نام پژوهشگر: هینز رهل
راهله استادهاشمی تیمور رستمی شاهراجی
تحقیق حاضر به بررسی توسعه پایدار جنگلکاری ها با در نظر گرفتن معیارهای اکولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و اهداف مختلف (حداکثر موجودی کربن، حداکثر ارزش سود خالص و حداکثر اشتغال زایی) به طور همزمان پرداخته و با استفاده از روش های ریاضی تصمیم گیری با معیارهای چندگانه (برنامه ریزی آرمانی و تحلیل سلسله مراتبی)، مناسب ترین ترکیب گونه ای با سطوح مشخص را معرفی کرد به طوری که بتوان به تمامی اهداف در یک زمان دست یافت. منطقه مورد مطالعه شهرستان آستارا بود که از دو حوزه آبخیز آستاراچای و لوندویل با مساحت 43791 هکتار تشکیل شده است. گونه های مورد مطالعه شامل توسکای ییلاقی (alnus subcordata)، بلندمازو (quercus castaneifolia)، نمدار (tilia begonifolia)، گیلاس وحشی (prunus avium)، پلت (acer insigne))، زبان گنجشک ( fraxinus excelsior)، کاج سیاه pinus nigra)) و کاج تدا(pinus taeda) بود. ابتدا ارزیابی توان اکولوژیکی با استفاده از مدل اکولوژیکی مخدوم انجام شد و آمایش منطقه از نظر تعیین سطوح مناسب برای جنگلکاری به عنوان یکی از معیارهای مورد بررسی با استفاده از gisانجام شد و با درنظر گرفتن نیازهای اکولوژیکی گونه ها، سطوح با قابلیت جنگلکاری برای هر گونه مشخص شد. همچنین میزان موجودی کربن، ارزش خالص فعلی چوب سرپا و تعداد نیروی کار لازم به ازاء هر هکتار جنگلکاری برای گونه های مختلف محاسبه شدند. در ادمه برای بررسی تمام اهداف به طور همزمان از برنامه ریزی آرمانی استفاده شد. توابع هدف و محدودیت های هدف با ضرایب و وزن های مختلف در قالب 4 مدل، تعریف و حل شدند. در نهایت با بررسی کلیه نتایج به دست آمده از حل مدل های مختلف، مدل1 با اهمیت نسبی یکسان برای تمامی اهداف شامل سطح با قابلیت جنگلکاری برای گونه پلت با 810 هکتار، گونه کاج سیاه با 110 هکتار، گونه توسکای ییلاقی با 348 هکتار، گونه بلندمازو با 149 هکتار، گونه نمدار با 165 هکتار،کاج تدا با 235 هکتار و حذف گونه ون، مطلوب شناخته شد که در مقایسه با مدل اکولوژیکی مخدوم میزان کربن، ارزش خالص فعلی سود و تعداد نیروی کار در هکتار بیشتری به دست آمد.