نام پژوهشگر: ابوالقاسم یعقوبی
زهرا قیصری ابوالقاسم یعقوبی
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر بازی درمانی رفتاری- شناختی بر اصلاح عملکرد خواندن در دانش آموزان پسر نارساخوان پایه های دوم و سوم ابتدایی در شهر همدان انجام شد. روش: آزمودنیها شامل 30 نفر از کودکان نارساخوان پایه های دوم و سوم ابتدایی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در چارچوب روش پژوهشی نیمه آزمایشی (پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) مورد آزمایش قرار گرفتند. از این تعداد 15 نفربه طور تصادفی در معرض متغیر مستقل ( روشهای بازی درمانی) قرار گرفته و مابقی به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پس از اجرای پیش آزمون ، برای گروه آزمایشی برنامه بازی درمانی به روش رفتاری- شناختی به مدت 10 جلسه(هر جلسه به مدت 45 دقیقه – دو بار در هفته) مدارس ویژه این دانش آموزان اجرا شد.برای انجام پیش آزمون و پس آزمون، از آزمون نارساخوانی نما و برای تحلیل داده ها از آزمون های پارامتریک t و تحلیل واریانس یک راهه (anova) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بازی درمانی در اصلاح عملکرد خواندن، میزان درک متن ، تشخیص کلمات هم قافیه و شناسایی آواهادر دانش آموزان پسر نارساخوان موثر بوده اما برتوانائی تولید تعداد کلماتی که از یک مقوله می باشند، توانائی تولید تعداد کلماتی که دارای نشانه حرفی واحد می باشند و اصلاح عملکرد خواندن ناکلمات و شبه کلمات تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: بنابراین بازی درمانی رفتاری- شناختی را می توان به عنوان روشی اثربخش برای اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان پسر نارساخوان به کار برد.
مجید جعفری ابوالقاسم یعقوبی
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر ادراک شایستگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس زبان انگلیسی بود. جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه شهر همدان به حجم 4435 نفر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 60 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی هر یک به طور جداگانه به مدت 8 جلسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (یک گروه تحت آموزش راهبردهای شناختی خودتنظیمی و گروه دیگر تحت آموزش راهبردهای فراشناختی خودتنظیمی) قرار گرفتند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس ادراک فرد از شایستگی خود و نمرات درس زبان انگلیسی دانش آموزان در پایه سوم راهنمایی (پیش آزمون) و نمرات نوبت اول در پایه اول متوسطه (پس آزمون) استفاده شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون t در گروه های مستقل، اثر بخشی شیوه های مختلف آموزش بر ادراک شایستگی را نشان داد؛ ولی در مورد تأثیر دو روش آموزشی بر پیشرفت تحصیلی در درس زبان انگلیسی نتایج حاصل از آزمون t در گروه های مستقل تنها برای روش آموزش راهبردهای شناختی خودتنظیمی معنا دار بود. همچنین نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک راهه مشخص کرد که بین میزان تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی خودتنظیمی بر ادراک شایستگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس زبان انگلیسی تفاوت معناداری وجود دارد؛ یعنی راهبردهای شناختی خودتنظیمی تأثیر بیشتری بر هر دو متغیر وابسته داشته است. به عنوان نتیجه جانبی نیز مشخص گردید آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی خودتنظیمی و راهبردهای فراشناختی خودتنظیمی) بر افزایش این راهبردها در دانش آموزان موثر می باشد.
ناهید الفتی ابوالقاسم یعقوبی
پژوهش حاضر به منظور شناسایی تأثیر آموزش مدیریت زمان بر اضطراب امتحان و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر همدان انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 90-1389 بودند که تعداد آنها 3734 بود. تعداد 60 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی و پس از اجرای پرسشنامه های اضطراب امتحان (tai) و انگیزش پیشرفت تحصیلی (ism)، و بر اساس کسب رتبه درصدی بالای 70 در پرسشنامه اضطراب امتحان انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل به طور برابر (30 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، آموزش مدیریت زمان را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون پرسشنامه های ذکر شده از دانش آموزان گرفته شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با به-کارگیری روش آماری کوواریانس چندمتغیره و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مدیریت زمان موجب کاهش اضطراب امتحان و افزایش انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان شده است. بین اضطراب امتحان و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی معنی دار وجود دارد و میزان تأثیر آموزش مدیریت زمان براضطراب امتحان بیشتر از انگیزش پیشرفت تحصیلی بوده است.
سید علی مرتضوی مهران ابوالقاسم یعقوبی
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی فنون مختلف آموزش تفکر خلاق (بارش فکری، اسکمپر و سینکتیکس) برخلاقیت و خودپنداره دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه منطقه سردرود شهرستان رزن ( استان همدان) انجام پذیرفت. روش : جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه منطقه، روش تحقیق، نیمه آزمایشی و طرح مورد استفاده از نوع گروه های کنترل نابرابربود. چهارکلاس از دانش آموزان سال اول متوسطه ( شامل 70 نفر) با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در چهارگروه بارش فکری، اسکمپر، سینکتیکس و کنترل قرارگرفتند. برای گردآوری اطلاعات در پیش-آزمون و پس آزمون از پرسشنامه های خلاقیت عابدی و خودپنداره ساراسوت استفاده شد. پس از 10 جلسه آموزش 90دقیقه ای به روش های مختلف از جمله سخنرانی، پرسش و پاسخ ، نمایشی، و عملی و... برای گروه های آزمایشی، از همه گروه ها پس آزمون گرفته شد. نتایج چگونگی تأثیر آموزش فنون مختلف خلاقیت بر متغیر وابسته خلاقیت با استفاده از تحلیل کوواریانس ساده (ancova) و چگونگی اثر بخشی آموزش فنون مختلف خلاقیت بر متغیر وابسته خود پنداره با تحلیل تی برای گروه های مستقل، مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که از بین گروه های سه گانه آزمایشی، آموزش فن بارش-فکری بر خلاقیت تأثیر مثبت داشته (05/0p<) و دو فن دیگراثر معنی داری برخلاقیت نداشتند(اثر بخشی گروه آموزشی اسکمپر اندک و غیر معنی دارو گروه آموزشی سینکتیکس کاملا"بی تأثیر). همچنین آموزش دو فن بارش فکری ( در سطح 01/0p<) و اسکمپر (در سطح 05/0p<) در افزایش خودپنداره دانش آموزان موثر بوده ولی آموزش فن سینکتیکس تأثیری در افزایش خودپنداره دانش آموزان نداشت.
مریم غفوری آثار ابوالقاسم یعقوبی
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر دو روش آموزشی چندحسی و فراستیگ بر اصلاح عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر دوم ابتدایی شهر همدان انجام شد. روش: آزمودنیها 45 نفر از دانش آموزان نارساخوان پایه دوم ابتدایی مدارس پسرانه شهر همدان بودند که از این تعداد 15نفر در گروه آزمایشی چندحسی فرنالد و 15نفر در گروه آزمایشی ادراک بینایی فراستیگ قرارگرفته و 15 نفر دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. آزمودنیها از جامعه ای انتخاب شدند که با توجه به نظرمعلمان ازطریق چک لیست نارساخوانی و برای همتاسازی و همگنی هوش هر سه گروه، آزمون ریون کودکان، استفاده شد. بعد از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایشی چند حسی فرنالد، 10 جلسه آموزش روش چندحسی فرنالد و گروه آزمایشی ادراک بینایی فراستیگ، 10 جلسه آموزش روش ادراک بینایی فراستیگ، دریافت کردند ولی گروه کنترل هیچ روشی دریافت نکرد. برای انجام پیش آزمون و پس آزمون، از آزمون فلاح چای (1374)، برای هر سه گروه استفاده شد و برای تحلیل یافته ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که گروه آموزش دیده با روش چندحسی فرنالد و گروه آموزش دیده با روش ادراک بینایی فراستیگ، در خواندن، درک معنی جملات و عملکرد خواندن، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند. در ضمن، گروه آموزش دیده با روش چندحسی فرنالد در خواندن و درک معنی جملات، عملکرد بهتری نسبت به گروه آموزش دیده با روش ادراک بینایی فراستیگ، داشتند. نتیجه گیری: روشهای آموزشی چندحسی فرنالد و ادراک بینایی فراستیگ می تواند موجب بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان پسر نارساخوان شود و از میان این دو روش، روش چندحسی فرنالد، را می توان به عنوان روشی اثربخش تر در بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان، به کار برد.
راحله دولتی ابوالقاسم یعقوبی
پژوهش حاضر به منظور شناسایی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر تعلل ورزی و خودپنداره تحصیلی دانش-آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر فامنین انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر فامنین در سال تحصیلی 91-1390 بودند که تعداد آنها 177 نفر بود. پرسشنامه های تعلل ورزی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی جهت غربال گری بر روی آنها اجرا شد؛ سپس افراد نمونه به صورت تصادفی ساده از بین افراد تعلل ورز و گروه دیگر با خودپنداره تحصیلی پایین انتخاب شدند و با استفاده از انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. نمره غربال گری به عنوان پیش آزمون در نظر گرفته شد. آزمودنی های گروه های آزمایش به مدت 12 جلسه، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی، فراشناختی و مدیریت منابع) را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون با استفاده از پرسشنامه های ذکر شده برای چهار گروه اجرا شد و با استفاده از نرم افزار spss و با به کارگیری روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب کاهش تعلل ورزی تحصیلی و افزایش خودپنداره تحصیلی دانش آموزان شده است.
صدف ایمانی ابوالقاسم یعقوبی
??هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع پیمایشی- توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا که در سال تحصیلی 1392-1391 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل داد که این تعداد 1382 نفر بودند که طبق جدول نمونه گیری مورگان حجم نمونه 302 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبتی از میان دانشکده های دانشگاه انتخاب، و اطلاعات بااستفاده از پرسشنامه های تحقیق(پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی برسو و همکاران 1977 و پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی پنهان) گردآوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در تمامی فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار spss 21 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه درسی پنهان و تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا رابطه معناداری منفی وجود دارد. و همچنین بین برنامه درسی پنهان و ابعاد تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی، بدبینی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی) دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان رابطه معناداری منفی وجود دارد.
حمید پرچمی شایسته یحیی معروفی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین ویژگیهای شخصیتی و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مرد و زن دانشگاه بوعلی سینای همدان که در سال تحصیلی 92-1391 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در هشت دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند و تعداد آن ها 10370 نفر بود. روش پزوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای نسبی است و حجم نمونه با استفاده از میانگین نمونه های تحقیقات مشابه 172 نفر تعیین گردید. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت نئو(فرم کوتاه) جمع آوری شد. روایی این آزمونها در پژوهشهای مختلفی در داخل کشور بررسی و در حد قابل قبول گزارش شده است. پایایی آن نیز در این پژوهش برای آزمون مهارتهای تفکر انتقادی و ویژگیهای شخصیتی به ترتیب 85/0 و 89/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون جدول،فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی همچون آزمون t تک گروهی و آزمون t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. مهمترین یافته های پژوهش به این شرح است: میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 98/9 به دست آمده است که از میانگین آماری (17) کوچکتر است که در سطح ضعیفی قرار دارد. میانگین ویژگی های شخصیتی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 59/137 به دست آمده است که از میانگین آماری (120) بزرگتر است و در سطح خوبی قرار دارد. بین ویژگی های توافق پذیری، گشاده رویی و باوجدان بودن با مهارتهای تفکر انتقادی رابطه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح(05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با افزایش میزان این ویژگیهای شخصیتی ، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. این در حالی است که بین ویژگی روان آزرده خویی و تفکر انتقادی رابطه منفی و معنی داری در سطح (05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با کاهش نمره ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. رابطه بین ویژگی برونگرایی و تفکر انتقادی در سطح (05/0=?) معنی دار نیست.
فاطمه حدادی ابوالقاسم یعقوبی
چکیده: این پژوهش با هدف پیش بینی خودکارآمدی براساس ترس از موفقیت، افکار اضطرابی، ادراک ریسک و نقش جنسیتی در میان دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام پذیرفت. برای این منظور، نمونه ای شامل 317 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی شهر همدان به روش نمونه گیری تصادفی به صورت طبقه ای نسبی انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ادراک خودکارآمدی عمومی شرر فرم 17 سوالی، آزمون ترس از موفقیت لاورنس و کارترین فرم 28 سوالی، پرسشنامه افکار اضطرابی ولز فرم 22 سوالی، فهرست ادراک ریسک بنتین فرم 7 گزاره ای و پرسشنامه نقش جنسیتی بم فرم 60 ماده ای استفاده شد. نتایج با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که حدود 5/28 درصد تغییرات متغیر خودکارآمدی توسط عوامل موردنظر ناشی می شود که مقدار متوسطی است و نشان می دهد که عوامل دیگری در تغییرات خودکارآمدی تأثیر گذارند. در ضمن سهم متغیرهای ترس از موفقیت، افکار اضطرابی، ادراک ریسک در پیش بینی خودکارآمدی معنادار است.ولی عامل نقش جنسیتی معنادار نیست. واژه های کلیدی: خودکارآمدی – ترس از موفقیت – افکار اضطرابی – ادراک ریسک – نقش جنسیتی
نعمت اله سلطانی ابوالقاسم یعقوبی
دانشگاه بوعلی سینا مشخصات رساله/پایان نامه تحصیلی عنوان: بررسی تاثیر آموزش زبان دریافتی بر جمله سازی دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی پایه پنجم شهر همدان نام نویسنده: نعمت اله سلطانی نام استاد/اساتید راهنما: دکتر ابوالقاسم یعقوبی نام استاد/اساتید مشاور: دکتر حسین محققی ، دکتر یوسف آرام دانشکده?: اقتصاد وعلوم اجتماعی گروه آموزشی: روان شناسی رشته تحصیلی: روان شناسی تربیتی گرایش تحصیلی: روان شناسی تربیتی مقطع تحصیلی: کار شناسی ارشد تاریخ تصویب پروپوزال: 28/08/1391 تاریخ دفاع: 26/06/1392 تعداد صفحات: 133 چکیده: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش زبان دریافتی و دستور زبان (انطباق فعل وفاعل در زمان حال) بر جمله سازی دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی می باشد . 12 دانش آموز آسیب دیده ی شنوایی پایه ی پنجم ابتدایی که دارای افت شنوایی شدید وعمیق بودند به طور تصادفی در دو گروه 6 نفره جایگزین شدند ، مطالعه به روش نیمه آزمایشی انجام شد .در هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد ، سپس در 10 جلسه 45دقیقه ای زبان دریافتی و دستور زبان (انطباق فعل وفاعل در زمان حال ) به گروه آزمایش،آموزش داده شد . بعد پس آزمون در مورد هر دو گروه به عمل آمد . ابزار پژوهش در این مطالعه آزمون محقق ساخته بود . روایی محتوایی آزمون با استفاده از نظر 5 معلم ، یک گفتار درمانگر و یک شنوایی شناس بین خوب و عالی ارزیابی شد و پایایی آن با روش باز آزمون وضریب همبستگی پیر سون r=0/94محاسبه شد . داده ها با روش مقایسه میانگین ها در پیش آزمون وپس آزمونِ هردوگروه آزمونtزوجی وتحلیل کوواریانس مورد بررسی قرارگرفتند. یافته ها : میانگین نمره های جمله سازی حاصل از پس آزمون گروه آزمایش در مورد آموزش زبان دریافتی ، تفاوت معنا داری نسبت به میانگین نمره های پیش آزمون هردو گروه و پس آزمون گروه کنترل نشان دادند. اما میانگین نمره های جمله سازی حاصل از پس آزمون گروه آزمایش در مورد آموزش دستور زبان اختلاف معنا داری با میانگین نمره های پیش آزمون هر دوگروه و پس آزمون کروه کنترل نشان ندادند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کردکه بهتراست آموزش زبان در مورد ناشنوایان در سطح جمله صورت گیرد. واژه های کلیدی: زبان دریافتی ، دستور زبان ، انطباق فعل وفاعل ، جمله سازی ،دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی
صفدر نبی زاده محمدرضا ذوقی پایدار
چکیده: یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی اختلال بیش فعالی / نقص توجه (adhd) است. کودکان مبتلا به این اختلال بیش از حد پرجنب و جوش هستند و آرام و قرار ندارند همچنین این کودکان در پایداری توجه و در زمینه تکلیف های مدرسه دچار مشکلاتی هستند نارسایی هایی که در اثر این اختلال به وجود می آید بر عملکرد کودکان در محیط خانه، مدرسه و اجتماع تأثیر می گذارد. والدین این کودکان وظیفه سنگینی در قبال یادگیری و مسائل تحصیلی کودکان شان دارند چون با وجود مشکلاتی که این کودکان دارند والدین آنها نیازمند تلاش وآموزش بیشترهستند. هدف این مطالعه مقایسه نوع دخالت والدین در یادگیری کودکان عادی و adhd بود. شرکت کنندگان در این مطالعه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که از بین آنها 100 نفر (50نفر عادی و 50 نفر adhd) انتخاب شدند. از این کودکان آزمون هوشی ریون به عمل آمد و والدین آنها نیز پرسشنامه خانواده-مدرسه،پرسشنامه دخالت والدین و مقیاس کانرز والدین را تکمیل کردند و معلمان نیز مقیاس کانرز معلمان را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که دخالت والدین کودکان عادی ابزاری و دخالت والدین کودکان adhd کنترلی است. در زمینه عوامل موثر در دخالت والدین نیز نتایج پژوهش نشان داد که به جز عامل دعوت مدرسه تأثیر بقیه عوامل در دخالت والدین کودکان عادی و adhd متفاوت بود. واژه های کلیدی: نوع دخالت والدین، عوامل موثر در دخالت ، اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
ساره قائمی حسین محققی
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر بازی با حروف الفبای فارسی بر خلاقیت دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بود. طرح پژوهشی مورد استفاده در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم ابتدایی شهر همدان که در سال تحصیلی 1391-1392 در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دادند. تعداد کل دانش آموزان پایه سوم ابتدایی در مدارس همدان 1427 نفر بود. تعداد 64 نفر(32 نفر از پسران و 32 نفر از دختران) در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش آزمون هوش ریون رنگی کودکان، آزمون خلاقیت تورنس فرم ب و بازی با حروف الفبای فارسی بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک متغیره و چند متغیره، آزمون تعقیبی و برای محاسبه مداخله آزمایشی بر متغیر های خلاقیت از اندازه اثر به روش گلاس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش واژه سازی از طریق بازی با حروف الفبای فارسی در حد خیلی زیاد بر بهبود خلاقیت و مولفه های آن در دانش آموزان تاثیر داشته است.
مهرداد موسویان ابوالقاسم یعقوبی
چکیده ندارد.
حسین فاروقی غلامرضا شعبانی بهار
چکیده ندارد.