نام پژوهشگر: یاسمین عابدینی

بررسی تحولی حافظه کاذب و رابطه آن با هوش، معدل، فراخنای حافظه، توانایی تصویرسازی ذهنی و توجه دیداری و تأثیر تصویرسازی ذهنی و تکرار بر حافظه کاذب پسران 11-6 ساله شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1389
  فاطمه احمدی   شعله امیری

این پژوهش که در دو بخش انجام گرفت، اهدافی چند را دنبال نموده است. هدف از انجام بخش اول پژوهش، بررسی تحول حافظه ی کاذب و همچنین رابطه ی آن با هوش، معدل، فراخنای حافظه، توانایی تصویرسازی ذهنی و توجه دیداری بود. به این منظور 120 نفر از دانش آموزان پایه های اول، سوم و پنجم دبستان (40 نفر از هر پایه) با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت بررسی الگوی تحولی حافظه ی کاذب از دو نوع تکلیف (ابزار) استفاده شد. الف- برنامه ی حافظه ی کاذب drm که روشی آسان و پایا برای بررسی حافظه ی کاذب کلمات در فرایندهای تداعی کننده است. دو نسخه ی drm استفاده شد. نسخه ی اصلی که بین سه گروه سنی مشترک بود، و نسخه ی متناسب با سن که به طور جداگانه برای هر گروه سنی تهیه شده بود. ب- برنامه ی حافظه ی کاذب تصاویر که با ایجاد همپوشانی بین ویژگی های خاطرات تصاویر ارائه شده و تصور شده، منجر به ایجاد حافظه ی کاذب می شود. علاوه بر این برای بررسی رابطه ی حافظه ی کاذب با متغیرهای شناختی از آزمون های ریون، زیرمقیاس حافظه ی عددی از مقیاس بالینی حافظه ی وکسلر، آزمون سنجش توانایی تصویرسازی ذهنی، فرم کوتاه آزمون تولوز پیه رون و نمرات معدل دانش آموز در پایان سال تحصیلی استفاده شد. نتایج بدست آمده از این بخش از پژوهش نشان داد که در فهرست های اصلی به جز یادآوری کاذب در شاخص های دیگر، یعنی یادآوری صحیح، بازشناسی کاذب و صحیح روند تحولی مشاهده شد و در فهرست های متناسب با سن روند تحولی در تمام شاخص ها به جز بازشناسی صحیح مشاهده شد. همچنین الگوی تحولی کاهش با سن بر بازشناسی کاذب تصاویر حاکم بود و بازشناسی صحیح تصاویر با افزایش سن بهبود یافت. علاوه بر این مشاهده شد که در شرکت کنندگان کلاس اول و سوم، هوش به طور منفی رابطه ی معناداری با بازشناسی کاذب تصاویر داشت و در شرکت کنندگان کلاس پنجم، معدل رابطه ی مثبت و معناداری را با بازشناسی کاذب در فهرست های متناسب با سن داشت (05/0p<). هدف از انجام بخش دوم پژوهش، بررسی اثر تصویرسازی ذهنی و تکرار بر حافظه ی کاذب بود. به منظور دستیابی به این هدف، نمونه ای شامل 45 نفر از دانش آموزان پایه ی سوم دبستان که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از انجام پیش آزمون به وسیله فرم الف آزمون حافظه ی کاذب تصاویر، آزمودنی ها به طور تصادفی در یکی از سه گروه تصویرسازی ذهنی، تکرار و کنترل قرار گرفتند، و در نهایت پس آزمون با فرم ب همان برنامه انجام گرفت. نتایج این بخش از پژوهش نشان داد که تصویرسازی ذهنی به طور معناداری باعث افزایش میانگین نمرات بازشناسی کاذب شده است (01/0p<). علاوه بر این میانگین نمرات بازشناسی کاذب دو گروه کنترل و تکرار در پس آزمون کاهش قابل ملاحظه ای نسبت به پیش آزمون داشت. همچنین میانگین نمرات بازشناسی صحیح هر سه گروه کنترل، تصویرسازی ذهنی و تکرار در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری نشان داد (05/0p<). نتایج این پژوهش بر اساس نظریه ی ردیابی مبهم، نظریه همخوانی-فعالسازی و چارچوب پایش منبع قابل تبیین است. به طور کلی حافظه ی کاذب در تکالیفی که مبتنی بر ردهای کلی است (همانند drm)، با افزایش سن افزایش می یابد و در تکالیفی که با محوریت ردهای دقیق است، با افزایش سن کاهش می یابند. افزون بر این به نظر می رسد که فهرست های متناسب با سن نسبت به فهرست های اصلی drm ابزار مناسب تری برای بررسی تحولی حافظه کاذب هستند. علاوه بر این براساس چارچوب پایش منبع، در اثر تصویرسازی ذهنی، نوعی بازنمایی در ذهن ایجاد می شود که بسیار شبیه بازنمایی مربوط به تصاویر دیده شده است، و این افزایش در شباهت بین بازنمایی ها، مسوول افزایش حافظه کاذب تصاویر دیده نشده است.

بررسی رابطه ی بین مولفه های رهبری خدمتگزار با هوش معنوی در مدیران متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-1391
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  علیرضا سلام سدهی   یاسمین عابدینی

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین مولفه های رهبری خدمتگزار وهوش معنوی در مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان بود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 118نفراز مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی92-1391 بوده که از این تعداد92 نفر از مدیران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه استاندارد رهبری خدمتگزار (لاب،1999) با66 سوال و پرسشنامه هوش معنوی (کینگ،2007) با24 سوال می باشد. ضریب پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای هرکدام از پرسشنامه ها به ترتیب 97/0 و 87/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصله نیز از شاخص های آمار توصیفی( جدول توزیع فراوانی،میانگین، درصد،و...) و شاخص های آمار استنباطی(تحلیل واریانس یک راهه(آنوا)، آزمونtبرای نمونه های مستقل ،تحلیل رگرسیون) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین رهبری خدمتگزار و مولفه های آن با هوش معنوی رابطه مثبتی وجود دارد. از بین مشخصات دموگرافیک (سن، جنس،واحد سازمانی، سابقه کاری و نوع مدرک تحصیلی)، تنها متغیر سابقه کاری با مولفه اول رهبری خدمتگزار یعنی ارزش نهادن به افراد و مولفه سوم هوش معنوی یعنی هشیاری متعالی رابطه معنادار و مثبتی داشت. بین مولفه های رهبری خدمتگزار و ابعاد هوش معنوی مدیران با سن، واحد سازمانی و نوع مدرک تحصیلی تفاوت معناداری یافت نشد. بین مولفه های رهبری خدمتگزار با متغیر جنس مدیران تفاوت معناداری یافت نشد. همچنین بین ابعاد هوش معنوی مدیران بامتغیر جنس(به جزمولفه دوم یعنی نتیجه معناداری شخصی) تفاوت معناداری یافت نشد.

رابطه مولفه های فراشناخت وسبک های تصمیم گیری درمدیران دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  عارفه مهدیانی   یاسمین عابدینی

هدف ازاین پژوهش بررسی رابطه بین مولفه های فراشناخت و سبک های تصمیم گیری دربین مدیران دانشگاه اصفهان ودانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود .فرضیه های پژوهش براساس پنج مولفه فراشناخت(کنترل ناپذیری وخطرافکار، باورهای مثبت درباره نگرانی، وقوف شناختی، اطمینان شناختی، نیازبه کنترل افکار) وپنج سبک تصمیم گیری (عقلایی ،شهودی،وابستگی، آنی، اجتنابی) و با توجه به ویژگی های دموگرافیک نمونه آماری (جنس ،سن،سنوات خدمت،دانشگاه محل خدمت،سمت،مرتبه علمی،رشته تحصیلی) تدوین شد .این پژوهش به لحاظ روش اجرا توصیفی-همبستگی بود .جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران (هیئت رئیسه ،روسای دانشکده ها ،مدیران گروه های آموزشی ، ومعاونان دانشکده ها )دانشگاه اصفهان ودانشگاه علوم پزشکی اصفهان درسال تحصیلی92-1391به تعداد 180نفربودند .حجم نمونه بااستفاده ازجدول کرجسی و مورگان 123نفرتعیین گردید و 118 پرسشنامه بازگشت داده شد . نمونه گیری باروش طبقه ای متناسب با حجم صورت گرفت. داده های مورد نیاز ازطریق پرسشنامه های فراشناخت (کارت رایت-هاتن وولز،1997) وسبک های تصمیم گیری (اسکات وبروس،1995)جمع آوری شد.پایایی پرسشنامه ها براساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0 و 76/0 به دست آمد .روایی پرسشنامه ها پس ازبومی سازی آنهاتوسط پنج متخصص مدیریت وروانشناسی تایید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون ،رگرسیون خطی اینتر وmanova استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های فراشناخت و سبک های تصمیم گیری مدیران رابطه معنی داری وجوددارد (p<0/01).همچنین بین مولفه های فراشناخت (کنترل ناپذیری وخطرافکار، باورهای مثبت درباره نگرانی، وقوف شناختی، اطمینان شناختی، نیازبه کنترل افکار) و سبک های تصمیم گیری مدیران(عقلایی ،شهودی،وابستگی،آنی،اجتنابی)رابطه معنی دارمشاهده شد (p<0/01).برخی مولفه های فراشناخت (کنترل ناپذیری وخطرافکار، باورهای مثبت درباره نگرانی، وقوف شناختی، اطمینان شناختی، نیازبه کنترل افکار)قدرت پیش بینی کنندگی معنی داری را برای انواع سبک های تصمیم گیری داشت (p<0/01).باتوجه به ویژگی های دموگرافیک،مولفه های فراشناخت فقط برحسب رشته تحصیلی تفاوت داشت وسبک های تصمیم گیری برحسب سن وسمت تفاوت داشتند .با توجه به معناداربودن رابطه فراشناخت و سبک های تصمیم گیری مدیران و مولفه های آنها پژوهشها و مداخلات بیشتر در این زمینه، در راستای ارتقاء کیفیت مدیریت درآموزش عالی ضرورت دارد.