تحقیق حاضربه بررسی محتوای کتاب های درسی زبان فارسی مورد استفاده در دوره های سواد آموزی پرداخته است . جامعه آماری تحقیق را آموزشیاران نهضت سواد آموزی منطقه شاهین شهر در استان اصفهان که در سال تحصیلی 1390-1389 مشغول به فعالیت بوده اند ، تشکیل داده است . از بین افراد جامعه آماری که تعداد آنها 230 نفر بوده است ، براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 87 نفر به عنوان نمونه برگزیده شده اند . برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته ، ارزیابی محتوای کتب زبان فارسی نهضت سواد آموزی که مشتمل بر 48 گویه براساس طیف لیکرت بوده استفاده شده است . در 48 گویه مذکور ، تناسب محتوای کتاب ها با نیازها ، علایق و شرایط زندگی فراگیران ، تناسب محتوا با اصول سازماندهی محتوای کتاب های درسی ، تناسب محتوا با اصول تهیه و تنظیم متون آموزشی و تناسب محتوا با اصول تدریس به بزرگسالان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است . برای بررسی روایی پرسشنامه از شیوه تعیین روایی محتوایی استفاده شده و با کسب راهنمایی از اساتید موضوع پرسشنامه مورد تایید قرار گرفته است . پایایی پرسشنامه نیز از طریق محاسبه ضریب همسانی درونی (آلفای کرانباخ) مورد تایید قرارگرفته و برابر با 83/0گزارش شده است . تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی ( فراوانی ، میانگین ، انحراف معیار و واریانس) و استنباطی(t تک نمونه ای ) ، ( 2t هتلینگ) ، ( تحلیل واریانس یک راهه) استفاده شد . مهمترین یافته های تحقیق عبارتند از : آموزشیاران تناسب محتوای کتاب ها با نیازها ، علایق و شرایط زندگی فراگیران را کمتر از سطح متوسط اعلام کرده اند . همچنین از بررسی نظرات آموزشیاران این نتیجه به دست آمده است که تناسب محتوای کتاب ها با اصول سازماندهی محتوای کتاب های درسی و اصول تدریس به بزرگسالان کمتر از سطح متوسط بوده است . اما اصول تهیه و تنظیم متون آموزشی بیشتر از سطح متوسط در تدوین محتوای کتاب ها به کار رفته است . همچنین بین نظرات آموزشیاران برحسب مدرک تحصیلی ، سابقه ی تدریس و رشته تحصیلی تفاوت وجود ندارد .

هدف از پژوهش حاضر،تبیین مقایسه میزان یادگیری خودراهبروسازگاری تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی بوده است. این پژوهش ازلحاظ هدف،کاربردی وازلحاظ شیوه گرداوری اطلاعات ،علی-مقایسه ای بوده است.جامعه آماری پژوهش حاضرعبارت است از2600نفردانش آموز پسرپایه ششم ناحیه یک شیراز،که در سال1393در86 کلاس مشغول به تحصیل بوده اند.نمونه گیری با استفاده ازروش خوشه ای انجام شد،که ازبین مدارس ابتدایی ناحیه 1شیرازتعداد2مدرسه وازهرمدرسه یک کلاس ششم انتخاب گردید.جهت جمع آوری داده هاازپرسشنامه یادگیری خودراهبر(فیشر،کینگ وتاگو،2001)وپرسشنامه سازگاری تحصیلی (سینها وسینک،1992)استفاده گردید.برای تجزیه و تحلیل داده هادرسطح آمارتوصیفی ازروشهای آماری میانگین وانحراف معیار،ودرسطح آماراستنباطی ازروشهای آماری تی گروههای مستقل استفاده شد.یافته های پژوهش نشان می دهد یادگیری خودراهبردانش آموزانی که درمدرسه هوشمند تحصیل کرده اند در مقایسه با آنهایی که در مدارس عادی تحصیل می کنندازعملکرد بهتری برخورداراست.میزان خودکنترلی،خودمدیریتی،رغبت برای یادگیری دانش آموزان مدارس هوشمند نسبت به دانش آموزان مدارس عادی عملکردبالاتری را نشان میدهد.مقایسه سازگاری تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند بامدارس عادی تفاوت معناداری را نشان نمی دهد.میزان سازگاری عاطفی وسازگاری اجتماعی دانش آموزان مدارس هوشمند نسبت به دانش آموزان مدارس عادی دارای عملکردبالاتری است.