نام پژوهشگر: فاطمه خیری
فاطمه خیری کامران رهنما
بیماری پژمردگی فوزاریومی ناشی از قارچ fusarium oxysporum f.sp melonis متداول¬ترین و گسترده ترین بیماری در خربزه است که در چند کشور جهان و از جمله ایران گزارش شده است. استفاده از ارقام مقاوم یکی از موثرترین روش¬های مدیریت این بیماری محسوب می¬شود، اما به منظور انتخاب و توسعه ارقام مقاوم آگاهی از تنوع ژنتیکی جمعیت¬های این قارچ ضروری است. در این مطالعه تنوع ژنتیکی جمعیت این بیمارگر در استان خراسان رضوی بررسی گردید. بدین منظور 20 جدایه قارچf. oxysporum f.sp. melonis، عامل پژمردگی خربزه از استان خراسان (کلکسیون گروه گیاهپزشکی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان) انتخاب و با استفاده از گروه¬های سازگاری رویشی و روش issr تنوع ژنتیکی آن¬ها بررسی شد. برای بررسی گروه¬های سازگاری رویشی، ابتدا جهش یافتگان نیت به صورت سکتورهائی در محیط های مختلف کلرات دار تولید شده، سپس کلاس فنوتیپی جهش یافتگان براساس مشخصات رشدی پرگنه آن ها روی محیط پایه حاوی یکی از پنج نوع منبع نیتروژن (نیترات سدیم، نیتریت سدیم، تارتارات آمونیوم، اسید اوریک و هیپوزانتین) تعیین گردید. بر این اساس 68% از موتانت های نیت در کلاس فنوتیپی nit1، 18% آن ها در کلاس nit3 و 14% آن ها در کلاس فنوتیپی nitm قرار گرفتند. به منظور انجام آزمون های مکمل سازی و تعیین گروه های سازگاری رویشی، بین تمامی جهش یافتگان nitm هر جدایه با جهش یافتگان nit1 یا nit3 سایر جدایه ها کشت متقابل انجام شد. در نتیجه بین جدایه¬ها، سازگاری رویشی مشاهده نشد و جدایه ها در 20 گروه سازگاری رویشی قرار گرفتند. همچنین تنوع ژنتیکی این جدایه ها با استفاده از بیست آغازگر بررسی شد. تجزیه خوشه¬ای داده¬های issr با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه sm جدایه¬ها را در سطح تشابه 60 درصد در پنج گروه قرار داد. این نتایج نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه¬ای در بین جدایه¬های قارچ عامل پژمردگی فوزاریومی خربزه در استان خراسان رضوی وجود دارد. از طرف دیگر با توجه به آنالیز کلاستر و دندروگرام ترسیم شده چنین نتیجه گیری شد که به جز موارد محدود بین پراکنش جغرافیایی و گروه های ژنتیکی ارتباط مشخصی وجود نداشت.
فاطمه خیری محمدمهدی فیض آبادی
klebsiella pneumoniae یک باکتری بیماریزای فرصتطلب و علت رایج عفونت مجاری ادراری است. استقرار باکتریهای عفونت زای ادراری روی سوند ادراری باعث تشکیل بیوفیلم شده و مستلزم برداشت سوند است. اشکال بیوفیلمی باکتریها مانعی در برابر نفوذ مواد ضدمیکروبی به داخل سلولهای باکتریایی محسوب میشود. افزایش مقاومت دارویی سویههای باکتریایی، مطالعه درمانهای جایگزین برای عفونت ناشی از سویههای جدا شده از عفونتهای مجاری ادراری با قابلیت تشکیل بیوفیلم قوی را حائز اهمیت کرده است. هدف از این مطالعه جداسازی سویههای تولیدکننده بیوفیلم ازجدایههای بیمارستانی k. pneumoniae از نمونههای جدا شده از عفونت مجاری ادراری و بررسی اثر پروبیوتیکها، نانوذرات و عصارههای گیاهی روی اشکال پلانکتونی و بیوفیلمی این سویهها و نیز سویهklebsilla pneumoniae atcc 700603 بهعنوان سویه استاندارد بود. از سویه های l. rhamnosus atcc 7469، l. acidophillus atcc 4356، l. plantarum atcc 8014، l. casei atcc 39392، l. fermentum atcc 9338 به عنوان پروبیوتیک، نانوذرات نقره و کیتوزان و عصارههای گیاهی مورد، پنیرک و اکالیپتوس بهعنوان مواد ضدباکتریایی استفاده شد. لاکتوباسیلوسها عاملی محافظت کننده در برابر عفونت مجاری ادراری هستند. نقش محافظتی لاکتوباسیلوس دربرابر عفونت مجاری ادراری و واژینوزیز باکتریایی ناشی از اتصال به اپی تلیوم واژن، و کنترل میکروفلور واژن به واسطه تولید متابولیت هایی ازجمله محصولات اسیدی، مواد شبیه باکتریوسین و هیدروژن پراکسید است. نانوذرات و عصارههای گیاهی مواد غیرسمی و موثر علیه باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیکها هستند. این پژوهش نشان داد پروبیوتیکها توانایی بالقوهای برای درمان بیوفیلمk. pneumoniae را دارند. مایع رویی کشت تمام سویههای لاکتوباسیلوس در غلظتهای µl/ml 5/62 و بالاتر تقریبا 100% (100%-92%) تشکیل بیوفیلم را مهار و در غلظتهای مشابه بیوفیلم را بهطور کامل حذف کرد. نانوذره نقره در غلظت µl/ml 5/12 بیش از 54% تشکیل بیوفیلم را مهار کرد. از بین عصارههای گیاهی، پنیرک بهترین اثر مهارکنندگی را داشت، بهطوری که در غلظتهای µl/ml 125و بالاتر، بیش از 89% از تشکیل بیوفیلم جلوگیری نمود.
فاطمه خیری حمیدرضا سپنجی
چکیده ندارد.