نام پژوهشگر: عبدالهادی حایری
مهدی فرهانی منفرد عبدالهادی حایری
دوران فرمانروایی دودمان صفوی در ایران، برای پژوهشگر تاریخ این سرزمین اهمیتی چند سویه دراد. یکپارچگی سیاسی ایران که پس از واژگونی حکومت ساسانی از دست درفته بود. یکبار دیگر بدست صفویان فراهم آمد و ایران یکپارچه در کشاکشهای سیاسی آن روزگار نقشی بسیار با اهمیت بر عهده گرفت . از نظر بازرگانی و اقتصاد جهانی نیز ایران عصر صفوی در میان کشورهای جهان به جایگاهی ویژه دست یافت . با اینهمه مهمترین پدیده ای که با آغاز حکومت صفویان در ایران رخ نمود. رسمی شدن مذهب تشیع و چیرگی این مذهب در سراسر ایران بود. تکاپوهای حکومت صفوی برای ترویج و توسعهء مذهب تشیع، در آغاز این حکومت با شور و شعار بسیار همراه بود. شمشیر اسماعیل یکم، در زمان حکومت او بیش از هر عامل دیگر، در دگرگونی مذهب بسیاری از مردم قلمرو او موثر بود و تیغ تبرائیان، در دوری جستن سنیان ایران از مذهب خویش ، نقش بنیادی داشت . حکومت صفوی رفته رفته به این حقیقت پی برد که اگرچه با شمشیر می توان مردم را به ترک مذهب تسنن و پذیرش تشیع واداشت ، ولی ترویج بنیادی تشیع و برآوردن نیازهای مذهبی کسانی که به تشیع گرویده اند، به وسیله ای دیگر نیاز دارد و در این زمینه باید راهی بنیادی و اصولی انتخاب شود با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل بسیاری از علمای ایران توسط او کشته و یا از کشور رانده شده بودند و تکیه بر روحانیون ایرانی موجود و قدرت بخشیدن به آنان در کشاکش درگیری عناصر ترک و تاجیک در حکومت ، چندان به سود صفویان نبود. از اینرو دولت صفوی تصمیم گرفت الگویی را که حکومت سربداران در اقدام به دعوت از شهید اول برای آمدن به ایران به منظور ترویج و توسعهء تشیع، فراهم آورده بود دنبال کند و تربیت یافتگان مکتب علمی شهید اول را از جبل عامل به ایران فرا خواند . البته علمای شیعه از عراق و بحرین نیز به ایران کوچیدند ولی هم از نظر گستردگی دامنه مهاجرت علمای جبل عامل و هم از نظر نقش و جایگاهی که آنان در حکومت صفوی یافتند، باید مهاجرت از جبل عامل را طیف و جریان اصلی مهاجرت به ایران قلمداد کرد. برخی از علمای شیعه جبل عامل در عصر اسماعیل یکم به مناطق همجوار امپراتوری صفوی کوچیده، از آنجا پیوندهایی را با حکومت شیعه ایران برقرار کردند، ولی نه حکومت صفوی بدین نتیجه رسیده بود که باید علمای جبل عامل را به شیوه ای گسترده برای ترویج تشیع به ایران فرا خواند و نه شخصیت اسماعیل که خود را دارای منزلتی نیمه الهی می دانست ، جایی را برای اظهار وجود آنان باز می گذاشت . در زمان پادشاهی طهماسب ، فراخوانی این عالمان به ایران به صورت یکی از سیاستهای اصلی دولت درآمد و شاه دین پناه دست آنان رادر کارهای حکومتی باز گذاشت . از این زمان مهاجرت جبل عاملیان به ایران در شکل گسترده خود آغاز شد و تا روزگار پایانی حکومت هرگز باز نایستاد. هدف پژوهش حاضر، بررس علل مهاجرت علمای جبل عامل به ایران، کاوش در چگونگی عملکرد مهاجران در ایران، بویژه در پیوند با حکومت صفوی و ارزیابی نتایج و پیامدهای این مهاجرت است . ما در درازای فصول پنجگانهء این پژوهش می کوشیم تا ضمن ارائه مقدماتی در چگونگی دستیابی صفویان به قدرت و پایه ه ای اصلی قدرت آنان و بررسی شرایط مبداء مهاجرت و چگونگی پدید آمدن و استمرار تشیع در جبل عامل و نهضت عملی که منجر به تبدیل این سرزمین بصورت یکی از مراکز مهم تشیع در جهان اسلام گردید، نقش و نفوذ مهاجران را در دولت صفوی ارزیابی کنیم و سازگاری ها و ناسازگاریهای مهاجران را با صفویان مورد بحث قرار دهیم .
عباس هاشم زاده محمدیه عبدالهادی حایری
او در آغاز زندگانی سیاسی خود به روزنامه نگاری پرداخت و از این طریق نقش سیاسی - اجتماعی خود را ایفا می کرد تا این که در حدود سی سالگی در راه دست یافتن به یک منصب سیاسی کوشید. اگرچه با شرکت در کودتای سوم حوت پس از پیروزی این کودتا به منصب رئیس الوزائی رسید اما در این منصب دیر نپائید و دولتش مستعجل بود. یکی از ارمغانهایی که این دولت مستعجل برای وی به همراه آورد بیست و دو سال دوری از وطن بود. او در این بیست و دو سال نمی توانست چندان در امور سیاسی ایران درگیر باشد اما بویژه در اواخر این دوره در صحنهء سیاست خاور میانه کمابیش فعالیت می کرد که همکاری با کنفرانس اسلامی که در فصل چهارم از ان سخن رفت نمونهء بارز این فعالیتها است . پس از سپری شدن دورهء مذکور او باز به ایران بازگشت و فعالیت سیاسی خود ادامه داد اما این بار دیگر رغبت زیادی به روزنامه نگاری نشان نداد و روزنامه ای را به راه نینداخت بلکه در کسوت نماینده مجلس چهاردهم و رهبر حزب ارادهء ملی به فعالیت پرداخت . او پس از بازگشت از سفر بیست و دو ساله اش به ایران حدود بیست و شش سال دیگر بزیست . اوج فعالیت سیاسی وی در این دوره بیست و شش ساله در همان سه سال نخست آن بود. پس از این سه سال فعالیت سیاسی او کاهش پیدا کرد تا این که در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت باز تحرکی دروی پیدا شد. اما این تحرک هم دیری نپائید و از جنبهء دست یابیش به یک منصب سیاسی به نتیجه ای منجر نشد. پس از کودتای 28 مرداد 1332، او دیگر خود را به فعالیت سیاسی بی علاقه نشان می داد و فعالیت سیاسی آشکاری نداشت اما چنانکه دیدید، این وضع در زندگانی سیاسی وی ادامه داشت که شهریورماه سال 1348 خورشیدی ˆ 1969 فرا رسید و این زمانی بود که برخی از روزنامه ها نوشتند : "سیدضیاءالدین درگذشت ".