نام پژوهشگر: سحر شعبانی قزوینی

مرکز آفرینش های تجربی هنر با رویکرد فضاهای شگفتی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سحر شعبانی قزوینی   کاوه بذرافکن

رشد سرمایه داری (توانگران جدید (nouveaux riches))، در شکل گیری و توسعه ی موزه به عنوان منزلگاه درخور آثار هنری و در تقویت این رأی که آثار هنری از زندگی عمومی جدا هستند به شدت تاثیر گذار بوده است. از طرفی نیز، امکان تحرک تجارت و جمعیت ها که مولود نظام اقتصادی است، پیوند میان آثار هنری و روح مکان خاصی را که این آثار زمانی بیان طبیعی آن بودند سست کرده یا از میان برده است. هنرهای نمایش، موسیقی ، نقاشی و معماری که این ها تنها نمونه هایی از آنها هستند ربط خاصی به نمایشخانه ها، نگارخانه ها، و موزه ها نداشتند. آن ها بخشی از زندگی پرمعنای اجتماعی سازمان یافته بودند که به موجب همین واقعیت، از تجربه ی مشترک نیز جدا افتاده اند و در حکم نشانه های ذوق و گواهان فرهنگ خاصی هستند. همین موجب شده تا هنر تنها درون موزه ها و مربوط به گذشته باقی مانده و هر گونه فعالیت دیگری تنها به مثابه تجربه و در سطحی پایین تر "تجربه ی روزمره" باقی بماند. این در حالی است که هنر "در بالاترین مقام" خود همواره یک تجربه است؛ و تجربه از آنجا که تحقق و به بار نشستن موجود زنده در تقلاها و دستیابی هایش در جهان چیزهاست، هنری است در نطفه. شرایطی که ادراکات زیبایی شناختی را، که مولفه های ضروری نیکبختی و شادکامی هستند، از خود می رانند یا آن ها را به سطح هیجان های لذت بخش گذرای جبران کننده تقلیل می دهند، عمل زیستن را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند ... مسئله پیش رو مسئله ی بازیابی اتصال تجربه ی زیبایی شناسانه به روندهای طبیعی و عادی زندگی است.