نام پژوهشگر: محمدرضا حیدری
محمدرضا حیدری منیره انوشه
مقدمه: به علت تنوع فرهنگی در ایران، پرستاران با مددجویان دارای آداب و رسوم و باورهای فرهنگی گوناگون مواجه هستند. اینکه پرستاران چگونه با نیازهای فرهنگی بیماران مواجه می شوند تبیین نشده است. این مطالعه با هدف نشان دادن چگونگی فرایند مراقبت فرهنگی در پرستاران بالینی و طراحی مدل کاربردی مناسب انجام شد. روش کار: این مطالعه ابتدا با رویکرد گراندد تئوری و از طریق مصاحبه های انفرادی و گروهی با 23 پرستار دارای حداقل 5 سال سابقه کار بالینی انجام گردید. در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده های به دست آمده تحلیل و نظریه توصیفی ارائه گردید و در ادامه برای طراحی مدل از رویکرد واکر و اوانت استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد مشارکت کنندگان تحت شرایط علی محرومیت آموزشی حمایتی، با به کارگیری راهبرد هوش فرهنگی تلاش می کنند تا نیازهای فرهنگی بیماران خود را تامین کرده و به اداره و کنترل پدیده مراقبت مبتنی بر فرهنگ بپردازند. مقوله تنوع فرهنگی به عنوان زمینه و بستر این راهبرد؛ تعهد اخلاقی حرفه ای به عنوان شرایط میانجی تسهیل کننده و مقوله مراقبت فرهنگی ناکافی به عنوان پیامد می باشد. به دلیل به کارگیری راهبردهای گوناگون و متفرقه؛ استفاده غیر آکادمیک از فرایند تبدیل تجربه به یادگیری بر اثر عدم آشنایی با مولفه ها و راهکارهای ارتقاء هوش فرهنگی؛ فقدان مهارت لازم در به کارگیری فرایند علمی تبدیل تجربه به یادگیری؛ و اکتفا به تجربه های ناشی از آزمایش و خطا، در ارتباط با مراقبت فرهنگی و رضایت مندی خدمات گیرندگان، پیامد مطلوب حرفه ای حاصل نشد. لذا در ادامه با رویکرد واکر و اوانت و بر اساس مفهوم مرکزی هوش فرهنگی، با استفاده از نظریه های هوش فرهنگی، خودکارآمدی، ایفای نقش و یادگیری تجربی؛ نسبت به طراحی مدل مراقبت فرهنگی مبتنی بر هوش فرهنگی اقدام گردید. نتیجه گیری: در مدل طراحی شده، برای دستیابی پرستاران به قابلیت مواجهه مناسب و موثر با نیازهای فرهنگی بیماران، راهکارهایی پیشنهاد گردید که پرستاران با بهره جستن از این راهبردها بتوانند نسبت به بررسی و شناخت نیازها، باورها و ارزش های فرهنگی بیماران خود اقدام نمایند و با تقویت مولفه انگیزش یا میل فرهنگی به سمت اجرای مداخلات مبتنی بر شاخصه های فرهنگی بیماران حرکت نمایند.
محسن گل نیا محمد واعظ برزانی
بسیاری از صاحبنظران پولی و مالی اسلامی شاخصه عملکرد اسلامی بانک را استفاده گسترده آن از عقدهای مشارکتی و به اصطلاح مشارکت در سود و زیان مراجعین خود میدانند و باور دارند که هر چه سهم عقدهای مشارکتی، سرمایهگذاری مستقیم و قرض الحسنه بیشتر باشد، به حقیقت بانکداری اسلامی نزدیکتر میشویم و برعکس هر چه سهم آنها کمتر شود، نظام بانکی به سمت ربوی بودن سوق یافته است. در عقود مشارکتی عوامل تولید (کار و سرمایه) حقیقتاً دست به دست هم داده، فرآیند تولید را پیش میبرند و تمام پیامدهای مطلوب و نامطلوب آن را بر عهده میگیرند. نرخ سود در عقود مشارکتی بر اساس سود واقعی پروژه که به شرایط بازار و نوع پروژه بستگی دارد تعیین میشود به طوری که پس از دوره عملکرد سود محاسبه و پس از اتمام کار بین بانک و مشتری تقسیم می شود. یکی از چالشهای جدی نظام بانکی کشور، اجرای واقعی و عملی عقد مشارکت مدنی به عنوان یکی از دوازده عقد قانون بانکداری بدون ربا است. مطالعه قراردادهای مشارکت مدنی و مضاربه بانکهای تجاری و دیگر موسسات اعتباری، نشان میدهد که در غالب موارد، متقاضیان تسهیلات درصدد مشارکت یا مضاربه واقعی نیستند. در بیشتر این موارد به ظاهر، قرارداد مشارکت یا مضاربه منعقد می شود؛ اما در عمل هیچیک از گیرندگان تسهیلات به لوازم آن ملتزم نیستند؛ چنان که بانکهای تجاری و موسسات اعتباری نیز که نیروی انسانی لازم برای کارشناسی پروژه و پذیرش ریسک سرمایهگذاری و نظارت و کنترل آن را در اختیار ندارند باور و علاقهای برای مشارکت واقعی ندارند. این پایاننامه درصدد است به تحلیل واقعی کردن عقد مشارکت مدنی بپردازد. بدین جهت ابتدا به منظور تعیین شدت واقعی بودن عقد مشارکت مدنی در بانک مسکن استان اصفهان، از آزمون مقایسه میانگین یک نمونهای از شاخص t-test و نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که از بین 50 شعبهی نمونه مورد بررسی، در دوره زمانی 1383 تا 1390، تعداد 10 شعبه در فاصله قابل قبول واقعی عمل کردن عقد مشارکت مدنی قرار داشتند و بقیه خارج از این محدوده بودند. سپس، به منظور تعیین عوامل موثر بر واقعی بودن عقد مشارکت مدنی از روش داده های تابلویی استفاده شده است که برآورد الگو با استفاده از نرمافزار eviews، بیانگر اثر مثبت نرخ رشد اقتصادی و اثر منفی نرخ تورم بر شاخص واقعی بودن عقد مشارکت مدنی بود.
محمدرضا حیدری علیمراد شریفی
چکیده این پژوهش در نظر دارد با بررسی آثار رفاهی اصلاح قیمت حامل های انرژی در سناریوهای مختلف و با اعمال یک معیار عدالت در چارچوب یک مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر دیدگاه رالز را با مطلوبیت گرایان مقایسه نماید. داده های مورد نیاز با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی ارتقا یافته سال 1384 بانک مرکزی و تهیه ی mcm مورد نظر فراهم شده است. سناریوهای پرداخت یارانه نقدی به همه مردم، پرداخت 50% یارانه به بخش های تولیدی و 50% به خانوارها و در نهایت پرداخت یارانه به هفت دهک اول مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی سناریوها نشان می دهد شود افزایش قیمت حاملهای انرژی و بازتوزیع منابع حاصله بین هفت دهک اول از منظر رالز بیشترین افزایش رفاه را برای مصرف کنندگان به همراه دارد. این افزایش در روستاها معادل 12.19 درصد و در شهرها 7.29 درصد و به طور میانگین 9.74 درصد است. سناریوی پرداخت به همگان 5.51 درصد رفاه کل را افزایش داده و سناریوی پرداخت نیمی از منابع به مصرف کنندگان0.1 درصد رفاه کل را کاهش می دهد. بیشترین کاهش رفاه از منظر رالز برای دهک پنجم روستایی در سناریوی پرداخت نیمی از منابع به مصرف کنندگان معادل 2.657 درصد می باشد و پس از آن همین سناریو برای دهک ششم معادل 2.65 درصد می باشد.بیشترین کاهش رفاه از منظر مطلوبیت گرایان برای دهک دوم شهری در سناریوی پرداخت کلیه منابع به همه مصرف کنندگان معادل 15.94 درصد می باشد. بیشترین افزایش رفاه از منظر رالز برای دهک اول روستایی در سناریوی بازپرداخت منابع حاصل از افزایش قیمت حامل های انرژی به 7 دهک اول به میزان 37.4 درصد می باشد.بیشترین افزایش رفاه از منظر مطلوبیت گرایان برای دهک چهارم روستایی در سناریوی بازپرداخت منابع حاصل از افزایش قیمت حامل های انرژی به همگان به میزان 1.05 درصد می باشد. با کاهش حساسیت جامعه نسبت به افزایش نابرابری، نسبت فزونی رفاه دهک های شهری در مقایسه با دهک های روستایی بالاتر نشان داده می شود. واژگان کلیدی: مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر، cge، قیمت حامل های انرژی، تابع رفاه اجتماعی، رالز، مطلوبیت گرایی
محمدرضا حیدری محمدرضا رضایی
مسائلی همچون رشد روز افزون جمعیت شهری، شهری شدن جوامع، جهانی شدن و ضرورت پاسخگویی و شهروندمداری، مدیران و تصمیم گیران را به سوی بهره گیری از روش های مطلوب در زمینه مدیریت شهری سوق داده است؛ یکی از روشهای مطرح در این زمینه حکمروایی خوب شهری است. بنابراین مدیریت شهری با بکارگیری مولفه های حکمروایی خوب می تواند بر این مسائل و مشکلات غلبه کند. این پژوهش با هدف سنجش عملکرد مدیریت شهری با تاکید بر شاخص های حکمروایی خوب شهری در یزد انجام گردیده است. نوع این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه شهروندان و کارشناسان (شهرداری و شورای شهر) می باشد. حجم نمونه برای شهروندان با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر به دست آمد و برای کارشناسان نیز تعداد 40 نفر از کارشناسان مربوطه انتخاب گردید. در این پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه که روایی آن از طریق پیش آزمون و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ تایید شده، داده های مورد نیاز جهت سنجش عملکرد مدیریت شهری جمع آوری شده است. یافته های این پژوهش و نتایج حاصل از آزمون فرضیه نشان می دهد که مدیریت شهری عملکرد مطلوبی در زمینه حکمروایی خوب شهری نداشته است. از دیدگاه شهروندان مدیریت شهری در زمینه حکمروایی خوب شهری میانگینی پایین تر از حد متوسط داشته است، اما از دیدگاه کارشناسان مدیریت شهری در 5 شاخص اثر بخشی و کارایی، شفافیت، قانونمداری، مسئولیت و پاسخگویی و شاخص بینش راهبردی میانگینی بالاتر از حد متوسط داشته اند و فقط سه شاخص مشارکت، عدالت و جهت گیری توافقی میانگین پایین تری از حد متوسط داشته است. در آخر نیز با توجه به عملکرد نامناسب مدیریت شهری در شهر یزد، پیشنهاداتی نیز در جهت بهبود حکمروایی خوب شهری در یزد ارائه گردید.
محمدرضا حیدری محمدتقی حمیدی بهشتی
با توسعه روز افزون صنایع و افزایش جمعیت، استفاده از یک فناوری نوین برای حمل و نقل با توجه به شاخص هایی مانند سرعت، مقاومت در برابر اغتشاش و عدم قطعیت، امنیت و سازگاری با محیط زیست بیش از پیش احساس می شود. از این رو فناوری شناورسازی مغناطیسی به عنوان یک رویکرد جدید در حمل و نقل امروزی و استفاده در قطار های شناور مغناطیسی مطرح شده است. در این پایان نامه کنترل کننده مقاوم تطبیقی با دو رویکرد برای پایدارسازی سیستم های شناور و قطار شناور مغناطیسی ارائه شده است. با توجه به ذات ناپایدار و غیرخطی سیستم شناور الکترومغناطیسی، در ابتدا کنترل کننده مدلغزشی به عنوان یک کنترلگر مقاوم بر روی این سیستم اعمال شده که دو رویکرد استاتیک و رویکرد اصلاح شده آن یعنی دینامیک در این کنترل کننده بررسی شده است. سپس در راستای بهبود عملکرد، از یک الگوریتم تطبیقی برای کنترل کننده مدلغزشی دینامیک استفاده شده است. برخلاف روش های موجود که آگاهی از کران بالای عدم قطعیت برای تعیین ضرایب نیاز است، در این پژوهش علاوه بر رفع این موضوع و اعمال ضرایب کنترلی بدون توجه به حد بالای نامعینی های پارامتری، کاهش چشمگیر مشکل ارتعاش در سیگنال کنترلی نیز قابل مشاهده است. در پایان به وسیله شبیه سازی در نرم افزار متلب صحت و سقم پژوهش تأیید شده است.
محمدرضا حیدری علی اکبر احمدی
چکیده ندارد.
محمدرضا حیدری محمودرضا حیدری
چکیده ندارد.
محمدرضا حیدری محمدرضا مشکانی
"آمار بیمه" شاخه ای از ریاضیات است که مسائل مربوط به تعیین نرخهای حق بیمه با استفاده از آن میسر می شود. اصولا "آمار بیمه عمر" مبتنی بر دو پایه اساسی یعنی "نظریه بهره دهی" و "نظریه احتمال" است . محور اصلی مبحث این رساله، بررسی و تشریح و توضیح این دو مبحث است ، که مشتمل بر 5 فصل می باشد. در فصل اول، مقدمه ای شامل توضیح کل مطالبه ارائه شده در این رساله را مشاهده خواهیم نمود. در فصل دوم به بررسی نظریه بهره دهی مرکب ، در قالب تشریح و بررسی مسائلی چون تعیین "ارزش فعلی" و "ارزش پایانی"، "تقسیط" و "سالیانها" می پردازیم. و اما عمده مطلب را در فصل 3 به بعد ملاحظه خواهیم نمود، که نظریه احتمال را در قالب مباحثی تحت عناوین "توابع بقاء" و "جدولهای عمر" به بیمه های عمر مرتبط می سازد و مسائل مربوط به محاسبات احتمالهای حیات یا مرگ افراد در طی دوره زمانی بخصوص ، بررسی می نماید. در این رساله سعی بر آن است تا علاوه بر پرداختن به جنبه های نظری این مبحث ، مسائل اجرایی و محاسباتی نیز ماحوظ نظر قرار گیرد و راهکارهای عملی و مناسبی نیز ارائه گردد. از اینرو چنانچه متغیر تصادفی x را به عنوان متغییر طول عمر فرد در نظر بگیریم، احتمال اینکه فرد بیش از x سال عمر کند را به صورت sx(x)pr(x>x) نمایش می دهیم، که به تابع بقاء مشهور است . حال تعیین فرم تحلیلی این تابع، به صورت یکی از توزیعهای شناخته شده پارامتری از قبیل توزیع "گامپرتز" و یا "وایبول" یکی از اهداف این رساله است . که این امر را با بهره گیری از تکنیکهای برازش ، از قبیل آزمونهای گرافیکی، روشهای مختلف برآورد پارامترها و آزمونهای نیکویی برازش ، تحقق بخشیده ایم و صورت تحلیلی تکه ای تابع بقاء را برآورد نموده ایم. لازم به ذکر است که در این راستا، با توجه به ساختار داده ها که به صورت نسبتهای poini-di/ni هستند، روشهای نوینی، که گاها غیر از روشهایی است که در آمار کلاسیک دیده ایم، ارائه شده است . در فصل پنجم این رساله نیز به بررسی و تشکیل جدولهای عمر پرداخته ایم، و در این راستا از دو روش ناپارامتری استفاده نموده ایم. تفاوت این دو روش در نحوه محاسبه و برآورد tqx یعنی تابع پایه ای جدول عمر است . در روش پارامتری با استفاده از صورت تحلیلی برآورد شده تابع بقاء، tqx را از رابطه tqxsx(x+t)-s(x)/ sx(x) به دست می آوریم، ولی در روش ناپارامتری، tqx ها به طور مستقیم و با تکنیکهای ناپارامتری از روی داده ها برآورد می شوند. جدول عمر مردان شهرنشین کرمانشاه سال 1375 به روش پارامتری و جدولهای عمر خلاصه و کامل مردان شهرنشین تهران (سال 1370) به روش ناپارامتری تشکیل شده است .
محمدرضا حیدری رامپور صدرنبوی
مد یک نهاد اجتماعی است یعنی شبکه ای از روابط اجتماعی که متضمن ارزشها و هنجارهاست و نیازی را برآورده می کند، مدگرایی حاصل زندگی انسان معاصر نیست . بلکه در تمام دوران زندگی بشر بوده و هست و خواهد بود. اما جوانان و نوجوانان بنا به مقتضیات سنی و نیازهای گوناگونی که دارند در برخی از قلمروها همچون لباس و آرایش ظاهری بیشتر از دیگران در معرض جریان مدگرایی قرار می گیرند. در این تحقیق با هدف شناخت خرده فرهنگ جوانان مدگرا، با استفاده از روش پهنانگر (پیمایشی) و با تکیه بر جمع آوری اطلاعات ژرف و عمیق - با استفاده از تکنیک مصاحبه - سعی گردیده از سطح واقعیت اجتماعی گذر کرده و به دنیای باورها و ارزشهای پاسخگویان راه یابیم. نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر حاکی از این است که می توان جوانان مدگرا را بر مبنای، معنای عمل و انگیزه آنان در پیروی از مد به دو دسته مستقل - یکی جوانانی که مدگرایی آنان به معنای پیروی از خرده فرهنگ گروههای مطرود و حاشیه ای است و دیگری جوانانی که معنای عمل پیروی شان از مد صرفا جنبه خودآرایی یا خودنمایی دارد - تقسیم کرد، ارتباط با جنس مخالف یکی از عناصر مهم خرده فرهنگ جوانان مدگرا است و تعلق زیاد به گروه همسالان یکی از مشخصه های دیگر آنان می باشد. شیوه های عمل جوانانی که عضو یا تمایل به عضویت در گروههای مطرود و حاشیه ای دارند در تعارض جدی با هنجارهای استاندارد جامعه است توسعه امکانات تفریحی، علمی، آموزشی و پرهیز از تهاجم به هویت و شخصیت جوانان، تولید مد بومی و ایجاد انجمنها و سازمانهای اجتماعی و سیاسی متناسب با شرایط و نیازهای نسل جوان می تواند راهگشای این مشکل اجتماعی باشد.