نام پژوهشگر: هلنا مستغاثی
هلنا مستغاثی محمود هاشمیان
از آن جا که مطالعات متعددی تلاش به مقایسه انواع بازخوردهای اصلاحی و تاثیر آن در یادگیری زبان دوم داشته اند، این مسئله نقش بسزایی را دراین کلاس ها ایفا می کند. همچنین، نظریه هوش های چندگانه و کاربردهای آن در جهت مقابله با مشکلات ناشی از تفاوت های فردی و روش های یادگیری زبان آموزان نقش مهمی را در بافت های آموزشی دارد. بدین ترتیب، هدف پژوهش حاضر بررسی انواع بازخوردهای اصلاحی و رابطه آن با انواع هوش زبان آموزان در گفتار می باشد. بدین منظور، 60 زبان آموز با محدوده ی سن 15 تا 46 از آموزشگاه های مختلف اصفهان در این تحقیق شرکت نموده اند و شرکت کنندگان بر اساس نوع هوششان به 3 گروه درون فردی، میان فردی و هردو تقسیم شده اند. در این راستا، پرسشنامه هوش های چنــدگانه مک کنزی (1999) و پرسشنامه ای براساس انواع مختلف بازخوردهای اصلاحی بین زبان آموزان توزیع شد. جهت دست یابی به رابطه میان هوش میان فردی و درون فردی شرکت کنندگان و بازخوردهای اصلاحی ترجیحی آنان، همبستگی اسپیرمن و پس از آن درصد پاسخ ها جهت تعیین بازخوردهای اصلاحی خاص میان گروه های شرکت کنندگان به کارگرفته شد. نتایج بیانگر آن بود که رابطه قوی ومثبتی بین هوش میان فردی شرکت کنندگان و انواع صریح بازخوردهای اصلاحی وجود داشت. همچنین، افراد با هوش میان فردی و میان فردی/درون فردی بازخوردهای تکرار و فرازبانی وزبان آموزان با هوش میان فردی/درون بازخوردهای استنباط را در مقایسه با سایر بازخوردها در گفتارشان ترجیح دادند. همچنین، در بین زبان آموزان متوسط بازخوردهای فرازبانی وشفاف سازی به طور قابل توجهی دیده شد و بازخوردهای از نو بیان کردن و تکرار در بین زبان آموزان با سطح های فرامتوسط بارزتر از سایر بازخوردها بوده است. زبان آموزان در سطح پیشرفته واکنش قابل توجهی نسبت به بازخوردها نداشتند. بنابراین، معلمان زبان دوم قادر به اصلاح فعالیت های کلاسی شان با توجه به انواع هوش ها و بازخوردهای متفاوت در زبان آموزان می باشند که این امرمی تواند در ایجاد محیطی فعال و کاربردی برای یادگیری زبان آموزان موثر واقع شود.