نام پژوهشگر: محمد حسین زرین کوب
رقیه ذبیحی خرق خسرو ابراهیمی نصرآبادی
منطقه مطالعاتی شیخ آباد در استان خراسان جنوبی و 90 کیلومتری جنوب غرب بیرجند واقع شده است. از نظر زمین ساخت این منطقه در حاشیه شرقی بلوک لوت قرار گرفته است. بلوک لوت، بین دو گسل بزرگ شمالی ـ جنوبی نایبند و نهبندان قرار دارد. موقعیت جغرافیایی محدوده 59? 00? 50? تا 59? 06? 20? طول شرقی و 32? 26? 20? تا 32? 29? 32? عرض شمالی است. تشکیلات زمین شناسی منطقه مورد مطالعه عمدتاً از توده های ساب ولکانیکی تشکیل شده که شامل پیروکسن دیوریت پورفیری، بیوتیت هورنبلند دیوریت پورفیری، بیوتیت دیوریت پورفیری، هورنبلند دیوریت پورفیری، دیوریت پورفیری، پیروکسن مونزودیوریت پورفیری، پیروکسن هورنبلند مونزونیت پورفیری، هورنبلند پیروکسن مونزونیت پورفیری و مونزونیت پورفیری است که اکثر آنها دگرسان شده اند. واحدهای ولکانیکی با فراوانی کمتری شامل داسیت، تراکی آندزیت و آندزیت می باشد. بخش های کائولینیتی شده شیخ آباد بر اثر دگرسانی گرمابی توده های ساب ولکانیک (نیمه عمیق) حدواسط متعلق به دوران سوم تشکیل شده است. کائولینیت، مونت موریونیت و کوارتز مهمترین ترکیب کانی شناسی ماده معدنی و مسکویت، آلبیت، اورتوکلاز و ژیپس از کانی های فرعی تشکیل دهنده ماده معدنی است. در این منطقه محلول های گرمابی موجب ایجاد زون های دگرسانی آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی شده که مهمترین و بزرگترین آن زون آرژیلیک است. عملکرد تکتونیک و تاثیر محلول های هیدروترمالی و دگرسانی در منطقه مورد مطالعه موجب شده تا ماده معدنی شیخ آباد کیفیت های مختلفی داشته باشد. در کل با پیشروی از جنوب غرب به شمال شرق واحدهای کائولینیتی شده کیفیت آن بهتر می شود. بطوریکه رنگ نمونه دستی مطلوب تر و از نظر سختی هم نرم تر می گردد. همچنین به سمت عمق کیفیت ماده معدنی بهتر می شود که این خود، موید هیدروترمالی بودن ذخیره مورد مطالعه است. در ذخیره معدنی شیخ آباد، علاوه بر کائولینیت، کانی مونت موریونیت وجود دارد. حضور کانی های مونت موریونیت و ژیپس باعث افزایش پلاستیسیته دوغاب تهیه شده از مواد معدنی شده و منجربه بادکردگی محصولات سرامیکی در دمای بیشتر از 1200 درجه سانتی گراد می گردد. نمونه های معدنی شیخ آباد اکثراً به رنگ سفید هستند که با افزایش اکسیدهای تیتان و آهن به رنگ های زرد، نارنجی و قهوه ای مشاهده می شوند. با بالا رفتن درصد این اکسیدها، وزن ماده معدنی و بالطبع وزن محصولات تولید شده، افزایش می یابد. علاوه بر آن، اکسیدهای تیتان و آهن بر رنگ پخت تاثیر گذاشته و باعث تیره شدن رنگ محصول می گردد. درصد بالای سیلیکا در خاک رس کائولینیتی شده باعث ایجاد لمسی زبر و سخت گردیده است. بنابراین ماده معدنی شیخ آباد به صورت خام برای استفاده در صنعت چینی مظروف مناسب نمی باشد. بررسی شیمیایی بر روی خاک رس کائولینیتی شده شیخ آباد نشان می دهد که اکسید سیلیسیم با میانگین 18/63 درصد نسبت به حد ایدآل (5/46%) بالاتر بوده و اکسید آلومینیوم با میانگین 06/22 درصد نسبت به حد ایدآل (5/39%) پایین تر است. بنابراین محصولات سرامیکی تولیدشده دارای زبری بالایی هستند. کائولین این منطقه دارای میانگین 53/0 اکسید سدیم، 90/3 درصد اکسید پتاسیم، 88/0 درصد اکسیدآهن، 73/0 درصد اکسید تیتان می باشد. با توجه به خصوصیات صنعتی خاک رس کائولینیتی شده شیخ آباد که عبارتند از دانسیته بالک با مقدار 78/0 تا 81/0 گرم بر سانتیمتر مکعب ، mor خام با مقادیر 49 تا 1/56 کیلوگرم نیرو بر سانتی متر مربع ، پرت حرارتی پایین با میانگین 69/4 درصد، رنگ پخت سفید تا کرمی و مقدار جذب آب پایین (حدود صفر درصد)، بدون فرآوری جهت کاشی کف کاربرد دارد. چنانچه عملیات فرآوری بر روی کائولین شیخ آباد صورت گیرد و درصد اکسیدهای مضر (اکسیدهای آهن و تیتان) به کمتر از 1 درصد کاهش یابد، در صنعت کاشی بدنه و حتی صنایع چینی کاربرد خواهد داشت.
نرجس ملاشاهی محمد حسین زرین کوب
چکیده: در شرق ایران، درحاشیه دریاچه هامون در جنوب باختر و شمال باختر زابل، برونزدهای پراکنده ای از سنگهای ولکانیکی جوان دیده می شود. شواهد میکروسکوپی و آنالیز شیمیایی این سنگها را الیوین بازالت ، بازالت تا تراکی بازالت معرفی می کند. بافت های غالب این سنگها پورفیری، پورفیری میکرولیتی و حفره ای است. فنوکریست ها ی تشکیل دهنده بیشتر الیوین، کلینوپیروکسن (دیوپسید) و کمی پلاژیِوکلاز(بیشتر لابرادوریت) است. بررسی های تکتونوماگمایی سنگ ها ی مورد مطالعه نشان می دهد که این سنگها در داخل صفحه قاره ای بلوک هلمند تشکیل شده و ماهیت آلکالن سدیک دارند. این سنگها می توانند محصول فرایند کششی رخ داده درخاور ایران پس از پایان فرایند فشارشی باشد. غنی شدگی عناصر lree نسبت به hree نشان می دهد که ماگمای والد احتمالا توسط درجات پایین ذوب بخشی از یک منشا گوشته ای گارنت لرزولیتی تشکیل شده است. واژه های کلیدی: تکتونوماگمایی، ولکانیک، بازالت، آلکالن، گارنت لرزولیت، هامون، زابل، ایران.
مهرزاد سعیدی محمد حسین زرین کوب
در فاصله 65 کیلومتری جنوب بیرجند، درمحدوده جغرافیایی ?37 ?11?59 تا ?60 ?13?59 طول شرقی و? 20 ?41 ?32 تا ?34 ? 43 ?32 عرض شمالی و در نزدیکی روستای رومنجان یک توده نیمه نفوذی قرار گرفته که تحت همین نام نیز خوانده می شود. این توده درون مجموعه افیولیت ملانژی جنوب بیرجند، در بخش شمالی زون ساختاری سیستان نفوذ کرده است پتروگرافی نمونه های برداشتی از منطقه رومنجان نشان دهنده بافت پورفیری بوده که کانی های غالب در این نمونه ها پلاژیوکلاز، بیوتیت و آمفیبول به صورت فنو کریست در زمینه ای از همین جنس هستند. بررسی های ژئوشیمیایی گنبد رومنجان نشان می دهد این سنگها در محدوده دیوریت پورفیری و تراکی آندزیت قرار می گیرند و تمامی نمونه ها به سری کالکوالکالن تعلق دارند. بر اساس شواهد ژئوشیمیایی از جمله بالا بودن نسبتهای lree/hree و sr/y با میانگین 52، توده رومنجان در رده سنگهای آداکیتی پرسیلیس (hsa) قرار دارد و بر این اساس سنگ منبع آن می تواند اکلوژیتی یا گارنت امفیبولیتی ( حاصل از دگرگونی ورقه اقیانوسی فرورانده شده خاور ایران به عنوان محل خاستگاه ماگما) باشد. نتایج حاصل از بررسی نمودار های جدا کننده محیط تکتونیکی و نمودار های عنکبوتی از جمله غنی بودن از عناصر نادر خاکی سبک و عناصر لیتوفیل بزرگ یون و تهی شدگی از عناصر خاکی نادر سنگین و نیز بی هنجاری منفی عناصر با شدت میدان بالا نظیر ti و nb نشان می دهد که ماگمای تشکیل دهنده سنگهای منطقه در یک محیط فرورانش بوجود امده و در یک حاشیه فعال برخوردی جایگزین شده اند. از نظر ساختاری می توان منطقه مورد مطالعه را به صورت یک پهنه گسلی در نظر گرفت که مجموعه ای از گسلهای اصلی / فرعی با ساز و کارهای مختلف از جمله راندگی در آن قرار گرفته اند. گسل های اصلی منطقه عموماً هم روند با دایک ها می باشند لذا می توانند در شکل گیری و کنترل گدازه ها موثر بوده باشند.
فضیلت یوسفی محمد حسین زرین کوب
چکیده منطقه مورد مطالعه در جنوب باختری شهرستان بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی و اطراف روستای گیوشاد و در محدوده ای با مختصات ?21 ?34 °32 تا ?49 ?39 °32 عرض شمالی و °59 تا ?56 ?10 °59 طول شرقی، در زون جوش خورده سیستان قرار دارد. در منطقه گیوشاد سنگ های آتشفشانی و نیمه نفوذی ترشیری در مجاورت یکدیگر وجود دارند. این سنگ ها شامل آندزیت، پیروکسن آندزیت، آندزیت بازالتی و دیوریت پورفیری می باشند. این سنگ ها واحد های قدیمی تر منطقه از جمله فلیش های اواخر کرتاسه و پالئوسن را قطع می نمایند. داده های ژئوشیمیایی این سنگ ها نشانگر ترکیب کالک آلکالن پتاسیم بالا و گرایش آداکیتی آنهاست. طبق شواهد متعدد کانی شناسی و ژئوشیمیایی از جمله تنوع ترکیبی و منطقه بندی در پلاژیوکلازها، حضور آپاتیت تقریباً در اکثر نمونه ها، وفور هورنبلند و بیوتیت و مقدار نسبتاً زیاد al2o3 (بیشتر از 15 درصد) نشان می دهد که سنگ های مورد نظر از نوع کوهزایی حاشیه فعال قاره ای هستند. نسبت lree به hree در این سنگ ها نشان می دهد که منشأ ماگمای بوجود آورنده سنگ های آتشفشانی و نیمه نفوذی مذکور دارای ترکیب گارنت دار بوده است. نمونه های مورد بررسی از لحاظ فراوانی sm, la همگی ترکیبی مشابه با مذاب های مشتق شده از گوشته غنی شده را دارند. سنگ های مورد مطالعه دارای ترکیب حد واسط هستند. شواهد ژئوشیمیایی نشان می دهد تفریق و آلودگی مهمترین پدیده ها در تحول ماگما در منطقه مورد مطالعه می باشند. درصد بالای پتاسیم می تواند دلیل بر آلایش پوسته ای آنها باشد. یکی از مهمترین خصوصیات این سنگ ها، حضور آنکلاو های نوع آمفیبولیتی و متاپلیتی است. وجود آنکلاوهای رسوبی در سنگ های مورد مطالعه را می توان شاهدی دیگر بر آلایش پوسته ای در نظر گرفت. بنابراین ماگمای مولد در این منطقه می تواند یک ماگمای مرتبط با کمان ماگمایی زون فرورانش باشد که از گوشته سرچشمه گرفته و با مواد پوسته ای آلایش یافته است. واژگان کلیدی: بیرجند، گیوشاد، سنگ های آتشفشانی و نیمه نفوذی، کالک آلکالن، آداکیت.
مرتضی اسفرم محمد بومری
کانسار ماهور در 130 کیلومتری غرب نهبندان در استان خراسان جنوبی واقع شده است و بخشی از چهارگوش چاه وک(دهسلم) می باشد. منطقه مورد مطالعه از لحاظ تقسیمات زمین شناسی در بلوک لوت واقع می شود. سنگ شناسی منطقه اساساً ترکیبی از سنگ های آذرآواری و آتشفشانی ائوسن مثل داسیت، آندزیت، ریولیت، آندزی بازالت، توف و لیتیک توف می باشد. سنگ های نام برده دارای بافت پورفیری هستند و حاوی پلاژیوکلاز، کوارتز، پیروکسن، آمفیبول، بیوتیت و فلدسپات آلکالن می باشند. سنگ های آتشفشانی در سری ماگمایی کالک آلکالن می باشند و در قوس های آتشفشانی تشکیل شده اند. اگر چه درجه بالای کانی زایی در چند رگه طویل در سنگ های آتشفشانی دگرسان شده در امتداد گسل ها اتفاق افتاده است، کانی زایی سولفیدی در یک منطقه وسیع در اطراف رگه ها رخ داده است. انواع دگرسانی در کانسار ماهور پروپلیتیک، سیلیسی، فیلیک و آرژیلیک می باشد کانی زایی به صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. کانی های هیپوژن شامل مگنتیت، کالکوپیریت، پیریت، گالن و اسفالریت و کانی های سوپرژن اکثراً اکسید و هیدروکسید آهن، مالاکیت، آزوریت، آتاکامیت، کالکوسیت، کوولیت، لیناریت، آنگلزیت، سروسیت و سیدریت هستند. بافت های کانسنگ اکثراً پر کننده فضای خالی و پراکنده و به ندرت جدایش، کلوفرم و گل کلمی می باشد. نسبت s/se ، در پیریت، گالن و اسفالریت برابر با 5500، 1362 و 18/3009 می باشد که نشان دهنده منشا گرمابی برای کانی زایی هیپوژن است، همچنین نسبت sb/bi در گالن 15/0 می باشد که مشابه منشا گرمابی است. با توجه به زمین شناسی، انواع دگرسانی، نوع کانی زایی، پاراژنز، ژئوشیمی کانی ها، کانی زایی رگه ای ماهور را یک کانسار اپی ترمال تلقی کرد.
لاله بابایی محمد مهدی خطیب
سنگ های آذرین با سن ترشیری در گستره جنوب باختری بیرجند، در خاور ایران، جزء اصلی ترین واحد های سنگی در این محدوده می باشد. در این میان کنگلومرای باسن پالئوسن-ائوسن در منطقه رکات میزبان دایک های آندزیتی با روندهای مختلف است. مورفولوژی این دایک ها به صورت رگه ای و در منتهی الیه لنزی شکل می باشد. بررسی های ساختاری و تجمع دایک ها در مرکز منطقه مطالعاتی بیانگر بالا بودن نرخ کرنش در این منطقه است. عدم وجود هاله دگرگونی در اطراف دایک ها بیانگر این است که سازوکار جایگیری ماگما به صورت غیر فعال می باشد که در آن الزاما شکستگی های کششی فضای لازم را برای جایگیری ماگما فراهم کرده اند. این مدل جایگیری ماگما ناشی از عملکرد تکتونیک باز شدگی است. شواهد ریزساختاری و مزوسکوپی، روشنگر تاثیر فاز دگرشکلی در واحدهای سنگی است که جنبش همزمان در حین جایگیری دایک ها را تایید می کند. بررسی اثر تکوین تنش دیرین نیز در محدوده رکات بیانگر تاثیر سیستم کشش در منطقه است که جایگیری ماگما را در شکستگی ها و گسل ها در پی دارد.
مجتبی جوانمرد سید سعید محمدی
منطقه مورد مطالعه (چهارفرسخ) در استان خراسان جنوبی و در 24 کیلومتری شمال غرب شهرستان نهبندان واقع شده است. این منطقه بخشی از توده های نفوذی شرق پهنه ساختاری لوت را شامل می شود. توده گرانیتوئیدی مورد مطالعه (چهارفرسخ) شامل دو نوع اسیدی و حدواسط – بازیک و ترکیب سنگ شناسی گرانیت، گرانودیوریت، دیوریت، پگماتیت – آپلیت و گابرو (متعلق به مجموعه افیولیت ملانژی منطقه) می باشد. مجموعه رسوبی شامل شیل، ماسه سنگ و کنگلومرا می باشد. نفوذی های منطقه سبب دگرگونی شیل ها – ماسه سنگها و ایجاد سنگهای دگرگونی با ترکیب آندالوزیت شیست شده اند. بافت معمول در سنگهای اسیدی (گرانیت، گرانودیوریت، پگماتیت – آپلیت)، از نوع گرانیتی، پرتیتی، آپلیتی و پوئی کلیتیک می باشد. بافت معمول در دیوریت مورد مطالعه، گرانیتی و در گابرو، هیپ ایدیومورف گرانولار می باشد. گرانیت، پگماتیت و آپلیت از کانیهای کوارتز، ارتوز و آلبیت تشکیل شده اند. گرانودیوریت از کوارتز، پلاژیوکلاز نوع آلبیت – الیگوکلاز و ارتوز، دیوریت از پلاژیوکلاز و هورنبلند و گابرو از پلاژیوکلاز و پیروکسن نوع اوژیت تشکیل شده است. دگرسانی های معمول در سنگهای اسیدی تبدیل پلاژیوکلاز به سریسیت می باشد. در سنگهای بازیک تا حد واسط منطقه، پیروکسن به هورنبلند و پلاژیوکلاز به سریسیت دگرسان شده است. نمونه های مورد مطالعه تهی شدگی عناصر ba، nb، p، ti و غنی شدگی از عناصر th، k، nd، zr و lree را نشان می دهند. روند تغییرات عناصر کمیاب و نادر خاکی نمونه های بخشهای مختلف این توده حاکی از پیوستگی طیف ترکیب سنگی و تبلور تفریقی آنهاست. با توجه به نمودارهای رسم شده برای توده گرانیتوئیدی چهارفرسخ و شاهکوه مشخص می شود که روند تغییرات عناصر کمیاب و نادر خاکی نمونه های گرانیت چهارفرسخ بر روند نمونه های گرانیت شاهکوه کاملاً منطبق می باشد، بنابراین می توان رخداد این دو توده گرانیتوئیدی را به منشاء مشابه نسبت داد. از نظر ژئوشیمیایی سنگهای منطقه ماهیت کالک آلکالن دارند و از نظر شاخص اشباع از آلومین در محدوده متاآلومین تا پرآلومین واقع می شوند. توده نفوذی چهارفرسخ با توجه به ویژگیهای صحرایی، پتروگرافی و ژئوشیمیایی در رده گرانیتهای تیپ i و از نظر جایگاه تکتونیکی در گروه گرانیتوئیدهای مرتبط با کمان ولکانیکی حاشیه شرقی بلوک لوت قرار می گیرد.
اسماعیل شاهین محمد حسین زرین کوب
چکیده منطقه مورد مطالعه در محدوده روستای ده نو، 170 کیلومتری جنوب بیرجند، در شرق ایران و شمال شرق زون ساختاری لوت قرار دارد. فعالیت های آذرین منطقه ده نو در جنوب بیرجند به صورت دو دسته سنگهای گدازه ای و نیمه عمیق رخنمون دارند. سنگ های نیمه عمیق این منطقه شامل دیوریت پورفیری و کوارتز دیوریت پورفیری می باشند و آندزیت تنها واحد آتشفشانی منطقه می باشد. یک واحد آندزیتی منسوب به ژوراسیک در این منطقه معرفی شده است. که روابط صحرایی واحد مورد مطالعه نشان می دهد که این واحد و واحد ساب ولکانیکی، در محدوده پالئوژن قرار می گیرد. شواهد سنگ شناسی و ژئوشیمیایی حاکی از ارتباط ژنتیکی سنگ های آتشفشانی و نیمه عمیق با یکدیگر و تاثیر آلایش ماگمایی در روند شکل گیری و تحول این سنگ هاست. این سنگها نسبت به morb از عناصر lile و lree غنی و از عناصر hfse وhree تهی شده اند و ویژگی سنگ های کالک آلکالن وابسته به قوس ماگمایی را نشان می دهند. همچنین این سنگها ناهنجاری منفی از عناصر nb و ti نشان می دهند. براساس مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی این سنگها از یک ماگمای وابسته به محیط فرورانش بوجود آمده اند و در یک حاشیه فعال قاره ای جایگزین شده اند. نفوذ توده دیوریت پورفیری به درون سنگهای کربناته باعث کانی زایی آهن در این منطقه شده است. مگنتیت، هماتیت و لیمونیت کانه های این زون می باشد. بر اساس داده های کانی شناسی، کانی زایی در حاج الیاس با اسکارن نوع کلسیمی – منیزیمی همراه است. واژه های کلیدی: ژئوشیمی، سنگهای ولکانیک – ساب ولکانیک، ده نو، شرق ایران، لوت.
سه یوان رحیمی ابراهیم غلامی
در خاور ایران بین ایالت ساختاری سیستان و بلوک لوت روندهای ساختاریn-s ، nw–se و e–w ظهور بیشتری یافته اند. منطقه مورد مطالعه در منتهاالیه شمال باختری پهنه ی ساختاری سیستان، دارای روند nw- se می باشد و در حد واسط دو روند n-s و e-w قرار دارد. تحلیل هندسی- جنبشی عناصر ساختاری موجود در این منطقه، نشان از رشد گسل های راندگی و پس راندگی دارد که گسل های راندگی با شیب به سمت sw سبب برش، چین خوردگی و بهم ریختگی واحدهای افیولیت ملانژی و رسوبات ترشیر گردیده اند. طی فرآیند دگرشکلی و توالی گسلش از پس بوم به پیش بوم (hinterland به foreland)، چین های مرتبط با گسلش ایجاد گردیده اند. این چین خوردگی ها در قسمت باختر منطقه، پلانژ به سمت nw و در قسمت خاور منطقه پلانژ به سمت se دارند. عدم تغییر ضخامت یال پیشانی این چین خوردگی ها، دلالت بر چین خوردگی در سازوکار خمشی لغزشی و کلاس 1b دارد. بررسی سازوکار گسل ها حکایت از نقش مولفه های فشاری و برشی آنها دارد که به صورت راستگرد معکوس عمل کرده اند و دو موقعیت هندسی عمده ی n60w/60sw و n30w/60sw هستند. از آنجاییکه در این گستره واحدهای افیولیتی بر روی واحدهای جوانتر (شیل و ماسه سنگ های ترشیری و حتی رسوبات کواترنر)، رانده شده اند و در جهت ne باعث رشد چین ها و گسل ها شده است، می توان وجود سطح بستر گسلش را در ایجاد چین موثر دانسته که باعث ایجاد چین های مرتبط با گسلش با هندسه ای مابین چین خوردگی خم گسلی (fault bend folding) و چین خوردگی انتشار گسلی (fault propagation fold) شده است. راندگی های مذکور به صورت قطعات کمانی شکلی هستند که مولفه ی فشاری در مرکز کمان ها، به حداکثر مقدار خود می رسد. ترسیم سه برش عرضی ساختاری عمود بر محور چین ها نیز نشان می دهند که بیشترین مقدار کوتاه شدگی در مرکز کمان ها، با مقدار 29/0- و کمترین مقدار کوتاه شدگی در حاشیه ی کمان ها، با مقادیر 25/0- و 13/0- به ترتیب برای خاور و باختر محدوده ی مورد مطالعه است. افزایش مقدار کوتاه شدگی به سمت خاور ناشی از تأثیر روندهای n-s و رشد ساختارها از خاور به سمت باختر می باشد
زهره سلیمی محمد حسین زرین کوب
چکیده: منطقه فریزنوک در فاصله 25 کیلومتری شمال باختر بیرجند(خاور ایران)، با طول جغرافیایی خاوری ?11?1?59 تا ?8 ?9?59 و عرض جغرافیایی شمالی?37 ?59?32 تا ?44 ?1?33 در بخش شمالی زون ساختاری سیستان قرار گرفته است. این منطقه بخشی از افیولیت ملانژ مربوط به کرتاسه فوقانی در منطقه بیرجند است که اجزای سازنده آن پریدوتیت های هارژبورژیتی،گابروی لایه ای و بازالت اسپیلیتی به همراه نهشته های فلیش است که توسط توده های نفوذی گرانیتی و نیمه نفوذی دیوریتی و کوارتز دیوریت پورفیری ترشیری مورد نفوذ قرار گرفته اند. شواهد صحرایی و پتروگرافی نشان می دهد که این مجموعه افیولیت ملانژی در گروه افیولیت های نوع هارژبورژیتی(hot) قرار می گیرند. آنالیز میکروپراب پلاژیوکلاز، الیوین ، کلینوپیروکسن، ارتوپیروکسن و اسپینل در پریدوتبت ها و الیوین گابروها نشان می دهد که پلاژیوکلاز در الیوین گابرو از نوع بیتونیت ، پیروکسن از نوع اوژیت دیوپسیدی و الیوین از نوع کریزولیت می باشد. در هارزبورژیت ها کلینوپیروکسن از نوع اوژیت دیوپسیدی ، ارتوپیروکسن از نوع انستاتیت ، الیوین از نوع فورستریت و اسپینل از نوع آلومینیوم کروم دار می باشند. نتایج حاصل از ترموبارومتری بر اساس کانی های کلینوپیروکسن و ارتوپیروکسن دمای تبلور پریدوتیت ها را100± 1016در فشار 25 کیلوبار بدست داده است.یک توده گرانیتی کوچک به درون شیل و ماسه سنگ های رخساره فلیش پالئوژن منطقه فریزنوک نفوذ کرده ولی آثار حرارتی مشخصی را ایجاد نکرده است. کانی های اصلی آن شامل کوارتز،پلاژیوکلاز، فلدسپار پتاسیم (ارتوز) و بافت های آن گرانولار، گرافیکی و میرمکیتی می باشد، این توده گرانیتی در رده گرانیت های آلکالن نوع a2 قرار می گیرد که در فرایند برخورد قاره ای از ذوب پوسته قاره ای مشتق شده است. سنگ های نیمه نفوذی منطقه شامل دیوریت و کوارتز دیوریت پورفیری بصورت دایک و گنبد به درون واحد های قدیمی تر منطقه از جمله شیل و ماسه سنگ های منسوب به اواخر کرتاسه و پالئوژن( در محدوده ریزآب) و پریدوتیت های سرپانتینی شده (در محدوده فریزنوک) نفوذ کرده اند. این سنگ ها دارای بافت غالب پورفیری با زمینه دانه ریز هستند. پلاژیوکلاز، هورنبلند و بیوتیت، درشت بلورهای این سنگ ها می باشند. الگوی تغییرات عناصر کمیاب این سنگ ها غنی شدگی از lree و تهی شدگی ازhree را نشان می دهد که احتمالاً می تواند در اثر وجود گارنت در سنگ منشاء اولیه باشد. نسبت بالای hfse lile/، تهی شدگی از nb ، tiوeu از ویژگی های مهم سنگ های کالک آلکالن وابسته به مناطق فرورانش می باشد که در سنگ های مذکور مشاهده می شود، لذا می توانند از تبلور یک ماگمای کالک آلکالن مرتبط به یک رژیم فرورانش حاصل شده باشند. این ماگماتیسم را می توان یک فرآیند پس از برخوردی مرتبط با فرورانش لیتوسفر اقیانوسی سیستان در خاور ایران دانست.
سیده معصومه کاظمی محمد حسین زرین کوب
محدوده مورد مطالعه در جنوب _جنوب باختری روستای زرگر در 40 کیلومتری جنوب بیرجند، بین طول های جغرافیایی ?19 ?13 ?59 تا ?35 ?16 ?59 خاوری و عرض های?34 ?42 ?32 تا ?12 ?45 ?32 شمالی و در بخش شمالی زون سیستان واقع شده است. در این محدوده حجم قابل توجهی از سنگ های آتشفشانی – نیمه آتشفشانی، واحد های سنگ کره ی اقیانوسی را قطع نموده اند. واحدهای افیولیت ملانژ منطقه شامل پریدوتیت نوع هارزبورژیت، گابرو و بازالت اسپیلیتی است. سنگ های آتشفشانی و نیمه آتشفشانی منطقه آندزیت و دیوریت پورفیری بوده و دارای بافت غالب پورفیری با زمینه دانه ریز و گلومروپورفیری هستند. از دگرسانی های عمده در این سنگ ها می توان سریسیتی شدن، کربناتی شدن، زئولیتی شدن، اپیدوتی شدن، کلریتی شدن و اپاسیتی شدن را نام برد. از مشخصات بارز این سنگ ها حضور انکلاو در آن ها می باشد. انکلاو ها به 2 نوع زینولیت و اتولیت یافت می شوند. ترکیب اتولیت از نوع میکرودیوریت و ترکیب زینولیت، آمفیبولیت می باشد. شواهد سنگ شناسی و ژئوشیمیایی حاکی از ارتباط ژنتیکی سنگ های آتشفشانی و نیمه عمیق با یکدیگر و تاثیر آلایش ماگمایی در روند شکل گیری و تحول این سنگ هاست. سری ماگمایی این سنگ ها کالک آلکالن و برای واحد های مافیک تولئیتی است. مقدار نسبتاً زیاد al2o3 (بیشتر از 15 درصد)، نسبت al2o3/feo+fe2o3 بیشتر از 2، وفور کانی هورنبلند، شواهد بافتی و نسبت های برخی از عناصر فرعی و اصلی نشان می دهد که سنگ های مورد نظر از نوع کوهزایی و حاشیه فعال قاره ای هستند. نمودار های بهنجار شده عناصر نادر خاکی در سنگهای این منطقه نسبت به گوشته اولیه و کندریت، حاکی از ارتباط زایشی نمونه های این منطقه با یکدیگر و غنی شدگی آنها از عناصر نادر خاکی سبک و عناصر لیتوفیل بزرگ یون و تهی شدگی آنها از عناصر خاکی نادر سنگین و عناصر با شدت میدان بالاست، که شاخص ماگماهای کالک آلکالن مناطق فرورانش است. بالا بودن نسبت lree/hree ، مقدار نسبت sr/y (میانگین 91/36) و مقدار sio2 (میانگین 79/58) به همراه فقدان آنومالی منفی eu نشان می دهند که این سنگ ها شباهت زیادی به آداکیت ها دارند.
زهره نظری سید سعید محمدی
گستره مورد مطالعه بین طولهای جغرافیایی 40?59 تا 48 ?59 خاوری و عرضهای شمالی 34 ?32 تا 41 ?32 در باختر تا شمال باختر سربیشه در بخش شمال باختری ایالت ساختاری سیستان واقع شده است. در منطقه سربیشه ولکانیسم از ائوسن شروع شده و تا اواخر ترشیری و کواترنری ادامه داشته است. واحدهای سنگی منطقه شامل آندزیت بازالتی، آندزیت، داسیت، ریولیت و پرلیت هستند. ساخت عمده در سنگها توده ای است ولی گدازه های بازیک- حدواسط در قسمتی از منطقه ساخت ستونی دارند. بافت غالب در نمونه ها، پورفیری، گلومروپورفیری و پویکیلیتیک است که در داسیتها و ریولیتها بافت اسفرولیتی و فلسیتیک نیز دیده می شود. ریولیتها در برخی جاها بافت شیشه ای پرلیتی نشان می دهند. درشت بلورهای آندزیت بازالتی، پلاژیوکلاز، آمفیبول و پیروکسن، درشت بلورهای آندزیت شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول (هورنبلند) و بیوتیت، درشت بلورهای داسیت شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، آلکالی فلدسپار، آمفیبول و بیوتیت با حاشیه سوخته و پیروکسن و درشت بلورهای ریولیت شامل آلکالی فلدسپار، کوارتز، پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول و بیوتیت با حاشیه سوخته است. دگرسانی معمول در این نمونه ها کربناتی شدن است. پلاژیوکلازها بافت غربالی و منطقه بندی نشان می دهند که بیانگر شرایط عدم تعادل حاکم بر انجماد ماگما می باشد. گدازه های مورد مطالعه ماهیت کالک آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا دارند. در نمودار عناصر نادر خاکی تهی شدگی در hree و غنی شدگی در lree مشاهده می شود که می تواند بدلیل حضور گارنت در منشأ باشد. تهی شدگی eu در ریولیتها بدلیل جدایش پلاژیوکلازها طی تفریق می باشد. غنی شدگی برای k و تهی شدگی برای دو عنصر nb,ti شباهت چشمگیری با سنگهای آتشفشانی کالک آلکالن قوسهای آتشفشانی نواحی کوهزایی دارد.
فاطمه یاری سید سعید محمدی
منطقه مورد مطالعه در 45 کیلومتری جنوب خاوری بیرجند و در مرز بین دو پهنه ساختاری سیستان و لوت قرار گرفته است. براساس داده های مندرج در نقشه زمین شناسی 250000/1 بیرجند، واحدهای سنگی منطقه مورد مطالعه به دو بخش واحدهای کرتاسه و اولیگوسن تقسیم می گردد. واحدهای منسوب به کرتاسه مرکب از واحدهای مجموعه افیولیتی و رخساره فلیش و واحدهای منسوب به اولیگوسن شامل آندزیت، تراکی آندزیت، پیروکسن آندزیت، بازالت تا اولیوین بازالت، همراه واحدهای آذر آواری (توف، برش و آگلومرا) می باشد.گدازه های آتشفشانی منطقه مود ترکیب بازالتی وگدازه های منطقه فنود ترکیب آندزیتی دارند. بافت غالب این سنگ ها پورفیری با زمینه میکرولیتی است. دیگر بافت های موجود شامل بافت میکرولیتی، گلومروپورفیری و اینترگرانولار و گاهی حفره ای می باشد. بافت های کانیایی شامل بافت غربالی و پوئی کلیتیک است. فراوان ترین کانی های موجود در سنگ های منطقه مود پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و اولیوین و در نمونه های منطقه فنود پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن وکانیهای کدر به صورت کانی فرعی مشاهده شده است. در برخی نمونه ها پلاژیوکلازها متحمل دگرسانی از نوع کربناتی و آرژیلیکی شده و اولیوین ها ایدنگزیتی شده اند. سری ماگمایی، کالک آلکالن و درصد بالای sio2 و شواهد بافتی و نسبت های برخی از عناصر فرعی و اصلی نشان می دهد که سنگ های آتشفشانی مورد مطالعه، از نوع کوهزایی و حاشیه فعال قاره ای هستند. سنگ های آتشفشانی دارای نسبت بالایی از lree/hree، تهی شدگی در عناصر ti و nb و غنی شدگی در th نشان می دهند. وجود زینولیت های کلینوپیروکسنیت در نمونه های بازالت مود و همچنین بافت های غیرتعادلی (بافت غربالی، حاشیه های خورده شده، منطقه بندی نوسانی) در بلورهای پلاژیوکلاز و پیروکسن آندزیت فنود دیده می شود. خصوصیات ژئوشیمیایی نظیر ba/th در مقابل th/nb می تواند بیانگر تأثیر فرآیندهای آلودگی ماگمایی (آلودگی پوسته ای) و اختلاط ماگمایی در تکوین این واحدها باشد.
محمد پارسایی سید سعید محمدی
چکیده: منطقه مورد مطالعه در 35 کیلومتری جنوب شرقی بیرجند و در موقعیت طول های جغرافیایی "49 31° 59 تا - "29 41° 59 شرقی و عرض های جغرافیایی "14 39° 32 تا "19 43° 32 شمالی در نزدیکی شهر مود در استان خراسان جنوبی واقع شده است. از دیدگاه تقسیم بندی پهنه های ساختاری ایران این منطقه در مرز بین دو پهنه ساختاری سیستان و لوت قرار گرفته است. واحدهای سنگی(آذرین) مورد نظر در محدوده الیوین بازالت، آندزیت بازالتی، پیروکسن آندزیت و آندزیت قرار می گیرند و از واحدهای آذرآواری می توان به توف، برش و آگلومرا اشاره کرد. ساخت عمده در سنگ ها، توده ای است. بافت غالب در نمونه ها، پورفیری، جریانی و گلومروپورفیری است. بافت کانیایی شامل بافت غربالی می باشد. فنوکریست های الیوین بازالت شامل الیوین(ایدینگزیتی شده)، پیروکسن و پلاژیوکلاز، فنوکریست های آندزیت بازالتی شامل پلاژیوکلاز با بافت غربالی، پیروکسن، الیوین و آمفیبول، فنوکریست های پیروکسن آندزیت شامل پیروکسن و پلاژیوکلاز، فنوکریست های آندزیت شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول(هورنبلند سوخته) و بیوتیت با حاشیه سوخته می باشد. دگرسانی مشاهده شده در این نمونه ها پروپیلیتیک، سریسیتی شدن، کربناتی شدن، اپاسیتی شدن، ایدینگزیتی شدن و بنتونیتی شدن است. سری ماگمایی کالک آلکالن، درصد بالای sio2، شواهد بافتی و نسبت های برخی از عناصر فرعی و اصلی نشان می دهد که سنگ های آتشفشانی مورد مطالعه، از نوع کوهزایی و حاشیه فعال قاره ای هستند. سنگ های آتشفشانی دارای نسبت بالایی از lree/hree، تهی شدگی در عناصر ti و nb و غنی شدگی در th نشان می دهند. شواهد ژئوشیمیایی نظیر ba/th در مقابل th/nb و همچنین نسبت بالای ba/zr نشان می دهد که آلودگی مهمترین پدیده در تحول ماگما در منطقه مورد مطالعه است. درصد بالای پتاسیم می تواند دلیل بر آلایش پوسته ای آنها باشد. ماگمای سازنده سنگ های گدازه ای در منطقه می تواند یک ماگمای مرتبط با کمان ماگمایی زون فرورانش باشد که از گوشته سرچشمه گرفته و با مواد پوسته ای آلایش یافته است.
عصمت علی شاهی محمد حسین زرین کوب
چکیده: منطقه ی ناسفنده در 15کیلومتری شمال شرق نهبندان و در بخش شمالی ایالت ساختاری سیستان، بر روی پارگی گسل نه شرقی واقع شده است. در این منطقه مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی متعلق به پلیو-کواترنری بر روی واحدهای فلیشی کرتاسه ی بالایی- پالئوسن قرار گرفته اند. شواهد میکروسکوپی و نتایج آنالیزهای شیمیایی این سنگ ها را تراکی آندزیت، آندزیت بازالت، بازالت و اُلیوین بازالت معرفی می کند. بافت های غالب این سنگ ها، پورفیری با خمیره ی میکرولیتی، جریانی، حفره ای و بادامکی می باشد. کلینوپیروکسن، آمفیبول، اُلیوین و مقدار کمی پلاژیوکلاز، فنوکریست های اصلی این سنگ ها را تشکیل می دهند. بافت-های نشان دهنده ی عدم تعادل، وقوع دگرسانی های کربناتی شدن، پروپیلیتیک و اکسیداسیون کانی های آهن دار در این سنگ ها متداول است. حضور انکلاوهای آمفیبولیتی و کلینوپیروکسنیتی نیز در این سنگ ها رایج می باشد. این سنگ ها ماهیت آلکالن سدیک دارند و مربوط به محیط های درون صفحه ای می باشند. غنی شدگی عناصر lree نسبت به hree در نمودارهای بهنجار شده نسبت به کندریت و lileها نسبت به hfseها در نمودارهای بهنجار شده نسبت به morb و گوشته ی اولیه، بیانگر وجود گارنت در منشاء است. به علاوه غنی شدگی lree و نبود آنومالی eu در سنگ های بازالتی، معرف ویژگی های ولکانیسم درون صفحه ای می باشد. آلکالی بازالت های مورد مطالعه، ویژگی های ژئوشیمیایی مشابه oib دارند و به وسیله ی یک منشاء گوشته ای غنی شده با درجات ذوب بخشی کم در میدان پایداری گارنت(احتمالاً در استنوسفر)، شکل گرفته اند. به نظر می رسد عملکرد گسل نه خاوری و گسل های فرعی دیگر، باعث ایجاد شکستگی و کاهش فشار شده و شرایط مناسبی برای خروج سریع و آسان ماگما را به سطح زمین فراهم نموده اند. تعیین عمق ذوب بخشی ناحیه منشاء، عمق در حدود 110کیلومتر را برای آلکالی بازالت های ناسفنده نشان می دهد. واژه های کلیدی: پترولوژی- ژئوشیمی- ولکانیسم- ناسفنده- نهبندان.
مریم مکی پور سید سعید محمدی
چکیده منطقه مورد مطالعه در شرق سربیشه و در مرز بین دو پهنه سیستان و لوت قرار گرفته است. واحدهای سنگی منطقه مورد مطالعه شامل واحدهای افیولیتی و آمیزه رنگین، نهشته های رخساره فلیش و سنگ-های آتشفشانی ترشیری می باشند. اجزای سازنده واحدهای افیولیتی شامل پریدوتیت های هارزبورژیتی و دونیتی است. مهم ترین کانی های تشکیل دهنده آن ها شامل الیوین، ارتوپیروکسن می باشد که به شدت سرپانتنیزه شده اند. دونیت های سرپانتینی شده بصورت غلافی کرومیت های منطقه را در برگرفته اند. در منطقه گلاب سنگ های آتشفشانی بخش اصلی واحدهای سنگی هستند. که شامل آندزیت، تراکی آندزیت، پیروکسن آندزیت به همراه واحدهای آذرآواری (آگلومرا، برش، توف) هستند. بافت غالب در نمونه ها پورفیری، پورفیری با خمیره میکرولیتی، گلومروپورفیری، پوئی کیلیتیک و حفره ای می باشد. فراوان ترین کانی های موجود در سنگ های آندزیتی شامل پلاژیوکلاز، هورنبلند، بیوتیت است و در برخی از نمونه ها با افزایش کلینوپیروکسن و الیوین به طرف پیروکسن آندزیت متمایل می شوند. از جمله دگرسانی های مشاهده شده در نمونه ها می توان به سریسیتی، کربناتی و آرژیلیکی شدن پلاژیوکلازها؛ اپیدوتی شدن پلاژیوکلاز و کلریتی شدن بیوتیت و آمفیبول (پروپلیتیکی) اشاره کرد. بافت های غیر تعادلی از جمله بافت غربالی و منطقه بندی نوسانی در پلاژیوکلاز ها دیده می شود. خصوصیات ژئوشیمیایی نظیر نسبت rb/y در مقابل nb/rb و همچنین نسبت sr/ce وla/nb می تواند بیانگر تأثیر فرآیندهای آلودگی ماگمایی در تکوین این واحدها باشد. نمونه های منطقه ماهیت کالک آلکالن، تهی شدگی در عناصر p, ba, ta, sr, ti, nb و غنی شدگی در th, zr, k, nd, rb, u را نشان می دهند. غنی شدگی در lree نسبت به hree مشاهده می شود. این ویژگی ها از مشخصات ماگماهای نوع کوهزایی و وابسته به فرورانش است.
معصومه گودرزی سعید محمدی
الگوی تغییرات عناصر کمیاب نمونه های منطقه غنی شدگی از lree و تهی شدگی ازhree را نشان-می دهد که احتمالاً می تواند در اثر وجود گارنت در سنگ منشأ اولیه باشد. نسبت بالای hfse lile/، تهی شدگی از nb ، tiوeu از ویژگی های مهم سنگ های کالک آلکالن وابسته به مناطق فرورانش است که در سنگ های مورد مطالعه مشاهده می شود.
محمد رضایی دشت بیاض محمد حسین زرین کوب
منطقه مورد مطالعه در شرق ایران، در مرز بخش شمالی پهنه لوت و شمال باختری زون زمیندرز سیستان بین عرضهای جغرافیایی ´50 ، o33 تا ´57 ، o33 شمالی و طولهای جغرافیایی ´33 ،o58 تا ´50 ،o58 شرقی و 150کیلومتری شمال بیرجند قرار دارد. قدیمیترین واحدهای رسوبی، شیل و ماسه سنگهای تیره رنگ ژوراسیک معادل سازند شمشک در نظر گرفته شده است. بر روی این واحدها نهشته های مارنی، ماسه سنگ و شیلی معادل سازند بغمشاه قرار دارد. واحدهای جدیدتر شامل کنگلومرا و آهکهای ضخیم لایه متعلق به کرتاسه میباشند. آهکهای پالئوسن در بخش خاوری منطقه رخنمون دارند. در بخش جنوب باختری واحدهای متعلق به ائوسن شامل ماسه سنگ، شیل و آهک وجود دارند. رسوبات جدیدتر عمدتاً رسوبات سخت نشده نئوژن و کواترنری می باشند. سنگ های آذرین ترشیری منطقه به ائوسن و الیگوسن نسبت داده شده اند. سنگهای ائوسن شامل پیروکسن آندزیت، مونزونیت و پیروکلاستیک می باشند. واحدهای منسوب به الیگوسن بیشترین گسترش را دارند و این مطالعه بیشتر بر روی آن ها متمرکز شده است. سنگهای آذرین متعلق به الیگوسن شامل سنگهای آتشفشانی با ترکیب آندزیت، پیروکسن آندزیت، تراکی آندزیت، تراکیت، داسیت و ریولیت، و یک توده نیمه آتشفشانی با ترکیب کوارتزمونزونیت پورفیری هستند. بافت غالب در واحدهای آتشفشانی پورفیری با زمینه میکرولیتی تا شیشه ای است. پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، آمفیبول، پیروکسن و کوارتز از فنوکریست های متداول در این سنگهای آتشفشانی هستند. توده کوارتزمونزونیتی دارای بافت پورفیری با زمینه ریزدانه است که کانیهای سازنده آن پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، کوارتز، هورنبلند و بیوتیت میباشند. فنوکریستها در واحدهای آتشفشانی دارای نشانه هایی از عدم تعادل و آلایش ماگما در حین صعود از جمله بافت های غربالی، خوردگی خلیجی و منطقه بندی میباشند. این سنگها در مقایسه با گوشته اولیه از عناصر لیتوفیل بزرگ یون (lile) غنی شدگی و از عناصر با قدرت میدان بالا (hfse) تهی شدگی و دارای نسبت lree/hree بالایی میباشند. این سنگها در محدوده کالک آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا قرار میگیرند. با توجه به شواهد ژئوشیمیایی، ماگماتیسم ائوسن الیگوسن منطقه از گوشته ای متاسوماتیزم شده سرچشمه گرفته است. متاسوماتیزم گوشته منشأ بایستی توسط سیالات مشتق از قطعه فرو رونده، قبل از پایان فرورانش سنگ کره اقیانوسی اقیانوس سیستان رخ داده باشد. با توجه به بسته شدن باریکه اقیانوسی سیستان در اوایل کرتاسه فوقانی و شواهد ژئوشیمیایی، ماگماتیسم ائوسن- الیگوسن منطقه به رژیم تکتونیکی پس برخوردی نسبت داده میشود. در بخش کوچکی از منطقه سنگهای آذرین مزوزوئیک شامل بازالت، دیاباز به صورت سیل و گدازه های بین لایه ای با ساخت بالشی رخنمون دارند. این سنگها از نظر سری ماگمایی در گروه تولئیت قرار میگیرند.
خشایار کاویانی صدر محمد مهدی خطیب
منطقه چشمه خوری بین طول های جغرافیایی ??57 ?21 ?58 تا ??06 ?25 ?58 شرقی و عرض-های جغرافیایی ??23 ?11 ?33 تا ??34 ?15 ?33 شمالی، در شرق ایران و حدود 120 کیلومتری شمال غرب بیرجند در استان خراسان جنوبی واقع گردیده است. تفسیر داده های مغناطیس هوایی و استخراج خطواره های مغناطیسی همراه با پردازش داده های ماهواره ای دلالت بر جهت گیری شکستگی ها و عمده ساختارها به ترتیب در دو راستای مهم nw-se و e-w در منطقه دارد. بررسی عناصر ساختاری موجود در منطقه از قبیل گسل ها، درزه ها، رگه ها، دایک ها و چین ها، گویای اعمال یک رژیم دگرشکلی برشی ساده بوده که پهنه های راستگرد موجود در منطقه، تحت تأثیر یک سیستم برشی- فشاری چپگرد فعالیت دارند، به گونه ای که تأثیر همزمان پهنه ترافشارشی چپگرد همراه با چرخش پادساعتگرد و لغزش بلوک های آندزیتی در امتداد گسل های راستالغز راستگرد، سبب ایجاد فضای کششی و در پی آن نفوذ محلول های هیدروترمال کانه دار و آلتراسیون-های گسترده شده است. این فرآیند، ساختار قفسه کتابی را در کل منطقه نشان می دهد که توالی پلکانی گسل های مذکور، پهنه های برشی راستگرد مجزایی هم راستا با گسل ها ایجاد می نمایند. پهنه برشی چپگرد با امتداد شرقی-غربی، به عنوان برش اصلی و اولیه و پهنه های برشی راستگرد با امتداد متوسط n60w، با ادامه عملکرد پهنه برشی چپگرد، در نسل دوم تکامل یافته اند. کانی سازی در منطقه به صورت رگه ای و داخل شکستگی های حاصل از فعالیت پهنه های برشی راست گرد صورت گرفته است. به روش دایره مور، مقدار کرنش حجمی برای منطقه مطالعاتی، 29? محاسبه گردید. برای هندسه کلی و نحوه ایجاد فضای باز به شکل کنونی آن در منطقه، می توان از دو مدل کمک گرفت: 1. مدل ناشی از فعالیت پهنه برشی چپگرد و ایجاد فضای باز ناشی از چرخش پادساعتگرد بلوک ها و توده های سنگی، که موجب آلتراسیون های گسترده و در برخی موارد منجر به نفوذ ماگما و تشکیل دایک شده است. 2. مدل ریدل ناشی از تشکیل و تلاقی شکستگی های ریدل و چرخش ساعتگرد بلوک ها در پهنه های برشی راستگرد و متعاقب آن ایجاد فضای باز و تشکیل رگه های کانه-دار.
الهه اکبریان اسماعیل زاده محمد مهدی خطیب
چکیده: پهنه ی برشی راستگرد خوشینه در شمال شرقی بیرجند موجب قطع و دگر شکلی شکننده در بخش بالایی پوسته شده است. این پهنه ی برشی در اثر عملکرد گسل های امتداد لغز کوچ و رقیه آباد ایجاد شده است، در طی فعالیت این پهنه ی برشی شکستگی های ریدل و آنتی ریدل بوجود آمده اند. گرانیتوئید با اشکال هندسی رومبوئدر و دایک در این شکستگی ها نفوذ کرده است. با بررسی حاشیه ی رومبوئدر های گرانیتوئیدی شکستگی هایی که ماگما درآن جایگیری کرده است، شناسایی شد، شکستگی ها در رومبوئدر شمالی شامل: n260,62nw و 107,75nw، که تلاقی شکستگی های r در نسل های دوم و سوم است و در رومبوئدر جنوبی برابر n107,75ne و n34,78-80nw است، که مربوط به تلاقی شکستگی های pو r’نسل های سوم و چهارم هستند. امتداد دایک نیز n135,50ne که تقاطع شکستگی های p در نسل های چهارم و پنجم، فضایی مناسب برای جایگیری ماگما ایجاد کرده اند. در اثر فعالیت پهنه برشی رومبوئدر ها 8 درجه و دایک 5 درجه در جهت ساعتگرد چرخش داشته اند. دگر شکلی در ساختار های منطقه ی مطالعاتی نشان دهنده ی پهنه ی برشی ترافشارشی است. محور کوتاه شدگی در منطقه در امتدادn60-40 است. مقدار کوتاه شدگی برحسب نسبت کشیدگی در منطقه ی مطالعاتی 27 درصد است. توده ی گرانیتوئیدی به سه نوع ریز ساختار تقسیم شده است, که شامل: ریز ساختار حالت جامد- دمای بالا، ریز ساختار حالت جامد- دمای پایین و ریز ساختار تأثیر محلول هیدروترمال در حالت جامد هستند. بیضوی کرنش در منطقه مطالعاتی دوکی شکل است. بنابرآزمایش تکتونیک تجربی با توسعه ی برش،شکستگی های ریدل گسترش می یابند و با تلاقی شکستگی ها و فعالیت آن ها فضای کششی در امتداد شکستگی ها ایجاد می شود.
کنیزرضا خالقی mohammad hosein zarrinkoub
منطقه مورد مطالعه در 32 کیلومتری شمال شرق بیرجند و در زون ساختاری زمین درز سیستان قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه عبارتند از: شیل و ماسه سنگ (فلیش های پالئوژن)، توده های آذرین نیمه نفوذی با سن الیگوسن ـ ائوسن و متافلیش های حاصل از نفوذ توده های آذرین. توده های نیمه نفوذی که با عنوان توده های نیمه نفوذی خوشینه معرفی شده اند دارای بافت غالب پورفیری با زمینه میکروگرانولار هستند. این واحدها بر اساس کانی شناسی مدال و آنالیز شیمیایی، گرانودیوریت معرفی شده اند. کانی های موجود در آنها پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، آمفیبول و بیوتیت می باشند. فراوان ترین کانی این سنگ ها پلاژیوکلاز بوده که بعضی از آنها دارای منطقه بندی و ماکل آلبیتی هستند. در مقاطع نازک میکروسکوپی دگرسانی های پروپلیتیک، سرسیتیک، پتاسیک و سیلیسی شدن مشاهده می شود. شواهد پتروگرافی و نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی نشان می دهند که توده های گرانودیوریتی خوشینه کالک آلکالن و از نوع i بوده و بر اساس پذیرفتاری مغناطیسی و آنالیز شیمیایی متعلق به سری مگنتیت می باشند. قرارگیری منطقه مورد مطالعه در پهنه برشی کوچ باعث ایجاد فضاهای باز لوزی شکل شده، که کاهش فشار ایجاد شده باعث تسریع صعود ماگما گردیده است، ماگما ضمن صعود و آغشتگی با پوسته و نهایتاً سرد شدن در نزدیکی سطح زمین توده های نیمه نفوذی خوشینه را ایجاد کرده است. مجاورت این توده با فلیش های پالئوژن دگرگونی ضعیفی در حد ابتدای رخساره ی آلبیت ـ اپیدوت ـ هورنفلس در آنها ایجاد کرده است. بالا بودن نسبت lree/hree، نسبت sr/y (9/59)، مقدار sio2 (6/68) وفقدان آنومالی منفی eu نشان می دهد که توده ها ی نیمه نفوذی خوشینه، شبه آداکیتی بوده که پس از برخورد ورق قاره ای افغان به ورق قاره ای لوت، احتمالاً در اثر فرآیند صعود استنوسفر و نازک شدگی پوسته قاره ای (dellamination) در ائوسن ـ الیگوسن ایجاد شده است.
مرضیه فکوری سید سعید محمدی
چکیده: منطقه ماهکان در فاصله 80 کیلومتری جنوب بیرجند و حاشیه شرقی بلوک لوت قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه مورد مطالعه شامل سنگ های آتشفشانی نظیر آندزیت، پیروکسن آندزیت، هورنبلند آندزیت و داسیت می باشد که یک واحد نیمه عمیق با ترکیب دیوریت پورفیری تا کوارتز دیوریت پورفیری با ساختار حلقوی و سن ائوسن تا الیگوسن به داخل آن ها نفوذ کرده است. در بخش قابل توجهی از منطقه واحدهای آذرآواری نظیر انواع توف، برش و آگلومرا رخنمون دارد. بافت غالب در سنگ های آتشفشانی منطقه مورد مطالعه پورفیری با زمینه دانه ریز تا شیشه ای و در سنگ های نیمه عمیق، پورفیری و گلومروپورفیری با زمینه دانه زیر است. کانی های عمده تشکیل دهنده این سنگ ها پلاژیوکلاز، پیروکسن، هورنبلند، بیوتیت و کوارتز می باشد. بافت های عدم تعادل مانند بافت غربالی، منطقه بندی در پلاژیوکلازها و حاشیه های سوخته هورنبلند و بیوتیت احتمالاً ناشی از صعود سریع ماگما، کاهش فشار حاکم بر ماگما، از دست دادن سریع مواد فرار در حین فوران و فرایندهای آلایش می باشد. از خصوصیات بارز سنگ های نیمه عمیق منطقه ماهکان حضور زینولیت آمفیبولیتی است که احتمالاً مربوط به بخش های متابازیک پی افیولیتی منطقه بوده و یا از بخش های زیرین پوسته جدا شده و درون ماگمای در حال صعود به دام افتاده اند. این سنگ ها متعلق به سری ماگمایی کالک آلکالن بوده و در گروه سنگ های با پتاسیم بالا قرار دارند. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان می دهد تمامی نمونه ها از روندی موازی پیروی می کنند که نشان دهنده هم منشأ بودن این سنگ ها می باشد. نمونه های منطقه مورد مطالعه از عناصر لیتوفیل بزرگ یون از قبیل cs، k، sr و lree نسبت به hfse و hree غنی شدگی و از nb و ti تهی شدگی نشان می دهند که نشان دهنده ارتباط این سنگ ها با فرآیند فرورانش می باشد. نسبت بالای lree/hree می تواند ناشی از باقی ماندن گارنت در سنگ منشأ باشد. براساس نمودارهای تمایز محیط های تکتونیکی، سنگ های منطقه ماهکان متعلق به مناطق قوس آتشفشانی و حاشیه فعال قاره ای می باشند. مقایسه سنگ های منطقه ماهکان با آداکیت ها نشان می دهد که سنگ ها را می توان دارای خواص شبه آداکیتی دانست. براساس بررسی های صحرایی و مطالعات سنجش از دور مشخص گردید که رخداد دگرسانی های آرژیلیک، کربناتی شدن، سریسیتی شدن، سیلیسی شدن و کلریتی شدن در منطقه مورد مطالعه، در ارتباط با نفوذ توده نیمه عمیق ماهکان بوده و توسط عناصر ساختاری کنترل می شود.
فرشته رمضانی سعید محمدی
منطقه مورد مطالعه در شمال بیرجند، در حاشیه شمال غربی زون سیستان و مرز آن با بلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحد¬های گدازه¬ای و نیمه¬عمیق، شامل آندزیت، داسیت، گرانودیوریت پورفیری، گرانیت پورفیری و کوارتز¬مونزونیت پورفیری به همراه سنگ¬های آذرآواری نظیر آگلومرا، توف و برش رخنمون دارند. کانی¬های اصلی سازنده آندزیت شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول و پیروکسن و کانی¬های اصلی واحد¬های اسیدی شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، الکالی¬فلدسپار، آمفیبول می¬باشد. بافتهای مهم گدازه¬ها شامل هیالومیکرولیتی پورفیری، گلومروپورفیری، پوئی-کیلیتیک و افیتیک و بافتهای واحد¬های نیمه¬عمیق شامل پورفیری با زمینه¬میکروگرانولار و پو ئی¬کیلیتیک می¬باشد. بافتهای کانیایی شامل منطقه¬بندی، بافت غربالی، خوردگی خلیجی و حاشیه واجذبی در فنوکریستهای پلاژیوکلاز، بیانگرعدم تعادل در حین انجماد ماگما است. دگرسانی¬های متداول، آرژیلیک، کربناتی، سریسیتی، پتاسیک و سریسیتی می¬باشند. رخداد دگرسانی آرژیلیک در منطقه در توف¬های اسیدی- حدواسط پتانسیل مناسبی برای خاک صنعتی در منطقه موجب شده است. توده¬های مورد مطالعه ماهیت کالک¬آلکالن، متا¬آلومین و به ندرت پر-آلومین را نشان می¬دهند. غنی¬شدگی lree نسبت به hree و غنی¬شدگی از lile sr, k) (rb,نسبت به hfse (ti , nb, ta) همراه با نمودارهای جداکننده تکتونیکی بیانگر شکل¬گیری این سنگ¬ها در محیط وابسته به فرورانش در یک حاشیهء فعال قاره¬ای است. میانگین مقدار sio2(31/63 درصد)،) al2o3 5/15درصد)، mgo (34/2درصد)، cao+na2o(38/8 درصد) و میزان پایین ybو yb(83/0yb< و51/9y< پی پی ام) وsr بالا (580 پی پی ام) نشان می¬دهد که ماگمای سازنده این توده ها، ماهیت آداکیتی داشته است. این ماگماتیسم مرتبط با یک فرآیند پس از برخورد بوده و از یک خاستگاه گارنت آمفیبولیت تا اکلوژیتی حاصل شده است.
لیلی سلیم محمد حسین زرین کوب
محدوده مورد مطالعه در 33 کیلومتری شمال خور(شمال غرب بیرجند)، بین طول های جغرافیایی "57 21 ?58 و"06 25 ?58 و عرضهای جغرافیایی شمالی "23 11 ?33 و"34 15 ?33 قراردارد و فاصله آن از مرکز استان120 کیلومتر است. این محدوده در بخش شمالی بلوک لوت واقع شده که فعالیت های ولکانیک-ساب ولکانیکی در آن به صورت دو دسته سنگ های آتشفشانی وآذرآواری رخنمون دارند. سنگ های آذر آواری این منطقه شامل انواع توف و برش و سنگ های آتشفشانی ترشیری شامل آندزیت، تراکی آندزیت، آندزیت بازالت، ریوداسیت و داسیت می باشند. مونزودیوریت های پورفیری تنها سنگ های نیمه عمیق منطقه را تشکیل می دهند. بافت عمده در این سنگ ها پورفیری با زمینه ی دانه ریز تا دانه متوسط و در مواردی بافت غربالی و گلومروپورفیری می باشد. پلاژیوکلاز، آمفیبول، بیوتیت و پیروکسن فنوکریست های غالب سنگ را تشکیل می دهند. از دگرسانی های عمده در این سنگ ها می توان آرژیلیک، سریسیتیک، سیلیسی وکربناتی را نام برد. دگرسانی آرژیلیک از وسعت قابل توجهی برخوردار است. این زون دگرسانی از نقطه نظر خاک صنعتی (کائولین) در منطقه از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. حضور آگات از دیگر پتانسیل اقتصادی منطقه است که باتوجه به شواهد صحرایی قابلیت بهره برداری را دارد. شواهد سنگ شناسی و ژئوشیمیایی حاکی از ارتباط ژنتیکی سنگ های آتشفشانی با یکدیگر و تأثیر آلایش ماگمایی در روند شکل گیری و تحول این سنگ هاست. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی محیط تکتونیکی تشکیل این منطقه را می توان یک قوس غنی شده ی قاره ای مرتبط با فرورانش در نظر گرفت. سری ماگمایی این سنگ ها کالک آلکالن می باشد. برای ماگمای تشکیل دهنده ی منطقه می توان درجات ذوب 6 تا 12 درصدی از یک منشأ غنی شده گارنت لرزولیت را همراه با آلایش پوسته ای در نظر گرفت.
بهنام زابلی محمودرضا هیهات
تفسیر عکس¬های هوایی همراه با پردازش داده¬های ماهواره¬ای دلالت بر جهت¬گیری شکستگی¬ها و عمده ساختارها به ترتیب در دو راستای مهم ne-sw و nw-se در منطقه را دارد. بررسی عناصر ساختاری موجود در منطقه از قبیل گسل¬ها، رگه¬های منیزیت و پهنه¬های برشی گویای یک رژیم فشارشی در منطقه بوده که پهنه¬های برشی موجود در منطقه، تحت تاثیر یک سیستم برشی- فشاری چپگرد فعالیت داشته، به گونه¬ای که تاثیر پهنه¬های ترافشارشی چپگرد در امتداد گسل¬های راستالغز چپگرد، سبب ایجاد فضای کششی و در پی آن نفوذ محلول¬های هیدروترمال کانه¬دار و التراسیون گسترده و ایجاد رگه¬های منیزیتی در این فضاها شده است. جهت آخرین تنش¬های اعمال شده به منطقه از سمت جنوب غرب (تقریبا s40w) می¬باشد. رگه های منیزیت اکثرا در راستای 1? و در گسل¬ها، شکستگی¬های کششی و بازشدگی¬ها در جهت عمود1? تشکیل شده¬اند که تقریبا روند کلی این رگه¬ها در منطقه مطالعاتی در جهت شمال¬شرق- جنوب¬غرب (حدوداn45e) است. همچنین نیز جهت¬گیری کلی رگه¬های کرومیتی در جهت شمال¬شرق- جنوب¬غرب (n30e) است به¬ طور کلی می¬توان گفت که این منطقه چهار نسل دگرشکلی¬های شکننده - شکل¬پذیر و شکل پذیر را متحمل شده است. جایگیری رگه¬های کرومیتی در منطقه عمدتا مربوط به نسل¬های سوم و چهارم دگرشکلی می¬باشد. در منطقه مطالعاتی واتنش به حدی بوده است که نوع دوم و تا حدی نوع سوم ماکل بندی را ایجاد کرده ¬است. طبق نمودارهای رسم شده در نمونه¬های مرتبط با گسل و چین خورگی نمونه¬ها در محدوده واتنشی 3 تا 5/8 درصد و محدوده دمایی170 تا 250 درجه سانتیگراد قرار گرفته¬اند.
زهره رحیمی نژاد محمد حسین زرین کوب
منطقه مورد مطالعه، بخشی از افیولیت ملانژ زمین درز سیستان در شرق ایران بوده و در 60 کیلومتری جنوب گزیک، شرق روستای راتوک واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل: واحدهای آمیزه افیولیتی، رسوبی (آهک و فلیش منسوب به کرتاسه فوقانی)، توده های نفوذی و نیمه نفوذی پس از جایگیری افیولیت ملانژ (با سن ترشیری) و واحدهای ولکانیکی پلیوکواترنر می باشند. واحدهای آمیزه افیولیتی منطقه راتوک شامل پریدوتیت، گابرو (لایه ای و ایزوتروپ) و با گسترش کمتر و پراکنده دایک های دیابازی و واحدهای گدازه ای می باشد. بافت غالب واحدهای آمیزه افیولیتی گرانولار، گرانوبلاستیک، پوئی کلیتیک، مشبک، افیتیک، ساب افیتیک و واریولیتیک بوده و درشت بلورهای عمده تشکیل دهنده آنها پیروکسن، پلاژیوکلاز، الیوین و کمتر کروم اسپینل می باشد. از دگرسانی های غالب منطقه می توان به سرپانتینی شدن، لیستونیتی شدن، دگرسانی آرژیلیک، رودنگیتی شدن، کربناتی شدن، سرسیتی شدن و دگرسانی پروپلیتیک اشاره نمود. آنالیز میکروپروب کانی های الیوین، پیروکسن و اسپینل نمونه پریدوتیتی نشان می دهد که الیوین آنها از نوع فورستریت، ارتوپیروکسن از نوع انستاتیت و ترکیب اسپینل های موجود بیشتر آلومینیوم- کروم دار و بندرت آهن دار می باشد. سری ماگمایی واحدهای مجموعه افیولیت ملانژی از نوع تولئیتی و متعلق به پشته های میان اقیانوسی و مجموعه ساب ولکانیکی که درون افیولیت ملانژ نفوذ کرده، کالک آلکالن و مرتبط با فرورانش می-باشد. الگوی عناصر کمیاب بهنجارشده نسبت به گوشته اولیه برای نمونه های گابرویی، در عناصر cs,k,sr,eu غنی شدگی و در عناصر rb,nb,ce,zr,ti تهی شدگی نشان می دهد و در الگوی عناصر کمیاب بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه نمونه های پریدوتیتی، عناصرcs,th,la,p ناهنجاری مثبت و عناصر rb,ba,nb,ce,zr ناهنجاری منفی مشاهده می شود. براساس شواهد کانی شناسی و ژئوشیمیایی ماهیت افیولیت ملانژ راتوک مورب و منشا گرفته از یک گوشته تهی شده اسپینل لرزولیتی می باشد.
علی اصغر غلامی سعید محمدی
چکیده سنگ¬های آذرین شوراب با سن ترشیری، در 12 کیلومتری غرب خوسف، در بلوک لوت واقع شده است. این مجموعه شامل توف¬¬ـ¬¬برش، آگلومرا، آندزیت، پیروکسن¬آندزیت، تراکی¬آندزیت، کوارتز¬آندزیت، دیوریت، کوارتزدیوریت و کوارتزمونزودیوریت¬پورفیری است. پلاژیوکلاز، هورنبلند، پیروکسن و بیوتیت فراوان¬ترین فنوکریست¬های سازنده این سنگ¬ها هستند. کانی¬کدر، اسفن، آپاتیت و زیرکن از کانی¬های فرعی این سنگ¬ها هستند. بافت¬های غالب در سنگ¬های آتشفشانی شوراب، پورفیری و در سنگ¬های نفوذی و نیمه¬عمیق بافت-های گرانولار و پورفیری با زمینه ریزبلور می¬باشند. این سنگ¬ها به سری ماگمایی آهکی ـ قلیایی و پتاسیم پایین تا متوسط وابسته¬اند. عناصر lil مثل cs، rb،k ،sr و lree ها غنی¬شدگی و عناصر nb، ti و hree ها تهی¬شدگی نشان می¬دهند. محیط تکتونیکی این سنگ¬ها کمان آتشفشانی وابسته به فرورانش می-باشد. دگرسانی¬های رایج در این سنگ¬ها پروپیلیتی، کلریتی، کربناتی، سیلیسی و تورمالینی¬شدن می¬باشد. توده¬های نفوذی و نیمه عمیق درسنگ¬های آتشفشانی و توف¬های این منطقه نفوذ کرده و موجب دگرسانی پروپیلیتی در آنها شده است. تورمالین که یکی از کانی¬های فرعی کوارتزمونزودیوریت¬های¬ منطقه شوراب است دارای منطقه¬بندی ضعیف شیمیایی، نسبت بالایی از mg به fe و طبیعت دراویت می¬باشد. براساس نتایج تجزیه ریزکاو الکترونی، تورمالین¬های مورد مطالعه، قلیایی بوده و خاستگاه این کانی¬ها سنگ¬های متاپلیتی و متاپسامیت¬های فقیر از کلسیم می¬باشد. خصوصیات ژئوشیمیایی سنگ¬های آذرین مورد مطالعه مانند نسبت بالای sr/y، la/yb، درصد بالای sio2 و نبود آنومالی eu با ویژگی¬های عمومی آداکیت¬های سیلیس بالا قابل مقایسه است. سنگ¬های آداکیتی منطقه شوراب احتمالا حاصل ذوب بخشی پوسته طی فرایند delamination می¬باشند.
فاطمه یاری محمد حسین زرین کوب
منطقه مورد مطالعه در 170 کیلومتری جنوب شرق بیرجند (20 کیلومتری شمال درح) در شمال روستای کلاته شب قرار گرفته است. این محدوده در قسمت شمالی زمین¬درز سیستان واقع شده که در آن مجموعه سنگی نفوذی و نیمه عمیق با سن الیگوسن- میوسن در سنگ¬های رسوبی (سنگ¬های کربناته، ماسه سنگ و کنگلومرا) با سن پالئوسن- ائوسن نفوذ نموده و در مواردی باعث بروز اسکارن شده است. بافت غالب سنگ¬های نفوذی این منطقه گرانولار و سنگ¬های نیمه عمیق پورفیری با زمینه دانه ریز هستند. پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت از جمله کانی¬های متداول در این سنگ¬ها می¬باشند. براساس نتایج حاصل از پتروگرافی و آنالیز شیمیایی، سنگ¬های نفوذی در شمال کلاته شب، دیوریت و کوارتز دیوریت و سنگ¬های نیمه عمیق، کوارتز دیوریت پورفیری و دیوریت پورفیری می-باشند. همبری این توده¬ها با سنگ¬های کربناته باعث تشکیل اسکارن غنی از آهن شده است. سنگ-های دگرگونی منطقه شامل هورنفلس، اسکارن (گارنت اسکارن، اپیدوت اسکارن، اسکارن وزوویانیت¬دار و مگنتیت) و مرمر می¬باشند. سنگ¬های نفوذی و نیمه عمیق در شمال کلاته شب دارای ماهیت کالک¬آلکالن پتاسیم پایین هستند و در آن¬ها نسبت lile/hfse پایین و عناصر nb، ti و p تهی شدگی نشان می¬دهند. این سنگ¬ها می¬توانند در یک محیط تکتونیکی مرتبط با فرورانش رخ داده باشند.
ملیحه نخعی احمد مظاهری
چکیده در منطقه بیشه واقع در شرق بلوک لوت، هورنبلند دیوریت¬های پورفیری در سنگ¬های رسوبی و آذرین (توف ها و سنگ های دیوریتی پیروکسن دار) نفوذ نموده و به ترتیب تشکیل اگزواسکارن و اندواسکارن داده است. توده های نفوذ کننده دارای ماهیت ساب آلکالن و متا آلومین بوده و بر اساس پذیرفتاری مغناطیسی و خصوصیات ژئوشیمیایی، وابسته به سری مگنتیت و گرانیتوئیدهای نوع i هستند. غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک (lree)، فقیر شدگی عناصر نادر خاکی سنگین (hree) و بی هنجاری منفی کم eu از اختصاصات آنها بوده و بیانگر ماگماتیسم متا آلومین نوع i کمان¬های آتشفشانی حاشیه قاره¬هاست. نمودارهای جداکننده محیط¬های زمین¬ساختی نیز جایگاه گرانیتوئیدهای کمان آتشفشانی را برای آن تایید می¬نماید. نمودارهای مختلف ژئوشیمیایی نشان دهنده انطباق سنگ¬های گرانیتوئیدی بیشه با نفوذی¬های مرتبط با اسکارن های آهن می¬باشد. خصوصیات ایزوتوپی = -1.49) nd? (87sr/86sr=0.706, و سایر خصوصیات ژئوشیمیایی نشان می دهد که این توده ها از ذوب گوشته غنی شده به وجود آمده و با پوسته دچار آلایش شده اند. سن سنجی به روش زیرکن-اورانیم سرب در دو نمونه هورنبلند دیوریت پورفیری سن 43/0±25/39 و 14/0±16/39 میلیون سال (ائوسن بالایی، بارتونین) را نشان می دهد. بخش¬های تغییر نیافته سنگ¬های دیوریتی پیروکسن دار¬، دارای ماهیت کالک¬آلکالن پتاسیم بالا و متا¬آلومین (78/1 a/nk? و 95/0(a/cnk? هستند. نمودار چند عنصری بهنجار شده با گوشته اولیه نشان¬دهنده غنی¬شدگی از عناصر lil مانند rb، ba، cs و تهی¬شدگی از عناصر hfs نظیر nb، p، ti، yو yb است. نمودار عناصر نادر خاکی بیانگر مقادیر (la/yb)n از 75/7 تا 63/8 و بی¬هنجاری منفی ضعیف eu می¬باشد. این خصوصیات به همراه مقادیر بالای th/yb و ta/yb بیانگر ماگماتیسم وابسته به مناطق فرورانش حاشیه قاره¬هاست. تهی شدگی مشخص nb و ti ، میزان نسبتا بالای mg#، نسبت¬های اولیه 87sr/86sr ( 70606/0)، 143nd/144nd ( 512424/0) و nd ? (05/3-) نشان می-دهد که ماگمای سازنده سنگ¬های مورد مطالعه از گوشته غنی¬شده منشاء گرفته و دچار آغشتگی پوسته¬ای شده است. مقادیر بالای rb، th، k و مقدار پایین p و ti در سنگ های مورد بررسی موید آلودگی ماگما در پوسته فوقانی طی تکامل ماگما می باشد. سن سنجی به روش زیرکن-اورانیم-سرب بر روی پیروکسن دیوریت پورفیری نشان می دهد که این ماگماتیسم در 07/44 میلیون سال پیش یعنی در ائوسن میانی (lutetian) رخ داده است. سنگ های گرانودیوریتی رخنمون یافته در بخش شمال شرق منطقه مورد مطالعه دارای ماهیت کالک آلکالن و به لحاظ مقدار شاخص asi پرآلومین بوده و در قلمرو تیپ s واقع شده¬اند. تعیین سن به روش زیرکن-اورانیم-سرب برای دو نمونه از گرانودیوریت های پورفیری نشان دهنده سن 38/0 ± 45/39 و 41/0 ± 75/38 میلیون سال (ائوسن بالایی) می باشد. بر اساس میزان nd? و 87sr/86sr، ماگمای توده گرانودیوریتی از ذوب بخشی پوسته قاره ای منشأ گرفته است. دو مرحله کلی کانی زایی در بیشه تشخیص داده شد، 1) مرحله پیشرونده و 2) مرحله پسرونده. مرحله پیشرونده در دمای حدود 550 درجه سانتیگراد تشکیل شده و در طی آن یک سری کانی های سیلیکات کلسیم بدون آب (گارنت، پیروکسن) تشکیل شده اند. مرحله پسرونده در دمای کمتر از 470 درجه سانتیگراد شروع شده و کانی¬های سیلیکات کلسیم آبدار (اپیدوت، ترمولیت-اکتینولیت)، سیلیس(کوارتز)، کربنات (کلسیت) و کانی¬های کدر (مگنتیت، پیریت، پیروتیت) جانشین شده¬اند. مگنتیت عمدتا در طی این مرحله تشکیل شده است. حضور مگنتیت، پیریت و پیروتیت به همراه کلسیت و کوارتز در مجموعه کانیایی پسرونده نشانگر دمای کمتر از 430 درجه سانتیگراد و ƒs2 ~10-7 محلول¬های متاسوماتیزم کننده می باشد. تجزیه الکترون میکروپروب نشان داد که گارنت های مورد مطالعه به صورت محلول های انحلال جامد آندرادیت و گروسولاریت می باشند که اکثراً حاوی مقدار کمی اسپسارتین ، آلماندین و پیروپ هستند. پیروکسن ها به سری دیوپسید - هدنبرگیت تعلق داشته و دارای مقادیر خیلی کم ژوهانسنیت میباشند. بر اساس ترکیب گارنت ها و پیروکسن ها متوسط میزان فوگاسیته اکسیژن 18/20- مگا پاسکال محاسبه گردید. وجود اپیدوت به عنوان یکی از کانی¬های سیلیکاته آبدار نیز نمایانگر فوگاسیته بالای اکسیژن است. بی هنجاری های بالای مس، طلا، روی، سرب، قلع، تنگستن، کبالت و بیسموت در سطح زمین و مغزه ها دیده می شود. مطالعات ژئوفیزیک هوایی وجود بی¬هنجاری مغناطیسی را در شرق بیشه نشان می¬دهد. مطالعات صحرایی و برداشت های ژئوفیزیک زمینی نیز حاکی از وجود بی¬هنجاری شدید مغناطیسی (56819 نانو تسلا) و وجود کانی¬های فری مغناطیس است. مطالعات مینرالوگرافی از مغزه¬های حفاری نشان می دهد که منبع اصلی ایجاد کننده آنومالی مغناطیسی، حضور کانی مگنتیت و در موارد محدودی پیروتیت می باشد. نقشه¬های مشتق اول قائم و ادامه به سمت بالا نشان دهنده گسترش آنومالی از نزدیک سطح تا عمق بیشتر از 150 متری می باشد. این موضوع نشان می دهد که منبع ایجادکننده آنومالی (کانی سازی مگنتیت) بیشتر عمقی است. برداشتهای ژئوفیزیک زمینی در بخش شمالی منطقه مورد مطالعه نشان داد که نا هنجاری نشان داده شده در نقشه مغناطیس هوایی مربوط به رخنمون توده های دیوریتی پیروکسن و آمفیبول دار با پذیرفتاری مغناطیسی بالا (تا 5- 10 × 1718) می باشد. حضور مگنتیت و فقدان آپاتیت؛ عیار بالای مس، طلا، سرب، روی، نقره، قلع و تنگستن؛ ناهنجاری های مشخص بیسموت و کبالت؛ مقادیر پایین عناصر نادر خاکی و فسفر از ویژگی های شاخص کانسار آهن بیشه می باشد. این کانسار به لحاظ کانی شناسی، دگرسانی، بافت، پاراژنز کانی ها، ژئوشیمی و منشأ کانه زایی تشابه زیادی با کانسارهای اسکارن آهن کلسیمی و (iocg) دارد. واژه های کلیدی: لوت، بیشه، اسکارن، کانی سازی آهن، rb-sr، sm-nd ، سن سنجی زیرکن-اورانیم-سرب.
طاهره معزی فر محمد حسین زرین کوب
منطقه مورد مطالعه در جنوب بیرجند، در بخش شمالی زون سیستان در خاور ایران، قرار گرفته است. در این منطقه، واحدهای مختلف از سنگ کره اقیانوسی رخنمون دارند. واحدهای گدازه ای از گسترش چشم گیری برخوردار است که در منطقه ده نو و بند دره مورد مطاله قرار گرفته است. این گدازه ها بر اساس ساخت به 3 گروه بالشی، توده ای و لایه ای تقسیم می شوند. وجود ساخت بالشی در بازالت ها و وجود انواع بافت های دسته جارویی، اسکلتی، اسکلتی توخالی و گره کرواتی بیانگر سریع سرد شدن این واحدهای اسپیلیتی می باشد. هم یافتی این گدازه های با شیل و آهک های پلاژیک به صورت درهم و خصوصیات تولئیتی آنها نشان می دهد که این واحدها به سنگ کره اقیانوسی و نهایتاً به زون ساختاری سیستان تعلق دارند . طبیعت تولئیتی ماگمای درگیر در تشکیل پوسته اقیانوسی و قرارگیری آن در میدان ماگماهای پشته های میان اقیانوسی نوع p نشان می دهد که نرخ گسترش در پشته قدیمه تند بوده است. فراوان ترین نوع دگرسانی صورت پذیرفته آلبیتی شدن، کربناتی شدن و کلریتی شدن (در پلاژیوکلازها، کلینوپیروکسن و الیوین) می باشد. گدازه های مورد مطالعه با توجه به نتایج ژئوشیمیایی و مطالعه صحرایی در دو گروه اسپیلیتی و متااسپیلیتی قرار می گیرند. نمودارهای بهنجار شده عناصر نادر خاکی در اسپیلت و متا اسپیلت ها نسبت به emorb، حاکی از ارتباط زایشی نمونه های این منطقه با یکدیگر، این گدازه ها از عناصر کمیاب سبک غنی و از عناصر کمیاب سنگین تهی شده اند و چنین وضعیتی می تواند در بازالتهای emorbدیده شود. (دارای شیب یکنواختی از سمت عناصر ilie به سمت hfse می باشد). بر اساس یافته های حاصله از میکروپراپ پلاژیوکلازهای گدازه های بالشی از نوع آلبیت و پیروکسن ها از نوع اوژیت و ترکیب کروم اسپینل های گدازه های بالشی از نوع کروم پیکوتیت می باشد فراوانی پیریت و کالکوپیریت در این گدازه ها نکته امیدی بر وجود پتانسیل مس از نوع ماسیوسولفاید می باشد. شیل های رادیولردار همراه با بازالت های بالشی و نهشته های سیلیسی درون لیستونیت ها به عنوان پتانسیل های معدنی سنگ های نیمه قیمتی مورد توجه قرار گرفته و ارزیابی شدند.