نام پژوهشگر: مجید بهجت جباری
شهرام سعید عباس سام
معدن نوچون یکی از معادن جدید از کمربند مس ایران در ناحیه کرمان می باشد که در فاصله 6 کیلومتری سرچشمه و 15 کیلومتری شمال شرق پاریز واقع شده است. بر اساس مطالعات اکتشافی انجام شده، این معدن یک معدن مس مولیبدن پورفیری با مجموع ذخیره قطعی و احتمالی مس برابر 243 میلیون تن با متوسط عیار 0/34 درصد با عیار حد 0/25 درصد بشمار می رود. همچنین ذخیره مولیبدن معدن فوق، 700 میلیون تن با متوسط ppm 234 (مجموع قطعی و احتمالی) با عیار حد ppm 100 می باشد. آنالیزهای شیمیایی و مینرالوژی روی نمونه سنگ معدن نشان داده است که کانی غالب مس، کالکوپیریت و تنها کانی مولیبدن، مولیبدنیت می باشد. بمنظور تعیین میزان انرژی لازم برای خردایش، آزمون استاندارد باند انجام و مشخص شد که اندیس کار نمونه مورد نظر برابر 12/96 کیلووات ساعت بر تن می باشد. سپس آزمونهای فلوتاسیون در مقیاس آزمایشگاهی برای تعیین و بهینه نمودن پارامترهای موثر بر تولید کنسانتره مس مولیبدن در مرحله رافر و در ادامه در مراحل کلینر و ریکلینر با استفاده از کلکتورهای z11، c4132 و f7240 ، آهک بعنوان بازداشت کننده پیریت، کفسازهای mibc و f742 و استفاده از گازوئیل بعنوان کلکتور مولیبدنیت انجام شد. بر اساس نتایج حاصله در مرحله رافر، بهترین بازیابی مس و مولیبدن به ترتیب برابر با 89 و 78 درصد با خردایش به میزان 75 درصد کوچکتر از 74 میکرون، ph برابر 11/8، درصد جامد 28%، استفاده از کلکتورهای z11، c4132 و f7240 به ترتیب به میزان 20، 10 و 10 گرم بر تن و کفسازهای mibc و f742 هر کدام به میزان 15 گرم بر تن حاصل شد. جهت تعیین حداکثر عیار مس و مولیبدن قابل دستیابی در مرحله پرعیارکنی مس، آزمون مراحل کلینر و ریکلینر انجام و بهترین عیار مس و مولیبدن کنسانتره نهایی به ترتیب برابر با 26/81 و 1/02 درصد با خردایش مجدد کنسانتره رافر در آسیای گلوله ای به مدت 20 دقیقه حاصل شد.
حامد غلامی محمد مسینایی
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و ساخت یک واحد هیدروسیکلون بجای کلاسیفایر مارپیچی در مدار خردایش اولیه کارخانه پرعیارکنی نیمه¬صنعتی مجتمع مس سرچشمه می¬باشد. برای این منظور از نرم¬افزار شبیه¬سازی modsim استفاده شد. در فرایند شبیه¬سازی، تاثیر تغییر 4 پارامتر قطر، ابعاد دهانه ¬سرریز، ابعاد دهانه ته¬ریز و ارتفاع هیدروسیکلون بر پارامترهای کارآیی هدف، مورد ارزیابی قرار گفت و در نهایت بهترین ترکیب هندسی انتخاب شد. هیدروسیکلون مورد نظر با موفقیت در شرایط مختلف مورد آزمایش قرار گرفت. در بخش بعدی این تحقیق، به منظور مدلسازی و شبیه¬سازی هیدروسیکلون¬های صنعتی از مدل¬های پلیت و ناگسوارارائو استفاده شد. نتایج تست¬های مدلسازی هیدروسیکلون¬های صنعتی نشان داد که این مدل¬ها قادرند تخمین نسبتاً دقیقی از شاخص¬های کارآیی طبقه¬بندی را در شرایط مختلف عملیاتی ارائه دهند. کمترین خطای تخمین مدلها در پیش¬بینی توزیع ابعادی ذرات در جریان¬های سرریز و ته¬ریز و بیشترین خطا مربوط به پیش¬بینی بازیابی آب در ته¬ریز و حد جدایش می¬باشد. دقت دو مدل در پیش¬بینی حد جدایش، دانه¬بندی سرریز، ته¬ریز و کارآیی طبقهبندی ذرات تقریباً یکسان بوده اما مدل ناگسوارارائو در تخمین بازیابی آب به ته¬ریز و توزیع حجمی جریانها موفق¬تر از مدل پلیت بوده است. ضرایب کالیبراسیون مدل¬ها عمدتاً تابع هندسه هیدروسیکلون و کمتر تحت تاثیر شرایط عملیاتی فرایند می¬باشند.