نام پژوهشگر: فریبا ولی پور زارعی
فریبا ولی پور زارعی بهرام بهین
چکیده امروزه‚ اعتقاد بر این مطلب که زبان تنها ابزاری جهت برقراری ارتباط نبوده‚ بلکه وسیله ای در جهت شکل گیری هویت‚ ارزش ها‚ وایدئولوژی های اعضای جامعه می باشد به طور گسترده ای فراگیر شده است. بنابر این‚ گفتمان ها بی تاثیر از ایدئولوژی پدید آورندگان نبوده و متعاقبا بر درک خوانندگان یا شنوندگان از حقیقت تاثیرگذارند. فیرکلاف (2003) بر این باور است که گفتمان ها به واسطه ایدئولوژی غالبی که در خود دارند واقعییت های اجتماعی را شکل می بخشند. بنابراین مطالعه گفتمان ها‚ که شامل گفتمان های ادبی نیز می باشد‚ کمکی است در جهت رسیدن به درک بهتری از جامعه. زبان از دیدگاه هالیدی سیستمی است با معنی بالقوه که تحت تاثیر گزینش گوینده در زمینه اجتماعی خاصی می باشد. زبان شناسی نقشگرای سیستمی که توسط هالیدی در دهه 1960 به وجود آمده محصول چنین دیدگاهی است نسبت به زبان و واقعیت اجتماعی به عنوان دو پدیده متقابلا مرتبط با یکدیگر. با باور بر این مطلب در تحقیق اخیر فرانقش زبان در اعمال قدرت در چارچوب سیستم نحوه بیان هالیدی درقالب متن ادبی "گلهای داوودی" اثر جان اشتاین بک مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق زبان شناسی نقشگرای سیستمی هالیدی همراه با تحلیل گفتمان انتقادی به کار گرفته شده تا متن از بعد زبان شناسی بررسی گردیده و ایدئولوژی غالب متضمن در ارائه شخصیت نقش زن از بعد انتقادی مورد ارزیابی قرار گیرد. در نخستین مرحله تحلیل فرانقش تجربی به کار رفته در شخصیت الیسا‚ به بیانی دیگرعمده فرایند های اعمال شده در شخصیت اصلی‚ مورد توجه می باشد. در دومین مرحله یافته های مرحله نخست از بعد انتقادی مورد ارزیابی واقع شده است. یافته ها بر این مطلب ادعا دارند که ترسیم بحران عظیم دهه 1930 توسط اشتاین بک در رابطه با زنان جامعه تنها بازگوئی شرایط موجود نمی باشد‚ بلکه توصیف یکجانبه او از فرایندهای رفتاری و ذهنی شخصیت زن معرفی عادلانه او از زنان را مورد تردید قرار می دهد. . کلمات کلیدی: زبان شناسی نقشگرای سیستمی‚ سیستم نحوه بیان‚ فرانقش تجربی‚ تحلیل گفتمان انتقادی‚ ایدئولوژی.