنوان ژنوتیپ حساس جهت انجام آزمایشات پروتئومیکس انتخاب شدند. آنالیز تصاویر ژلها با استفاده از نرم افزار same spot progenesis انجام گردید. ابتدا حدود 657 نقطه (لکه پروتئینی) توسط نرم افزار شناسایی شدند. پس از هم ترازی نقاط توسط نرم افزار و مطابقت دادن آنها 148 نقطه به کمک نرم افزار و با تایید چشم، قابل تطابق تشخیص داده شدند و آنالیزهای آماری روی آنها انجام شد. پس از آنالیز 5 نقطه با 05/0p? و 5/1?fold مشخص شدند که تعداد 4 نقطه در سطح احتمال 5% و 1 نقطه در سطح احتمال 1% معنی دار شدند.
سمیه علیپور مهربانی علی مصطفایی
آنزیم اکتینیدین (ec 3.4.22.14) یک سیستئین پپتیداز است که از میوه کیوی تخلیص می شود و عضو خانواده بزرگ پاپایین می باشد. دارای حداقل 6 ایزوآنزیم با وزن مولکولی مشابه اما نقاط ایزوالکتریک (pi) متفاوت می باشد. اکتینیدین در صنایع غذایی ،کارهای تحقیقاتی و جداسازی سلول ها کاربرد دارد. پس از تخلیص آنزیم با استفاده از کروماتوگرافی تعویض یونی، برای جداسازی ایزوآنزیم ?v از کروماتوفوکوسینگ استفاده شد و ایزوآنزیم ها براساس تفاوت نقطه ایزوالکتریک از هم جدا شدند. به دلیل حضور قابل توجه یون کلسیم در محیط های زیستی، در این تحقیق اثر یون کلسیم بر روی ساختار و عملکرد ایزوآنزیم vi اکتینیدین توسط روش های مختلف از جمله اسپکتروسکوپی مرئی- فرابنفش، فلوئورسانس ذاتی و دورنگ نمایی دورانی (cd) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج سینتیکی نشان داد که کلسیم فعالیت استرازی اکتینیدین را به صورت مهار مخلوط با ki برابر 7/8 میلی مولار و kiبرابر 23/10 میلی مولار مهار می کند. طیف نشر فلوئورسانس آنزیم در حضور یون کلسیم افزایش یافت. داده های فلوئورسانس نشان داد که اثر کلسیم ویژه نبوده و بایستی ناشی از قدرت یونی باشد. به علاوه داده های فلوئورسانس پیشنهاد می کنند که کلسیم موجب جابجایی باقی مانده های تریپتوفان آنزیم به محیط کم قطبی تر می شوندکه با داده های فرابنفش دورcd که نشان دهنده افزایش جزیی در محتوای مارپیچ آلفای آنزیم در حضور کلسیم در تطابق است. همچنین آزمایش های فرابنفش cd نشان دهنده ایجاد قدری فشردگی در ساختار سوم آنزیم بود. می توان نتیجه گرفت که اتصال کلسیم به اکتینیدین موجب مهار آنزیم به صورت مهارشوندگی مخلوط می گردد که همراه با برخی تغییرات در ساختار دوم و سوم آنزیم است.
احمد باقری علی مصطفایی
تخلیص و تعیین برخی خصوصیات آنزیم آمیلاز از قارچ آسپرژیلوس نایجر چکیده گلوکوآمیلاز یک اگزو آنزیم است که در مقیاس بزرگی در تبدیل نشاسته به قند، دکسترین ها یا گلوکز در صنایخ غذایی استفاده می شود. گلوکوآمیلاز عمدتاً توسط قارچها تولید می شود و آسپرژیلوس نایجر یکی از تولید کنندگان این آنزیم است که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. هدف از انجام این مطالعه استفاده از یک روش بسیار ساده کروماتوگرافی تعویض یونی جهت خالص نمودن گلوکوآمیلاز از مایع رویی محیط کشت آسپرژیلوس نایجر است. آسپرژیلوس نایجر در محیط مایع تشکیل شده از 300 میلی لیتر عصاره تهیه شده از 600 گرم سیب زمینی که در 1 لیتر آب مقطر پخته شده و حاوی گلوکز 20، آمونیوم سولفات 6/6، کلسیم کلرید 1، پتاسیم دی هیدروژن فسفات 5/3، فروس سولفات هپتا هیدرات 1/0، منیزیم سولفات هپتا هیدرات 1/0، نشاسته 5 (گرم بر لیتر) با ph 6 کشت شد و در دمای c°30 انکوبه گردید. گلوکوآمیلاز با استفاده از ستون کروماتوگرافی deae- سفاسل و کلرید سدیم 0 تا 5/0 مولار خالص سازی شد. وزن مولکولی این آنزیم با الکتروفورز در ژل پلی اکریل آمید در حضور سدیم دودسیل سولفات 10% (sds-page) سنجیده شد. تأثیرات ?-مرکاپتواتانول، دما و اوره بر ساختمان آنزیم به وسیله الکتروفورز در ژل پلی اکریل آمید در حضور سدیم دودسیل سولفات بررسی شد. pi آن با استفاده از روش ایزوالکتروفوکوسینگ تعیین شد و همچنین دما و ph بهینه فعالیت آنزیم و تأثیرات غلظت 5 میلی مولار برخی از یون های فلزی بر غعالیت و پایداری آنزیم بررسی شد. مقدار km و vmax و kcat آنزیم برای غلظت های مختلف نشاسته محلول به عنوان سوبسترا، برای 20 دقیقه فعالیت در دمای c°40 سنجیده شد. محصول نهایی فعالیت آنزیم به وسیله روش کروماتوگرافی لایه نازک آنالیز شد. طی نتایج بدست آمده، وزن مولکولی این آنزیم در الکتروفورز در ژل پلی اکریل آمید در حضور سدیم دودسیل سولفات (sds-page) تقریباً 100-105 کیلودالتون گزارش شد. تأثیر ?-مرکاپتواتانول، دما و اوره بر ساختمان فضایی آنزیم تغییراتی در وزن مولکولی آنزیم، از جمله وزن های متفاوت 62 و 85 و 90 و 100-105 کیلو دالتون را نشان داد. pi آن در روش ایزوالکتروفوکوسینگ برابر با 3/4 تعیین شد. همچنین دما و ph بهینه فعالیت آنزیم به ترتیب c°70 و 5 بود و تأثیرات غلظت 5 میلی مولار برخی از یون های فلزی نشان داد که یون های نقره ag، کلسیم ca، روی zn، منیزیم mg، کادمیوم cd و نیز چیلاتور فلزی edta بر فعالیت آنزیم ناچیز است، ولی یونهای جیوه hg و آلومینیوم alو آهن fe به ترتیب بیشترین اثر مهار کنندگی را بر فعالیت آنزیم داشتند. مقدار km و vmax و kcat آنزیم برای نشاسته محلول به عنوان سوبسترا، به ترتیب 02933/0± 3332/0 میلی گرم بر میلی لیتر و 487/1± 105 واحد آنزیمی بر میلی لیتر در دقیقه و 5/158013 بر ثانیه بود. فعالیت گلوکوآمیلازی آنزیم خالص شده پس از هضم نشاسته محلول با استفاده از روش کروماتوگرافی لایه نازک تأیید شد و نشان داد که آن یک آنزیم قند ساز است و تنها محصول تولید شده توسط آن، گلوکز است. نتایج بیانگر آن است که اهداف مورد نظر این مطالعه محقق شده است. گلوکوآمیلاز طی یک مرحله کروماتوگرافی خالص سازی شد و خصوصیات آنزیم خالص شده نشان داد که این آنزیم توانایی و پتانسیل استفاده در صنایع غذایی را دارد. واژگان کلیدی: گلوکوآمیلاز، آسپرژیلوس نایجر، کروماتوگرافی، الکتروفورز.
ناهید دارابی صوفیان شهلا رودبار محمدی
کاندیدا آلبیکانس معمولترین پاتوژن قارچی در ارتباط با کلونیزاسیون و تشکیل بیوفیلم در وسایل پزشکی از جمله کاتتر است. بیوفیلمهای کاندیدیایی شدیدا به درمانهای ضد قارچی معمول مقاوم هستند. از آنجا که تعویض مداوم این وسایل مشکل و پر هزینه است دستیابی به راهکارهایی جهت شناسایی سریع و کنترل عفونتهای بیوفیلم ضروری است. در این مطالعه نانوذرات اکسید روی در ساخت کاتتر بکار رفت و اثر مهاری آن در ممانعت از تشکیل بیوفیلم مورد بررسی قرار گرفت. همچنین پروتئینهای هدف نانوذرات اکسیدروی با روش الکتروفورز دوبعدی تعیین شد. ابتدا در ساخت کاتترهای پلی وینیل کلراید، نانو ذرات اکسید روی با غلظت 027/2 میکروگرم بر میلی لیتر بکار رفت. تشکیل بیوفیلم از طریق تست احیای xtt و اندازه گیری وزن خشک ارزیابی گردید. در قسمت مطالعه پروتئوم بعد از جمع آوری پروتئین بیوفیلم و استخراج آن، الکتروفورز دوبعدی انجام شد و پس از تصویر برداری، ژلها با نرم افزار progenesis samespots مورد بررسی قرار گرفتند و درنهایت، با استفاده از طیف سنجی جرمی تعیین هویت شدند. در بررسیهای انجام شده xtt با گذشت زمان در کاتترهای حاوی اکسید روی افزایش تراکم سلولی(افزایش جذب نوری)کمتری نسبت به کاتترهای فاقد آن دیده شد. در اندازه گیری وزن خشک نیز نتایج مشابهی مشاهده گردید. در بررسی پروتئوم، بطور متوسط تعداد 568 لکه پروتئینی در ژلهای میانگین گروه کنترل (فاقد اکسید روی) و ژلهای حاوی اکسیدروی شناسایی و در مجموع 18 لکه پروتئینی پس از اتمام آزمون t-test تغییرات بیانی معنادار نشان دادند. این مطالعه ثابت میکند که نانوذره اکسید روی با تاثیر بر پروتئینهای اختصاصی کاندیدا آلبیکانس، میتواند بعنوان یک گزینه مناسب جهت حذف این ارگانیسم در حیطه پزشکی بویژه در ارتباط با وسایل پزشکی مطرح باشد.
مرتضی جعفری رضا خدارحمی
فریتین با وزن موکلولی 450 کیلودالتون که از 24 زیرواحد شامل زنجیره های سبک (19 کیلو دالتون) و سنگین (21کیلو دالتون) تشکیل شده است، نقش مهم و اساسی در ذخیره آهن دارد.آهن وهم آزاد با تولید گونه های فعال اکسیژن موجب استرس های اکسیداتیو می شوند. از آنجاییکه فریتین پستانداران در محیطin vitro توانایی اتصال به ملکول هِم را دارد، این احتمال وجود دارد که میانکنش فریتین با هِم در مراحل اکسیداتیو اثرگذار باشد. در این مطالعه فعالیت پراکسیدازی کمپلکس فریتین – هِم با استفاده از سوبسترا های قابل اکسید مختلف گزارش شد. ابتدافریتین از بافت کبد وقلب گوسفند با استفاده از دو مرحله تیمار حرارتی و رسوب دهی با آمونیوم سولفات وکروماتوگرافی تعویض آنیونی (-deaeسلولز) با خلوص بالاتخلیص شد.سپس فعالیت پراکسیدازی احتمالی کمپلکس های هِم – فریتین با استفاده از آب اکسیژنه و ترشیا بوتیل هیدروپراکساید و تترا متیل بنزیدین به عنوان سوبسترای اکسیدانت (یک سوبسترای کلاسیک برای پراکسیدازها)، دوپامین ،سرتونین و ال دوپا به عنوان سوبسترای کاهنده بررسی شد. همچنین اثر این فعالیت شبه آنزیمی بر روی cdna اندواستاتین توسط آزمایشات ژل الکتروفورز آگاروز ارزیابی شد. نتایج نشان داد که فعالیت پراکسیدازی غیر اختصاصی سیستم هِم – فریتین می تواند با بازده کاتالیتیکی بالایی تترا متیل بنزیدین و انواع نروترانسمیتر ها را اکسید کند. همچنین این سیستم با فعالیت شبه نوکلئازی خود موجب تخریب dna می شود. آپوفریتین کبدی بیشترین فعالیت وهولو فریتین کبدی کمترین فعالیت را دارد. فریتین قلبی که شبیه فریتین مغزی است نسبت به هولوفریتین کبدی دارای فعالیت پراکسیدازی بالاتری است. اکسیداسیون نروترانسمیترها توسط سیستم پراکسیداز در حضور آب اکسیژنه و ترشیا بوتیل هیدروپراکساید یک ارتباط مولکولی مهم بین افزایش فریتین / هِم و نروترانسمیتر های غیر طبیعی و آسیب های اکسیداتیو دیده شده در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر را نشان می دهد.
شکوفه احمدی علی مصطفایی
بسیاری از گیاهان خانواده لاله سانان دارای مصارف خوراکی، ضد میکروبی و دارویی هستند. در این تحقیق، عصاره ی پروتئینی سوخ (پیاز) چهار گیاه از جنس آلیوم شامل سیر، موسیر، پیاز و پیازچه استخراج شد. الگوی پروتئینی آن ها با روش الکتروفورز بر روی ژل پلی اکریل آمید در حضور سدیم دو دسیل سولفات (sds-page) و الکتروفورز دو بعدی و خاصیت پروتئازی با روش زیموگرافی بررسی شد. در ابتدا، عصاره پروتئینی این گیاهان تهیه شد و از نظر حداکثر میزان پروتئین در عصاره ، تفاوت قابل توجهی وجود داشت و گیاه سیر با 6/13 و پیاز با 7/0 میلی گرم بر میلی لیتر به ترتیب بیشترین و کمترین مقادیر پروتئین را به خود اختصاص دادند. بر اساس الگوی sds-page، سیر و موسیر الگوی غیر مشابه داشتند به ویژه دو باند متمایز 12 و 50 کیلو دالتون، در نمونه سیر و دو باند متمایز 22 و 29 کیلو دالتون در نمونه موسیر دیده شد. در الگوی مربوط به پیاز و پیازچه، تشابه بیشتری وجود دارد باند های مشابه بیشتر در محدوده 10 تا 29 و 45 تا 67 کیلودالتون دیده شدند. از نظر تعداد و مقدار لکه ها در الگوی الکتروفورز دو بعدی این گیاهان در محدوده نقاط ایزوالکتریک 4 تا 7 تفاوت زیادی برای همه گیاهان مشاهده شد. در ژل های دوبعدی سیر، موسیر، پیاز و پیازچه به ترتیب 426، 297، 351 و 470 لکه منحصربفرد در اوزان مولکولی و pi مختلف شناسایی شدند. روش زیموگرافی در سوبستراهای کلاژن، ژلاتین، فیبرین و کازئین برای بررسی فعالیت و شناسایی پروتئازهای موجود در عصاره های پروتئینی استفاده شد. عصاره پروتئینی این چهار گیاه در سوبسترای کلاژن و ژلاتین فعالیت پروتئازی داشته ولی در سوبستراهای فیبرین و کازئین فعالیت پروتئازی مشاهده نشد. عصاره پروتئینی موسیر دارای یک لکه روشن با فعالیت کلاژنازی با وزن مولکولی 80 کیلودالتون بود. فعالیت پروتئازی و هضم سوبسترای کلاژن توسط عصاره پروتئینی پیازچه سه لکه روشن در اوزان مولکولی 50، 77 و 100 کیلودالتون می باشد. همچنین لکه های روشن مربوط به فعالیت پروتئازی عصاره پروتئینی پیاز و سیر به ترتیب در وزن مولکولی 90 و 70 کیلودالتون قرار گرفته اند. فعالیت پروتئازی بر روی سوبسترای ژلاتین نمونه ها بدین صورت بود که بزرگ ترین لکه های روشن در این نوع زیموگرافی مربوط به فعالیت پروتئازهای پیازچه بود که دو لکه بزرگ و روشن 85 و 105 کیلودالتون را به وجود آورده بودند. در مورد سیر، موسیر و پیاز یک جفت لکه روشن بسیار کم رنگ در محدوده 95 کیلودالتون وجود داشت
نسیم یاری علی دلجو
بسیاری از گیاهان دارای خواص دارویی هستند و تاثیر سودمندی بر سلامت بدن دارند.به عنوان مثال می توان فعالیت آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد میکروبی و پتانسیل ضد سرطانی آن ها را می توان ذکر کرد. بنابراین شناسایی ترکیبات شیمیایی متنوع ، و بررسی اثرات گوناگون بیولوژیکی گیاهان امری ضروری می باشد. گیاه شیپوری وحشی با نام علمی arum maculatum گیاهی علفی ، دارای ریزوم متورم است و متعلق به خانواده araceae می باشد. بر اساس دانش محلی، انتظار می رود این گیاه دارای برخی از اثرات مهاری بر روی استحاله مواد غذایی و خواص حفاظت می باشد. اثرات قابل توجهی در ارزیابی خواص ضد سرطان و ضد سرطانی این گیاه گزارش شده است. . در این تحقیق جهت ارزیابی خواص ضدتوموری و ضدسرطانی این گیاه بر روی بقاء لاین سلول های سرطانی کولون (cal-co2) از آزمون ldh استفاده گردید. نتایج حاکی از این بود که بیشترین اثر ضدسرطانی بر روی سلول ها به میزان 100 درصد مربوط به غلظت 320 میکروگرم بر میلی لیتر عصاره هیدروالکلی می باشد. در ارزیابی خواص ضد میکروبی، اثرات ضدباکتربایی غلظت های مختلف از سه عصاره آبی، اتانولی و متانولی برگ و ریشه گیاه بر روی 10 نوع باکتری بیماری زا بررسی گردید. همچنین مقادیر mic و mbc این عصاره ها بر روی این باکتری ها ارزیابی شد که همه سویه ها دارای اثر ضدباکتریایی بودند. در ارزیابی خواص آنتی اکسیدانی میزان فنول کل برای ریشه و برگ به ترتیب 25/60 و 74/24 میلی گرم اسید گالیک در گرم ماده خشک اندازه گیری شد و میزان فلاونوئید کل نیز به ترتیب 28/40 و 85/27 میلی گرم کوئرستین در گرم ماده خشک تعیین گردید. در تست dpph نیز ic50 ارزیابی شده برای ریشه و برگ گیاه مذکور به ترتیب 1114/0 و 1015/0 میلی گرم بر میلی لیتر بود.
مریم مهرابی علی مصطفایی
سلول درمانی یکی از روش های امیدوارکننده در درمان دیابت نوع1 می باشد. یکی از مناسب ترین گزینه ها برای این منظور، سلول های پیش ساز مشتق از پوست (skp) است که پتانسیل تمایز به سلول های سازنده انسولین (ipc) را دارند. ما در این تحقیق سلول های پیش ساز پوست انسانی را در محیط برون تن جداسازی و کشت داده و آنها را در مجاورت فاکتور های رشد تمایزی مناسب به سلول انسولین ساز تمایز دادیم. بیان ژن های ویژه سلول اندوکرین بتا توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز- نسخه برداری معکوس بررسی شد. علاوه بر آن، تولید و ترشح انسولین و پپتید-c توسط روش ایمونوسیتوشیمی و الایزا مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تکنیک های پروتئومیکس برای بررسی تغییرات بیان پروتئین در سلول های پیش ساز و تمایز یافته به کار گرفته شد. پس از گذشت سه هفته از کشت سلول های پیش ساز پوست در محیط تمایزی، خوشه های سلولی دیتیزون مثبت پدیدار شدند. خوشه های سلولی تمایز یافته از نظر وجود انسولین مثبت بودند و مارکرهای مربوط به سلول های بتا را بیان نمودند. خوشه های سلولی حاصله در پاسخ به تحریک گلوکز به صورت وابسته به غلظت، انسولین و پپتید-c تولید و ترشح نمودند. مشاهدات پروتئومیکس نشان داد که در روند تمایز تغییراتی در بیان 13 پروتئین با عملکرد های متفاوت ایجاد شد: عملکرد متابولیک، چاپرونی، آنتی اکسیدانی، تجزیه ای، رونویسی، سیگنالینگ. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سلول های تمایز یافته از نظر فنوتیپ، مارکرهای سلولی و فعالیت ترشحی ماهیت سلول های بتای انسولین ساز از خود نشان می دهند. این یافته ها نشان داد که سلول های پیش ساز پوست قادرند به سلول های بتای مولد انسولین تمایز نمایند و سلول های تمایز یافته می توانند به عنوان یک کاندید جدید در سلول درمانی دیابت مد نظر قرارگیرند.
نیلوفر یاوری علی مصطفایی
گلو کو آمیلاز (e. c. 3.2.1.3) یک آنزیم هیدرولیز کننده نشاسته است که از انتهای غیر احیایی نشاسته، پیوندهای آلفا -1 و4 را هیدرولیز کرده و گلوکزها را به صورت بتا –d – گلوکز جدا می کند. گلوکوآمیلازها دارای ارزش صنعتی زیادی می باشند و برای تولید شربت های غلیظ گلوکز و فروکتوز و همچنین به منظور تولید الکل مورد استفاده قرار می گیرند. در این تحقیق گلوکوآمیلاز از یک سویه بومی آسپرژیلوس نایجر،خالص گردید و به منظور مقایسه آنزیم خالص شده با سایر گلوکوآمیلاز ها، میان کنش آنزیم خالص شده با آکاربوز (یک داروی ضد دیابت و مهار کننده آلفا-گلیکوزیداز انسانی) با روش های اسپکتروسکوپی فرابنفش-مریی و فلوئورسانس در بافر تریس-hcl 50 میلی مولار، 5/7 ph مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده از فلوئورسانس نشان داد که اتصال آکاربوز به گلوکوآمیلاز همراه با خاموش شدن فلوئورسانس ذاتی آنزیم می باشد. آنالیز اشترن- ولمر در دماهای مختلف نشان دهنده این بود که خاموشی فلوئورسانس ذاتی آنزیم از طریق مکانیسم دینامیک انجام می پذیرد. بررسی پارامترهای ترمودینامیک اتصال نشان داد که پیوندهای هیدروژنی و واندروالس نقش مهمی در میان کنش آکاربوز با گلوکوآمیلاز دارند. نتایج سینتیکی مهار آکاربوز نشان داد که دارو فعالیت آمیلازی گلوکوآمیلاز را با مکانیزم مهار کنندگی مخلوط مهار می کند. محاسبه آب گریزی سطحی پروتئین (psh) با استفاده از اتصال 1-آنیلینو نفتالن-8- سولفونیک اسید نشان دهنده کاهش آبگریزی سطحی آنزیم درحضور آکاربوز بود. تیتراسیون گلوکوآمیلاز و کمپلکس گلوکوآمیلاز-آکاربوز با n- بروموسوکسینیمید نشان داد که اتصال دارو باعث کاهش در تعداد تریپتوفان های در دسترس حلال می شود. پایداری ترمودینامیکی آنزیم نیز در حضورآکاربوز به میزان 1/17% افزایش می یابد که می تواند ناشی از پایدار شدن شکل طبیعی آنزیم باشد. به علاوه، دمای ذوب آنزیم با اتصال دارو °c2 افزایش یافت. در مجموع این طور می توان نتیجه گرفت که، اتصال آکاربوز به گلوکوآمیلاز همراه با خاموش شدن فلوئورسانس ذاتی آنزیم، کاهش psh کمپلکس آنزیم-دارو و افزایش پایداری سینتیکی و ترمودینامیکی می باشد.
سمیرا قاسمی علی مصطفایی
سرطان در واقع یک بیماری ژنتیکی است که،مشخصه آن جهش (تغییر در توالی ژنوم)در بخشی از dna در یک یا چند گروه از سلول های طبیعی می باشد که منجر به تقسیم نامحدود این سلول ها میگردد.طبق مطالعات انجام شده قریب 5 تا 10 موتاسیون لازم است تا روند سرطانی شدن سلول ها اتفاق بیفتد.] 1و2[ در مجموع 5 گروه ژن مسئول تقسیم سلولی به شمار می روند: 1.proto oncogenes:این ژن ها در شرایط عادی در فرستادن پیام به سلول برای تکثیر نقش دارند.2.tumor suppressor genes:این ژن ها پروتئین هایی را کد میکنند که به سلول پیام توقف تکثیر را می دهند.3.suicide genes: محصول این ژن ها در روند مرگ سلول معیوب نقش دارند.4.dna repairing genes: این ژن ها مسئول ترمیم dna آسیب دیده هستند.5.caretaker genes:این ژن ها نقش مستقیمی در تقسیم سلولی ندارند اما نقش اساسی در حفظ توالی ژنوم دارند.از میان ژن های فوق الذکر،ژن های پروتوآنکوژن و سرکوبگر تومور اهمیت بیشتری دارند چرا که علت اغلب سرطان ها جهش در این دو گروه ژنی می باشد.]2[ موارد متعددی در ایجاد سرطان نقش دارند از جمله:1.کارسینوژن ها:مواد شیمیایی یا بیولوژیکی که با مکانیسم ایجاد موتاسیون در dna و بهم ریختگی یکپارچگی ژنوم منجر به سرطان می شوند.2.پرتوها:پرتوهایی نظیر پرتوهای هسته ای (آلفا،بتا و گاما)،فرابنفش و پرتو x با ایجاد جهش در dna منجر به سرطان می شوند.3عفونت:برخی از عفونت های ویروسی و باکتریایی می توانند منجر به سرطان شوند.4.وراثت: وراثت نقش عمده ای در ایجاد سرطان دارد مثلا چنانچه الل های جهش یافته ژن های دخیل در ایجاد یا پیشرفت سرطان به ارث برسد،احتمال بروز سرطان در فرد افزایش می یابد.5.تغذیه و فعالیت روزانه:تغذیه ناسالم و نداشتن فعایت روزانه کافی از عوامل ایجاد سرطان شناخته شده اند.]2[ جهت درمان سرطان چهار روش عمده وجود دارد که شامل : جراحی ، شیمی درمانی،رادیوتراپی و درمان های بیولوژیکی(ایمونوتراپی و ژن درمانی) میباشد.شیمی درمانی به عنوان عمده ترین روش درمانی ، به معنای استفاده از مواد شیمیایی در درمان بیماری می باشد.انواع داروهای ضد سرطان بر اساس مکانیسم اثر این داروها شامل: 1.داروهای آلکیله کننده: این داروها گروه آلکیل را به اجزای سلول منتقل می کنند.آلکیلاسیون dna از مهمترین واکنش های منجر به مرگ سلول است.2.آنتی متابولیت ها:این داروها با تداخل در مسیرهای اصلی متابولیسم منجر به مرگ سلول سرطانی می شوند.3:آنتی بیوتیک های تومور:این داروها موجب مهار ساخت dna و rna می شوند.4.مهارکننده های هورمونی:هورمون ها به ویژه هورمون های استروئیدی نقش مهمی در ایجاد سرطان ایفا می کنند که همین امر مهار کننده های هورمونی را به عنوان یک استراتژی در درمان سرطان توجیه می کند.5.آلکالوئیدهای گیاهی:این آلکالوئیدها از گیاهان مختلفی استخراج شده و دارای اثرات ضد سرطانی با مکانیسم های مختلفی می باشند.]2و3و4[ سرطان سینه، شایعترین سرطان در زنان و عامل اصلی مرگ ناشی از سرطان در زنان سراسر جهان است.احتمال وقوع آن یک در هر 10 نفر است و سالیانه در جهان، 1,15 میلیون مورد جدید از این سرطان، تشخیص داده می شود. سرطان سینه، شایعترین سرطان در بین زنان ایالات متحده بوده، بطوری که تنها در سال 2010، 207,090مورد جدید تشخیص داده شد. در ایالات متحده، در هر سال 39,840 نفر بر اثر این سرطان جان خود را از دست می دهند و از هر 8 زن، یک نفر در طول زندگی خود، به این سرطان دچار میشود.]4و5و6[ علی رغم دستاوردهای مهم درمانی، سرطان سینه که شایعترین عامل سرطان در بین زنان است، هنوز به عنوان یک معضل پزشکی در سراسر دنیا مطرح است.درمان این سرطان شامل هورمون درمانی با تاموکسیفن و سایر داروهای انتخابی رسپتورهای استروژنی است.به هر حال تقریبا همه بیمارانی که سرطان آنان متاستاز داده و همچنین 40 درصد بیمارانی که تاموکسیفن دریافت کرده و بعد از مدتی بیماری آنها عود میکند، می میرند.به علاوه مصارف کلینیکال آنتاگونیستهای er اغلب محدودیت هایی دارند و غالبا علیه سرطان سینه er منفی بی تاثیرند.]4و6[از طرفی علی رغم این واقعیت که بسیاری از تومورهای اولیه به شیمی درمانی پاسخ می دهند، سلولهای سرطان سینه قادرند زنده مانده و به درمان مقاوم شوند.بنابر این شناسایی یک عامل جدید با سمیت کمتر که بتواند رشد هر دو رده ی سلولی er مثبت و er منفی را در سرطان سینه مهار کند ، بسیار مطلوب است.از میان فاکتورهای موثر در رشد سرطان یکی از مهمترین آنها از دست رفتن تعادل بین تکثیر سلولی و مرگ سلولی می باشد که نهایتا منجر به افزایش تکثیر سلولی و نقص در حذف سلول های آسیب دیده از طریق آپوپتوز میگردد.آپوپتوز یک فرم فعال خودکشی سلول است که از طریق یک سری از ژنها و پروسه های ضروری تکامل کنترل می گردد و دارای یک نقش کلیدی در پاتوژنز بیماری هایی از قبیل سرطان است.]5و6و7[بسیاری از مطالعات پیشنهاد کننده ی این است که از دست رفتن کنترل آپوپتوز و به دنبال آن تکثیر بی رویه سلولی مسئول آغاز و گسترش سرطان سینه می باشد.سلولهای سرطانی به راحتی از آپوپتوز می گریزند چرا که مسیرهای سیگنالینگ فعال کننده آپوپتوز در این سلول ها معیوب است.به عبارت دیگر یک استراتژی مهم برای درمان سرطان، فعال کردن مسیرهای آپوپتوزی در سلول های توموری می باشد.بسیاری از فراورده های طبیعی نظیر گیاهان و سبزیجات برای دهه های بسیاری به عنوان منبع باالقوه داروهای ضد سرطانی کاربرد داشته اند و گزارشهای متعددی خواص ضد توموری آنها را از طریق آپوپتوز نشان داده اند.از میان این گیاهان، گیاه موسیر که کاربرد خوراکی نیز دارد، دارای اثرات جالب توجهی میباشد.]7و8و9[ موسیر ( shallot) با نام علمی allium ascalonicum متعلق به جنس آلیوم و خانواده لاله سانان می باشد. موسیر را نوع وحشی و کوهی سیر نیز می دانند و بسیاری از خواص آن شبیه سیر و پیاز است. تکثیر آن از طریق کاشت پیاز های مادری صورت می گیرد. در ایران موسیر را بیشتر در مناطق غربی به خصوص کردستان کشت می دهند. موسیر در طب سنتی به علت داشتن خواص متعدد از جمله ضد عفونی کننده، ضد اسپاسم، قابض، خلط آور، ادرار آور، ضد سرفه، تب بر، اثر پایین آورنده ی قند خون و فشار خون واثر ضد سنگ مثانه مصارف بالایی داشته است . بررسی های مختلف نشان داده است که گیاه موسیر حاوی ترکیبات ضد توموری متعددی ست. از مهم ترین این ترکیبات می توان به ارگانوسولفورها، ساپونین ها و فلاونوئید ها اشاره نمود. به علاوه این ترکیبات از مهار کننده های طبیعی رگ زایی نیز محسوب می شوند . از فلاونوئید های مهار کننده ی رگ زایی می توان کرستین را نام برد که در این گیاه به مقدار فراوان وجود دارد. کرستین به طور انتخابی باعث مهار رشد سلول های توموری می شود . ترکیبات آلیسین و ارگانوسولفور موجود در موسیر دارای اثر ضد باکتریایی، ضد ترومبوز و ضد سرطان اند. بنابراین،هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات فراکسیون اتیل استات گیاه موسیر،به عنوان قویترین فراکسیون،بر القا آپوپتوز،توقف سیکل سلولی و بیان ژنهای درگیر در آپوپتوز رده های سلولی سرطان سینه خواهد بود.
سیده صبور افضلی علی مصطفایی
داتوره یکی از گیاهان اعضای خانواده سولاناسه است که از گیاهان دارویی بومی ایران محسوب می¬شود و دارای یکی از مهمترین لکتین¬ها است. این لکتین دارای اولیگومرهای n-استیل گلوکز آمین با اتصالات (4-1) ? است. به¬منظور بررسی اثر لکتین خالص شده بر سلول¬های بنیادی پوست و pc12، لکتین مورد نظر به¬کمک ستون کروماتوگرافی تمایلی بر مبنای اووموکوئید خالص گردید. بررسی قدرت آگلوتیناسیون لکتین خالص شده توسط گلبول قرمز 0/5% حاصل از گروه خونی o انسانی انجام شد که نشان داد لکتین مورد نظر در مدت زمان کمتر از 30 دقیقه گلبول قرمز را آگلوتینه خواهد کرد. تست ایمنوسیتوشیمی نشان داد که لکتین خالص شده در غلظت 10 تا 100 میکروگرم بر میلی لیتر باعث تمایز سلول¬های بنیادی مشتق از پوست به سمت سلول عصبی خواهد شد. نتایج تست ایمنوسیتوشیمی و ایمنوپراکسیداز نشان دادند که لکتین خالص شده همین اثر را بر سلول¬های pc12 دارد اما در غلظت 80 میکروگرم بر میلی لیتر باعث تمایز عصبی خواهد شد . نتایج شمارش سلول¬ها با لام نئوبار نشان داد که تعداد سلول¬های pc12در نتیجه اثر ماده خالص شده با افزایش غلظت تا 100 میکروگرم بر میلی لیتر قدرت بقا سلول¬ها به نصف تعداد سلول¬ها در حالت کنترل منفی کاهش خواهد یافت. رنگ آمیزی سلول¬های pc12 با تریپان بلو بیانگر آن است که غلظت¬های بالاتر از 200 میکروگرم بر میلی لیتر این لکتین برای سلول سمی است. بنابراین، لکتین گیاه داتوره باعث کاهش تکثیر و افزایش تمایز عصبی خواهد شد. طبق بررسی¬های ما ، این اولین گزارشی است که لکتین خالص شده می¬تواند سلول¬های بنیادی مشتق از پوست و سلول¬های pc12 را به سمت سلول¬های عصبی تمایز دهد.
سحر رسولی علیرضا عبدالمحمدی
هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن های igf-i و igfbp-3 با برخی صفات اقتصادی در بزهای مرخز بود. در این مطالعه به منظور بررسی پلی مورفیسم ناحیه پروموتور ژن igf-i و اگزون 2 ژن igfbp-3، از 152 رأس بز ماده ایستگاه تحقیقات علوم دامی سنندج، خون گیری شد. آنالیز pcr-sscp این روش سه الگوی باندی را در ناحیه پروموتور ژن igf-i و سه الگوی باندی را در ناحیه اگزون 2 ژن igfbp-3 نشان داد، که برای هر جایگاه این ژن ها سه ژنوتیپ مشاهده شد. ژنوتیپ ها و فراوانی های آن ها برای ژن igf-i عبارت بود از (0/81) gg، (0/16) ga و (0/03) aa و فراوانی آلل های g و a به ترتیب 0/89و 0/11 به دست آمد. فراوانی ژنوتیپ های tt، tc و cc در ژن igfbp-3 به ترتیب 79/0، 17/0 و 04/0 بود؛ همچنین فراوانی دو آلل t و c به ترتیب 0/875 و 0/125 محاسبه شد. هر دو جایگاه ژن های igf-i و igfbp-3 در حالت عدم تعادل هاردی واینبرگ قرار داشتند (p<0.05). آنالیزهای آماری صفات مورد بررسی توسط نرم افزار sas 9.1 انجام گرفت. نتایج آماری به دست آمده نشان داد که بین ژنوتیپ های مختلف ژن های igf-i و igfbp-3 با صفات رشد، به جز صفات اضافه وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری، اختلاف معنی داری وجود نداشت. این عدم معنی داری ممکن است به دلیل کوچک بودن اندازه نمونه مورد مطالعه باشد. اثرات ژنوتیپ، فصل زایش و تعداد زایش دارای تأثیر معنی داری برروی دوقلوزایی بودند و این صفت را تحت تأثیر قرار دادند. نتایج نشان داد که با افزایش تعداد زایش دوقلوزایی افزایش می یابد، همچنین دوقلوزایی در زمستان بیشتر از بهار بود. ژنوتیپ هتروزیگوت igf-i، بیشترین میزان دوقلوزایی را دارا بود. پیشنهاد می شود در مطالعات بعدی از جمعیت های مختلف و تعداد نمونه های بیشتری استفاده گردد تا اثر ژنوتیپ های مختلف این ژن ها بر روی صفات اقتصادی بزها به خوبی مشخص گردد.
علی ویسی علیرضا عبدالمحمدی
در این پژوهش به بررسی وجود پلی مورفیسم در ناحیه پروموتور و اگزون 10 ژن های gh و ghr و ارتباط آنها با صفات رشد در بزهای مرغز پرداخته شد. بدین منظور از سیاهرگ وداج تعداد 160 بز مرغز موجود در ایستگاه اصلاح نژاد استان کردستان خونگیری و dna نمونه ها با استفاده از کیت استخراج گردید. قطعه 391 جفت بازی از ژن gh و 361 جفت بازی از ژن ghr تکثیر شدند. از تفاوت چندشکلی فضایی تک رشته ها (sscp) و توالی یابی برای تعیین ژنوتیپ نمونه ها استفاده گردید. بدین منظور، الکتروفورز عمودی نمونه ها روی ژل پلی اکریل آمید 12% بمدت 5/4 الی 5/5 ساعت با اختلاف پتانسیل 200 ولت در دمای 4 درجه سانتی گراد انجام و رنگ آمیزی ژل بوسیله نیترات نقره به انجام رسید. دو آلل c و a جهش یافته و دو ژنوتیپ در cc و ca در جایگاه پروموتور ژن gh و دو آلل g و c جهش یافته و سه ژنوتیپ gg ، gc و cc در اگزون 10 ژن ghr شناسایی شد. نتایج توالی یابی یک جهش c?a در پروموتور ژن gh و جهش دیگر g?c در اگزون 10 ژن ghr که منجر به تغییر اسیدآمینه والین به لوسین می شود را نشان داد. فراوانی آللی، فراوانی ژنوتیپی و شاخص های ژنتیک جمعیت توسط نرم افزار popgene برآورد شدند. آنالیز واریانس ارقام نشان دهنده ارتباط معنی دار) 05/0(p< ژنوتیپ های مختلف ژن ghr و عدم تفاوت معنی دار ژنوتیپ های متفاوت ژن gh با صفات رشد (وزن تولد، وزن سه ماهگی، وزن چهار ماهگی، وزن شش ماهگی و وزن یکسالگی) بود.
زهره فتح اللهیان وحید تادیبی
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر حاد تمرین ترکیبی بر میزان بیان ژن اینترلوکین?1، اینترلوکین 10 و فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا در خون بیماران دیابتی نوع دو و افراد سالم بود. پروتکل تمرین ترکیبی از دو قسمت مقاومتی و استقامتی تشکیل شده بود، تمرین مقاومتی شامل چهار حرکت پرس سینه –زیربغل –اسکات و اکستنشن زانو بود. فعالیت استقامتی نیز 30 دقیقه دویدن روی تردمیل با شدت 75-70درصد hrmax بود. نمونه های خون قبل از تمرین و بلافاصله بعد از تمرین و 60 دقیقه بعد از تمرین از ورید سفالیک نمونه های سالم و دیابتی جمع آوری گردید.نتایج نشان داد، میزان بیان tnf?بلافاصله پس از تمرین و 60 دقیقه ریکاوری کاهش می یابد. در این پژوهش il10 و il1? در لکوسیت گروه سالم و دیابتی بیان نشد. یک جلسه تمرین ترکیبی می تواند با کاهش سایتوکاین التهابی به تنظیم و کنترل تغییرات التهابی کمک کند.
فاطمه امیریان علی مصطفایی
به منظور بررسی اثرات مختلف تنش سرما بر صفات مورفولوژیک و پروتئومیک اکوتایپ های مختلف زعفران، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بر روی پنج اکوتایپ جمع آوری شده از استان خراسان شامل (تربت حیدریه، فردوس، گناباد، قائن، کاشمر) انجام پذیرفت. دمای°?? سانتی گراد به عنوان شرایط غیر تنش و°? سانتی گراد به عنوان شرایط تنش در نظر گرفته شد. بیشترین شاخص های مقاومت sti وgmp متعلق به اکوتایپ فردوس وکمترین آنها متعلق به اکوتایپ کاشمر بود. نتایج حاصل از الکتروفورز دو بعدی پروتئین های استخراج شده، ???? لکه پروتئینی تکرار پذیر در اکوتایپ فردوس و ???? لکه پروتئینی را در اکوتایپ کاشمر مشخص نمود. که از این تعداد ?? و ??? لکه از نظر میانگین درصد حجمی تفاوت سنتز معنی دار داشتند. به طور کلی مشخص گردید ?? لکه پروتئینی در اکوتایپ کاشمر و ?? لکه پروتئینی در اکوتایپ فردوس دارای نسبت سنتز پروتئینی بیش از دو برابر تحت دو شرایط دمایی مورد مطالعه بودند. به طور کلی در اکوتایپ حساس کاشمر، پروتئین های (متابولیسم) دارای پیشرفت سنتزی و پروتئین های (رونویسی و ترجمه) دارای پسرفت سنتزی قابل توجه بودند. همچنین در اکوتایپ مقاوم فردوس، پروتئین های (دفاعی و سم زدا) دارای پیشرفت سنتزی و پروتئین های (متابولیسم) دارای پسرفت سنتزی قابل توجه بودند.
علی مصطفایی علی شهرجردی
مخازن تحت فشار محفظه هایی هستند که برای حفظ و نگهداری سیالات در فشاری متفاوت با فشار اتمسفر طراحی می شوند. به سبب حساسیت کاری بالا، برای طراحی ، تولید و نصب این وسایل استانداردهایی تهیه شده است. محتاطانه بودن این استانداردها طراحان را به سوی بهینه سازی مخازن سوق داده است. هدف از بهینه سازی دست یابی به ابعاد و نسبت هایی بهینه است که در عین ایمن بودن، به کاهش مقدار مواد اولیه و وزن مخزن بیانجامد.
مهدی کاکایی حجت اله مظاهری لقب
سرخرطومی برگ یونجه یکی از آفات کلیدی یونجه در ایران و جهان است که هر ساله خسارت زیادی به ویژه به چین اول وارد می کند. کنترل شیمیایی متداول ترین روش کنترل این آفت محسوب می شود اما با توجه به اثرات منفی این روش روی محیط زیست و موجودات زنده، در کنار استفاده از سموم شیمیایی می توان از سایر روش های مدیریتی نیز در قالب کنترل تلفیقی یا ipm استفاده کرد. استفاده از ارقام یا جمعیت های مقاوم یکی از مطمئن ترین و سودمندترین روش ها است که برای کشاورزان در حکم بیمه ای مطمئن و کم هزینه است. در این مطالعه که در سه پژوهش مزرعه ای، گلخانه ای و مولکولی انجام گرفت، ابتدا مقاومت 76 جمعیت از یونجه های بومی و غیربومی رایج در ایران (غربال شده از ژرم پلاسم 150 جمعیتی) نسبت به سرخرطومی برگ یونجه با بررسی صفاتی نظیر عملکرد تر و خشک علوفه، میزان کلروفیل برگ، درصد ماده خشک، تعداد لارو جلب شده، درصد آسیب، ارتفاع در زمان آسیب و ارتفاع در زمان برداشت در مزرعه مورد ارزیابی قرار گرفت. جمعیت ها از نظر کلیه صفات مورد مطالعه اختلاف معنی داری از خود به نمایش گذاشتند. چهار عامل عملکرد علوفه، عامل مرتبط با تحمل به سرخرطومی برگ یونجه، عامل درصد ماده خشک و عامل بیوماس گیاه در این مطالعه شناخته شدند. بر اساس تجزیه خوشه ای صفات بررسی شده در مطالعات مزرعه ای به روش وارد (1963)، جمعیت های یونجه در 3 سطح مقاومتی دسته بندی شدند. در این پژوهش بیشترین فاصله ی ژنتیکی میان جمعیت دهنور و بهار همدان بدست آمد که به نظر می رسد با توجه به فاصله ژنتیکی بین آن ها و با انجام تلاقی، هتروزیس بیشتری بدست آید که می توان از آن ها به عنوان مواد اولیه (در صورت عدم وجود ناسازگاری) برای اصلاح ارقام جدید استفاده نمود. تجزیه خوشه ای به طور 100% مورد تأیید تابع تشخیص قرار گرفت. رگرسیون گام به گام برای صفت عملکرد علوفه تر به عنوان متغیر تابع، نشان داد که صفات عملکرد علوفه خشک، درصد ماده خشک، ارتفاع بوته در زمان خسارت و تعداد لارو به ترتیب وارد مدل رگرسیونی شده و در مجموع با ضریب تبیین تجمعی53/93 درصد تغییرات صفت عملکرد اقتصادی (عملکرد تر علوفه) را توجیه می نمایند. نتایج تجزیه همبستگی بین صفات مورد مطالعه در جمعیت های یونجه، همبستگی مثبت و معنی دار در سطح احتمال 1% بین صفات تعداد لارو و درصد خسارت (733/0r=) به نمایش گذاشت. بین صفت درصد خسارت با میزان کلروفیل برگ (292/0r=)، عملکرد تر علوفه و عملکرد خشک علوفه (754/0r=)، صفت درصد ماده خشک با صفات عملکرد تر علوفه و عملکرد خشک علوفه به ترتیب همبستگی منفی و معنی دار (316/0-r=) و همبستگی مثبت و معنی دار (332/0r=) وجود داشت. صفات عملکرد علوفه تر و متعاقب آن صفت عملکرد علوفه خشک با صفت ارتفاع (به ترتیب با مقدار 512/0 r=و 314/0r=) در زمان خسارت همبستگی مثبت و معنی دار مشاهده شد. بر اساس ترتیب اهمیت صفات و نیز رگرسیون گام به گام، چهار صفت انتخاب و مورد تجزیه علیت قرار گرفتند. عملکرد خشک علوفه دارای اثر مستقیم به اندازه (927/0r=) روی عملکرد تر علوفه، صفت درصد ماده خشک دارای اثر مستقیم (603/0-r=) روی عملکرد تر علوفه، ارتفاع بوته در زمان خسارت هم دارای اثر مستقیم (097/0-r=) روی عملکرد تر علوفه می باشد و تعداد لارو هم دارای اثر مستقیم (057/0-r=) روی عملکرد تر علوفه بود و میزان اثرات باقیمانده ناچیز بود. پس از بررسی های مزرعه ای، 16 جمعیت از بین 76 جمعیت مورد مطالعه یونجه برای انجام ارزیابی های گلخانه ای و بررسی سازوکار های آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل غربال شدند. جمع-بندی نتایج حاصل از بررسی سه سازوکار آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل روی جمعیت های مورد مطالعه نشان داد که جمعیت های محلی بمی، همدانی 106 و کدی 108 با بروز سطوحی از هر سه سازوکار مقاومت، جمعیت های امیدبخشی بوده و کشت آن ها با در نظر گرفتن سایر نکات به زراعی و فنی جهت مقابله با خسارت سرخرطومی برگ یونجه توصیه می گردد. سپس 16جمعیت مورد مطالعه در بخش گلخانه ای توسط الکتروفورز یک بعدی (sds-page) در دو شرایط تغذیه و عدم تغذیه سرخرطومی برگ یونجه مورد مطالعه قرار گرفت. ماتریس ضریب تشابه جاکارد حاصل از نشانگر پروتئینی با داده های زراعی و داده های گلخانه ای در شرایط عدم تغذیه سرخرطومی و شرایط تغذیه ی سرخرطومی با استفاده از آزمون مانتل (1967) با هم مقایسه شدند. فرض صفر مبنی بر عدم همبستگی بین نشانگرها و داده های زراعی پذیرفته شد. با کمک داده های مزرعه ای و نشانگر پروتئینی در شرایط عدم تغذیه سرخرطومی برگ یونجه، فرض صفر مبنی بر عدم همبستگی بین نشانگرها و داده های زراعی رد گردید. در شرایط گلخانه ای و نشانگر پروتئینی عدم تغذیه و تغذیه سرخرطومی برگ یونجه، فرض صفر مبنی بر عدم همبستگی بین نشانگرها و داده های زراعی پذیرفته شد. در نهایت، 4 جمعیت تفرش 42، محلی بمی، ناراگامت و یزدی برای انجام مطالعات مولکولی و با هدف بررسی تفاوت الگوی بیان پروتئین ها طی دو مرحله تنش و عدم تنش یونجه نسبت به سرخرطومی برگ یونجه، انتخاب شده و مورد ارزیابی قرار گرفتند. تغییرات در بیان پروتئین ها با استفاده از ژل های الکتروفورز دوبعدی بررسی شد. شناسایی پروتئین های دارای تفاوت بیان معنی دار در جمعیت یزدی از طریق روشmaldi-tof-tof توسط دانشگاه یورک انگلستان صورت پذیرفت که بخش اعظمی از کل پروتئین های شناسایی شده در کلروپلاست و میتوکندری جای داشتند. این امر بر نقش مهم این اندامک در تنش تغذیه ای تأکید دارد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین پروتئین های بیان شده با الگوی بیان افزایشی در 4 جمعیت مورد مطلعه، مربوط به گروه خاصی از پروتئین ها بودند که در پاسخ به تنش تغذیه ای آفت سرخرطومی برگ یونجه دچار تغییر بیان شده بودند. احتمالاً این پروتئین ها تحت کنترل تنش تغذیه ای بوده و شرایط تعادلی جدیدی را نسبت به تنش زیستی لارو سرخرطومی برگ یونجه، ایجاد می-نمایند.
حمیدرضا محمدی مطلق علی مصطفایی
چکیده ندارد.
فاطمه خادمی علی مصطفایی
چکیده ندارد.