نام پژوهشگر: زهرا صمدی

توسعه یک مدل مسیریابی _ موجودی و حل آن به کمک یک روش فراابتکاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده فنی 1390
  زهرا صمدی   مهدی سیف برقی

در این تحقیق برآنیم تا حالت خاصی از مسئله ی مسیریابی _ موجودی را به بحث بگذاریم که در آن یک مرکز توزیع که یک نوع محصول را عرضه می کند، یک مجموعه از نقاط فروش را که سیاست مقدار سفارش اقتصادی را برای مدیریت موجودی شان بکارمی گیرند، خدمتدهی می کند. یک ناوگان از وسایل حمل و نقل یکسان هرکدام با ظرفیتی مشخص برای ارسال موجودی به نقاط فروش در دسترس می باشد. هر نقطه فروش توسط یک کامیون، به روشی دوره ای و به گونه ای که هیچ کمبودی در هیچ نقطه ای از زمان رخ ندهد خدمتدهی می شود. نرخ تقاضای نقاط فروش ثابت است و متوسط آن برای تأمین کننده معلوم است. مدل پیشنهادی این تحقیق مفهوم مسیرهای چندگانه ی وسیله حمل و نقل را با در نظر گرفتن سیستم موجودی مقدار سفارش اقتصادی با مضرب صحیحی از واحد کالا برای تأمین کننده، توسعه می دهد. هدف، مینیمم کردن مجموع هزینه های سفارش دهی و نگهداری موجودی تأمین کننده به همراه هزینه های عملکرد ناوگان حمل و نقل، نگهداری موجودی در نقاط فروش و توزیع موجودی در طول افق برنامه ریزی می باشد.بنابراین 2 تصمیم مهم می بایست اتخاذ شود: نخست تناوبی که با آن هرمشتری موجودی دریافت می کند و دوم مسیرهایی که هرمشتری در آن موجودی دریافت می کند. روش حل پیشنهادی این تحقیق، الگوریتم جستجوی ممنوعه ای است که جواب اولیه ی آن بوسیله ی یک هیوریستیک تولید می شود. جهت ارزیابی مدل و روش حل پیشنهادی یک مجموعه از مسائل به صورت تصادفی تولید شده و مورد بررسی قرار گرفته اند.

بررسی تجربی تأثیر استفاده از نانوسیالات در فرایند جذب از گاز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی شیمی 1390
  زهرا صمدی   مسعود حق شناس فرد

جذب گاز فرایندی است که در آن یک مخلوط گاز را در تماس با مایعی قرار می دهند تا یک یا تعداد بیشتری از سازنده ها در مایع حل شده و محلولی از آن سازنده ها در مایع حاصل شود. به طور کلی سه روش برای افزایش جذب وجود دارد: روش مکانیکی، روش شیمیایی و روش نانوتکنولوژی.در این پایان نامه بررسی تجربی استفاده از نانوسیالات در فرایند جذب گاز دی اکسید کربن در یک برج دیواره مرطوب آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته است.برای انجام آزمایشات در شرایط مختلف و اندازه گیری پارامترهای موردنظر، ابتدا برج دیواره مرطوب طراحی و ساخته شد.قطر داخلی این برج 28 میلی متر، قطر خارجی 32 میلی متر و ارتفاع برج 45/1 متر می باشد. در این پروژه از نانوسیال آب- اکسید تیتانیم، نانوسیال آب- اکسید آلومینیم و نانوسیال آب-اکسیدآهن به عنوان حلال برای بررسی فرایند جذب استفاده شد. اثر دبی فاز مایع ودبی فاز گاز بر روی فرایند انتقال جرم نانوسیالات آب-اکسید آلومینیم، آب-اکسید آهن و آب-اکسید تیتانیم درغلظت های مختلف وهمچنین تأثیر میدان مغناطیسی بر روی فرایند جذب گاز دی اکسید کربن توسط سیال پایه (آب) و نانوسیال آب-اکسید آهن بررسی شد. نانوسیال آب- اکسید آلومینیمبا غلطت های 01/0، 05/0، 1/0، 5/0 و1 درصد حجمی، نانوسیال آب-اکسید تیتانیم با غلظت های 05/0، 1/0 و 5/0 درصد حجمی و نانوسیال آب-اکسید-آهن با غلظت های 005/0، 008/0 و 024/0 درصد حجمی استفاده شد. اثر میدان مغناطیسی برای سیال پایه در شدت جریان های 0، 5/0،1و 5/1در دو جهت، خلاف جهت فیلم ریزان و هم جهت با فیلم ریزان، بررسی شد. دبی فاز مایع برای تمام آزمایشات 1/3، 68/4 و 66/6 میلی لیتر بر ثانیه و دبی فاز گاز 1 و 5 لیتر بر دقیقه می باشد. اثر میدان مغناطیسی بر روی نانوسیال آب-اکسید آهن و آب بررسی شد. آزمایشات آب-اکسید آهن با میدان مغناطیسی در شدت جریان 1 آمپر و در جهت فیلم ریزان انجام شد. اثر میدان مغناطیسی برای سیال پایه در شدت جریان های 0، 5/0،1و5/1 آمپر در دو جهت، خلاف جهت فیلم ریزان و هم جهت با فیلم ریزان، بررسی شد.نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که نانوسیال آب-اکسید آلومینیم عملکرد انتقال جرمی بهتری نسبت به سیال پایه از خود نشان می دهد. برای نانوسیال آب-اکسیدآلومینیم ضریب انتقال جرم و شار انتقال جرم افزایش پیدا کرده و این افزایش نسبی با افزایش غلظت نانوذرات بیشترمی گردد. افزایش ضریب انتقال جرم در 1% حجمی نانوسیال آب-اکسید آلومینیم 55 % و شار انتقال جرم 90 %افزایش داشته است. استفاده از نانوسیال های آب-اکسید تیتانیم باعث کاهش انتقال جرم شده است. ضریب انتقال جرم در 05/0 % حجمی نانوسیال آب-اکسید تیتانیم 16 درصد و شار انتقال جرم 5 درصد کاهش داشته است. ضریب انتقال جرم در شدت جریان الکتریکی 5/1 آمپر 59 % و شار انتقال جرم 22 % افزایش می یابد.استفاده از میدان مغناطیسی هنگامی که جهت میدان مغناطیسی با جهت فیلم ریزان یکسان باشد، ضریب انتقال جرم سیال پایه (آب) را افزایش داده است و در حالتی که جهت میدان مغناطیسی خلاف جهت فیلم ریزان باشد ضریب انتقال جرم کاهش می یابد.با افزایش غلظت نانوسیال آب-اکسید آهن ضریب انتقال جرم و شار انتقال افزایش می یابد ولی همه این مقادیر نسبت به سیال پایه کمتر است. نانوسیال آب-اکسید آهن و در حضور میدان مغناطیسی در شدت جریان 1 آمپر ضریب انتقال جرم 53%افزایش داشته است.

پهنه بندی سیلاب حوضه آبریز خیاوچای با استفاده از مدل cn
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم انسانی 1393
  زهرا صمدی   فریبا اسفندیاری دراباد

به منظور پیش بینی دامنه خسارات ناشی از سیل در شرایط مختلف و توجیه اقتصادی و اجتماعی برنامه های کنترل و مهارسیل، پهنه بندی خطر سیل برای دوره های بازگشت مختلف ضروری است . در این مطالعه،ابتدا آمار و اطلاعات هیدرولوژیکی نظیر بارندگی و دبی حوضه خیاوچای مشکین شهر درشمال غرب ایران ،جمع آوری شده و سپس به تجزیه وتحلیل ،بازسازی وتکمیل آنها پرداخته شده است . سرویس حفاظت خاک(scs) روشی را برای محاســبه رواناب ابداع نموده است که براساس تعیین شماره منحنی(cn) قرار دارد . این پژوهش مدل فوق را در حوضه آبریز خیـاوچای مشکین شهر توسط فنون سیستم اطلاعات جغرافیایی اجرا نمود وبه این نتیجه رسید که استـفاده از مدل وزنی درمحاسبه شماره منحنی این امکان را فراهم می سازد که تمام عوامل موثر درتولیدرواناب ازجمله خصوصیات هندسی حوضه،خصوصیات خاک های حوضه، پوشش گیاهی، زمین شناسی، آب وهواوعوامل انسانی در نــظرگرفته شود و در نتیــجه تخمین درست تری از رواناب ناشی از بارندگی بدست آیدو همچنین یافته ها، نقاط حادثه خیز را در خروجی حوضه خیاوچای ، نشان داد و مشخص شد که حوضه خیاوچای دارای پتانسیل بالایی برای وقوع سیلاب می باشد.

ارزیابی و پیشبینی اثرات تغییر اقلیم بر جنگل های مانگرو جنوب ایران: مورد مطالعه منطقه حفاظت شده مانگروهای جاسک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1393
  حلیمه اعتمادی   زهرا صمدی

مانگروهای ایران در زمره¬ی نادرترین اراضی جنگلی مانگرو در دنیا محسوب میشوند که در صورت نابودی، برگشت پذیری آنها بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است. هدف این مطالعه ارزیابی و پیشبینی اثرات دما، بارندگی و افزایش سطح آب دریا به عنوان پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم بر عرصه فضایی مانگروهای منطقه حفاظت شده جاسک در ایران می¬باشد این مطالعه خواهد توانست تصویر شفاف¬تری از اقلیم گذشته و آینده منطقه جاسک ارائه کرده و باعث تحلیل بهتر اثرات تغییر اقلیم بر مانگروها مطالعاتی شود. در این مطالعه با استفاده از روش کوچک مقیاس lars-wg در دو مدل gcm (hadcm3 و mihr) با سناریو a1b شبیه سازی متغییرهای اقلیمی دمای حداقل، دمای حداکثر و بارندگی در دوره¬های گذشته و آتی انجام شد. در بررسی عدم قطعیت با استفاده از روش بوت استرپ، متغییر¬های دما و بارندگی مشاهداتی در فاصله اطمینان 95% میانگین و واریانس ماهیانه داده¬های مدل شده قرار گرفتند که این نتایج نشان از قابلیت بالای مدل lars-wg در شبیه¬سازی متغییرهای اقلیمی در مناطق خشک دارد. بر پایه نتایج کوچک مقیاس mihr دمای حداکثر و حداقل در ماه¬های سرد از نوامبر تا مارس افزایش به میزان تقریبی بترتیب °c7/4+ و °c21/4+ در حالی که در فصل گرم از ژوئن تا اکتبر میزان افزایش تقریبی °c65/3+ و °c55/3+ را نشان داد. طبق نتایج hadcm3 میزان افزایش دمای حداقل در فصل سرد °c03/3+ و °c3/3+ در فصل گرم تا انتهای سال 2100 خواهد بود. همچنین طبق پیشبینی میانگین ماهیانه دمای حداکثر از مرز °c 38 در طول فصل گرم در دوره آتی 2099-2080 خواهد گذشت. همچنین پیشبینی شد دمای بیشینه و کمینه در آینده به هم نزدیک خواهند شد که این شرایط بر پروسه¬های بیولوژیک و اکولوژیک مانگروها تأثیر خواهد داشت. رگرسیون خطی داده¬های دمای حداقل مشاهداتی یک افزایش °c 14/3+ در طول 42 سال گذشته را نشان داد. بر پایه نتایج مدل hadcm3 و mihr در دوره 2080 تا 2099 شاهد افزایش بارش در ماه های گرم و کاهش شدید بارش در ماه¬های سرد خواهیم بود. در مقایسه داده¬های بارش مشاهداتی و الگوی توسعه فضایی مانگروها، مشخص شد که پس از 1997 به عنوان نقطه تغییر الگوی بارندگی، عرصه پوششی مانگروها در هر سه منطقه مطالعاتی افزایش معنی¬داری را نشان دادند در حالی که همه متغیرهای بارش (نسبت روزهای بارانی و مجموع سالیانه بارش میانگین) بعد از 1997 کاهش یافته است. نتایج نشان داد که هیچ رابطه مستقیم معنی¬داری بین مساحت جنگل¬های مانگرو و میزان بارش وجود ندارد. افزایش تبخیر بدلیل شرایط دمایی گرمتر دلالت بر افزایش شدت خشکسالی در این ناحیه دارد با این وجود مانگروهای هر سه منطقه بعد از تغییر الگوی بارندگی افزایش وسعت نشان دادند که می¬تواند بدلیل افزایش سطح آب دریا باشد. میزان افزایش نسبی تراز دریا در چابهار 64/4 میلی متر بر سال و در جاسک 47/5 میلی¬متر بر سال می باشد. با مقایسه نرخ رسوب¬گذاری در طول 25 سال خور خلاصی دارای بیشترین نرخ رسوبگذاری (mm/year4)، خور یکبنی (mm/year9/2) و خور شهرنو دارای کمترین نرخ رسوب گذاری (mm/year36/1) بود. نرخ رسوبگذاری در روش نشانگرهای افقی خور یکبنی، شهر نو و خلاصی به طور متوسط بترتیب 6/5 ،3 و 8/4 میلی متر بر سال بود که با توجه به بالاتر بودن میزان افزایش تراز نسبی دریا نسبت به نرخ رسوب گذاری در هر سه خور مذکور انتظار می¬رود پاسخ پیشبینی شده جنگل های مانگرو این مناطق به دلیل مقادیر پایین¬تر نرخ رسوب¬گذاری نسبت افزایش سطح آب دریا، مهاجرت به سمت خشکی می¬باشد که این پاسخ با مطالعه و بررسی عکس¬های هوایی و تصاویر ماهواره¬ای در طول سال های 1965 تا 2012 به اثبات رسید.

بررسی نوسانات آب و هوایی و اثر آن بر پوشش گیاهی مراتع حوضه آبخیز طرق، مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1393
  معصومه استاد   منصور مصداقی

تغییر شاخص های اقلیمی ناشی از تغییرات اقلیم می تواند باعث بروز شرایط خاص در عرصه های طبیعی گردد. در این شرایط دانستن نوع و شدت مخاطرات اصلی برای اجتناب از آن و یا سازگاری با آن ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط تغییرات شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی(ndvi) با نوسانات چند پارامتر اقلیمی در بازه های زمانی مختلف است، تا بدین وسیله مهم ترین عوامل آب و هوایی موثر بر تغییرات شاخص تعیین شود. به این منظور مقادیر شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی در سه وضعیت مدیریتی مشخص (شامل چرای سبک، چرای متوسط و چرای سنگین) و در سطح حوضه آبخیز سد طرق طی بیست و پنج سال از تصاویر ماهواره ای استخراج شده است. در ادامه با استفاده از روش های رگرسیون گام به گام و بهترین زیر مجموعه رابطه بین تغییرات شاخص گیاهی و پارامترهای اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. جهت پیش بینی تغییرات اقلیم، از طریق ریز مقیاس نمایی داده های خروجی مدل گردش عمومی hadcm3 توسط مدل lars-wg5.5، تحت سه سناریوی a2، b1 و a1b، پارامترهای اقلیمی ایستگاه های مورد مطالعه در دوره 2030-2011 میلادی تولید گردید. اگرچه نتایج، وجود اختلاف در روابط پارامترهای اقلیمی و شاخص گیاهی را در محدوده های چرایی متفاوت نشان می دهد، ولی در تمامی مناطق، بارندگی به عنوان مهم ترین عامل اقلیمی موثر بر تغییرات ndvi ارزیابی شده است. در عین حال وضعیت خشکسالی در فصول پاییز و زمستان بر تغییرات شاخص گیاهی موثر تشخیص داده شده است. شرایط اقلیمی در دو دهه پیش بینی نسبت به دوره پایه تفاوت محسوسی خواهد داشت. در اکثر فصول تغییر میزان بارش و همچنین دما قابل انتظار است. بر اساس شاخص های خشکسالی، انتظار افزایش فراوانی سال های دارای وضعیت نرمال و ترسالی در حوضه طی دو دهه آتی وجود دارد. با توجه به مدل های به دست آمده، پیش بینی می شود که متوسط مقدار ndvi در دوره آتی نسبت به دوره گذشته افزایش داشته باشد و میزان این افزایش طبق هر سه سناریوی پیش بینی، در محدوده چرای سبک بالاتر از سایر محدوده ها ارزیابی می شود.

تعیین تنش دیرین بر مبنای تحلیل لغزش گسل ها و سازوکار کانونی زمین لرزه ها در ناحیه سبلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده علوم زمین 1393
  زهرا صمدی   پرویز امیدی

پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت رژیم تنش دیرین و جاری، بر مبنای داده های سازوکار کانونی زلزله ها، و سطوح لغزش گسلی در دامنه خاوری سبلان در شمال باختری ایران صورت گرفته است. تحلیل وارون سازی هر دو گروه داده ها بر اساس روش دووجهی های عمود بر هم و تفکیک داده ها بر مبنای آنالیز محورهای p وt انجام شد. میدان تنش جاری با استفاده از داده های سازوکار کانونی زمین لرزه ها در محدوده شمال باختر ایران، به کمک روش میانگین گیری و وارون سازی انجام شد. موقعیت محور های اصلی 1?،2?،3? در غرب دریای خزر به ترتیب 39،080؛ 10،300؛ 53،266 تعیین شد. همچنین موقعیت محور های اصلی 1،2،3 در شرق بلوک آذربایجان به ترتیب 07،313؛ 72،056؛ 57،220 مشخص شد. با استفاده از وارون سازی داده های سازوکار کانونی زمین لرزه ها در زون1 (باختر خزر) محور های اصلی تنش 1،2،3 به ترتیب 049,24 ؛ 316,06 ؛ 214,65 و فاکتور شکل میدان 0/47 و برای زون 2 (شرق بلوک آذربایجان) موقعیت محور های اصلی تنش 1،2،3 به ترتیب 149,06 ؛ 250,64 ؛ 056,26 و فاکتور شکل میدان 0/69 به دست آمده است. در نهایت نتایج حاصل از دو روش میانگین گیری و وارون سازی داده های لغزشی با هم مقایسه شد، نتایج بدست آمده از هر دو روش تقریباً یکسان می-باشد. نتایج تحلیل داده های سطوح لغزش گسلی بر مبنای 221 سطح لغزش گسلی در 7 محدوده بر روی واحد های آذرین و رسوبی سنوزوئیک نشان دهنده سه فاز تنشی از دوره ائوسن تا کواترنری است. سامانه تنش اول مربوط به بعد از ائوسن با راستای محور فشارش شمال خاوری - جنوب باختری موقعیت محور های اصلی تنش 1،2،3 به ترتیب 057,05 ، 314,68 ، 149,22 و فاکتور شکل میدان 0/38به دست آمد. سامانه تنش دوم مربوط به بعد از پلیوسن با راستای محور فشارش شمال خاوری- جنوب باختری و موقعیت محور های اصلی تنش1،2،3 به ترتیب 032,00 ، 122,31 ، 302,59 و فاکتور شکل میدان 0/45 تعیین شد. موقعیت محور های اصلی تنش 1،2،3 برای داده های مربوط به کواترنری به ترتیب 128,07 ، 273,82 ، 038,05 و فاکتور شکل میدان 0/61 محاسبه شد. نتایج تحلیل داده های لغزش گسل در واحدهای کواترنری با نتایج تحلیل داده های لرزه ای هم خوانی کاملی دارد.