نام پژوهشگر: مختار قبادی
ساره سادات سیاح مختار قبادی
این تحقیق به منظور ارزیابی بیست و یک ژنوتیپ گندم نان از نظر تحمل به خشکی با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی، صفات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و آزمون جوانه زنی اجرا گردید. همچنین ژنوتیپ های مذکور از نظر قابلیت انتقال مجدد مواد ذخیره ای ناشی از فتوسنتز قبل از گل دهی از اندام های گیاه به دانه مورد بررسی قرار گرفتند. تمامی آزمایش ها در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه های گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. آزمایش مزرعه ای در دو سال زراعی (87-1386 و 88-1387) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی آخر فصل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در آزمون جوانه زنی ترکیبات فاکتوریل 21 ژنوتیپ مورد مطالعه و 4 سطح تنش خشکی (صفر، 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال) ایجاد شده با استفاده از پلی اتیلن گلایکول 6000 بودند. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. براساس نتایج تجزیه های آماری ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر اکثر صفات فوق دارای تنوع قابل ملاحظه ای در شرایط تنش و بدون تنش بودند. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی نشان داد که شاخص تحمل خشکی (sti)، شاخص میانگین هندسی (gmp) و شاخص میانگین حسابی (mp) برای شناسایی ژنوتیپ های با عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش مناسب هستند. در شرایط مطلوب رطوبتی ژنوتیپ های kayson/glennson//attila، cham//ptzniska/vt1556-170wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz در شرایط تنش خشکی ژنوتیپ های cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، omid//h7/4/839/3/omid/tdo/5/40-71-23، snb”s”//emu”s”/tjb84-1543/3/falat و pastor/3/vorona/con79//kauz بیشترین میزان عملکرد را داشتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب برای دو سال در دو مکان تنش و بدون تنش نشان داد که عملکرد دانه، شاخص برداشت و صفات فنولوژیکی تحت تاثیر خشکی بعد از گرده افشانی قرار گرفتند. براساس شاخص های مقاومت به خشکی و صفات مورد بررسی ژنوتیپ های cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz ، omid//h7/4/839/3/omid/tdo/5/40-71-23 و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc به عنوان ژنوتیپ های متحمل به خشکی شناسایی شدند. ژنوتیپ های مورد نظر برای صفات مرتبط با انتقال مجدد از تنوع قابل ملاحظه ای برخوردار بودند. ژنوتیپ های snb”s”//emu”s”/tjb84-1543/3/falat و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc از نظر صفات مرتبط با انتقال مجدد ساقه و ژنوتیپ pbw343*2/khvaki نیز از نظر صفات مرتبط با انتقال مجدد سنبله در شرایط تنش از سایر ژنوتیپ ها برتر بودند. در صفات اندازه گیری شده مربوط به روند رشد گیاه، ژنوتیپ های cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc در صفات شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی بالاترین مقادیر را در هر دو محیط رطوبتی کسب کردند. نتایج حاصل از بررسی صفات در آزمون جوانه زنی نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی صفات مرتبط با جوانه زنی بذر کاهش یافتند. با توجه به نتایج بدست آمده در آزمون جوانه زنی، ژنوتیپ های omid//h7/4/839/3/omid/tdo/5/40-71-23، cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، inqalab91*2/tukuru(29) و pastor/3/vorona/con79//kauz به علت دارا بودن مقادیر بالاتر gsi به عنوان ژنوتیپ های متحمل در مرحله جوانه زنی شناسایی شدند. این ژنوتیپ ها در شرایط مزرعه نیز از تحمل به خشکی بالایی برخوردار بودند. به طور کلی ژنوتیپ های شماره cham//ptzniska/vt 1556-170 wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc از نظر شاخص های مقاومت به خشکی، عملکرد ، صفات مرتبط با انتقال مجدد ساقه و تحمل به تنش در مرحله جوانه زنی به عنوان ژنوتیپ های متحمل به خشکی شناخته شدند.
مراد شعبان مختار قبادی
نخود یکی از گیاهان عمده مورد کشت در مناطق خشک و نیمه خشک میباشد. تنش خشکی از مهمترین عوامل کاهش عملکرد این گیاه میباشد. نخود زراعی از لحاظ سطح زیرکشت و محصول تولیدی در جهان، رتبه سوم را در بین حبوبات به خود اختصاص داده است. این تحقیق به منظور بررسی اثر تنش خشکی و کود نیتروژنه آغازگر روی رشد، عملکرد، اجزاء عملکرد، مراحل فنولوژیکی، شاخصهای فیزیولوژیکی و همچنین تغییرات کمی و کیفی پروتئینها انجام شد. آزمایش در سال زراعی 89-88 در دانشکدهی کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل با طرح پایهی بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. در این آزمایش فاکتور آبیاری در سه سطح شامل تیمار تنش شدید (بدون آبیاریs2= )، تنش متوسط (آبیاری در زمان کاشت و قبل از گلدهیs1= ) و بدون تنش (آبیاری در زمان کاشت، قبل از گلدهی، شروع غلاف دهی و مرحلهی پر شدن دانهs0= ) به عنوان کرت اصلی انتخاب شد و چهار رقم نخود شامل رقمهای هاشم، آزاد، محلی بیونیج و رقم ilc482 همراه با تیمار کود نیتروژنه آغازگر(به میزان 25 کیلوگرم در هکتار) در دو سطح بدون مصرف کود (n0) و با مصرف کود نیتروژنه (n1) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رقم بیونیج زودرسترین و رقم هاشم دیررسترین ارقام بود و تنش خشکی باعث کند شدن ظهور مراحل فنولوژیکی شد. تنش خشکی تأثیر معنیداری روی عملکرد و اجزاء آن داشته و باعث کاهش عملکرد و اجزای عملکرد در نخود شد. تنش خشکی روی صفات فیزیولوژیک ارقام نخود اثر معنیدار داشت. تنش خشکی سبب کاهش معنیدار غلظت کلرفیل a، b، کلرفیل a+b ، شاخص پایداری غشاء و مقدار نسبی آب برگها(rwc) و افزایش معنیدار غلظت پرولین، قندهای محلول، پروتئینهای ذخیرهای و مقدار آب نسبی از دست رفته برگها(rwl) ارقام مختلف نخود شد که باعث افزایش تحمل گیاه به خشکی میشود. تنش خشکی باعث کاهش ماده خشک کل، lai، cgr، nar، lar و همچنین کاهش روند تجمع مواد در دانه شد. سرعت و دوام پر شدن دانه نیز با افزایش تنش خشکی کاهش مییابد. از لحاظ کیفی تنش خشکی تأثیری روی الگوی باندهای پروتئینی نداشت و هیچ باند پروتئینی در تصاویر حاصل از الکتروفورز پروتئینهای ذخیرهای بذر حذف نشد و باند جدیدی نیز ظاهر نشد. کود نیتروژنه نیز اثر معنی داری روی عملکرد و شاخص پایداری غشا داشت و آنها را کاهش داد. در کل این مطالعه مشخص نمود که بهترین رقم برای کشت در شرایط کرمانشاه رقم بیونیج میباشد که برای افزایش عملکرد نباید این گیاه را تحت تنش خشکی قرار داد و یا لااقل در مراحل رشد این گیاه از آبیاری تکمیلی جهت افزایش عملکرد آن بهره جست. همچنین تنش خشکی باعث افزایش پروتئینهای بذر میشود که برای برنامههای تغذیهای میتوان از این یافتهها بهره برد.
تبیان میرانی دانیال کهریزی
این تحقیق به منظور ارزیابی بیست ژنوتیپ گندم نان از نظر تحمل به خشکی با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی و صفات فیزیولوژیک اجرا گردید. همچنین ژنوتیپ های مذکور از نظر صفات مورفولوژیک، قابلیت انتقال مجدد مواد ذخیره ای ناشی از فتوسنتز از اندام های رویشی به دانه و صفات مرحله جوانه زنی مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش مزرعه ای در سال 88-1387 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو شرایط تنش آبی و بدون تنش آبی انجام شد. این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در آزمون جوانه زنی ترکیبات فاکتوریل 20 ژنوتیپ مورد مطالعه و 4 سطح تنش خشکی (صفر، 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال) ایجاد شده با استفاده از پلی اتیلن گلایکول 6000، بودند که این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. این آزمایش در آزمایشگاه کشت بافت دانشکده کشاورزی انجام شد. در آزمایش مزرعه ای شاخص های مقاومت به خشکی و تعدادی از صفات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و فنولوژیک شامل پایداری غشاءسلولی، میزان پرولین برگ پرچم، کلروفیل های a، b و کل، میزان کلروفیل براساس قرائت اسپد، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع بوته، طول سنبله، تراکم سنبله، عملکرد دانه و اجزای آن، شاخص برداشت، روز تا گلدهی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک و دوره پر شدن دانه مورد بررسی قرار گرفتند. براساس نتایج آماری، ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر اکثر صفات فوق دارای تنوع قابل ملاحظه ای در شرایط تنش و بدون تنش بودند. نتایج حاصل از تجزیه ای همبستگی نشان داد که شاخص تحمل به خشکی (sti)، شاخص میانگین هندسی (gmp)، شاخص میانگین هارمونیک (ham) و شاخص عملکرد (yi) برای شناسایی ژنوتیپ ها در هردو شرایط تنش و بدون تنش مناسب هستند. کلروفیل a، پایداری غشاء سلولی و محتوای نسبی آب برگ همبستگی مثبتی با sti از خود نشان دادند. همچنین همبستگی قابل ملاحظه ای بین پرولین و سایر کلروفیل ها با شاخص مقاومت به خشکی مشاهده نشد. این نتایج نشان می دهند که افزایش در صفات پایداری غشاءسلولی و محتوی نسبی آب برگ، مقاومت به خشکی ژنوتیپ ها را افزایش خواهد داد. در نهایت براساس شاخص های مقاومت به خشکی و صفات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و فنولوژیک، ژنوتیپ های شماره 9، 14و 12 به-عنوان ژنوتیپ های متحمل به خشکی شناخته شدند که ژنوتیپ شماره 9 نسبت به دو ژنوتیپ دیگر دارای وضعیت بهتری از لحاظ عملکرد در شرایط تنش بود. در این تحقیق نیز صفات مرتبط با انتقال مجدد آسمیلات ها از اندام های رویشی به دانه شامل میزان انتقال مجدد ساقه و سنبله، کارایی ساقه و سنبله در انتقال ذخایر به دانه، سهم نسبی ذخایر ساقه و سنبله در عملکرد دانه، میزان فتوسنتز جاری و سهم نسبی فتوسنتز جاری در هر دو شرایط تنش و بدون تنش آبی مورد بررسی قرار گرفتند. ژنوتیپ های مورد نظر برای صفات مذکور از تنوع قابل ملاحظه ای برخوردار بودند. از میان صفات فوق، صفت کارایی ساقه در انتقال ذخایر به دانه همبستگی مثبت و معنی داری با شاخص sti نشان دادند. این مطلب بیانگر این است که صفت فوق اگر افزایش نشان دهد صفت مقاومت به خشکی در ژنوتیپ ها افزایش خواهد یافت. در نهایت براساس صفات ذکر شده در این قسمت (صفات مرتبط با انتقال مجدد) ژنوتیپ های 9، 19، 6، 11و 14 به عنوان ژنوتیپ های مقاوم به خشکی شناخته شدند. در آزمون جوانه زنی صفات مورد بررسی شامل درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، شاخص تنش جوانه زنی، طول بلندترین ریشه چه، طول ساقه چه، تعداد ریشه چه و طول کلئوپتیل بود. نتایج این بررسی نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی همه صفات کاهش خواهند یافت. با توجه به نتایج بدست آمده در این قسمت از تحقیق ژنوتیپ های شماره 9، 6، 19، 11، 10، 15، 2 و 5 به عنوان ژنوتیپ های مقاوم به خشکی شناخته شدند که ژنوتیپ شماره 9 نسبت به سایر ژنوتیپ ها از نظر اکثر صفات مرحله جوانه زنی دارای وضعیت بهتری بود. واژه های کلیدی: تنش خشکی، پرولین، تنوع ژنتیکی، گندم، تجزیه رگرسیون
جعفر رحمانی سیروس منصوری فر
و نیز تصحیح روند رشد ای گیاهان در برخورد احتمالی با تنشهای خسارتزای زنده و غیرزنده میتواند مفید واقع گردد. بدین منظور این پژوهش با هدف ارزیابی واکنش تعدادی از ژنوتیپهای گندم به برداشت علوفه سبز و تاثیر آن بر خصوصیات زراعی، فیزیولوژیک و نیز چگونگی پروتئینهای ذخیرهای بذر در مقایسه با یکدیگر در سال زراعی 89-88 در دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی در کرمانشاه به اجرا در آمد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید . عامل اول شامل 17 رقم و ژنوتیپ گندم نان به اسامی (پیشتاز، چمران،بهار، زرین،پیشگام،سیوند،پارسی، شهریار، مرودشت، شیراز،m-83-17 ،m-82-6،c-81-4،c-80-4،m-81-13،dn-11 و (m-83-6 و عامل دوم برداشت علوفه در دو سطح برداشت و عدم برداشت (شاهد) بود. برداشت علوفه ی سبز به صورت مکانیکی در مرحله ی انتهای پنجه زنی ( مرحله 5 مقیاس فیکس) و از ارتفاع 10 سانتی متر انجام گردید. نتایج حاکی از اثر معنی دار وکاهشی برداشت علوفه بر روی عملکرد دانه، کاه، بیولوژیک، وزن هزار دانه، کلروفیل b و کل، شاخص سطح برگ، پروتئین خام، فیبر خام، گلوتن خشک و مرطوب، طول بوته و سنبله واثر کاهشی،افزایشی و عدم تغییر شاخص گلوتن بود . همچنین در بررسی نتایج حاصل از الکتروفورز باندهای پروتئینی بذر تفاوت هایی نمایان گردید، بهطوریکه در رقم چمران باند پروتئینی با وزن مولکولی تقریبی kda 77 در تیمار برداشت علوفه نسبت به عدم برداشت تحلیل رفته است. همچنین در رقم زرین باند پروتئینی با وزن مولکولی kda7/16 در حالت برداشت علوفه نسبت به شاهد حذف شده است. در رقم بهار نیز دومورد تفاوت در الگوی الکتروفورزی باندها مشاهده می گردد. بطوری که باند پروتئینی جدیدی با وزن مولکولی kda6/55 در حالت برداشت نسبت به شاهد ظهور یافته و باند دیگر پروتئینی با وزن kda44 در برداشت علوفه نسبت به شاهد ناپدید شده است. بطور کلی در این بررسی مشخص گردید که رقم پیشگام بالاترین و چمران کمترین عملکرد دانه را داشتند. همچنین بیشترین افت عملکرد دانه در اثر برداشت علوفه سبز مربوط به ژنوتیپ c-80-4 به میزان 5/40 درصد و کمترین افت نیز مربوط به ژنوتیپ dn-11 به میزان 43/8 درصد نسبت به شاهد بود.عملکرد دانه رقم سیوند در دو حالت برداشت و عدم برداشت سبز تفاوت چندانی نداشت، بهطوریکه به علت قدرت تطابق بهتر با شرایط کشت دو منظوره، دارای بیشترین تعداد پنجه، وزن هزار دانه و سطح برگ بود و علوفه سبز بیشتری نسبت به سایر ارقام نیز تولید کرد. در مجموع رقم سیوند و ژنوتیپ dn-11 واکنش بهتری از جهات مختلف به برداشت علوفه نشان داده و پتانسیل بهتری در استفاده از آنها به صورت کشت دومنظوره وجود دارد.
عابدین عطایی علیرضا زبرجدی
این تحقیق به منظور ارزیابی بیست ژنوتیپ جو از نظر تحمل خشکی با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی، صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی اجرا گردید. تمامی آزمایش ها در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه های گروه زراعت و اصلاح نباتات پردیس کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. آزمایش مزرعه ای در سال زراعی (88-1387) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی آخر فصل انجام شد. بر اساس نتایج تجزیه های آماری ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر اکثر صفات فوق دارای تنوع قابل ملاحظه ای در شرایط تنش و بدون تنش بودند. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی نشان داد که شاخص تحمل خشکی (sti)، شاخص میانگین هندسی (gmp) و شاخص میانگین حسابی (mp) برای شناسایی ژنوتیپ های با عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش مناسب هستند و ژنوتیپ 15 را مناسب ترین ژنوتیپ چون در منطقه a در مدل فرناندز قرار گرفت و همچنین نتایج بای پلات نیز این ژنوتیپ را تایید کرد. در شرایط مطلوب رطوبتی ژنوتیپ های شماره 15، 9 و 6 در شرایط تنش خشکی ژنوتیپ های 4 ، 20 و 6 بیشترین میزان عملکرد را داشتند. نتایج نمودار سه بعدی و نمودار بای پلات مقاومت مناسب بودن این ژنوتیپ ها را در این شرایط تایید کرد.
علی اکبرآبادی عباس رضایی زاد
این تحقیق به منظور بررسی ارتباط بین صفات فیزیولوژیک، صفات زراعی و انتخاب ژنوتیپ های برتر بر اساس شاخص های مقاومت به خشکی در دو شرایط تنش و غیرتنش، در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسلام آبادغرب و آزمایشگاه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون نشان داد که در شرایط تنش خشکی هفت صفت و در شرایط نرمال شش صفت وارد مدل عملکرد دانه شدند. در هر دو شرایط ضرایب تبیین 44% بود. شاخص های gmp، ham، mp، yi و sti در شرایط تنش و غیر تنش با عملکرد دانه دارای همبستگی بالایی بودند.
مریم احمدی بهمن فرهادی بانسوله
کمبود آب و پایین بودن راندمان مصرف آب از مهم ترین عوامل محدود کننده توسعه کشاورزی در ایران می باشد. در چنین شرایطی افزایش کارآیی مصرف آب یکی از اهداف برنامه ریزان منابع آب بخش کشاورزی در ایران می باشد. کم آبیاری می تواند یک راه کار مدیریتی مناسب در افز ایش کارآیی مصرف آب و همچنین بالا بردن سطح زیر کشت باشد. واکنش گیاه نسبت به کم آبیاری و تاثیر آن روی عملکرد محصول از عوامل تاثیر گذار در تعیین مقدار بهینه کم آبیاری می باشد. مدل شبیه سازی رشد گیاهی wofost یک مدلی است که می تواند رشد گیاهان زراعی را در حالات پتانسیل، کمبود آب و کمبود مواد غذایی شبیه سازی نمایند. داده های مورد نیاز برای شبیه سازی رشد گیاه در حالت کم آبیاری، پارامترهای گیاهی، داده های روزانه هواشناسی و خصوصیات فیزیکی خاک می باشد. پارامترهای گیاهی این مدل باید برای گیاهان و رقم های مختلف کالیبره گردد. جهت کالیبراسیون و اعتبار سنجی مدل یک آزمایش مزرعه ای با چهار تیمار آبیاری (100، 80، 60 و 40 درصد آبیاری) در چهار تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید. اطلاعات ثبت شده در مزرعه آزمایشی جهت آنالیز کم آبیاری و همچنین کالیبراسیون و اعتبار سنجی مدل wofost مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی تغییرات مکانی و زمانی عملکرد محصول در شرایط کم آبیاری در منطقه ماهیدشت استان کرمانشاه از سیستم نظارتی رشد محصول(cgms) استفاده گردید. سیستم نظارتی رشد محصولcgms ترکیبی از مدل شبیه سازی رشد گیاهی wofost با امکانات سیستم اطلاعات جغرافیایی gis)) می باشد که به عنوان ابزاری جهت پیش بینی عملکرد محصولات زراعی قبل از برداشت محصول تهیه گردیده است. به منظور کاربرد این سیستم منطقه مورد مطالعه به 440 واحد همگن از نظر خصوصیات بیوفیزیکی و اقتصادی – اجتماعی تقسیم گردید. سپس رشد گیاه جو زمستانه تحت چهار مدیریت آبیاری (100، 80، 60 و 40 درصد آبیاری) با توجه به فایل گیاهی کالیبره شده و داده های روزانه هواشناسی 2008 – 1992 شبیه سازی گردید. نتایج به دست آمده بیانگر این است که عملکرد محصول (دانه و بیولوژیک) در واحدهای با دمای بالاتر بیشتر بوده است. در مناطق سردتر که دوره رشد طولانی تر می باشد متوسط نیاز آبی سالانه بیشتر از واحدهای گرمتر بوده است.
حسین صلاحی مختار قبادی
چکیده به منظور بررسی واکنش عملکرد، اجزای عملکرد و خصوصیات کیفی دانه نخود رقم ilc-482 به تیمارهای مختلف کود نیتروژن در شرایط تنش و عدم تنش خشکی در مراحل انتهایی رشد، آزمایشی بصورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 89-88 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به اجرا در آمد. فاکتور آبیاری تکمیلی در سه سطح (1- بدون آبیاری 2- یک مرحله آبیاری در ابتدای گلدهی 3- یک مرحله آبیاری در ابتدای گلدهی + یک مرحله آبیاری در ابتدای غلاف بستن) به عنوان عامل اصلی و سطوح نیتروژن از منبع اوره در 9 سطح (1- شاهد (بدون کود) 2- 25 کیلوگرم کود نیتروژن به صورت خاک کاربرد هنگام کاشت 3- 50 کیلوگرم کود نیتروژن به صورت خاک کاربرد هنگام کاشت 4- محلول پاشی اوره در مرحله شاخه دهی 5- محلول پاشی اوره در ابتدای گلدهی 6- محلول پاشی اوره در ابتدای غلاف بستن 7- 25 کیلوگرم کود نیتروژن بصورت خاک کاربرد هنگام کاشت + محلول پاشی اوره در مرحله شاخه دهی 8- 25 کیلوگرم کود نیتروژن به صورت خاک کاربرد هنگام کاشت + محلول پاشی اوره در ابتدای گلدهی 9- 25 کیلوگرم کود نیتروژن به صورت خاک کاربرد هنگام کاشت + محلول پاشی اوره در ابتدای غلاف بستن) به عنوان عامل فرعی انتخاب شدند. نتایج حاصل از انجام این آزمایش نشان داد که اعمال تیمارها رطوبتی بر روی تمام صفات مربوط به اجزای عملکرد و عملکرد دانه اثر معنی داری گذاشت. اثر سطوح مختلف کود نیتروژن نیز بر روی برخی صفات مربوط به اجزای عملکرد و همچنین عملکرد دانه معنی دار شد. عدم آبیاری و ایجاد تنش در مقایسه با تیمار یکبار آبیاری و دو مرحله آبیاری منجر به کاهش معنی دار برخی از اجزای عملکرد از جمله تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته و تعداد غلاف های دو دانه ای در بوته شد و از این طریق توانست عملکرد نهایی دانه را نسبت به دو تیمار دیگر کاهش دهد اما در مورد عملکرد دانه بین تیمار یک مرحله آبیاری و دو مرحله آبیاری اختلاف معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد. مصرف کود نیتروژن به شکل محلول پاشی و خاک کاربرد با تأثیر مثبت بر برخی از اجزای عملکرد موجب افزایش عملکرد دانه نسبت به تیمار شاهد گردید. نتایج بدست آمده از انجام این آزمایش نشان داد که اثر تیمارهای کود نیتروژن بر پروتئین بذر معنی دار گردید و بیشترین میزان پروتئین بذر با استفاده از هر دو شکل مصرف کود نیتروژن یعنی روش خاک کاربرد (ابتدای کشت) و محلول پاشی در مرحله غلاف دهی بدست آمد. با توجه به نتایج بدست آمده جهت حصول به حداکثر عملکرد دانه و پروتئین دانه، انجام یک مرحله آبیاری در مرحله گلدهی و همچنین استفاده از هر دو شکل کاربرد کود نیتروژن (خاک کاربرد و محلول پاشی) توصیه می گردد.
فردین مو’منی مختار قبادی
به منظور بررسی اثرآبیاری تکمیلی و کاربردمقادیرمختلف روی و پتاسیم برخصوصیات زراعی، فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی نخود(cicer arietinum l.) در شرایط مزرعه، آزمایشی درسال زراعی 88-1387 در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه بصورت اسپلیت پلات فاکتوریل با طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش فاکتور آبیاری در دو سطح (عدم آبیاری= w1وآ بیاری تکمیلی= w2) بعنوان کرت اصلی و ترکیب چهار سطح فاکتور روی ازمنبع سولفات روی (صفر=zn3=40 ، zn2=20 ، zn1 و zn4=60kg/ha ) همراه با فاکتور پتاسیم از منبع سولفات پتاسیم در سه سطح(صفر=k2=50 ،k1 وk3=100kg/ha)درکرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تأثیر معنی دار بر صفات زراعی و فیزیولوژیکی گیاه نخود و غلظت روی موجود در دانه داشت بطوری که موجب کاهش عملکرد و اجزاء آن (بجز وزن صد دانه)، میزان کلروفیل اسپد، کلروفیل ب و کل، rwc، غلظت روی موجود در دانه نخود، شاخص های رشد (tdm، lai، cgr، nar، lar) و باعث افزایش میزان پرولین، پروتئین های ذخیره ای دانه و rwd شد. سطوح مختلف روی نیز تأثیر معنی دار بر صفات زراعی، فیزیولوژیکی گیاه نخود و غلظت روی موجود در دانه داشت بطوری که بیشترین عملکرد و اجزاء آن و غلظت روی موجود در دانه مربوط به مصرف 40kg/ha روی بود. بیشترین میزان پرولین، کلروفیل آ و کل، rwd و rwlمربوط به مصرف 20kg/ha روی و بیشترین میزان پروتئین مربوط به مصرف 20، 40 و 60kg/ha روی و بیشترین میزان کلروفیل ب مربوط به مصرف 20 و 40kg/ha روی و بیشترین میزان کلروفیل اسپد و rwc مربوط به مصرف 60kg/ha روی بود. همچنین سطوح مختلف پتاسیم نیز تأثیر معنی دار بر صفات مورفولوژیکی، زراعی، فیزیولوژیکی گیاه نخود و غلظت روی و پتاسیم موجود در دانه داشت بطوری که بیشترین تعداد شاخه ثالثیه در بوته مربوط به عدم مصرف پتاسیم و بیشترین میزان عملکرد و شاخص برداشت مربوط به مصرف 50 و 100kg/ha پتاسیم و بیشترین تعداد غلاف در بوته، دانه در بوته مربوط به مصرف 100kg/ha پتاسیم و بیشترین میزان پرولین مربوط به عدم مصرف و مصرف 50kg/ha پتاسیم و بیشترین میزان پروتئین، کلروفیل آ، کلروفیل ب و کل، rwc وrwl و غلظت روی موجود در دانه مربوط به عدم مصرف پتاسیم بود، بیشترین میزان rwd و غلظت پتاسیم موجود در دانه نیز مربوط به مصرف 50kg/ha پتاسیم بود. روند تغییرات شاخص های رشد (tdm، lai، cgr، nar، lar) در روزهای پس از کاشت بین تیمارهای مصرف و عدم مصرف روی و پتاسیم تقریبا مشابه بود. اثرات متقابل دوگانه و سه گانه در ارتباط با برخی صفات معنی دار و برخی دیگر غیرمعنی دار بود بطوری که بیشترین عملکرد دانه به میزان kg/ha 1856 در تیمار آبیاری تکمیلی، مصرف 40kg/ha کود سولفات روی و 100kg/ha کود سولفات پتاسیم، بیشترین میزان غلظت روی موجود در دانه به میزان 56.160kg/mg با انجام آبیاری تکمیلی و به ترتیب مصرف مقادیر 60 و50kg/ha کود سولفات روی و پتاسیم و بیشترین میزان غلظت پتاسیم موجود در دانه به میزان 92/1 درصد با مصرف100kg/ha کود سولفات پتاسیم و عدم مصرف کود سولفات روی بدست آمد.
الهام میری هوشنگ قمرنیا
ایران سرزمینی است خشک با نزولات جوی بسیار کم، به طوری که بارندگی آن کمتر از یک سوم متوسط بارندگی در سطح دنیا است. یکی از راه های مهم سازگاری با خشکی در ایران خصوصاً در بخش کشاورزی، استفاده بهینه و پایدار از منابع آب است. اطلاعات در مورد تبخیر- تعرق که فرآیند ترکیبی تبخیر و تعرق گیاهی است، در برنامه ریزی آبیاری و زهکشی بسیار حائز اهمیت می باشد. سیاه دانه (nigella sativa l.) گیاهی دارویی، علفی و از تیره آلاله می باشد که می تواند اهمیت زیادی در اقتصاد کشور به ویژه در بخش تولیدات دارویی داشته باشد. با توجه به اینکه اخیراً در مناطق مختلفی، گیاه داروئی سیاه دانه کشت شده و همچنین کشت آن مورد حمایت کشاورزان و ارگانهای دولتی بوده و از طرفی ضرایب گیاهی آن در مراحل مختلف رشد تا کنون در ایران و در سایر نقاط جهان مطالعه، تعیین و گزارش نگردیده است لذا، این آزمایش با هدف تعیین ضرایب گیاهی سیاه دانه در شرایط اقلیمی نیمه خشک با استفاده از روش بیلان آبی در لایسیمترهای زهکش دار و برآورد ضرایب گیاهی پایه طی سالهای 89-1388 و 90-1389 طراحی و اجرا گردید. به منظور انجام آزمایش از سه دستگاه لایسیمتر زهکش دار موجود در مزرعه تحقیقاتی گروه مهندسی آب در دانشکده کشاورزی کرمانشاه استفاده گردید. میزان نیاز آبی سیاه دانه بین هر دو نوبت آبیاری متوالی با استفاده از رابطه بیلان آب در خاک تعیین شد. تبخیر- تعرق گیاه مرجع در طول دوره آزمایش از معادله پنمن- مانتیث- فائو محاسبه گردید. میزان نیاز آبی سیاه دانه در طی دو سال آزمایش برابر 724 میلی متر بدست آمد. میانگین ضرایب گیاهی منفرد چهار مرحله رشد ابتدایی، توسعه، میانی و پایانی در دو سال آزمایش در مدت 124 روز دوره رشد گیاه به ترتیب 59/0، 91/0، 29/1 و 78/0 به دست آمد. ضرایب گیاهی پایه به منظور برآورد ضرایب گیاهی دوگانه برای سیاه دانه محاسبه گردید. مقدار ضریب گیاهی دوگانه در مراحل چهارگانه رشد به ترتیب 24/0، 71/0، 09/1 و 78/0 بدست آمد. با استفاده از روش های اورنگ، آلن و پروت، کونیکا، اشنایدر، اشنایدر اصلاح شده و فائو ضریب تشت محاسبه شد. با در نظر گرفتن ضرایب تشت و اعمال ضرایب گیاهی منفرد، تبخیر- تعرق روزانه گیاه سیاه دانه بدست آمد که این مقادیر با تبخیر- تعرق لایسیمتری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد بهترین روش برآورد ضریب تشت در منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش اشنایدر اصلاح شده می باشد.
شایسته طاهرآبادی مختار قبادی
به منظور مطالعه تاثیر تنش خشکی روی عملکرد و اجزای عملکرد و برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان آزمایش مزرعه ای در دو سال زراعی 1389 و1390 به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. سه تیمار رطوبتی شامل بدون تنش خشکی (آبیاری هر 10 روز یکبار)، تنش خشکی ملایم (آبیاری هر 15 روز یکبار) و تنش خشکی شدید (آبیاری هر 20 روز یکبار) در کرت های اصلی و هشت رقم آفتابگردان شامل آذرگل، اورفلور، آرماویروسکی، لاکومکا، آلستار، سیرنا، مستر و پومار در کرت های فرعی قرار گرفتند. تا مرحله 14 برگی آبیاری هر 10 روز یکبار انجام شد و از این مرحله به بعد تیمارهای آبیاری اعمال گردید. نتایج آزمایش نشان داد که اعمال تنش رطوبتی سبب کاهش معنی دار عملکرد دانه شد به طوری که در تیمار بدون تنش خشکی عملکرد دانه 4219 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. تنش ملایم و تنش شدید خشکی سبب کاهش عملکرد دانه به ترتیب به میزان 87/16 و 18/33 درصد گردید. اجزای عملکرد، عملکرد بیولوژیک، مراحل فنولوژیک گیاه، محتوای روغن دانه، طول، عرض و قطر دانه، مغز دانه، محتوای آب نسبی برگ، فعالیت روزنه ای، میزان کلروفیل a وb، کارایی کوانتومی فتوسیستم ii و شاخص کارایی فتوسنتز نیز تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند و این کاهش در مقایسه با شرایط نرمال آبیاری دارای اختلاف معنی داری از لحاظ آماری بودند. میزان فعالیت آنزیم کاتالاز، پرولین، نشت الکترولیت برگ، کارتنوئید، پوست دانه و نسبت پوست به مغز دانه در شرایط تنش آب نیز به طور معنی داری افزایش یافتند. نتایج حاکی از آن بودکه رقم آذرگل بالاترین عملکرد و اجزای عملکرد، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته، قطر طبق، کارایی کوانتومی فتوسیستم ii و شاخص کارایی فتوسنتز را داشت. همچنین این رقم بر اساس شاخص های مقاومت به خشکی به عنوان رقم متحمل به خشکی شناسایی شد. رقم آرماویروسکی بالاترین روز تا گرده افشانی، روز تا رسیدگی و دوره پر شدن دانه را به خود اختصاص داد. بالاترین میزان آنزیم کاتالاز، پرولین و هدایت روزنه ای به ترتیب مربوط به ارقام اورفلور، سیرنا و لاکومکا و در بین ارقام مورد مطالعه رقم مستر بیشترین محتوای روغن دانه را داشت.
مریم خاص امیری ارگنه محمد اقبال قبادی
به منظور ارزیابی اثر تلقیح ریزوبیوم و سطوح مختلف کود نیتروژن برخصوصیات مرفوفیزیولوژیکی ارقام سویا آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی میزان کود نیتروژن ( از منبع اوره ) در 5 سطح 0، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار، فاکتور فرعی رقم سویا شامل ویلیامز و هابیت و فاکتور فرعی فرعی تلقیح باکتری ریزوبیوم در دو سطح تلقیح و بدون تلقیح بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر کود نیتروژن بر وزن خشک کل، عملکرد دانه، شاخص سطح برگ، شاخص کارایی فتوسنتز، هدایت روزنه ای، دمای سطح کانوپی، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه فرعی، غلظت نیتروژن و پروتئین کل موجود در ساقه، برگ و دانه سویا معنی دار بود. تیمار تلقیح بذر ، روی وزن خشک کل، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه فرعی، غلظت نیتروژن و پروتئین کل موجود در ساقه، برگ و دانه تاثیر معنی داری نشان داد. اثر متقابل کود نیتروژن و تلقیح روی وزن ساقه، ارتفاع بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد شاخه فرعی، غلظت نیتروژن و پروتئین موجود در ساقه، برگ و دانه و عملکرد دانه ارقام سویا اثر معنی دار داشت.. بیشترین عملکرد دانه در تیمار 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بدون تلقیح و یا 100کیلوگرم کود نیتروژن با تلقیح به دست آمد. تلقیح ریزوبیوم نسبت به عدم تلقیح میزان پروتئین کل موجود در دانه و برگ سویا را افزایش داد. رقم ویلیامز از نظر عملکرد، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، قطر و طول غلاف، میزان پروتئین کل دانه و ارتفاع بوته نسبت به رقم هابیت برتری نشان داد. همبستگی بین صفات مورد مطالعه نشان داد که بین عملکرد دانه با تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، قطر بذر، ارتفاع بوته، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، درصد نیتروژن و روغن دانه، هدایت روزنه ای، وزن خشک و سطح برگ رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت.
محمود حدیدی مختار قبادی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی محدودیت منبع و مخزن و همچنین انتقال مجدد مواد ذخیره ای و ارتباط آنها با عملکرد دانه بود. به این منظور، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در شرایط آبی و تنش خشکی پس از گرده افشانی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در طی فصل زراعی 90- 1389 روی 14 رقم تجاری گندم انجام گرفت. در هر دو شرایط آبی و تنش، تفاوت های ژنوتیپی در عملکرد و اجزای عملکرد و انتقال مجدد مشهود بود که در این میان رقم جدید گندم (پارسی) هم از نظر عملکرد و هم از نظر میزان انتقال مجدد مواد ذخیره ای ساقه از سایر ارقام برتر بود. رقم پارسی با 651 گرم در متر مربع، بالاترین عملکرد دانه را داشت و پس از آن رقم پیشگام با 612 گرم در متر مربع قرار گرفت. رقم شهریار نیز با 281 گرم در متر مربع کمترین عملکرد را دارا بود. تجزیه همبستگی نشان داد که در بین اجزای عملکرد، وزن هزار دانه بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه داشته است. همچنین مشخص شد که میزان انتقال مجدد در شرایط خشکی نسبت به شرایط آبیاری مقدار بیشتری را دارا بود. غلظت پرولین در شرایط خشکی (089/0) میکرو مول پرولین بر ماده خشک بیش از شرایط مساعد رطوبتی (063/0) به دست آمد. اعمال تنش خشکی پس از گرده افشانی، اثر معنی داری روی میزان کلروفیل a، b و کل نداشت. بررسی محدودیت منبع یا مخزن در ارقام از روش های رایج آن از جمله حذف سنبلچه ها به صورت مصنوعی (حذف 50% و 90% سنبلچه ها پس از گرده افشانی) و حذف برگ ها (حذف برگ های بوته در مرحله بوتینگ، حذف برگ های بوته در مرحله گرده افشانی و حذف برگ پرچم در مرحله گرده افشانی) در مقایسه با تیمار شاهد استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از حذف برگ ها، وزن دانه به صورت چشمگیری کاهش یافت و از طرف دیگر حذف سنبلچه ها سبب افزایش وزن دانه به میزان قابل ملاحظه ای شد که هر دو نتیجه، بیانگر محدودیت منبع در ارقام تجاری گندم در شرایط آب و هوایی کرمانشاه می باشد. بالاترین محدودیت منبع مربوط به رقم های شیراز و شهریار به ترتیب به مقدار 71/0 و 47/0 بود.این در حالی بود که هر دو رقم در شرایط شاهد از عملکرد دانه پایینی برخوردار بودند. این مطلب نشانگر وجود پتانسیل بالای این ارقام برای افزایش عملکرد در صورت برطرف شدن محدودیت منبع می-باشد.
مهدی شفیعی ابنوی مختار قبادی
به منظور بررسی اثر روش های مختلف پرایمینگ بر جوانه زنی و رشد اولیه دو رقم گندم نان با خصوصیات دیم (کراس البرز و سرداری) هشت آزمایش جداگانه در آزمایشگاه فیزیولوژی و مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی انجام گرفت. ابتدا شش ازمایش مجزا بر بذور ارقام یاد شده انجام گرفت در این آزمایش ها بذر ها با تیمارهای آب مقطر، نیترات پتاسیم (kno3)، جیبرلیک اسید (ga3)، سیتوکنین (ck)، سالیسیلیک اسید(sa) و پلی اتیلن گلایکول 6000 (peg) در غلظت های مختلف 50، 100، 150 و200 پی پی ام برای جیبرلیک اسید، سالیسیلیک اسید و سیتو کنین و غلظت های 1، 2، 3 و 4 درصد برای نیترات پتاسیم و غلظت 3/0- مگا پاسکال برای پلی اتیلن گلایکول به مدت 12، 18، 24 و30 ساعت تحت تیمار پرایمینگ قرار گرفتند. این آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چهار تکرار انجام گرفت. سپس آزمایش های جوانه زنی در تمام تیمار های بالا انجام شد و برخی از بهترین ترکیبات از لحاظ تیمار های غلظت و زمان برای آزمایش های گلدانی و مزرعه ای انتخاب شدند. تیمارهای نیترات پتاسیم در غلظت 1% و مدت زمان 24 ساعت پرایمینگ، جیبرلییک اسید در غلظت 50 پی پی ام ومدت زمان 24 ساعت پرایمینگ، سیتوکنین در غلظت 50 پی پی ام ومدت زمان 12 ساعت پرایمینگ و تیمار آب مقطردر 12 ساعت پرایمینگ انتخاب شدند. سپس طی دو آزمایش جداگانه اثر ترکیبات پرایمینگ انتخاب شده از آزمایش های شش گانه اولیه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، در اعماق مختلف کشت (5، 10 و 15 سانتی متر) در گلدان و مزرعه مورد بررسی قرارگرفت. بیشترین طول ساقه چه و ریشه چه، وزن خشک ساقه چه و ریشه چه و درصد جوانه زنی در هر دو رقم کراس البرز و سرداری در بذور پرایم شده با غلظت 50 پی پی ام جیبرلیک اسید به مدت 24 ساعت پرایمینگ، سیتوکنین به مدت 12 ساعت پرایمینگ، غلظت 1 درصد نیترات پتاسیم به مدت 24 ساعت و مدت زمان 12 ساعت پرایمینگ با آب مقطر مشاهده شد. همچنین نتایج نشان دادند که پرایمینگ بذر باعث بهبود پارامترهای جوانه زنی در اعماق مختلف کشت شد. به طورکلی تیمارهای پرایمینگ باعث بهبود برخی از پارامترهای جوانه زنی در آزمایشگاه، گلدان و مزرعه در هر دو رقم گندم مورد بررسی، گردید.
بهنوش رسایی محمد اقبال قبادی
تنش هایی مانند تنش خشکی و کمبود عناصر غذایی از عوامل اثر گذار بر کاهش عملکرد محصولات زراعی از جمله نخود می باشد. با توجه به اینکه کشت نخود در کشور اغلب بصورت دیم می باشد. بنابراین بکارگیری روش هایی برای کاهش اثرات منفی ناشی از محدودیت دسترسی به آب و عناصر غذایی دارای اهمیت ویژه میباشد. به این منظور آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال زراعی 90-1389 بصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. پلات های اصلی شامل یک دور آبیاری تکمیلی در ابتدای گلدهی و بدون آبیاری (دیم) بود. همچنین کاربرد و عدم کاربرد عوامل بیولوژیک ( ریزوبیوم، مایکوریزا و هیومیک اسید) بصورت فاکتوریل در پلاتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که استفاده از یک دور آبیاری تکمیلی در ابتدای گلدهی اثرات مثبتی بر برخی صفات فیزیولوژیک، عناصر غذایی، عملکرد و اجزا عملکرد نخود دارد. بطوری که گیاه در این شرایط از محتوی نسبی آب برگ، سطح برگ، میزان کلروفیل a، b و کل بیشتری نسبت به شرایط دیم برخوردار است در حالی که محتوی قند محلول کاهش یافت. همچنین آبیاری تکمیلی سبب افزایش میزان نیتروژن و فسفر ساقه، افزایش تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت شد. در بین کود های زیستی تلقیح با ریزوبیوم، افزایش محتوی کلروفیل a ، b و کل، کاربرد مایکوریزا، افزایش میزان فسفر ساقه و عملکرد دانه، و محلول پاشی با هیومیک اسید، افزایش محتوی قند محلول برگ، سطح برگ، محتوی نسبی آب برگ، میزان فسفر ساقه و بهبود عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت را در پی داشت. همچنین اثر متقابل آبیاری تکمیلی و محلول پاشی با هیومیک اسید باعث افزایش میزان فسفر ساقه، افزایش عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در نخود شد.
یگانه کوهی محمدآبادی غلامرضا محمدی
پرایمینگ در مرحله 6 تا 7 برگی وزن خشک را افزایش داد. شاخص های فیزیولوژیکی تجمع وزن خشک، شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و ارتفاع بوته در مرحله 6 تا 7 برگی تحت تأثیر عامل پرایمینگ قرار گرفتند. فاکتور تراکم بوته بر شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول در هر دو مرحله 6 تا 7 برگی و ظهور گل تاجی و برای تجـمع وزن خشک و دوام سطح برگ در مرحله ظهور گل تاجی معنی دار شد. همچنین زمان تا سبز شدن، زمان تا بسته شدن کانوپی، زمان تا ظهور گل تاجی و زمان تا رسیدگی تحت تأثیر تیمار پرایمینگ قرار گرفت. پرایمینگ با آب مقطر و hb-101 این مراحل فنولوژیک را جلو انداخت. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که با کاربرد پرایمینگ بذر و همچنین کاهش فاصله ردیف و افزایش تراکم کاشت می توان رشد علف های هرز را کاهش و عملکرد ذرت را افزایش داد.
زهرا جلیلی هوشنگ قمرنیا
چهار آزمایش لایسیمتری بر روی گیاه دارویی سیاهدانه هر یک در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در طول دو سال زراعی 1390- 1389 و 1391- 1390 انجام گرفت. در مجموع این آزمایشات، گیاه سیاهدانه در 27 لایسیمتر با قطر 4/0 متر که از خاک منطقه (خاک سیلتی- کلی) پر شده بود، کاشته شد. در آزمایش اول، دوم و سوم سه تیمار با سطح آب زیرزمینی 6/0 ، 8/0 و 1/1 متر و شوری 1، 2 و 4 دسی زیمنس بر متر اعمال شد. استفاده از آب زیرزمینی به عنوان بخشی از تبخیر و تعرق گیاه با استفاده از اندازه گیری های روزانه سطح آب درون ماریوت سیفون مشخص شد. نتایج آزمایشات نشان داد که در اثر تیمارهای مختلف شوری 1، 2 و 4 دسی زیمنس بر متر آب زیرزمینی با سطح 6/0، 8/0 و 1/1 متر مشارکت آب زیرزمینی به ترتیب (67 ، 55 ، 46) و (61 ، 50 ، 41) و (54 ، 43 ، 36) درصد نیازهای آبی گیاه می باشد. در آزمایش چهارم سه تیمار آب زیرزمینی با عمق 8/0 متر و شوری 1، 2 و 4 دسی زیمنس بر متر اعمال شد. نتایج نشان داد که برای شوری های 1، 2 و 4 دسی زیمنس بر متر به ترتیب متوسط مشارکت آب زیرزمینی 55 ، 50 و 43 درصد نیاز آبی گیاه بود. همچنین آزمایش دیگری به منظور بررسی تاثیر شوری آب آبیاری با کیفیت های 1 ، 2 ، 4 و 6 دسی زیمنس بر متر و تخمین آستانه تحمل گیاه دارویی سیاهدانه برای جلوگیری از کاهش عملکرد دانه و روغن در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام گرفت. متوسط نتایج نشان داد که آستانه تحمل گیاه برای موارد گفته شده در بالا در شوری 2 دسی زیمنس بر متر به ترتیب 5/18 و 5/20 می باشد. همچنین نتایج نشان داد که مقدار کاهش عملکرد دانه و روغن در تیمارهایی با شوری 2، 4 و 6 دسی زیمنس بر متر نسبت به تیمار شاهد (شوری 1 دسی زیمنس بر متر) به ترتیب (3 ، 12) و (58 ، 73) و (86 ، 96) درصد است. آزمایشی دیگری در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به منظور بررسی تاثیر رژیم های مختلف کم آبیاری بر روی گیاه سیاهدانه صورت گرفت. تیمارهای آزمایش شامل رژیم های 40، 60 ، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه بودند. نتایج نشان داد که کاهش عملکرد دانه و روغن در تیمارهای 40، 60 و 80 درصد نسبت به تیمار 100 درصد نیاز آبی گیاه به ترتیب (54 ، 70) و (85 ، 95) و (97 ، 5/99) درصد بود. سرانجام ضرایب معادله جذب آب پاراساد تصحیح شده و مدل تجربی جدیدی برای محاسبه جذب روزانه آب توسط گیاه دارویی سیاهدانه در حضور آب زیرزمینی با عمق 80 سانتیمتر ارائه شد.
رضا مرادی محمداقبال قبادی
چکیده کاشتهای پاییزه انتظاری نخود معمولاً در جهت حداکثر استفاده از بارشهای پاییزی و با توجه به پتانسیل بالای تولید نخود در این کشت ها، در کشورهایی مانند ایران که بارشهای بهاری مناسبی ندارند، انجام میگیرد، اما تداخل شدید علف های هرز، مهمترین مانع این تاریخهای کاشت است. به منظور بررسی واکنش عملکرد، اجزای عملکرد و میزان پروتئین دانه نخود رقم ilc482 به تداخل علفهای هرز تحت رژیمهای مختلف رطوبتی، آزمایشی بصورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. فاکتور رطوبتی شامل سه سطح (آبیاری کامل، یک مرحله آبیاری تکمیلی در ابتدای غلافدهی و بدون آبیاری) به عنوان فاکتور اصلی در نظر گرفته شد. فاکتور فرعی، وجین و تداخل علفهای هرز، طی 5 دوره وجین و 5 دوره تداخل بود که بصورت قرینه انجام گرفت و شامل وجین: در تمام طول دوره رشد، از 95 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 110 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 125 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد و تداخل: در تمام طول دوره رشد، از 95 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 110 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 125 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد، از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد بود، که به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. کاشت بصورت پاییزه انتظاری انجام گرفت و وجینها هر 15 روز یکبار به صورت دستی انجام شد. نتایج حاصل از انجام این آزمایش نشان داد که آبیاری کامل نخود، با تأثیر مثبت بر تعداد شاخههای جانبی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه باعث افزایش معنیدار عملکرد بیولوژیک و دانه گردید، در عین حال این افزایش سبب افزایش رویش علفهای هرز شد. در مقابل، آبیاری تکمیلی باعث تأمین نیاز آبی نخود در مراحل حساس رشد شد و تأثیر منفی کمتری بر طغیان علفهای هرز داشت. تیمار دیم نیز در اثر بروز تنش در مراحل حساس رشد گیاه و کاهش شاخص سطح برگ و با تأثیر کاهشی بر تعداد شاخههای جانبی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن صد دانه باعث کاهش معنیدار عملکرد بیولوژیک و دانه نخود شد. بر اساس نتایج این آزمایش، بیشترین میزان عملکرد دانه به ترتیب در تیمار آبیاری کامل، آبیاری تکمیلی و تیمار دیم مشاهده گردید. اثر دورههای مختلف وجین و عدم وجین علفهای هرز نیز بر عملکرد دانه و تمام صفات مربوط به اجزای آن معنی دار بود و بیشترین میزان عملکرد دانه بترتیب در: وجین در تمام طول دوره رشد و تداخل از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد حاصل شد. همچنین کمترین میزان عملکرد دانه بترتیب از: وجین از 140 روز پس از کاشت تا انتهای دوره رشد و تداخل در تمام طول دوره رشد بدست آمد. بنابراین، طبق نتایج حاصله از این آزمایش میتوان رژیم رطوبتی یک مرحله آبیاری تکمیلی در شروع غلافدهی نخود را به همراه مبارزه علیه علفهای هرز حداقل تا مرحله گلدهی نخود، جهت نیل به عملکرد مناسب در کشت پائیزه انتظاری در استان کرمانشاه پیشنهاد نمود.
فاطمه نوربخش محمداقبال قبادی
روش های کنترل علف های هرز و تراکم مطلوب بخصوص برای گیاهی مثل نخود که در ابتدا دارای رشد ضعیفی است از مسائل مهم مدیریت مزرعه به شمار می رود. بر این اساس این آزمایش با هدف ارزیابی اثر تراکم بوته و روش های مختلف کنترل علف های هرز بر عملکرد و اجزا عملکرد نخود رقم ilc482 و جمعیت و زیست توده علف های هرز در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی در سال زراعی 1391- 1390 اجرا گردید. آزمایش بصورت کرت های خرد شده با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار صورت گرفت. تیمارهای کنترل علف های هرز به صورت شیمیایی (با استفاده از سم لنتاگران و سوپرگالانت)، وجین دستی و عدم کنترل به عنوان کرت های اصلی و تراکم های بوته (10، 20، 30 و 40 بوته در متر مربع) به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج بدست آمده در بین روش های کنترل علف های هرز، عملکرد دانه در روش وجین دستی (9/1493 کیلو گرم در هکتار) نسبت به تیمارهای کنترل شیمیایی (5/765 کیلو گرم در هکتار) و عدم کنترل (4/525 کیلو گرم در هکتار) برتری داشت. تراکم 30 بوته در متر مربع در وجین دستی بیشترین عملکرد کل، عملکرد دانه، شاخص برداشت، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در بوته و درصد گیاه زراعی در کل زیست توده را به خود اختصاص داد. همچنین نتایج نشان داد که افزایش تراکم بوته با کاهش تعداد شاخه های فرعی در نخود همراه بود. در بین روش های کنترل علف های هرز بیشترین و کمترین تعداد شاخه فرعی به ترتیب به تیمارهای وجین دستی و کنترل شیمیایی اختصاص داشت. نتایج تجزیه واریانس داده های حاصل از وزن خشک علف های هرز حاکی از معنی دار بودن تأثیر تیمار تراکم بوته و روش کنترل بر وزن خشک علف های هرز بود. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر متقابل تیمارها در 60 روز بعد از کاشت روی غنای گونه ای علف های هرز معنی دار شد و بیشترین و کمترین غنای گونه ای به ترتیب مربوط به تیمار شاهد در شرایط عدم کنترل و تراکم 30 بوته در متر مربع در شرایط یک بار وجین دستی بود.
عبدالرضا احمدپور بهمن فرهادی
یکی از چالش های موجود در بخش کشاورزی مناطق خشک ازجمله ایران افزایش دادن تولیدمحصول به ازاء واحد حجم آب مصرفی است. کم آبیاری یکی از استراتژی های افزایش کارآیی مصرف می باشد. موفقیت استراتژی کم آبیاری تا حدود زیادی بستگی به شناسایی عوامل تأثیرگذار در رشد و نمو و نحوه پاسخ گیاه هدف به این عوامل دارد. کاربرد توابع ریاضی و مدل های شبیه سازی رشد گیاهان کمک زیادی برای نیل به این هدف می کنند. در این مطالعه از مدل های aqua crop و wofost برای شبیه سازی رشد محصول ذرت تحت مدیریت های کم-آبیاری استفاده شده است. مدل aquacrop توسط سازمان خوار و بار کشاورزی ملل متحد، با هدف شبیه سازی واکنش محصولات زراعی به مقدار آب مصرفی توسعه داده شده است. برای اجرای این مدل بایستی فایل های هواشناسی، خاکشناسی، گیاهی، آبیاری و مدیریت تهیه شود. مدل شبیه سازی رشد گیاهی wofost مدلی است که می تواند رشد گیاهان زراعی را در حالات پتانسیل، کمبود آب و کمبود مواد غذایی شبیه سازی نماید. برای شبیه سازی رشد گیاه توسط این مدل در حالت کم آبیاری، پارامترهای گیاهی، داده های روزانه هواشناسی و خصوصیات فیزیکی خاک مورد نیاز می باشد. پارامترهای گیاهی مدل های مذکور باید برای گیاهان و شرایط آب و هوایی مختلف واسنجی گردد. یکی از اهداف مطالعه کنونی واسنجی و اعتبارسنجی پارامترهای گیاهی ذرت دانه ای رقم سینگل-کراس 704 در منطقه کرمانشاه برای مدل های aqua crop و wofost می باشد. به این منظور یک آزمایش مزرعه ای با چهار تیمار آبیاری (120، 100، 80 و 60 درصد نیاز آبی واقعی) در سه تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا گردید. داده های مشاهداتی و اندازه گیری شده مزرعه ای برای آنالیز طرح کم آبیاری، اعتبار سنجی و واسنجی مجدد فایل گیاهی واسنجی شده از قبل مدل wofost و همچنین واسنجی فایل گیاهی مدل aqua crop مورد استفاده قرار گرفت. سپس عملکرد گیاه ذرت دانه ای تحت مدیریت های مختلف آبیاری برای شرایط آب و هوایی کرمانشاه با استفاده از مدل های واسنجی شده فوق و بر اساس میانگین طولانی مدت (35 ساله) پارامترهای هواشناسی کرمانشاه برآورد شد. طبق نتایج به-دست آمده مدل aquacrop عملکرد نهایی دانه و بیومس کل را برای گیاه ذرت دانه ای رقم سینگل کراس 704 تحت شرایط آب و هوایی کرمانشاه برای حالت آبیاری کامل این محصول به ترتیب 9344 و 24594 کیلوگرم در هکتار پیش بینی نمود، که بیشتر از ارقام 9116 و 24024 کیلوگرم در هکتار، پیش بینی شده توسط مدل wofost بود.
لقمان احمدی مختار قبادی
به منظور بررسی اثر کود آهن بر برخی خصوصیات کیفی، کمی، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی نخود زراعی و همچنین نحوهی کاربرد کودآهن (خاککاربرد و محلولپاشی) و نیز زمان استفاده در مراحل فنولوژیک مختلف گیاه، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در مزرعهی تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات (کرتهای یکبار خرد شده) در قالب طرح پایهی بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. شرایط آبیاری تکمیلی و تنش خشکی به عنوان فاکتور اصلی قرار گرفتند. زمان و نحوهی کاربرد کود آهن در هشت سطح شامل عدم کاربرد کود آهن (f1)، مصرف خاککاربرد کود آهن (f2)، محلولپاشی در مرحلهی شاخهدهی (f3)، محلولپاشی در مرحلهی گلدهی (f4)، محلولپاشی در مرحلهی غلافبندی (f5)، خاککاربرد + محلولپاشی در مرحلهی شاخهدهی (f6)، خاککاربرد + محلولپاشی در مرحلهی گلدهی (f7)، خاککاربرد + محلولپاشی در مرحلهی غلافبندی (f8)، به عنوان فاکتور فرعی قرار داده شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسهی میانگینها نشان داد که اثر فاکتور رژیم رطوبتی بر روی اکثر صفات مورد بررسی معنیدار بوده و تیمار آبیاری تکمیلی در اکثر صفات نسبت به تنش خشکی برتری نشان داد. فاکتور کود آهن بر صفات مهمی چون عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در غلاف، شاخص برداشت، میزان آهن دانه، درصد پروتئین، میزان سبزینگی، شاخص سطح برگ، فعالیت ویژهی آنزیم کاتالاز و فعالیت ویژهی آنزیم پراکسیداز اثر معنیداری داشت. تیمار f7 از نظر عملکرد دانه (1614 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد بیولوژیک (3683 کیلوگرم در هکتار)، درصد پروتئین دانه (7/27 درصد)، فعالیت ویژه آنزیم کاتالاز (2/346 واحد در میلیگرم پروتئین) و پراکسیداز (2/106 واحد در میلیگرم پروتئین) بیشترین مقادیر را به خود اختصاص داد. با این وجود، میزان آهن دانه (88/66 میلیگرم در کیلوگرم) در تیمار f8 بیشتر بود.
منصور میرزایی علی جلیلیان
کم آبیاری یک راهکار مدیریتی جهت افزایش کارآیی مصرف آب در بخش کشاورزی می باشد. برای تعیین مقدار بهـینه کم آبیاری بایستی واکنش گیاه نسبت به کم آبیـاری مطالعه گردد. یکی از روشهایی که برای این منظـور قابل اسـتفاده می باشد، استفاده از مدل های شبیه سازی رشد گیاه است. مدلwofost یکی از مدل های شبیه سازی رشد گیاهی می باشد که قادر است رشد گیاه را به صورت روزانه در حالت پتانسیل و کم آبیاری بر اساس خصوصیات گیاهی، شرایط آب و هوایی و خصوصیات خاک شبیه سـازی نماید. هدف از مطالعه کنونی برآورد میزان عملکرد محصول ذرت دانه ای در منطقه ماهیدشت در شرایط کم آبیـاری با استفاده از مدلwofost می باشـد. این مدل همانند سایر مـدل های شبیه سازی رشد گیـاهی نیاز به کالیبراسـیون پارامتـرهای گیاهی مـدل دارد. هر چند که پارامترهای گیاهی این مدل برای ذرت دانه ای در منطقه ی مورد مطالعه واسنجی شده بود، اما این پارامـترها نیاز به اعتبارسنجی نیز داشتند. برای اعتبارسنجی مدل واسنجی شده، یک آزمایش مزرعـه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار آبیاری (100، 80 و 60 درصد آبیاری کامل) و سه تکرار طراحی و اجرا گردید. نتایج اعتبارسنجی بیانگر این بود که مدل نیاز به کالیبراسیون مجدد دارد. در ضمن بر اساس نتایج طرح آزمایشی اجرا شده تفاوت بین عملکرد در تیمـارهای آبیاری در سطح 5 درصد معنی دار بود. با اسـتفاده از نتایج طرح اجرا شده فایل گیاهی مدل مورد واسنجی مجدد قرار گرفت. در ادامه سه سـناریوی کم آبیـاری بر اساس میانگین طولانی مدت داده های هواشناسی تعریف و با مدل کالیبره شده شبیه سازی گردید.
پرستو احمدی غلامرضا محمدی
دانه های روغنی بعد از غلات دومین منبع مهم تأمین انرژی مورد نیاز جوامع انسانی به شمار می روند. کنجاله حاصل از فرآیند صنعتی تولید روغن نیز به لحاظ سرشار بودن از پروتئین یکی از اقلام مهم تغذیه دام، طیور و آبزیان محسوب می گردد. سویا به عنوان یکی از مهمترین دانه های روغنی محسوب می شودکه به تنهایی حدود 60 درصد تولید دانه های روغنی را به خود اختصاص داده است. در این راستا به منظور بررسی اثر آرایش های مختلف کاشت ، اندازه بذر و کود آغازگر بر رشد و عملکرد سویا آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی کرمانشاه در سال زراعی 1391-1390 به اجرا در آمد. فاکتور اول، آرایش کاشت در سه سطح شامل آرایش کاشت با فاصله ردیف 50 و روی ردیف 5 سانتی متر، فاصله ردیف 25 و روی ردیف 10 سانتی متر و فاصله ردیف 25 و روی ردیف 10 سانتی متر به صورت زیگزاگی ، فاکتور دوم، اندازه بذر در دو سطح ریز و درشت و فاکتور سوم، کود آغازگر در در دو سطح شامل مصرف کود و عدم مصرف کود بود. نتایج نشان داد که اثر آرایش کاشت بر تمامی صفات شامل عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، وزن صد دانه، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، درصد پروتئین دانه، درصد روغن دانه، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول، سطح ویژه برگ، شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته، بیوماس علف هرز، درصد نور میانه کانوپی، درصد نور کف کانوپی، کلروفیل کل، کلروفیل a و کلروفیلb معنی دار شده است. اثر اندازه بذر نیز بر تمامی صفات اندازه گیری شده به جزء کلروفیلb معنی دار شده است. همچنین اثر کود آغازگر بر تمامی صفات مورد بررسی به جزء سرعت رشد نسبی و سطح ویژه برگ معنی دار بود. نتایج نشان داد که ترکیب تیماری آرایش کاشت 10-25، بذر درشت و مصرف کود آغازگر، بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد. اثر متقابل آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی و بذر درشت بیشترین درصد پروتئین را نشان داد. تیمار آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی و مصرف کود آغازگر دارای درصد پروتئین بیشتر و همچنین تیمار بذر درشت و مصرف کود درصد پروتئین بیشتری نشان داد. اثرات آرایش کاشت 10-25، بذر درشت و مصرف کود درصد روغن بالاتری را نشان دادند. بیشترین مقدار شاخص سطح برگ به آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی، بذر درشت و مصرف کود اختصاص داشت. آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی، بذر درشت و مصرف کود سرعت رشد محصول را افزایش دادند. کمترین مقدار سطح ویژه برگ به تیمار دارای بذر درشت و مصرف کود اختصاص داشت و آرایش 10-25 سطح ویژه کمتری داشت. اثر متقابل آرایش کاشت 10-25 زیگزاگی، بذر درشت و مصرف کود آغازگر در صفت کلروفیل کل برگ دارای بیشترین میزان بود. بیشترین ارتفاع بوته مربوط به آرایش کاشت 5-50، بذر درشت و مصرف کود بود.
مهشید مرادین محسن سعیدی
این تحقیق به منظور بررسی روش های مختلف پرایمینگ بذر (هیدروپرایمینگ و پرایم با ترکیبات مختلف سیلیکون) بر بهبود مقاومت نخود زراعی (cicer arietinum l.) به شوری در سال 92-91 در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در دو مرحله انجام شد. پرایمینگ بذرهای نخود با سیلیکون(sio2) در غلظت های مختلف و آب مقطر (هیدروپرایمینگ) انجام گرفت. طرح آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در آزمایش گلدانی و به صورت هیدروپونیک بود. عامل ها شامل پرایمینگ و تنش شوری (با استفاده از کلرید سدیم) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر تنش و پرایم بر صفات طول ریشه و ساقه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و وزن خشک کل گیاه نخود بسیار معنی دار بود. همچنین اثر متقابل این دو فاکتور (شوری و پرایم) برای صفات طول ریشه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و همچنین وزن خشک کل اختلاف معنی داری داشت. با افزایش تنش شوری میزان طول ریشه، ارتفاع گیاه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و همچنین وزن خشک کل کاهش یافت. اثر پرایم، شوری و اثر متقابل آن بر کلروفیل b، کاروتنوئید ، قند محلول ریشه، قند محلول ساقه، آنزیم های sod و pod، میزان پتاسیم و سدیم و همچنین نسبت+k+/na معنی دار بود. ولی اثر تنش شوری بر میزان کلروفیل a معنی دار نبود. به طور کلی با افزایش تنش شوری میزان رنگیزه های فتوسنتزی کاهش یافت. تیمارهای 20r1، 60r2، نانو در همه غلظت ها، 40fem، 20fea و 60fea از نظر همه رنگیزه های فتوسنتزی با افزایش سطوح شوری با افزایش روبرو بودند. وجود همبستگی معنی دار بین میزان کلروفیل a و b با وزن خشک ساقه (*67/0)، نشان دهنده نقش رنگدانه های کلروفیل در انجام فتوسنتز و تولید ماده خشک و افزایش وزن خشک اندام هوایی می باشد. تنش شوری سبب افزایش فعالیت آنزیم ها آنتی اکسیدان و همچنین افزایش میزان سدیم در اندام های هوای گیاه نخود شد. با افزایش سطح شوری از صفر به 50 میلی مول، میزان پتاسیم با کاهش مواجه شد. این در حالی بود که با افزایش شوری به 100 میلی مول کاهش محسوسی در میزان پتاسیم مشاهده نشد. در این آزمایش میانگین نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی با افزایش شوری به طور معنی داری کاهش یافت. در سطح شوری 100 میلی مول، به جز پرایم های r2 در غلظت های 40 و 60، بالک 60 و نانو 60 که نسبت+ k+/na کمتری از شاهد داشتند. بقیه پرایم ها، با افزایش در نسبت پتاسیم به سدیم باعث افزایش توان مقابله گیاه با تنش شوری شده است و می توان از این پرایم ها به عنوان پیش تیمار موثر در شرایط تنش شوری استفاده نمود.
مریم اسمعیلی بهمن فرهادی بانسوله
طبق پیش¬بینی بیشتر مدل های تغییراقلیم آب و هوا در آینده گرم تر خواهد شد. با افزایش دمای هوا دوره رشد، نیاز آبی و عملکرد محصولات کشاورزی می تواند تغییر کند. ضمنا در کشورهایی مانند ایران که آب برای کشاورزی کمبود دارد، کم آبیاری شیوه ای معمول است. هدف از این مطالعه پیش بینی عملکرد محصول سویا تحت شرایط تنش آبی و سناریوهای تغییر اقلیم می باشد. برای این منظور ترکیب مدل aquacrop و مدل های تغییر اقلیمی مورد استفاده قرار گرفته است. مدل aquacrop رشد محصولات کشاورزی را بر اساس شرایط آب و هوایی ، خصوصیات خاک، آبیاری و شرایط اولیه شبیه سازی می نماید. در این مطالعه فایل گیاهی مدل aquacrop برای محصول سویا در منطقه کرمانشاه کالیبره شده است. علاوه بر این از نرم افزار lars-wg برای پیش بینی آمار هواشناسی دردوره آتی (2030- 2010) استفاده شد. یک آزمایش مزرعه ای برای واسنجی کردن پارامترهای گیاهی مدل aquacrop طراحی و اجرا شد. این آزمایش مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار و چهار تیمار در مزرعه پژوهشی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 1391 انجام شد. تیمارهای آبیاری شامل چهار سطح آبیاری: 20٪ بیش آبیاری (t4)، آبیاری کامل (t3) ، 20٪ کم آبیاری (t2) و 40٪ کم آبیاری (t1) بودند. ویژگی های بررسی شده در این مطالعه شامل عملکرد محصول از نظر دانه، زیست توده، ساقه، غلاف، درصد پروتئین دانه، درصد چربی و شاخص بهره وری آب می باشد. پارامترهای گیاهی مدل aquacrop با تغییر دستی پارامترهای گیاهی و مقایسه ویژگی های اندازه گیری و شبیه سازی شده گیاهی واسنجی شد. ضمنا داده های جمع آوری شده در مزرعه برای تجزیه و تحلیل اثر کم آبیاری بر کمیت و کیفیت عملکرد محصول نیزاستفاده شد. بیشترین و کمترین عملکرد دانه به میزان 1940 و 1084 کیلوگرم در هکتار به ترتیب در تیمارهای 20٪ ) t4 بیش آبیاری) و t1 ( 40٪کم آبیاری) اندازه گیری شد. با کاهش عمق آبیاری درصد پروتئین دانه افزایش و درصد چربی دانه کاهش یافت. با توجه به کاهش همزمان در عملکرد و درصد چربی دانه، کاهش تولید چربی (روغن) در شرایط تنش آب شدید بود. عملکرد محصول از نظر چربی به ترتیب در تیمارهای t2 ( 20 درصد کم آبیاری) و t1 (40 درصد کم آبیاری) در مقایسه با t3 (شاهد) به ترتیب 26.2 و 50.1٪ کاهش یافته بود. علاوه بر این نتایج نشان داد که شاخص بهره وری آب از لحاظ دانه، زیست توده و پروتئین افزایش یافته است در حالی که از نظر عملکرد چربی کاهش یافته است. در این مطالعه ایستگاه های هواشناسی کرمانشاه، سرپل¬ذهاب و روانسر به عنوان نمایندگان اقلیمهای مختلف موجود در استان کرمانشاه در نظر گرفته شد. پارامترهای هواشناسی برای این سه ایستگاه هواشناسی در شرایط تغییر اقلیم برای دوره آتی (2030 - 2010) بر اساس مدل اقلیمی hadcm3 و سناریوهای a1b، a2 و b1 پیش بینی شد. نرم افزار lars-wg برای ریزمقیاس سازی داده های هواشناسی مورد استفاده قرار گرفت. رشد سویا با استفاده از مدل aquacrop کالیبره شده بر اساس آمار هواشناسی پیش بینی شده در آینده تحت سه سناریو اقلیمی و در چهار تاریخ کاشت مختلف شبیه سازی شد. نتایج شبیه سازی نشان داد که عملکرد محصول تحت کلیه سناریوهای تغییر اقلیم و در هر سه ایستگاه هواشناسی کاهش می یابد.
پروین بیات مختار قبادی
کیفیت زراعی بذر از عوامل موثر بر روی پوشش مناسب و به موقع مزرعه و در نهایت عملکرد گیاهان زراعی می باشد. بذور از نظر درصد جوانه زنی در آزمایشگاه و درصد سبز شدن در مزرعه واکنش های متفاوتی را نشان می دهند. این بررسی به منظور تعیین مناسب ترین آزمون ارزیابی بنیه بذر و گیاهچه در آزمایشگاه جهت پیش بینی درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه در مزرعه انجام گرفت. بنابراین سیزده توده بذر مختلف از دو تیپ کابلی و دسی برای آزمایش انتخاب شدند. در آزمایشگاه آزمون های جوانه زنی استاندارد، آزمون تنش اسمزی، آزمون سرما، آزمون هدایت الکتریکی، آزمون درصد آبنوشی، آزمون درصد تراوش پتاسیم، آزمون خرده آجر، آزمون پیری تسریع شده در سه دمای،41،43،45 درجه سانتی گراد و به مدت زمان 48، 72، 96، 120، 144 ساعت و آزمون پیری تسریع شده با نمک اشباع (دمای 43 درجه سانتی گراد و به مدت 96 ساعت) انجام شدند. در این آزمون ها شاخص های مرتبط با بنیه بذر و گیاهچه نظیر درصد جوانه زنی نهایی، درصد گیاهچه قوی، درصد گیاهچه ضعیف، درصد گیاهچه غیرنرمال، سرعت جوانه زنی، متوسط زمان لازم برای جوانه زنی، میانگین سرعت جوانه زنی روزانه، سرعت جوانه زنی روزانه، ضریب سرعت جوانه زنی، درصد بذر زنده، درصد بذر جوانه نزده، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، وزن خشک ریشه چه، ضریب آلومتریک، شاخص بنیه گیاهچه، مقدار استفاده از ذخایر بذر، کارایی استفاده از ذخایر بذر و کسر ذخایر مصرف شده اندازه گیری شدند. در مزرعه سیزده توده بذر فوق نیز کشت شدند و درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه واریانس صفات مورد مطالعه در آزمایشگاه و درصد سبز و سرعت سبز شدن گیاهچه در مزرعه مشخص گردید توده های بذر مختلف نخود در شرایط آزمون های بنیه بذر تفاوت معنی دار با هم داشتند. مقایسه توده های بذر قدیمی و جدید نشان داد که توده بذرهای جدید ارقام مختلف از نظر شاخص های مورد بررسی در آزمون های بنیه بذر و صفات مزرعه ای نسبت به توده های بذر قدیمی برتری داشتند که بیانگر کیفیت و بنیه بذر بالاتر آن ها بود. در این میان، ارقام تیپ دسی از نظر شاخص های مورد بررسی در آزمون های بنیه بذر نسبت به تیپ کابلی برتری نشان دادند که بیانگر کیفیت و بنیه بذر بیشتر تیپ دسی می باشد. در این مطالعه همبستگی مثبت و معنی داری بین نتایج آزمون های بنیه بذر با درصد و سرعت سبز شدن در مزرعه وجود داشت. در بین آزمون های بنیه بذر،درصد جوانه زنی نهایی و درصد گیاهچه قوی در آزمون جوانه زنی استاندارد، وزن خشک ساقه چه در آزمون پیری تسریع شده (دمای 43 درجه سانتی گراد و به مدت های 48 و 72 ساعت و درصد گیاهچه نرمال خارج شده در آزمون خرده آجر با درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه در مزرعه برآورد نزدیک تری داشتند. در نتیجه چنین به نظر می رسد که این آزمون های آزمایشگاهی از قابلیت بالایی برای پیش بینی میزان سبز شدن گیاهچه توده های بذر مورد مطالعه برخوردار بوده و به عنوان آزمون های ارزیابی بنیه بذر گیاهچه نخود قابل توصیه اند. کلمات کلیدی: نخود، آزمون بذر، قدرت بذر، جوانه زنی، سبز شدن، مزرعه
مریم کهزادی محمداقبال قبادی
ارقام گندم در برابر تنش ماندابی عکس العمل¬های متفاوتی از خود نشان می¬دهند. از این رو، به منظور بررسی اثر تنش ماندابی بر عملکرد و اجزای عملکرد و ارزیابی برخی شاخص¬های رشدی و فیزیولوژیکی و میزان حساسیت ژنوتیپ¬های مختلف گندم نان به شرایط ماندابی در مرحله پنجه¬دهی آزمایشی در سال زراعی 92-1391 درمزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل تنش ماندابی (در دو سطح ماندابی و بدون ماندابی) در کرت-های اصلی و ارقام مختلف گندم (پانزده رقم) درکرت¬های فرعی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها نشان داد که ژنوتیپ¬های مختلف گندم از نظر صفات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی مورد بررسی در هر دو شرایط دارای اختلاف معنی¬دار و متفاوتی بودند. بطوریکه بیشترین عملکرد دانه مربوط به رقم ارگ در شرایط بدون تنش ماندابی با مقدار 2/883 گرم در متر مربع و کمترین مقدار آن مربوط به رقم پیشگام با مقدار 1/317 گرم در متر مربع در شرایط بدون تنش ماندابی بدست آمد. همچنین بیشترین مقدار قندهای محلول ساقه در شرایط تنش مربوط به رقم مهدوی و در شرایط بدون تنش مربوط به ارقام امید، شهریار و قدس بود. کمترین مقدار مربوط به رقم امید در شرایط ماندابی و در شرایط بدون تنش مربوط به رقم ارگ بود. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که صفات عملکرد در شرایط بدون تنش، میانگین بهره وری و شاخص تحمل به تنش و میانگین هندسی بهره وری همبستگی مثبت و بسیار معنی داری با عملکرد در شرایط تنش داشتند. به طور کلی تنش ماندابی از طریق کاهش تعداد سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد ماده خشک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد کلش و قطر ساقه باعث کاهش عملکرد شد.
قباد محمدپور محمداقبال قبادی
به منظور بررسی اثر کودهای نیتروژنه بیولوژیک و صنعتی بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم بیوه نیج، آزمایشی به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در روستای طلسم شهرستان دالاهو استان کرمانشاه در سال زراعی 1392-1391 انجام شد. فاکتورها شامل چهار سطح کود نیتروژن (50 درصد کود پایه، 100 درصد کود پایه، 150 درصد کود پایه و شاهد) با کود پایه 30 کیلوگرم در هکتار از منبع کود اوره به عنوان کرت اصلی و چهار سطح کود زیستی ازتو بارور- 1 (نصف کود پایه، کود پایه، 5/1 برابر کود پایه و شاهد) بصورت تلقیح بذری با کود پایه 100 گرم در هکتار به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر تیمارها بر عملکرد ماده خشک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، درصد پروتئین دانه، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در شاخه فرعی، تعداد و وزن دانه در شاخه فرعی معنی دار بود. همچنین نتایج نشان دهنده تاثیر معنی دار بر سطح برگ و وزن خشک بوته در مرحله ابتدای گلدهی بود. بیشترین عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه در تیمار نصف کود نیتروژنه+کود پایه ازتو بارور به ترتیب با 6730 و 1089 کیلو گرم در هکتار و کمترین مربوط به تیمار شاهد به ترتیب با 2420 و 472 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. بالاترین شاخص برداشت (96/29 درصد) در تیمار یک و نیم برابر کود پایه ازتو بارور + یک ونیم برابر نیتروژن وکمترین (20/23 درصد) آن درتیمار کود پایه نیتروژن+ یک ونیم برابر ازتوبارور مشاهده شد. بیشترین وزن صد دانه (95/46 گرم) در تیمار نصف کود نیتروژنه + 5/1 برابر ازتو بارور وکمترین آن (53/22 گرم) مربوط به 5/1 برابر نیتروژن + عدم تلقیح ازتو بارور بود. همچنین بیشترین (12/26 درصد) و کمترین (7/22 درصد) محتوی پروتئین دانه درتیمارهای نصف کود نیتروژنه + 5/1 برابر ازتو بارور و شاهد بدست آمد. بیشترین تعداد شاخه فرعی (6/5 شاخه) در تیمار نصف کود نیتروژنه +کود پایه ازتو بارور و کمترین آن (8/1 شاخه) در شاهد بدست آمد. بیشترین تعداد دانه در شاخه فرعی (9/9 دانه) متعلق به نصف کود نیتروژنه +کودپایه ازتو بارور وکمترین آن (7/4 دانه) در تیمار کود پایه نیتروژن+ یک و نیم برابر ازتوبارور بدست آمد. بیشترین و کمترین وزن دانه در شاخه فرعی 88/3 و 25/1 گرم به ترتیب در تیمارهای نصف کود نیتروژنه +کودپایه ازتو بارور و 5/1 برابر کود نیتروژن+ عدم مصرف ازتو بارور مشاهده شد. بیشترین و کمترین سطح برگ در مرحله ابتدای شروع گلدهی به ترتیب با 5/827 و 5/287 سانتیمتر مربع مربوط به 5/1 برابر ازوتوبارور + نصف کود پایه نیتروژن و نصف کود پایه نیتروژن + عدم تلقیح با ازتوبارور بود. بیشترین وزن خشک برگ (93/17گرم) برای بدون مصرف نیتروژن + ازتوبارور پایه و کمترین آن (53/5 گرم) مربوط به شاهد بود. نتایج حاصله موید این نکته بود که استفاده از کود زیستی باعث کاهش مصرف کودهای شیمیایی و اثر مثبت بر عملکرد و اجزای آن نخود درشرایط دیم شده است.
لیدا یاری کامرانی محمداقبال قبادی
مطالعه تأثیر شدت های مختلف نور بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی نخود همانندسایرگیاهان زراعی، ازاهمیت فراوانی برخوردار است. از این رو، به منظور بررسی اثرسایه اندازی بر رشدرویشی وزایشی نخود و همچنین اثر شدت های مختلف نور برعملکرد واجزای عملکرد، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 درمزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل سایه اندازی درمراحل مختلف رشد (مرحله رویشی، مرحله زایشی وکل دوره) و شدت سایه اندازی (شاهد، 25، 50، 75 و 100 درصد سایه اندازی) بود. نتایج نشان داد که شدت سایه اندازی در مراحل رشد مختلف، تأثیر معنی داری بر عملکرد و اجزای آن، کلروفیل، تسهیم مواد، سطح برگ و انتقال مجدد مواد فتوسنتزی داشت و تیمارها از نظر این صفات دارای اختلاف معنی داری بودند. سایه اندازی بترتیب در کل دوره رشد، مرحله زایشی و مرحله رویشی دارای بیشترین تأثیر بر عملکرد دانه، وزن صد دانه، تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود. افت عملکرد ماده خشک کل در شدت های نور 75، 50، 25 و سایه کامل در کل دوره رشد بترتیب 87/0، 73/3، 53/1 و92/3 درصد نسبت به نور کامل بود. این مقادیر برای عملکرد دانه بترتیب95/2، 80/8، 59/9 و 100 درصد نسبت به نور کامل بودند.
یونس کرم زاده مختار قبادی
به منظور مطالعه اثر تاریخ کاشت پاییزه و بهاره و آبیاری تکمیلی بر صفات مورفوفیزیولوژیک ارقام نخود زراعی و نیز بررسی محدودیت منبع و مخزن در آنها، پژوهشی در سال زراعی 1392- 1391 به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعهی پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. عامل اصلی شرایط مختلف رطوبتی (آبیاری تکمیلی و دیم) و عامل فرعی آن رقم های نخود رایج در منطقه کرمانشاه (هاشم، آزاد، آرمان، ilc-482، بیونیج، سیاه و پیروز) بودند. نتایج تجزیه واریانس حاکی از آن بود که هم در شرایط کاشت بهاره و هم کاشت پاییزه، اثر تیمار رطوبتی و اثر رقم (بجز برای صفت میزان انتقال مجدد مواد ذخیرهای در پرکردن دانه در شرایط بهاره) بر تمام صفات مورد مطالعه معنیدار بود. مقایسه میانگین نشان داد که در تاریخ کاشت بهاره، رقمهایilc-482 و بیونیج به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد دانه را در شرایط آبیاری تکمیلی داشتند. در شرایط دیم بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب از رقمهای پیروز و آزاد بدست آمد. اثر متقابل تیمار رطوبتی× رقم در کاشت پاییزه برای عملکرد دانه معنیدار نبود. در این شرایط رقم آرمان بیشترین و رقم ilc-482 کمترین عملکرد دانه را دارا بودند. هم در شرایط آبیاری تکمیلی و هم در شرایط دیم، کشت بهاره نخود باعث کاهش قابل توجه در صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در بوته و شاخص برداشت نسبت به کاشت پاییزه گردید. در هر دو تاریخ کاشت، در شرایط دیم میانگین تمامی صفات مورد مطالعه کاهش یافت اما سهم انتقال مجدد مواد ذخیرهای در پر کردن دانه و میزان محدودیت منبع در عملکرد دانه در اثر تنش خشکی افزایش چشمگیری نشان دادند.
هدی بربستگان سعید جلالی هنرمند
این آزمایش در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه با هدف بررسی اثر ریزگردها بر کارایی مهمترین علف کش های مورد مصرف در کشت ذرت و یافتن راه حل های ممکنه جهت رفع اثرات ریزگردها بر کارایی علف کش ها و نیز تأثیر ریزگردها بر عملکرد و اجزای آن، سرعت فتوسنتز، دمای برگ، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای، غلظت co2 اتاقک روزنه، فلورسانس کلروفیل و کارایی مصرف آب فیزیولوژیک ذرت انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل کاربرد علف کش های نیکوسولفورون، فورامسولفورون و مخلوط علف کشی تو فور دی+ام سی پی آ، مصرف مواد افزودنی شامل سولفات آمونیوم، سولفات آمونیوم + maisoil و شستشو و عدم شستشوی سطح شاخساره ذرت و علف های هرز بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. نتایج این مطالعه نشان دادند که سرعت فتوسنتز، هدایت روزنه ای، غلظت co2 اتاقک روزنه، کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ii و شاخص زنده مانی برگ ها در حضور ریزگردها کاهش یافتند و دمای برگ وکارایی مصرف آب فیزیولوژیک در حضور ریزگردها افزایش یافتند.همچنین حضور ریزگردها سبب کاهش عملکرد ذرت و تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در ردیف و قطر بلال و کارایی علف کشها شد.
پاشا مرادی مختار قبادی
بررسی محدودیت منبع و مخزن، انتقال مجدد مواد ذخیره ای و میزان فتوسنتز جاری اندام های مختلف در ارقام جو و ارتباط آنها با عملکرد دانه از اهمیت زیادی برخوردار است. به این منظور آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در شرایط نرمال رطوبتی در مزرعه آموزشی مجتمع آموزشی جهاد کشاورزی ماهیدشت (کرمانشاه) در سال زراعی 92-1391 بر روی 10 رقم و لاین جو اجرا گردید، در این آزمایش نتایج نشان داد که تفاوت های ژنوتیپی در عملکرد و اجزای عملکرد، انتقال مجدد مواد ذخیره ای و میزان فتوسنتز جاری اندام های جو وجود دارد که در این میان رقم نصرت با 84/8 تن بالاترین و لاین mb-88-5 با عملکرد 35/6 تن در هکتار پائین ترین عملکرد را داشتند.
کاظم عزتی محسن سعیدی
به منظور بررسی اثر روش های مختلف پیش تیمار بذر بر خصوصیات جوانه زنی، رشد، عملکرد و شاخص های عملکردی گیاه دارویی مرزه، دو آزمایش در سال زراعی 93-92 در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی و مزرعه پژوهشی- آموزشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به ترتیب به صورت طرح کاملاً تصادفی و بلوک های کامل تصادفی هر کدام در چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل خراش دهی با ماسه، تیمار با الکل 70 درصد، تیمار با اسید سولفوریک رقیق، تیمار با امواج فراصوت با قدرت khz28 در سه سطح (5 ، 10، 15 دقیقه)، تیمار با امواج فراصوت با قدرت khz50 در سه سطح (5 ، 10، 15 دقیقه)، پرایم با سیلیس در سه سطح (5/0، 1و 5/1 میلی مولار)، پرایم با سالیسیلیک اسید (در سه سطح 5/0، 1و 5/1 میلی مولار)، هیدروپرایم و شاهد (عدم پیش تیمار) بودند.
آزاده خلدی رضایی هوشنگ قمرنیا
در این پژوهش در ابتدا سعی در تعیین نیاز آبی و ضرایب گیاهی منفرد و دوگانه گیاه عدس در منطقه ای با اقلیم نیمه خشک با استفاده از لایسیمتر زهکش دار بود. سپس به بررسی اثر آبیاری تکمیلی و اعمال سطوح ایستابی کم عمق 60، 80 و 110 سانتی¬متر (آبیاری زیرزمینی) برتأمین نیاز آبی، کارایی مصرف آب و عملکرد اجزای محصول ژنوتیپ های عدس (کیمیا، ill6037 و قزوین) پرداخته شد. همچنین در این پژوهش حساسیت رقم¬های عدس به تنش خشکی در حالت دیم کامل، در دو سال زراعی 92- 91 و 93- 92 مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش در ایستگاه تحقیقاتی گروه مهندسی آب دانشگاه رازی و با بهره گیری از لایسیمترهای موجود که حتی الامکان تمامی شرایط کشت مزرعه برای آنها اعمال گردید و با خاک سیلتی رسی پر شده بودند، انجام گرفت. براساس اهداف مدنظر، تحقیق در قالب سه آزمایش (a، b و c) دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفت. آزمایش های a و c به صورت فاکتوریل 2 عامله و بر پایه طرح کاملأ تصادفی و آزمایش b به صورت طرح بلوک کامل تصادفی پیاده شد. نیاز آبی عدس در دو سال تکرار آزمایش به ترتیب 7/368 و 6/455 میلی¬متر اندازه¬گیری شد و متوسط ضریب گیاهی منفرد، ضریب گیاهی پایه و ضریب گیاهی دوگانه در مراحل اولیه، توسعه، میانی و پایانی برای گیاه عدس در دو سال اجرای آزمایش، به ترتیب برابر (412/0، 797/0، 156/1، 490/0)، (237/0، 646/0، 056/1، 450/0) و (825/0، 953/0، 097/1، 467/0) به دست آمد. آزمایش a اثر اعمال چهار سطح آبیاری تکمیلی اعم از آبیاری در زمان گل¬دهی، غلاف¬دهی، دانه¬دهی و یک حالت بدون انجام آبیاری تکمیلی بر روی سه رقم عدس که در سه تکرار انجام گرفت، بررسی شد. در هر دو سال اجرای آزمایش، بیشترین عملکرد دانه مربوط به رقم کیمیا در تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله دانه¬دهی بود که به ترتیب برای سال¬های اول و دوم، 3/122 و 1/104 گرم در متر مربع به دست آمد. از لحاظ کارایی مصرف آب نیز در هر دو سال اجرای آزمایش بین تیمارهای مختلف، در سطح احتمال 1% اختلاف معنی¬داری مشاهده شد. آزمایش b به صورت دیم مطلق اجرا گردید. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که به طور متوسط در هر دوسال اجرای آزمایش، بیشترین عملکرد دانه مربوط به رقم کیمیا به ترتیب با مقادیر 62/32 و 93/32 گرم در متر مربع برای سال های اول و دوم وکمترین عملکرد دانه هم مربوط به رقم قزوین بود که به ترتیب برای سال های اول و دوم 22/21 و 501/6 گرم در متر مربع به دست آمد. بنابراین رقم قزوین بیشتر از دو رقم دیگر تحت تأثیر منفی تنش خشکی قرار گرفت. آزمایش c اثر اعمال سه تیمار سطح ایستابی 60، 80 و 110 سانتی¬متر بر دو رقم عدس بود که در سه تکرار انجام گرفت. مطابق نتایج به دست آمده، در هر دو سال اجرای آزمایش، عمق 60 سانتی¬متر بیشترین مصرف از آب زیرزمینی و عمق 110 سانتی¬متر کمترین مصرف از آب زیرزمینی را داشت، به طوری که متوسط مشارکت آب زیرزمینی برای اعماق 60، 80 و 110 سانتی متر به ترتیب 76/53%، 50/36%، 23/15% به دست آمد. همچنین بیشترین کارایی مصرف آب زیرزمینی بر اساس عملکرد دانه در سال¬های اول و دوم به ترتیب برای ارقام ill6037 و کیمیا در عمق 110 سانتی¬متر و کمترین کارایی مصرف آب مربوط به رقم ill6037 در اعماق 60 و 80 سانتی متر، به ترتیب برای سال های اول و دوم بوده است.
مختار قبادی علی کاشانی
به منظور مطالعه روند پنجه زنی و ارتباط آن با عملکرد و اجزاء عملکرد و همچنین بررسی سودمندی پنجه زنی در شرایط خوزستان، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 1376-77 در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی اهواز انجام شد. در این آزمایش ، دو فاکتور رقم در چهار سطح (فلات ، اترک ، ویناک و مارون) و تراکم بوته در پنج سطح (200، 300، 400، 500 و 600 بوته در مترمربع) بکار رفت . براساس نتایج آزمایش اثرات رقم و تراکم بوته در واحد سطح بر ضریب تولید پنجه معنی دار بود (1 درصد) ولی اثر متقابل آن معنی دار نشد و ضریب تولید پنجه رقمهای فلات ، اترک ، ویناک و مارون به ترتیب 2/798، 2/740، 2/20 و 0/620 بدست آمد. همچنین با افزایش تراکم بوته در واحد سطح ضریب تولید پنجه کاهش یافت . اثر رقم و تراکم بوته و اثر متقابل آنها بر روی ضریب تولید پنجه بارور نیز معنی دار شد و رقمهای فلات و اترک به ترتیب با 0/759 و 0/740 پنجه بارور در سطح بالاتری نسبت به ویناک و مارون (بترتیب با 0/673 و 0/334 پنجه بارور در بوته) قرار گرفتند. اثر رقم بر روی ارتفاع بوته، عملکرد کل، دانه، کاه و شاخص برداشت معنی دار شد (1 درصد). اثر تراکم نیز بر روی این صفات (به استثنای عملکرد کاه) معنی دار شد ولی اثر متقابل آنها معنی دار نشد. رقم اترک با 5728/7 و مارون با 4315/5 کیلوگرم در هکتار به ترتیب دارای بیشترین و کمترین عملکرد دانه بودند. همچنین با افزایش تراکم بوته، عملکرد کل افزایش یافت ، اما تفاوت بین 500 و 600 بوته در مترمربع معنی دار نشد. بیشترین عملکرد دانه در رقمهای فلات و اترک در تراکم 500 بوته و در رقمهای ویناک و مارون در تراکم 600 بوته حاصل گردید. در اجزاء عملکرد نیز مشخص شد که اثرات رقم و تراکم بوته بر روی تعداد سنبله در مترمربع، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه معنی دار (1 درصد) بود ولی فقط اثر متفابل تعداد سنبله در مترمربع و وزن هزار دانه معنی دار شدند و بیشترین تعداد سنبله در مترمربع در رقم ویناک ، بیشترین سنبلچه در سنبله و تعداد در سنبله در رقم اترک و بیشترین وزن هزار دانه مربوط به مارون بود. همبستگی بین صفات مختلف نیز نشان داد که شاخص برداشت ، تعداد سنبله در واحد سطح بیوماس و تعداد دانه در سنبله به ترتیب بیشترین همبستگی معنی دار را با عملکرد دانه داشته اند ولی وزن هزار دانه، همبستگی منفی معنی دار (1 درصد) داشت . همچنین بین ضریب تولید پنجه و ضریب تولید پنجه بارور، همبستگی مثبت بسیار معنی دار مشاهده گردید. نتایج آزمایش مشخص ساخت که از ساقه اصلی بطرف پنجه های آخر، عملکرد کل، دانه، کاه و شاخص برداشت و کلیه اجزاء عملکرد شامل تعداد ساقه بارور در جامعه گیاهی، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه کاهش نشان دادند.