نام پژوهشگر: عزتالله مافی
احمد آفتاب محمدرحیم رهنما
با توجه به رابطه متقابل و مستمر دو سیستم کاربری اراضی شهری و سیستم حمل و نقل شهری با یکدیگر، این دو سیستم به عنوان دو جزء تشکیل دهنده یک واقعیت و یا طرفین یک معادله محسوب می شوند. بدین ترتیب برنامه ریزی برای یک سیستم بدون توجه به سیستم دیگر نه تنها نتیجه ای در برندارد بلکه باعث تشدید و بروز مشکلاتی نیز می-گردد. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی کاربریهای ورزشی با در نظر گرفتن ارتباط متقابل دو سیستم کاربری زمین و حمل و نقل و ترافیک شهری می باشد. برای این منظور، میزان دسترسی به کاربریهای ورزشی بر اساس مدل دسترسی هنسن و سرانه ورزشی بر اساس سلسله مراتب ساختار فضایی شهر بررسی شده است، در ادامه پراکنش انواع مراکز ورزشی نسبت به سلسله مراتب شبکه ارتباطی با استفاده از network analyst در محیط نرم افزار gis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و میزان تولید و جذب سفر کاربریهای ورزشی با استفاده از مدل های رگرسیونی چند متغیره در مناطق و نواحی ترافیکی مشهد محاسبه شده است. کاربریهای ورزشی با2409911 متر مربع(137 قطعه)، 1/2 درصد از مساحت کل شهر را به خود اختصاص می دهد سرانه این کاربری در مشهد 0/95 متر مربع می باشد که 56/6 درصد از میزان سرانه پیشنهادی طرح جامع(2/91 متر مربع) کمتر می باشد، به طوریکه سرانه ورزشی 99/4 درصد از جمعیت شهر مشهد به لحاظ مراکز ورزشی با عمکرد محله ای و ناحیه ای، 81 درصد از جمعیت به لحاظ مراکز با عملکرد منطقه ای و 24/6 درصد از جمعیت شهر مشهد نسبت به مراکز با عملکرد شهری پایین تر از میزان سرانه پیشنهادی طرح جامع می باشد ضریب موران نیز بر عدم همبستگی فضایی مکانی میان تراکم جمعیت و سرانه ورزشی یا به عبارت دیگر عدم رعایت عدالت در توزیع فضایی مراکز ورزشی دلالت دارد. محاسبات شاخص دسترسی به مراکز ورزشی نشان می هد که دسترسی 37/04 درصد از جمعیت شهر مشهد به مراکز ورزشی از پایین تر از متوسط می باشد. توزیع ناهمگون مراکز ورزشی با عملکردهای گوناگون در سطح شهر مشهد نشان می دهد علاوه بر اینکه مراکز ورزشی نسبت به شبکه ارتباطی فقط 52/8 درصد از سطح شهر را تحت پوشش خود قرار می دهند 31/3 درصد از این مراکز نیز نسبت به شبکه ارتباطی به طور نامناسب و ضعیف مکان یابی شده اند، به طوریکه پرترافیک ترین مناطق مشهد(مناطق ترافیکی 1 و 2) جذب کننده بیشترین سفرهای ورزشی (32/31 درصد) شهر مشهد نیز می باشند. به عنوان نتیجه می توان گفت که عدم توزیع مناسب کاربریهای ورزشی در ساختار فضایی شهر و نسبت به شبکه ارتباطی نه تنها باعث عدم دسترسی مناسب به این مراکز شده بلکه باعث تمرکز سفرهای ورزشی در پرترافیک ترین نواحی و مناطق ترافیکی مشهد نیز شده است.
احسان حسنی عزت الله مافی
فضاهای تجاری به عنوان قلب تپنده ی حیات اقتصادی و اجتماعی شهرها، از اهمیت خاصی در بین کاربری های شهری برخوردارند. با توجه به پیشینه ی شهرسازی ایران و سایر کشورها، بازار و مراکز تجاری، از مهمترین عناصر کالبدی شهر محسوب می شوند. اهمیت این فضاها زمانی ارزش می یابد که کارآیی مورد نظر را از دید بهره برداران داشته باشد. یکی از مهمترین عوامل موثر بر کارآیی، مکان گزینی صحیح این کاربری ها است. در واقع مکان مراکز تجاری با توجه به نقش آنها در فضای شهری و همچنین اهداف متنوع اقتصادی و اجتماعی بسیار مهم جلوه می کند. در این پژوهش که تحلیلی بر مکان گزینی مراکز تجاری منطقه 10 شهرداری مشهد انجام شده است، ابتدا مبانی و مفاهیم مربوط به فضاهای تجاری با ذکر نمونه های موردی معرفی گردیده اند. سپس محدوده مطالعاتی در مقیاس شهر مشهد و منطقه 10 معرفی گردیده است. در ادامه، با توجه به نظرات گردآوری شده از کارشناسان و همچنین برداشت میدانی نگارنده، معیارهای مکان گزینی مراکز تجاری شامل سازگاری، مطلوبیت، کارآیی و آسایش گردآوری و سپس ارزیابی شده اند و بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی ahp، وزن مربوط به هر شاخص محاسبه گردیده است. جهت مکان گزینی مراکز تجاری، با استفاده از مدل ahp در نرم افزار gis، پهنه های دارای اولویت مکان گزینی مراکز تجاری بدست آمد. در نتیجه ی نهایی منتج از این روش، مشخص شد که در وضع موجود، مکان گزینی مراکز تجاری منطقه 10 به خوبی انجام نشده است و همچنین بهترین محدوده ها برای مکان گزینی این کاربری ها، پهنه های شرقی منطقه 10 می باشد.
علیرضا باوان پوری براتعلی خاکپور
گسست در ساختار فضایی- اجتماعی شهرها در روند برنامه های توسعه ای کنونی، ناکارآمدی طرح های کنونی توسعه را باعث گردیده و نگاه کلان و شهر مقیاس را به توجه به سلول های بنیادین یا محلات شهری معطوف کرده است تا از این سطح در جهت هدف اصلی برنامه ریزی یا بهبود کیفیت زندگی ساکنان تلاش نماید. در این پایان نامه نگاه دارایی- مبنا که راه حل گرا است به جای نگاه نیاز- مبنا که تلقی گرا و استحقاق نگر است، مبنای کار قرار گرفته است. هم افزایی سرمایه های اجتماعی و توسعه محله ای مولفه های قاعده این تحقیق بوده که در کوی سجادیه و در عرصه دو گود شهید احمدی و فخار واقع در منطقه 5 شهرداری مشهد سنجش شده است. روش کار ترکیبی از مطالعات اسنادی و پیمایشی است، که به تبع نیاز استفاده واقع شده است. روش به کار گرفته توصیفی- تحلیلی همبستگی و تکنیک پرسشنامه، ابزار نیل به اهداف پیمایشی تحقیق بوده است. اما آنچه در نهایت به دست آمد می نمایاند که، به جدیت می توان بیان نمود، از طریق بهبود سرمایه اجتماعی می توان به بهبود محیط کالبدی- اجتماعی محلات شهری دست یافت و نیز می توان بر بسیاری از پیوند های دو سویه و عینی و ذهنی کیفیت زندگی تأکید کرد.
زینب فاریابی براتعلی خاکپور
یکی از چالش های اساسی فراروی برنامه ریزی شهری در اواخر قرن بیستم رشد پیوسته میزان ترافیک بوده که دستیابی به توسعه شهری پایدار را تحت تأثیر خود قرار داده است. لذا یکی از راه حل های ارائه شده برای حل مشکلات ترافیکی و مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی ناشی از آن در شهر های بزرگ ، اعمال محدودیت های ترافیکی جهت کاهش تفاضای سفر و محدودیت تردد وسائط نقلیه شخصی و افزایش استفاده از وسائط نقلیه عمومی در محدوده مکانی و زمانی خاص بوده که یکی از ابزارهای مدیریت سیستم حمل ونقل می باشد. در این تحقیق ضمن بررسی دیدگاه های نظری و روند عملی چگونگی اعمال طرح محدودیت ترافیکی در جهان و ایران، مشخصا به تحلیل و ارزیابی این امر در شهر مشهد با تاکید بر محدوده ترافیکی مرکز شهردر نوروز1388 به روش توصیفی ـ تحلیلی پرداخته شده است. یافته های تحقیق با استفاده از تنظیم دو پرسشنامه نظرسنجی از شهروندان وزائران (حجم نمونه مورد نظر 150 نفر) ونظرخواهی از مدیران وکارشناسان اجرایی طرح (حجم نمونه مورد نظر 40 نفر) اخذ گردید. تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق توسط نرم افزارهایspss و microsoft office excel صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که بین اعمال محدودیت تردد وسایل نقلیه شخصی و دستیابی به حمل ونقل پایدار در مشهد رابطه وجود دارد. این ارتباط به گونه ای است که اعمال محدودیت در نسبت استفاده از وسایل نقلیه عمومی توسط شهروندان و زائران تاثیر دارد و باعث افزایش استفاده از وسایل نقلیه همگانی و 14.6 درصد کاهش در استفاده از وسایل نقلیه شخصی شده است. همچنین 70.7 درصد افراد پاسخگو اجرای طرح را موجب روان شدن جریان ترافیک در محدوده مرکزی شهرمی دانند و70 درصد موافقند که اجرای طرح باعث تسهیل در دسترسی ها می شود. همچنین58 درصد افراد مورد بررسی اجرای طرح را سبب کاهش آلودگی هوا،54 درصد افراد موجب کاهش آلودگی صوتی و 56 درصد افراد هم اجرای طرح فوق را سبب کاهش مصرف سوخت بیان کرده اند. بنابراین به لزوم اجرای طرح در ایام خاص دراین محدوده پی می بریم هر چند که66 درصد کسبه اجرای طرح را موجب کسادی کار خود دانسته اند. علاوه بر این راهکارهای مدیران و کارشناسان جهت رسیدن به حمل ونقل پایدار، شامل اجرای طرح محدودیت ترافیکی و پیوسته نمودن آن در هسته مرکزی شهر، استفاده بیشتر از سیستم حمل ونقل همگانی، مدیریت عرضه و تقاضای حمل ونقل، افزایش ظرفیت پارکینگ ها و مدیریت واحد شهری و... است . بنابراین با توجه به تمایل شهروندان به استفاده از وسایل حمل ونقل همگانی به ویژه در زمان اجرای طرح، پیشنهاد می شود که برنامه ریزان در جهت ارتقاء وضعیت سیستم حمل و نقل عمومی و در نظر گرفتن تسهیلاتی برای عرضه بهتر این سیستم ها تلاش نمایند. زیرا صرفاً ایجاد محدودیت مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه ایجاد تغییر در روشهای سفر است که بار ترافیکی منطقه را کاهش خواهد داد. همچنان که ملاحظه می شود، حمل و نقل عمومی در محدوده نقش کلیدی و حساسی را ایفا خواهد کرد، نقشی که اگر از عهده آن برنیاید، کل پروژه را با مشکل مواجه خواهد ساخت.