نام پژوهشگر: امیررضا جلیلیان
سمانه ذوالقدری امیررضا جلیلیان
در این تحقیق امکان ایجاد کمپلکس مس-61 (به عنوان یک رادیوایزوتوپ ساطع کننده پوزیترون) با بیس-8 هیدروکسی کینولین ، برای استفاده در تصویربرداری از تومورها را مورد بررسی قرار دادیم. رادیوایزوتوپ مس-61 ( با نیمه عمر33/3 ساعت) از طریق واکنش در سیکلوترون 30 مگا الکترون ولت تولید گردید. بیس-8- هیدروکسی کینولین با این رادیونوکلئید در فرم کلرید مس برای خواص تشخیصی احتمالی آن نشاندار شد. ترکیب به موش های صحرایی سالم و مبتلا به تومور فیسروسارکوما برای بررسی پراکنش زیستی و تصویربرداری به روش ثبت همزمانی تزریق گردید. کمپلکس مس-61- اکسین در دمای 25 درجه سانتی گراد و در ph برابر 5 مشاهده شد. در حالت بهینه، نتایج حاصل از کروماتوگرافی لایه نازک رادیویی، خلوص رادیوشیمیایی بالاتر از 2±97% را نشان داد. پراکنش زیستی ترکیب نشاندار در موش های سوری سالم و مبتلا به تومور بافت همبند، تجمع ویژه آن را در کبد، کلیه، ریه و قلب نشان داد. در حالیکه جذب قابل توجه تومور فیبروسارکوما در تمامی موش ها بعد از گذشت سه ساعت مشاهده گردید. مس-61- اکسین می تواند یک ردیاب pet با نیمه عمر متوسط باشد، آزمایشات ما جذب رضایت بخشی را در تومور نشان داد. در نتیجه این ترکیب می تواند در آینده برای مطالعات pet مناسب باشد
مهدیه غفوری رضا پورایمانی
عفونت از بیماری های بسیار شایع در کشورهای درحال توسعه می باشد و دستیابی به یک روش دقیق و سریع جهت تشخیص به موقع آن کمک بسیاری در درمان مناسب می باشد. هدف از این پروژه، دستیابی به یک روش تصویربرداری برای تعیین محل دقیق عفونت در بدن می باشد. اگرچه تصویربرداری از عفونت با گالیم سیترات در حال حاضر موجود می باشد ولی به دلیل مختص نبودن? کمک زیادی به تشخیص عفونت نمی نماید. انجام اسکن با سیپروفلوکساسین نشان دار، روشی مناسب در یافتن مکان و نوع عفونت های فرصت طلب می باشد. 99mtc به دلیل انرژی گامای kev140 و نیمه عمر 01/6 ساعت برای بسیاری از مطالعات پزشکی هسته ای مناسب می باشد. رادیوداروی 99mtc-ciprofloxacin که اساس آن را ترکیب آنتی بیوتیکی ciprofloxacin تشکیل می دهد می تواند بطور اختصاصی در بررسی عفونت ها بکار رود و از انجام روشهای پرهزینه و وقت گیر جلوگیری کند. در این مطالعه غلظت بهینه سیپروفلوکساسین و غلظتهای کلرید قلع 600-50 میکروگرم در دما و ph متفاوت با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک در حلالهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. پس از نشاندارسازی با راندمان بیش از 90 درصد توزیع بیولوژیکی رادیودارو در موش انجام پذیرفت و بافتهای قلب، ریه، معده، روده، کبد، کلیه، خون، طحال و ماهیچه جدا گردیده و توسط hpge شمارش گردیدند. به منظور جداسازی و تشخیص خلوص و بازده ی واکنش نشان دارسازی این دارو، از ستون sep-pak و tlc (کروماتوگرافی لایه نازک) استفاده می کنیم. آنالیز رادیوداروی بدست آمده توسط روش های itlc و گامااسپکتروسکوپی نشان می دهد که بازده واکنش نشان دار کردن بیش از 92 درصد می-باشد
حسن یوسف نیا امیررضا جلیلیان
در این تحقیق کمپلکس مس-61-دوکسوروبیسین در دمای 25 درجه سانتی گراد و در ph=3.5 مشاهده شد. در حالت بهینه نتایج حاصل از کروماتوگرافی خلوص رادیوشیمیایی بالاتر از 97% را نشان داد. پراکنش زیستی ترکیب نشاندار در موش های صحرایی سالم و مبتلا به تومور بافت همبند تجمع ویژه ان را در ریه، قلب و طحال نشان داد. در حالیکه جذب قابل توجه تومور فیبروسارکوما در تمامی موش ها بعد از گذشت یک ساعت مشاهده گردید.آزمایشات ما جذب رضایت بخشی را در تومر نشان داد. این ترکیب می تواند در آینده برای مطالعات pet مناسب باشد.
عبدالخالق کریمی محمد میرزایی
یکی از رادیوایزوتوپ های مهم ایندیم، 110min با نیمه عمر1/69 دقیقه می باشد، که با داشتن 62% واپاشی پوزیترون در پزشکی هسته ای برای تصویربرداری به روش pet از آن استفاده می شود. با افزایش استفاده از توموگرافی گسیل پروتون در پزشکی هسته ای، ترکیبات نشاندار شده با 110min می تواند بصورت بالقوه ای برای تصویربرداری به روش pet مفید باشد. از ایندیم- m110 می توان در تشخیص تومورهای ریز(1cm>) و تومورهای غدد درون ریز ازجمله لوزالمعده و معده و روده استفاده کرد. در این پروژه توابع برانگیختگی ایندیم- m110 توسط کد محاسباتی talys 1.0 برای واکنش های هسته ای ، 109ag(3he,2n)110in ، 110cd(d,2n)110m in ، 110cd(p,n)110m in و natcd(p,n)110m in بررسی شد. درنهایت واکنش 110cd(p,n)110m in بعنوان واکنش مناسب جهت تولید ایندیم- m110 انتخاب شد. گستره انرژی پرتابه به گونه ای که بازده تولید حداکثر و میزان ناخالصیهای رادیواکتیو حداقل شود بصورت 13-5 مگا الکترون ولت تعیین شد. ضخامت مورد نیاز از کادمیوم برای لایه نشانی توسط کد srim محاسبه شد. بدلیل شرایط عملی موجود در سیکلوترون کرج، واکنش natcd(p,n)110m in با انرژی 5 تا 15 مگا الکترون ولت برای تولید رادیو ایزوتوپ ایندیم- m110مورد استفاده قرار گرفت. درمرحله ساخت هدف که یکی از مهمترین مراحل تولید هر رادیوایزوتوپ به شمار می رود، از روش آبکاری کادمیوم بر روی زیر لایه مسی استفاده شد. آبکاری کادمیوم در دماها، جریان ها، ph ها و زمان های مختلف مورد آزمون قرار گرفته شد، سپس با تعیین شرایط بهینه آبکاری، هدف های مورد نیاز برای بمباران پروتونی توسط شتابدهنده آماده شدند. از پوشش های کادمیوم روی مس توسط میکروسکوپ الکترونی عکس برداری شد و دانه بندی و یکنواختی سطح لایه های آبکاری شده بررسی شد. سپس نمونه های انتخاب شده تحت آزمایش شوک حررارتی قرار گرفتند. و انتخاب بهترین نمونه صورت گرفت. هدف کادمیوم آبکاری شده به ضخامت 48 میکرومتر تحت بمباران پروتونی با انرژی 15-5 مگا الکترون ولت قرار گرفت. توسط ستون کروماتوگرافی تبادل یونی جداسازی ایندیم از عناصر کادمیوم، مس و روی صورت گرفت. با استفاده از آشکارساز hpge اکتیویته و بهره تولید محصول ایندیم-110 مشخص شد و بصورت قابل قبولی در توافق با محاسبات تئوری بدست آمد.
فرحناز معتمدی سده امیررضا جلیلیان
هدف اصلی واکسنهای دامی بهبود و کنترل محصولات دامی و کاهش مصرف دارو و هورمون ها می باشد. ویروس بیماری تب برفکی باعث زیان های اقتصادی زیادی در دام ها می شود. مطالعات ایمونولوژیکی در ویروس تب برفکی نشان داده است که اپی توپ غالب مسئول القائ پاسخ آنتی بادی خنثی کننده، باقیمانده های آمینو اسیدی موجود در لوپ g-h هستند که لوپ سطحی پروتئین ساختمانی vp1 می باشد. واکسن رایج این بیماری به دلایلی چون نیمه عمر کوتاه، نیاز به زنجیره سرد و عدم ایجاد پایداری دایم و ... به تنهائی نمیتواند در کنترل آن موثر باشد، لذا هدف از این تحقیق ساخت واکسن dna حاوی ژن vp1 ویروس تب برفکی تایپ o جداسازی شده از ایران در سال 1386، ساخت رادیوواکسن این بیماری با استفاده از پرتو گاما و در نهایت ارزیابی پاسخ های ایمنی همورال و سلولی این دو نوع واکسن در مدل موشی می باشد. در این تحقیق ژن vp1 ویروس تب برفکی تایپ o جداسازی شده از شهر ری در سال 1386 با استفاده از یک جفت پرایمر اختصاصی و آزمون rt-pcr جداسازی و جهت ساخت dna واکسن، در ناقل بیانی pcdna3.1+ الحاق گردید. سپس ویروس فوق تکثیر، توسط پرتوگاما غیرفعال سازی شده و جهت ساخت رادیوواکسن فرمولاسیون گردید. جهت بررسی پاسخ های ایمنی همورال و سلولی، واکسن dna و رادیوواکسن به موش های balb/c تزریق شدند. بررسی تیتر آنتی سرم خنثی کننده نشان داد که گروههای واکسینه شده با واکسنهای dna vaccine gmcsf, radio vaccine, normal vaccine, pb 1, pb2 and pb3 دارای تیتر آنتی سرم بیش از 2/1 می باشند و در گروههای واکسن نرمال و رادیوواکسن بیشترین تیتر آنتی سرم مشاهده شد. همچنین بررسی ایمنی سلولی با استفاده از آزمون mtt و مقادیر اینترفرون گاما نشان داد که القا ایمنی سلولی در گروه های پرایم بوست 1، 2 و 3 نسبت به گروههای رادیوواکسن، واکسن نرمال، dna vaccine و dna vaccine + gmcsf بیشتر بود، همچنین در گروههای پرایم بوست 1 و 2 نسبت به پرایم بوست 3 بیشتر بوده است. به نظر می رسد که تعداد لنفوسیتهای th1 در گروههای پرایم بوست 1 و 2 افزایش معنیداری داشته است. اندازه گیری میزان اینترلوکین 10 و 4 در سه گروه پرایم بوست نشان داد که در این سه حالت تعداد لنفوسیتهای th2 تغییر معنیداری نسبت به گروههای کنترل منفی نداشت. در نهایت نتیجهگیری شد که استراتژی پرایم بوست هترولوگ با استفاده از dna vaccine + gmcsf و واکسن غیرفعال باعث فعالسازی پاسخهای ایمنی همورال وسلولی کاملاً مناسب در مدلهای موشی شده است. البته واکسن نرمال و رادیوواکسن باوجودی که پاسخ ایمنی هومورال خوبی داشتند ولی القای لنفوسیتهای th1 در آنها کمتر بوده است. لذا می توان گفت برای القا پاسخ ایمنی هومورال وابسته به t cell گروههای واکسن موثر به ترتیب: 1. گروههای pb2 و pb1 2. گروههای نرمال واکسن و رادیوواکسن 3. گروه pb3 4. گروه dna vaccine- gmcsf
مژده نادری بلداجی سمانه ذوالقدری
هدف از این پایان نامه تهیه کمپلکس 68ga-dotatoc برای تصویربرداری pet از تومورهای با گیرنده سوماتوستاتین می باشد.دراین مطالعات شرایط بهینه نشاندارسازی تعیین گردید. پایداری ترکیب نشاندار شده نیز در دمای اتاق و در سرم انسانی با دمای °c37 تا 2 ساعت بررسی گردید. نهایتا کمپلکس تهیه شده به موش صحرایی سالم تزریق شده و مطالعات توزیع زیستی کمپلکس در زمان های 15، 30، 60 و 120 دقیقه انجام پذیرفت. برای ارزیابی بهتر این کمپلکس، توزیع زیستی ترکیب 68gacl3 نیز در موش صحرایی سالم بررسی گردید.در مرحله بعد، پیوند تومور آدنوکارسینومای سینه به موش balb/c انجام شد و کمپلکس تهیه شده به آن تزریق شد و در زمان های 30، 60 و 120 دقیقه مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت، 68ga-dotatoc با خلوص رادیوشیمیایی 98% و اکتیویته ویژه mbq/nmol 6/39 تولید شد. کمپلکس تا 2 ساعت پس از تولید در دمای اتاق و در سرم انسانی با دمای °c37 پایداری شیمیایی خود را حفظ نمود. نتایج به دست آمده از توزیع زیستی و تصویربرداری نیز حاکی از تجمع 68ga-dotatoc در بافت های دارای گیرنده سوماتوستاتین از قبیل پانکراس و آدرنال است. هم چنین تومور آدنوکارسینوما نیز جذب قابل توجهی نسبت به سایر ارگان ها نشان داد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد که ترکیب 68ga-dotatoc را به عنوان گزینه ای موثر برای کاربردهای کلینیکی تصویربرداری pet در کشور دانست
لیلا سادات حاجی میرصادقی امیررضا جلیلیان
چکیده ندارد.
لیلا پاشای آهی امیررضا جلیلیان
چکیده ندارد.
فاطمه میرعزیزی حبیب اله ناظم
مقدمه: اساس آزمایشات این تحقیق بر تهیه پروتینهای نشاندار شده با فلزات رادیواکتیو استوار میباشد- که سابقه چندین ساله در گروه پزشکی هسته ای پژوهشکده تحقیقات کشاورزی و پزشکی و صنعتی کرج(amirs) دارد- در این تحقیق مشخصاَ از 67ga به جهت داشتن تشعشعات گاما و الکترونهای اوجر و خواص نشاندارسازی مناسب پروتئینها استفاده شده است. در این تحقیق برای اولین بار(بطور موفق) سعی شده است تا آنزیم استرپتوکیناز که یک پروتئین با 440 اسیدآمینه(و حدود47کیلو دالتون وزن) است با عنصر گالیم- 67 نشاندار گردد. و میزان موفقیت در ردیابی لخته های خونی در گروه موشهای صحرایی واجد لخته مصنوعی(تولید شده در این تحقیق) و نیز موشهای صحرایی نرمال جهت تعیین پراکنش زیستی رادیو دارو مقایسه و مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روشها: آنزیم استرپتوکیناز( با نام تجاری heberkinasa ( با مولکول dtpa حلقوی بدون آب(diethylene triamine penta-acetic acid dianhydride) بعنوان عامل واسطه پیوند، مزدوج شد.به این صورت که 5/0 سی سی از محلول دارویی استرپتوکیناز حل شده در 1 سی سی نرمال سالین را به یک ویال شیشه ای تمیز که از قبل با ماده ccdtpa (حل شده در کلروفرم و خشک شده تحت جریان n2) پوشیده شده بود افزودیم بعد از یکساعت محتویات ویال را به ویال دیگری محتوی گالیم کلراید که تحت گاز n2 پرانده شده بود منتقل نمودیم. محصول فوق یکساعت در دمای محیط قرار گرفت تا ترکیب نشاندارتشکیل گردد. سپس با استفاده از رادیوکروماتوگرافی لایه نازک(rtlc) و نیز کروماتوگرافی مایع با بازده بالا(hplc) خلوص ترکیب نشاندار فوق اندازه گیری شد. در فاز اول تحقیق، ترکیب نشاندار نهایی به موشهای صحرایی سالم تجویز شد. در فاز دوم تحقیق با استفاده از کلریدآهنiii60% لخته مصنوعی در سیاهرگ فمورال چپ موش صحرایی ایجاد شد.پس از ایجاد لخته از ترکیب نشاندار 67ga-dtpa-spk به جاندار زنده بیهوش (تحت داروی بیهوشی) تزریق شد و پس از گذشت زمان مقتضی پراکنش زیستی رادیودارو در فواصل زمانی مورد نظر مورد مطالعه قرار گرفت.در هر دو مرحله از موشهای صحرایی سالم و دارای لخته بطور جداگانه تصویربرداری به کمک دوربین گاما ((spectانجام گرفت. یافته ها: با انجام rtlc خلوص رادیوشیمیایی ترکیب نشاندار بین 99%-95% تعیین شد. با استفاده از hplc , نتیجه تست کروماتوگرافی لایه نازک رادیویی ، مورد تائید قرار گرفت.کمپلکس رادیوشیمیایی فوق در سرم خون انسانی برای 24ساعت پایدار بود. پایداری ساختمان ترکیب نهایی 67ga-dtpa-streptokinase در مقایسه با آنزیم خالص و نیز ترکیب مزدوج به کمک روش ژل الکتروفورز(sds) بررسی شد. با چندین بار آزمایش، پروتکلی جهت بهترین حالت تهیه این ترکیب نشاندار ارائه شد. کنترل کیفی ترکیب حاصل به روشهای rtlc , hplc وژل فیلتراسیون انجام گرفت. در نهایت درفاز اول و دوم تحقیق ترکیب نشاندار به موشهای صحرایی سالم و دارای لخته مصنوعی تجویز شد.(با اکتیویته، 30-50µci) و پراکنش زیستی رادیودارو در موشهای صحرایی نرمال تا 168 ساعت بعد و در موشهای صحرایی لخته دار به فواصل 30؛60؛90؛ 120دقیقه تا 12 ساعت مطالعه شد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه 67ga عنصری اسـت کـه بیشتـر در اندامهایی همچــون طحــال و کبـد جذب دارد و در قلب جذب آن در حـدود صفر است بررسـی یافته ها به ما این امکـان را داد ، کـه کمپلـکس 67ga-dtpa-spk را در قلب حیوانات دارای لخته مصنوعی مشاهده نمائیم.پس ترکیب فوق میتواند یک عامل مناسب برای تشخیص موقعیت لخته خون باشد. و تولید و استفاده از این ترکیب نشاندار برای تشخیص مولکولی محل دقیق و شدت لخته خون در عروق مفید به نظر میرسد. مقایسه نتــایج با یافته های حاصل از جذب گالیم آزاد و نیز کمپلکس فوق در بدن موشهای صحرایی نرمال نیز ما را در این نتیجه گیری یاری داد.
امیررضا جلیلیان عباس شفیعی
در اولین بخش ، سنتز و کنترل کیفی [18f]-2 فلوئورو-داکسی گلوکز، مهمترین رادیو داروی مورد استفاده تشخیصی حاوی فلوئور-18 مورد بررسی قرار گرفت . هر چه سلول فعال تر باشد. مصرف گلوکز بیشتر بوده و تصویر شدت بیشتری دارد. n-[f18] سوکسینیمیدیل-4-(فلوئورومتیل بنزوات طی چند مرحله واکنش داغ و سرد در آزمایشگاه با بکارگیری کاتالیست انتقال فاز کریپتوفیکس 222-18f سنتز شد، با نشاندار سازی پروتئینهائی مثل آنتی بادیهای اختصاصی سلولهای سرطانی و یا پپتیدهای دارای گیرنده روی سلول سرطانی با این مواد و تجویز متعاقب آن به مدل حاوی سلول سرطانی می توان توسط نگاره برداری با دومین pet محل دقیق تومور و مرحله رشد آن را مشخص نمود. با بررسیهای ساختمان-فعالیت نهایتا ملکولهای n-(18f) سوکسینیمیدیل -4-(فلوئورومتیل) بنزوات و -n-[18f] سوکسینیمیدیل -4-فلوئودوبنزوات به عنوان لیگاندهای دو عاملی مناسب جهت نشاندارسازی پروتئین شناخته شدند و در آزمایشگاه نشاندارسازی مرکز تحقیقات کشاورز پزشکی هسته ای کرج مراحل ساخت آنها انجام گردید و نهایتا نشاندار سازی روی پروتئین انجام شد. یک رادیو داروی نشانداری موسوم به -5(-2فنوکسی)فنیل-1،3،4-اکسادیازول-2-ایل-4-[18f]-فلوئوروبنزوآت طراحی و طی یک روش سریع و آسان تهیه شد. در این پایان نامه با استفاده از یک ماده اولیه حاوی گروه تبادل شونده تری متیل آمونیوم تریفلات ، طی روش یک مرحله ای، [18f]-کلستریل 4-فلوئوروبنزوآت با بازده بالا واکتیویته اختصاصی بالا بدست آمد. ماده حاصل براحتی از نمک واکنش نداده اولیه و توسط روش استخراج مابع-جامد با استفاده از ستونهای کوچک بدست آمد. محصول با خلوص شیمیایی و رادیوشیمیایی بالای 95 درصد بدون استفاده از ریزموج و hiplc بدست می آید. ماده شیمیایی به موشهای تحت درمان اولیه قرار گرفته با اتنیل استرادیول تزریق شد. نتایج ما در تائید نتایج قبلی جواب اکتیویته به آدرنال و تخمدان بعد از تجویز اتینیل استرادیول بود. کلیدونین، آلکالوئید جداسازی شده از ریشه های گیاه chelidonium majusl. اثرات ضدنئوپلاسمی زیادی با اثر روی تشکیل میکروتوبول و یا مهار حرکت سلولی نشان داده است . چنین مولکولهایی بسرعت در سلولهای پرزایشی مثل سلولهای توموری جذب می شود و می توان آنها را با رادیوایزوتوپهای مختلف نشاندار کرد تا در تشخیص بدخیمی ها بکار روند. در این مقاله مشاندارسازی الکالوئید کلیدونین با فلوئور-18 طی واکنشی در آخرین مرحله سنتز برای حفظ بیشترین اکتیویته با توجه به نیمه عمر فلوئور طراحی شده است . به منظور دستیابی به یک رادیو داروی احتمالی حاوی فلوئور-18 برای تشخیص بدخیمی ها با امکانات pet یک استر نشان دار با فلوئو-18 این آلکالوئید سنتز شد.