نام پژوهشگر: فاطمه قدومی زاده
فاطمه قدومی زاده محبوبه فولادچنگ
مذهب، در رشد و سعادت و یا بالعکس در انحطاط و عقب ماندگی بشر، نقش بسزایی دارد. طوری که امروزه مباحث جنجال برانگیزی پیرامون این مقوله وجود دارد. از طرفی، پرورش تفکرانتقادی به عنوان یک عامل تأثیرپذیر از جهت گیری مذهبی، یکی از مهم ترین اهداف آموزش و پرورش می باشد. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا نقش واسطه گری جهت گیری مذهبی را در ارتباط بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به تفکرانتقادی بررسی کند. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 352 نفر)شامل 189دختر و 163 پسر) از دانش جویان مشغول به تحصیل در سال 92-91 دانشگاه شیراز بود که به روش نمونه گیری خوشه-ای چند مرحله ای انتخاب گردید. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان پرسشنامه های الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک،2002)، پرسش نامه ی خودگردانی مذهبی (ریان و همکاران، 1993) و سیاهه ی گرایش به تفکرانتقادی ریکتس (ریکتس، 2003) را تکمیل نمودند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به کمک روش تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمون ها بود. مدل فرضی با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش متوالی همزمان بر اساس مراحل بارون و کنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین الگوهای ارتباطی خانواده با جهت گیری مذهبی و گرایش به تفکرانتقادی رابطه وجود دارد و هم چنین بین جهت گیری مذهبی و گرایش به تفکرانتقادی رابطه وجود دارد، اما واسطه گری جهت گیری مذهبی درمورد هریک از ابعاد گرایش به تفکر انتقادی متفاوت است. هم چنین بین نمرات دختران و پسران در نمره های جهت گیری مذهبی و گرایش به تفکرانتقادی تفاوت معناداری مشاهده نگردید.