نام پژوهشگر: ناصر صفایی
معصومه امینی باقر محمودی
بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه چغندرقند ناشی از قارچ pythium aphanidermatum، یکی از مهمترین بیماری های چغندرقند می باشد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی عامل این بیماری، از مزارع چغندرکاری استان های آذربایجان غربی، خراسان، فارس، تهران، کرمانشاه، لرستان، مرکزی و همدان نمونه برداری شد. جدایه های بدست آمده از نمونه های خاک و ریشه های چغندرقند دارای علائم پوسیدگی، پس از خالص سازی بر اساس خصوصیات ریخت شناسی اندام های رویشی و زایشی شناسایی شدند. جهت تایید شناسایی ریخت شناسی، قطعه ای از ژنوم این جدایه ها توسط نشانگر اختصاصی 28s rdna تکثیر شدند. از 55 جدایه بدست آمده، 19 جدایه p. aphanidermatum بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب و برای بررسی بیماریزایی و تنوع ژنتیکی مطالعه شدند. مطالعات بیماریزایی جدایه ها در شرایط آزمایشگاهی بر روی ریشه های سالم چغندرقند بررسی شد. طی این مطالعات، 19 جدایه در 4 گروه با ویرولانس مختلف قرار گرفتند. همچنین سرعت رشد جدایه ها نیز در دو دمای 26 و 29 درجه سیلسیوس، اندازه گیری شد که بر اساس آن جدایه ها به دو گروه تند رشد(58% جدایه ها) و کند رشد(42% جدایه ها) تقسیم شدند. تنوع ژنتیکی کلیه جدایه ها، با استفاده از نشانگرهای مولکولی issr و rep-pcr بررسی شد. از میان 18 آغازگر مورد استفاده برای نشانگر مولکولی issr، باندهای حاصل از هشت آغازگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین وزن مولکولی باندهای تکثیر شده توشط یک جفت آغازگر eric و یک آغازگر box مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده ها با استفاده از ضریب تشابه jacard و روش upgma ، توسط نرم افزار mvsp برای کلیه آغازگرها انجام شد. در تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تلفیق دو نشانگر issr و rep-pcr، در سطح تشابه 64 درصد، جدایه ها به چهار گروه تقسیم شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مولکولی نشان داد که جدایه های متعلق به یک ناحیه جغرافیایی، لزوماً دارای قرابت ژنتیکی نبوده و ارتباط معنی داری با ویرولانس و سرعت رشد جدایه ها ندارد. این پژوهش اولین مطالعه تنوع ژنتیکی جدایه های عامل این بیماری توسط نشانگرهای issr و rep-pcr در ایران می باشد.
رامین حیدری زهرا تنهامعافی
نماتد سیستی سویا heterodera glycines، مهم ترین بیمارگر سویا در کشورهای تولید کننده این محصول است و در سال 1378 از ایران نیز گزارش شد. در بررسی حاضر، این نماتد از مزارع مختلف سویا در استان های گلستان و مازندران جداسازی شد ولی در نمونه های جمع آوری شده از استان های اردبیل و لرستان مشاهده نشد. آلودگی مزارع لوبیای معمولی به نماتد سیستی سویا در استان مازندران مشاهده شده و برای اولین بار گزارش می شود. استفاده از آغازگر اختصاصی گونه در واکنش زنجیره ای پلیمراز، شناسایی دقیق نماتد از گونه های مشابه و تعیین حضور نماتد در جمعیت های مخلوط نماتدهای خاک را میسر ساخت. ناحیه d2-d3 ژن 28s rrna جدایه های ایرانی نماتد سیستی سویا تکثیر و تعیین توالی شد. این توالی با توالی ثبت شده از این ناحیه برای جدایه ایالات متحده امریکا یکسان بود. جمعیت های مورد بررسی در آزمایش های مختلف آزمایشگاهی، گلخانه ای و مزرعه ای در تیپ صفر (hg type 0) گروهبندی شدند. سنجش واکنش 17 رقم رایج سویا نسبت به h. glycines hg type 0 در اتاقک رشد، گلخانه و مزرعه نشان داد که فقط رقم dpx مقاومت بالایی نسبت به نماتدداشته و سایر ارقام، حساسیت شدیدی به نماتد نشان دادند بطوریکه برخی ارقام حساس تر از رقم حساس استاندارد lee 74 بودند. همچنین واکنش یازده رقم رایج لوبیا نسبت به این نماتد در اتاقک رشد و مزرعه بررسی شد و همه این ارقام به نماتد آلوده شده و هیچیک از آنها بعنوان رقم مقاوم شناخته نشدند. ترشحات ریشه سویا سبب تحریک تفریخ تخم نماتد سیستی سویا و خروج لاروها از سیست شده و ارقام مقاوم و حساس تفاوتی از نظر تأثیر بر میزان تفریخ تخم های نماتد نداشتند. بررسی زیست شناسی نماتد سیستی سویا روی ریشه رقم حساس bp و مقاوم dpx نشان داد که رقم مقاوم، مشابه رقم حساس به نماتد آلوده شده و لاروهای سن سوم تشکیل شد ولی از تشکیل لاروهای سن چهارم ممانعت شد. چرخه زندگی نماتد سیستی روی رقم حساس bp طی 24 روز در اتاقک رشد و در دمای 28 درجه سانتیگراد کامل شد. طول یک چرخه زندگی h. glycines روی ریشه های رشد یافته در محیط کشت بافت در دمای 25 درجه سانتیگراد، 21 روز محاسبه شد. بررسی تغییرات جمعیت نماتد در مزرعه آلوده در استان مازندران نشان داد که در یک فصل زراعی، پنج نسل نماتد تشکیل شد. ارزیابی خسارت نماتد سیستی سویا در دو مزرعه آزمایشی، خسارت شدید نماتد در رقم حساس bp را نشان داد. بطوریکه در مزارع آلوده، میانگین عملکرد این رقم حساس، 32 درصد کمتر از رقم مقاوم dpx بود و کاربرد نماتدکش فنامیفوس به میزان یک گرم ماده موثره در متر مربع منجر به افزایش 14 درصدی عملکرد آن شد.
ولی اله مهدیزاده ناصر صفایی
قارچ macrophomina phaseolina، عامل پوسیدگی ذغالی، یک پاتوژن خاکزاد، با پراکنش جهانی و دامنه میزبانی بیش از 500 گونه گیاهی می باشد. جهت بررسی تنوع مورفولوژیکی، بیماریزایی و ژنتیکی این قارچ در ایران، 144 جدایه ی این قارچ از 24 میزبان گیاهی و 14 استان کشور شامل تهران، قزوین، قم، گلستان، سمنان، خراسان، همدان، خوزستان، مرکزی، فارس، اصفهان، یزد، کرمان و هرمزگان جداسازی و52 جدایه قارچ عامل بیماری با توجه به نوع میزبان و پراکنش جغرافیایی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. این قارچ از میزبان های شاهدانه، شلغم، ماش، بامیه، گل جعفری و شیر تیغک برای اولین بار از ایران جداسازی شد. همه ی جدایه ها با استفاده از آغازگر اختصاصی مورد تایید قرار گرفتند. خصوصیات مورفولوژیکی هر جدایه شامل فنوتیپ کلرات، سرعت رشد نسبی، اندازه متوسط اسکلروت ثبت شد. مورفولوژی پرگنه پرمانند، فنوتیپ غالب در میان جدایه ها بود (7/63 درصد). شدت بیماری زایی جدایه ها روی لوبیای معمولی طی دو آزمایش جدا ارزیابی شد. بر اساس آزمون بیماری زایی جدایه های میزبان های مختلف دارای سطوح متفاوتی از بیماریزایی روی لوبیا بودند، به طوری که بیماریزاترین جدایه ها از بامیه و گوجه فرنگی بودند و جدایه هایی دارای کمترین بیماری زایی و یا غیر بیماری زا از کدوییان بودند. اغلب جدایه های بیماری زا حساس به کلرات بودند. تنوع ژنتیکی جدایه ها با استفاده از نشانگر issr بررسی شد. از میان 9 آغازگر مورد استفاده، 6 آغازگر داری وضوح، تکرار پذیری و تعداد باند های چندشکل بودند و در تجزیه های بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از الگوی باندی مربوط به آغازگرها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma انجام گرفت. تعداد باند از 16 تا 26 بود که 84 تا 90 درصد چندشکل بودند. بهترین گروه بندی بر اساس میزبان با استفاده از آغازگرهای issr10 و pcms بدست آمد. بر اساس تجزیه خوشه ای حاصل از ترکیب داده های حاصل از همه ی آغازگرها همه ی جدایه های آفتابگردان و همچنین کیوی، گوجه فرنگی، کدو، سویا و زیتون در کنار هم قرار گرفتند. این مطالعه همچنین نشان داد که همانند دیگر جمعیت های این قارچ از دیگر کشورها، تنوع فیزیولوژیکی، فنوتیپی و ژنتیکی این قارچ در بین میزبان ها و مکان های مختلف جغرافیایی تا حدی زیاد است که در برخی میزبان ها این اختلاف یا تنوع منجر به ایجاد الگوهای یکسان مولکولی در این میزبان ها شده، که نشان دهنده ظهور روابط اختصاصی میزبانی در این قارچ می باشد. کلمات کلیدی: پوسیدگی زغالی، فنوتیپ کلرات، لوبیای معمولی
مریم منتخبی نوده ابراهیم محمدی گل تپه
جنس تریکودرما بصورت همه جازی در دنیا دیده می شود. گونه های trichoderma در مناطق مختلف، موجودات غالب میکروفلور خاک اند که این ممکن است بدلیل تنوع ظرفیت متابولیکی، ماهیت رقابتی و توان تهاجمی آنها باشد. تریکودرما، عامل بروز کپک سبز، یکی از مهمترین بیماری های اقتصادی قارچ خوراکی دکمه ای، در تمام دنیا است. در سال 1386، یکصدوده ایزوله از تریکودرما از بسترهای مختلف قارچ خوراکی، در استان تهران جمع آوری و جداسازی شد. با استفاده از کلیدهای شناسایی rafai (1969) و (1984,1991,1992) bissett و براساس ویژگی های ریخت شناسی، از جمله رنگ پرگنه، شکل فیالیدها، وجود یا عدم وجود کلامیدوسپور انتهایی گونه های تشخیص داده شده عبارتند از: trichoderma harzianum(34جدایه)، t. virens(70جدایه)، t. longibrachiatum (6جدایه). نتایج حاصل از آزمایش های بیماری زایی گونه های مختلف قارچ تریکودرما در زمانهای مختلف مایه زنی بر روی میزبان (agaricus bisporus) در شرایط سالن های پرورش نشان داد که که زمان مایه زنی درون کمپوست یا بستر قارچ خوراکی، تاثیر بسزایی در عملکرد محصول، تعداد اندامهای باردهی، وزن اندامهای باردهی و نیز زمان و نحوه بروز عامل بیماری دارد، بطوریکه بیشترین کاهش در تعداد و وزن اندامهای باردهی در زمان تلقیح عامل بیماری در کمپوست تازه بذر زده شده مشاهده شد. از طرف دیگر در بین گونه های عامل بیماریزا (گونه های قارچ تریکودرما) نیز از لحاظ تاثیر بر عملکرد محصول تفاوت دیده شد، بطوریکه گونه t. virens بیشترین کاهش را در عملکرد محصول در بهمن ماه نشان داد و پس از آن به ترتیب گونه های t. harzianum ، t. longibrachiatum و t. viride قرار گرفتند و این در حالیست که در اردیبهشت ماه گونه t. harzianum بیشترین کاهش در عملکرد محصول را نشان داد و پس از آن به ترتیب گونه های t. virens ، t. longibrachiatum و t. viride قرار گرفتند. همچنین در این مطالعه، تنوع ژنتیکی 42 جدایه t. virens با نشانگرهای rapd و issr بررسی شد که از 7 آغازگر rapd و 3 آغازگر issr براساس وضوح باند و تکرار پذیری استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل خوشه ای الگو های rapd و issr، از نرم افزار ntsys و روش upgma و ضریب jaccards استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای آغازگرهای مورد استفاده در نشانگرهای rapd و issr نشان داد که در سطح تشابه53 درصد، جدایه ها در دو گروه قرار گرفتند. این دو گروه به ترتیب 4/21 و 6/78 درصد از کل جدایه ها را شامل شدند. این اولین مطالعه از بررسی تنوع ژنتیکی جدایه های t. virens عامل کپک سبز قارچ خوراکی دکمه ای با استفاده از نشانگرهای rapd و issr در ایران می باشد.
آتنا زاهدی طبرستانی مسعود شمس بخش
کلزا (brassica napus l.) یکی از مهم ترین گیاهان دانه روغنی در استان گلستان و کشور به شمار می رود. شیوع بیماری های ویروسی و پراکندگی آن در مناطق کشت این محصول می تواند خطری جدی برای تولید این دانه روغنی محسوب شود. در میان عوامل ویروسی مختلف آلوده کننده کلزا سه ویروس زردی غربی چغندرقند (beet western yellows virus, bwyv) ،) ویروس موزائیک شلغم virus, tumv) (turnip mosaic و ویروس موزائیک کلم گل (cauliflower mosaic virus, camv) از مهم ترین ویروس های بیمارگر کلزا بشمار می روند. این بررسی با هدف مطالعه وقوع پراکنش و فراوانی این سه ویروس مهم کلزا در استان گلستان انجام گرفت. طی سال زراعی 1387-1386 و 1388-1387 در مجموع 600 نمونه از مزارع کلزا جمع آوری و با استفاده از آزمون das-elisa برای آلودگی به bwyv، tumv و camv بررسی شدند. نتایج نشان داد که دو ویروس tumv و bwyv در سال زراعی 88-1387 در مقایسه با سال زراعی 87-1386 شیوع بالاتری داشتند و همچنین مناطق غربی و جنوبی استان گلستان نسبت به ناحیه شرقی بیشتر در معرض خطر آلودگی به این ویروس ها قرار داشتند. همچنین تنوع ژنتیکی ویروس زردی غربی چغندرقند در مقایسه با نمونه های مشابه دنیا بررسی شد. برخی نمونه های دارای علائم آلودگی از مزارع استان گلستان و دانشکده کشاورزی تربیت مدرس برای ردیابی آلودگی به bwyv با استفاده از rt-pcr و آغازگرهای طراحی شده bwyv شناسایی شدند. این آغازگرها قطعه ای از ژنوم ویروس به طول 563 نوکلئوتید شامل بخشی از ژن کد کننده پروتئین پوششی ویروس را تکثیر نمودند. محصول pcr به حامل همسانه سازی ptz57r/t متصل گردید. توالی نوکلئوتیدی تعداد سه کلون از جدایه های این ویروس تعیین شدند. میزان تشابه cp ژنتیکی موجود در بین این سه جدایه و جدایه هایی که توالی آنها در ncbi موجود می باشد توسط نرم افزار genedoc بررسی و ماتریس تشابهات بدست آمد. جدایه های تعیین توالی شده در سطح اسیدهای آمینه و نوکلئیک اسید 92-100 درصد با جدایه های موجود در ncbi مشابهت نشان دادند. مقایسه توالی جدایه های مورد بررسی با جدایه های سایر کشورها نشان داد که جدایه های ایران قرابت زیادی با جدایه های آسیایی دارند. این تحقیق برای اولین بار به بررسی تنوع ژنتیکی ویروس bwyv در ایران پرداخته است.
مصطفی مهرپرور ابراهیم محمدی گل تپه
بیماری حباب خشک قارچ خوراکی دکمه ای با عامل lecanicillium fungicola (preuss) zare and gams از مهمترین بیماریهای قارچی قارچ خوراکی دکمه ای سفید در کشت و صنعت های پرورش این قارچ در دنیا محسوب می شود. این بیماری در ایران نیز به مراکز تولید قارچ خوراکی آسیب بسیار زیادی وارد می-کند. این مطالعه با هدف شناسایی واریته قارچ بیمارگر، دمای بهینه برای رشد بیمارگر، تنوع ژنتیکی، آزمون-های بررسی ویرولانس و ارزیابی خسارت، ارزیابی حساسیت به قارچ کش های مختلف و بررسی قابلیت بیوکنترلی اسانس های گیاهی روی این بیمارگر و قارچ خوراکی انجام شد. پس از بازدیدهای مکرر که در سال 1388 و 1389 از کشت و صنعت های پرورش قارچ استان تهران و البرز به عمل آمد، در مجموع 48 جدایه قارچ عامل بیماری جداسازی و قارچ l. fungicola var. fungicola شناسایی گردید. خصوصیات ریخت-شناسی جدایه ها شامل وجود کریستال، رنگ پرگنه و میزان رشد آن در دماهای مختلف ثبت شد. جدایه ها در دمای 30 درجه سیلسیوس رشدی نداشته و بهترین دما برای رشد بیمارگر 20 درجه سیلسیوس بدست -آمد. جدایه های بدست آمده از مراکز کشت و صنعت بازدید شده، از نظر شکل و میزان رشد پرگنه با یکدیگر متفاوت بودند. بر اساس اطلاعات بدست آمده از آزمایش های دمایی و شکل پرگنه 23 جدایه انتخاب و برای بررسی تنوع ژنتیکی با آغازگرهای urp و آزمایش قدرت ویرولانس مورد استفاده قرار گرفتند. در بررسی ویرولانس به روش استفاده از پلاگ، لکه نکروزه روی اندام باردهی قارچ خوراکی فقط در اطراف پلاگ ایجاد شد درحالیکه در روش استفاده از سوسپانسیون اسپور میزان تفکیک جدایه ها از نظر تفاوت در ایجاد لکه بسیار مشهود بود. در قسمت ارزیابی خسارت، علایم بیماری بصورت لکه های نکروزه، ساقه های کج شده، ترک خورده و حباب مشاهده گردید. در آلودگی روزهای دوم، نهم و هفدهم پس از دادن خاک پوششی، روزهای دوم و نهم بیشترین میزان خسارت را ایجاد نمودند. خسارت بصورت کیفی بود و وزن اندامهای باردهی نسبت به شاهد کاهش پیدا نکرد. از مجموع 12 آغازگر urp ، ده آغازگر نواحی مختلف ژنوم قارچ بیمارگر را تکثیر نمودند. آغازگرهای 1f, 2f, 25f, 38f, 38f, 6r, 13r و 17r چند شکلی نشان ندادند و در آغازگرهای 9f, 2r و 4r چندشکلی مشاهده گردید. در این بررسی جدایه های مرکز پرورش پدم (p) از جدایه های دیگر جدا شدند. در بررسی حساسیت جدایه ها به قارچ کش ها، همه جدایه ها به قارچ کش های بنومیل، کاربندازیم و ایپردیون-کاربندزایم مقاومت بسیار بالایی داشتند در حالیکه این جدایه ها نسبت به قارچکش اسپورگون نسبتا حساس بودند. با این وجود در جدایه p4 نیز مقاومت مشاهده گردید. در بررسی حساسیت بیمارگر و قارچ خوراکی به 12 اسانس گیاهی، مرزه و آویشن شیرازی بیشترین قدرت بازدارندگی رشد میسلیومی را دارا بودند. همچنین این دو اسانس بهترین قدرت انتخابی بودن را در مقایسه با اسانس های دیگر داشتند. این خصوصیت به ترکیبات فنولی موجود در آنها نسبت داده شد.
سید مرتضی مدرس وامقی ناصر صفایی
لکه قهوه ای یکی از مهمترین بیماریهای خسارت زای برنج در جهان و ایران می باشد. عامل بیماری، قارچ cochliobolus sativus، با فرم غیر جنسی bipolaris oryzae می باشد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی عامل بیماری در استان گیلان 20جدایه از گروه بیماری شناسی گیاهی دانشگاه تربیت مدرس دریافت شد. جدایه ها روی محیط عصاره ی سیب زمینی آگار (pda) تجدید کشت شدند و پس از تهیه بیومس، dna استخراج شد. تنوع ژنتیکی با استفاده از نشانگر issr با پنج آغازگر issr2، issr10، stag3،lmb-a وpcms برای کلیه جدایه ها بررسی شد. نتایج تجزیه و تحلیل الگوهای باندی حاصل از مجموع پنج آغازگر issr در سطح تشابه 70 درصد، جدایه ها را به پنج گروه تفکیک نمود. گروه بندی مناسبی از لحاظ منطقه جغرافیایی با استفاده از این نشانگر صورت نگرفت. نتایج بر اساس این نشانگر نشان داد که این قارچ دارای تنوع ژنتیکی بالایی در استان گیلان می باشد. همچنین، 80 لوکوس (معادل %82) چند شکل بودند و بیشترین چند شکلی توسط آغازگر lmb-a (24 لوکوس) حاصل گردید، این مطلب تایید کننده تنوع ژنتیکی بالا در این قارچ در استان گیلان می باشد. بیشترین محتوای اطلاعات چند شکلی (pic) بدست آمده، مربوط به آغازگر stag3 معادل 36/0 بود، که نشان دهنده بیشترین باند ایجاد شده توسط این آغازگر می باشد. بیشترین شاخص نشانگری (mi) مربوط به آغازگر lmb-a (27/7 mi=) و بعد از آن issr10 (65/3 mi=) می باشد. این مطلب نشان دهنده آن است که از این معیار می توان در تخمین چند شکلی، همچنین یک معیار کلی برای پیشگویی کارایی این نشانگرها در ژرم پلاسم این قارچ و قارچ های دیگر استفاده نمود. میزان همبستگی بین ماتریس های تشابه حاصل از مجموع داده های issr، نشان می دهد که دندروگرام های حاصل از پنج آغازگر با یکدیگر تطابق داشته و برازش در سطح بسیار خوبی قرار گرفته است. تجزیه به مختصات اصلی براساس ماتریس تشابه نشان دهنده عدم همبستگی بین آغازگرهای issr می باشد و مفهوم ژنومی این عدم همبستگی پراکنده بودن (توزیع یکنواخت) فواصل قابل تکثیر بین جایگاه های ریزماهواره در سراسر ژنوم می باشد. با توجه به این مطلب آغازگرهایی که مقدار شاخص نشانگری بالاتری را به خود اختصاص داده اند، می توانند برای مطالعه جدایه های ایرانی قارچ bipolaris oryzae در سطح وسیع استفاده گردند. پیشنهاد می شود از این آغازگرها در جدایه های بیشتری از این قارچ از مناطق جغرافیایی مختلف استفاده شود تا ساختار ژننتیکی این بیمارگر در جمعیت های ایرانی آن مشخص گردد. کلمات کلیدی: لکه قهوه ای برنج، تنوع ژنتیکی، نشانگر مولکولی، issr
محمد جواد سلمانی ناصر صفایی
قارچ macrophomina phaseolina، عامل پوسیدگی ذغالی، یک پاتوژن خاکزاد، با پراکنش جهانی و دامنه میزبانی بیش از 500 گونه گیاهی می باشد. جهت مطالعه تنوع ژنتیکی و بیماریزایی جدایه های این قارچ از گیاه آفتایگردان، 40 جدایه از 13 استان کشور شامل استان های سمنان، زنجان، خوزستان، خراسان رضوی، فارس، هرمزگان، یزد، قزوین، قم، مرکزی، تهران، اصفهان و گلستان با توجه به پراکنش جغرافیایی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. تمامی جدایه ها با استفاده از آغازگر اختصاصی مورد تائید قرار گرفتند. شدت بیماریزایی جدایه ها روی آفتابگردان از طریق روش مایه زنی ساقه با استفاده از خلال دندان های کلنیزه شده با بیمارگر در شراط گلخانه ای ارزیابی شد. بر اساس آزمون بیماری زایی، اختلاف معنی داری بین جدایه های مختلف در سطح احتمال یک درصد در رابطه با قدرت بیماریزایی مشاهده شد. بر این اساس جدایه t3 از استان تهران دارای بیشترین قدرت بیماریزایی و جدایه های y2، m4 و g6 به ترتیب از استان های یزد، مرکزی و گلستان دارای کمترین قدرت بیماریزایی بودند. تنوع ژنتیکی جدایه ها با استفاده از پنج آغازگر نشانگر urp-pcr بررسی شد. هر پنج آغازگر داری وضوح، تکرارپذیری و باندهای چندشکل بودند. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از الگوی باندی مربوط به آغازگرها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma در برنامه ntsys-pc انجام گرفت. از مجموع 3254 باند مشاهده شده، 2134 باند چندشکل بودند که این امر موید چندشکلی بالا بین جدایه ها یعنی حدود 74 درصد می باشد. هر یک از آغازگرها تا حدودی بر حسب منطقه جغرافیایی قادر به تفکیک جدایه ها بودند اما بهترین گروه بندی بر اساس منطقه جغرافیایی از طریق تجزیه خوشه ای حاصل از ترکیب داده های همه آغازگرها در سطح تشابه 72 درصد به دست آمد. در آزمون مزرعه ای انجام شده، مقاومت 18 رقم متداول آفتابگردان به بیمارگر، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق، رقم r-244 و رقم cms60/52xr-256 به ترتیب به عنوان مقاوم ترین و حساس ترین ارقام نسبت به بیماری پوسیدگی ذغالی معرفی شدند. متغیر طول دوره رویش بیشترین ارتباط را با درصد بوته های آلوده نشان داد ولی هیچ گونه رابطه معنی داری بین درصد بوته های آلوده و دو متغیر عملکرد دانه و وزن هزار دانه یافت نشد. در بررسی پتانسیل کنترل بیمارگر توسط نانوسیلور شاهد قابلیت بالای این ماده در کنترل بیمارگر بودیم، به گونه ای که تا 72 ساعت پس از کشت قارچ، هیچ گونه رشدی در محیط کشت های حاوی غلظت های مختلف نانوسیلور مشاهده نشد. از طرفی در غلظت های شش و هشت پی پی ام شاهد مقدار اندکی رشد پس از پنج روز و در غلظت های 10، 12، 14 و 16 پی پی ام شاهد مقدار اندکی رشد پس از 10 روز از تاریخ کشت قارچ بودیم. با انجام این تحقیق ساختار ژنتیکی جمعیت این بیمارگر روی آفتابگردان بررسی، قدرت بیماریزیی جدایه ها سنجش، مجموعه ای از ارقام مقاوم معرفی و امکان کنترل بیمارگر با نانوسیلور اثبات شد.
فاطمه نیک پور ابراهیم محمدی گل تپه
قارچ های خوراکی از مهم ترین منابع پروتئین غیرحیوانی می باشند. قارچ خوراکی دکمه ای agaricus bisporus از ارزش اقتصادی بالا و توزیع جهانی برخوردار است که در مراحل مختلف رشدی خود در معرض بسیاری از عوامل بیماریزا و آفات قرار می گیرد. یکی از پاتوژن های قارچی مهم گونه های تریکودرما بوده که بیماری های حاصل از آن، به عنوان مخرب ترین و خطرناک ترین بیماری های قارچ های خوراکی شناخته شده اند. با توجه به وجود گونه غالب trichoderma harzianum در بسترهای کشت و پرورش قارچ خوراکی دکمه ای و بدلیل منسوخ شدن استفاده بسیاری از قارچکش ها در کنترل این بیماری و ظهور پاتوژن های مقاوم در برابر سموم، پتانسیل عصاره ها و اسانس های گیاهان داروئی برای کنترل این بیماری در شرایط درون شیشه ای(in vitro) و مزرعه ای(in vivo) مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق پس از برآورد غلظت های موثر12 اسانس های گیاهی شامل: آویشن شیرازی، مرزه، زیره سبز، شمعدانی عطری، درمنه، ترخون، رازیانه، لیموترش، پرتقال، پونه، نعناع فلفلی و شوید، فعالیت ضدقارچی آنها به دو روش ماکرودایلوشن و میکرواتمسفر در بازداری از رشد میسلیومی و جوانه زنی اسپور روی دو جدایه از بیوتیپ های 2 و 1 قارچ بیمارگر t. harzianumو یک جدایه از قارچ خوراکی دکمه ای ارزیابی شد. همچنین فعالیت ضدقارچی 9 عصاره آبی از گیاهان داروئی شامل: شمعدانی عطری، اکالیپتوس، رازیانه، میخک، سیر، موسیر، دارچین، گردو و پیاز، در بازداری از رشد میسلیومی بیوتیپ های قارچ بیمارگر و قارچ خوراکی به روش اضافه کردن به محیط کشت قبل از افزودن بیمارگر بررسی گردید. نتایج نشان داد که در شرایط آزمایشگاهی، اسانس های آویشن شیرازی، مرزه بیشترین قدرت بازدارندگی از رشد میسلیومی و جوانه زنی اسپور را دارند. در مقایسه شاخص انتخابی بودن اسانس های گیاهی با قارچکش اسپروگون اسانس های مرزه و آویشن شیرازی بهترین قدرت انتخابی بودن را در مقایسه با اسانس های دیگر داشتند. مقایسه ی فاز فرار و ثابت اسانس های گیاهی نشان داد که فار فرار اسانس های گیاهی نیز دارای فعالیت ضد قارچی بالایی می باشند. در شرایط مزرعه ای نیز اسانس های آویشن شیرازی و مرزه توانستند بیماری کپک سبز را به خوبی کنترل نمایند و افزایش عملکرد محصول نسبت به شاهد در غلظت های پائین را سبب شدند. در بررسی تاثیر عصاره های آبی گیاهان داروئی، عصاره های دارچین، میخک و سیر بیشترین فعالیت بازدارندگی از رشد میسلیومی را روی بیوتیپ های قارچ بیمارگر و قارچ خوراکی نشان دادند. در این میان عصاره موسیر و اکالیپتوس دارای تاثیر بازدارندگی بالایی روی بیوتیپ های قارچ بیمارگر نسبت به قارچ خوراکی بودند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که اسانس ها و عصاره های گیاهان داروئی، پتانسیل کنترل بیماری را در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه ای دارا می باشند و می توانند جایگزین قارچکش های سینتیک شوند.
محبوبه هراتیان بهرام شریف نبی
گروه آناستوموزی چهار قارچ rhizoctonia solani بیمارگر مهم و عامل بیماری مرگ گیاهچه و پوسیدگی ریشه در بسیاری از گیاهان می باشد. تاکنون هیچ گونه اطلاعاتی در ارتباط با نقش ساختار ژنتیکی و مرحله جنسی در اپیدمیولوژی ag-4 وجود ندارد. لذا این تحقیق با اهداف تعیین تنوع ژنتیکی بین و درون جمعیت های r. solani ag-4 با استفاده از آغازگرهای طراحی شده توسط زالا و همکاران (2008) و فروکو و همکاران (2009) انجام شد. صد و نود وهفت جدایه از مزارع مختلف از شش استان ایران (آذربایجان غربی، اصفهان، البرز، خراسان، لرستان و همدان) جمع آوری و ساختار ژنتیکی این قارچ برای بررسی تمایز جغرافیایی با استفاده از هفت جایگاه ریزماهواره ای ارزیابی شد. اغلب ژنوتیپ های چندجایگاهی مختص هر جمعیت بوده و تعداد کمی از ژنوتیپ های چندجایگاهی مشترک بود. بین جمعیت های مختلف جریان ژنی بالا تا متوسط، بر اساس شاخص تثبیت (fst) متوسط تا بالا در مقایسه جفت جمعیت ها مشاهده شد. تنوع ژنوتیپی بالا، نسبت بخش کلونال متوسط و وجود ژنوتیپ های اختصاصی جمعیت مطابق با سیستم تولید مثلی مخلوط برای جمعیت های مورد بررسی بود. احتمال داده می شود که خروج از موازنه هاردی وینبرگ، عدم موازنه گامتی و افزایش معنی دار هموزیگوت ها در نیمی از جایگاهها یا بیش از نیمی از جایگاهها به دلیل حضور آلل های ثبت نشده و اثر والاند باشد. تاکنون نشانگر ریزماهواره ای برای بررسی تنوع ژنتیکی در این بیمارگر طراحی نشده است. در این پژوهش 11 جایگاه ریزماهواره ای چندشکل از r. solani ag-4 با استفاده از روش غنی سازی طراحی گردید. تمامی این جایگاهها برای ارزیابی تنوع ژنی در جمعیت آلوده کننده لوبیا سبز در استان اصفهان مورد استفاده قرار گرفت. تعداد کل آلل ها از سه تا هفت آلل متغیر بود. میانگین شاخص picبرای 11 جایگاه 65/0 بود که نشان داد تمام جایگاههای ریزماهواره ای چندشکلی بالایی دارند. به منظور توالی یابی ناحیه its-rdna با استفاده از آغازگرهای its4/its5 ، 13 جدایه نماینده از شش میزبان متفاوت با ژنوتیپ چندجایگاهی ریزماهواره ای مختلف انتخاب گردید. درخت حاصل از تجزیه و تحلیل این توالی ها ، جدایه های مورد بررسی را به سه زیرگروه فیلو ژنتیکی hgi ، hgii و hgiii تفکیک نمود. از میان 13 جدایه مذکور، شش جدایه به طور تصادفی از شش میزبان مختلف برای آزمون بیماریزایی تقاطعی انتخاب شد. تمام جدایه ها قادر به بیماریزایی در تمام میزبانهای مورد آزمون، با شدت بالاتر روی میزبان اصلی خود بودند که با اختصاصی شدن میزبان مطابقت داشت. به نظر می رسد که تمایز جدایه ها در سطح its-rdna با شدت بیماریزایی آنها ارتباط نداشته باشد. این پژوهش اولین تجزیه و تحلیل ژنتیک جمعیت ag-4 r. solani عامل بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه می باشد. همچنین اولین گزارش از طراحی جایگاههای ریزماهواره ای برای ag-4 می باشد که می تواند ابزار مفیدی برای ارزیابی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت r. solani ag-4 فراهم کند.
فاختک طلیعی طبری ناصر صفایی
بیماری پوسیدگی ذغالی سویا که به وسیله قارچ macrophomina phaseolina ایجاد می شود یکی از مخرب ترین بیماری های سویا (glycin max) در سطح جهان می باشد. در ایران نیز این بیماری در بسیاری از مناطق کشت سویا به خصوص در شمال کشور، خسارت قابل توجهی به این محصول وارد می سازد. عامل بیماری، یک پاتوژن خاک زاد، با پراکنش جهانی و دامنه میزبانی بیش از 500 گونه گیاهی است .در این تحقیق جنبه های مختلف اپیدمیولوژیکی بیماری مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی پراکنش مکانی بیماری و آلودگی خاک در شهرستان های مختلف استان گلستان، 60 و 172 مزرعه ی سویا در یازده شهرستان طی دو سال زراعی 89-1388 و 90-1389 مورد بررسی قرار گرفتند و پایگاه اطلاعاتی مبتنی بر سامانه ی اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. تراکم جمعیت قارچ در خاک کلیه ی مزارع و با استفاده از روش الک های متوالی با اندازه های انتخابی تعیین گردید. همچنین شدت و وقوع بیماری در 60 مزرعه در سال اول و وقوع بیماری در همان مزارع در سال دوم تعیین شد. میانگین درصد وقوع بیماری در دو سال مورد بررسی به ترتیب 01/21 و 84/35 محاسبه شد. تفاوت مقدار بیماری بین دو سال، معنی دار (01/0p<) بوده است. دامنه ی تغییرات درصد وقوع بیماری طی دو سال به ترتیب 8/96-0 درصد و 91-4/3 درصد بود که بیشترین مقدار آن به ترتیب در شهرستان های گرگان و علی آباد مشاهده شد. میکروسکلرت های قارچ از 95 درصد کل مزارع سال اول و 7/97 درصد کل مزارع سال دوم جداسازی شدند. مقدار متوسط جمعیت قارچ در سال اول 31/14-65/0 و در سال دوم 9/16-7/4 عدد میکروسکلرت بر گرم خاک در نوسان بود و بیشترین میزان آن در هر دو سال در شهرستان علی آباد مشاهده شد. نتایج تحلیل های زمین آماری با استفاده از روش اعتبارسنجی تقاطعی نشان داد که روش درون یابی کریجینگ با مدل های کروی و گوسی به ترتیب برای دو سال مورد بررسی، بهترین برآورد را نسبت به روش معکوس وزنی فاصله دارد. بر اساس این روش شعاع تاثیر جمعیت قارچ در خاک و میزان وقوع بیماری 14000-8000 متر تعیین شد. بررسی روابط بین وقوع و شدت بیماری با استفاده از پنج مدل مختلف آماری، در 60 مزرعه ی سال اول، بر اساس مقایسه ضریب تبیین و آماره های خطای مدل ها نشان داد که مدل با تبدیل ریشه ی دوم برای هر دو متغیر با ضریب تبیین تصحیح شده ی (83/0= )، میانگین مربعات خطا (0125/0=mse)، الگوی تصادفی در نمودار باقی مانده های خطا و نیز ضریب تبیین تبدیل برگشتی (72/0= ?r2) بهترین برازش را با مجموع داده ها دارد. تجزیه و تحلیل داده ها در شهرستان های گرگان، علی آباد، کردکوی و رامیان که بیشترین سطح زیر کشت سویا را دارا می باشند، نیز مناسب بودن این مدل را برای داده ها تایید نمود. در این مطالعه همچنین بقای m. phaseolina و سایر قارچ های همراه بقایای سویا و نیز تاثیر trichoderma harzianum بر دینامیک جمعیت قارچ ها طی زمان، در شرایط محیطی استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. در سال اول آزمایش، بقایای سویای آلوده به m. phaseolina در پاکت های پلی پروپیــلنی منفــذدار قرار داده شـــد و در اعماق مخــتلف در دو خاک آلــوده به m. phaseolina و غیرآلوده مدفون شد. نمونه ها طی هشت ماه و در فواصل زمانی دوماهه از خاک خارج شده و مورد بررسی قرار گرفتند. بر اســاس نتایج به دست آمده، درصد فراوانی جداسـازی m. phaseolina روند کاهشی خطی و کندی طی زمان داشته و بعد از 8 ماه از 3/93 % به 6/73% رسید. فراوانی جداسازی m. phaseolina در دو نوع خاک و در اعماق مختلف مشابه بوده است. در سال دوم، پاکت های محتوی بقایای سویای آلوده، در دو خاک آلوده و سترون که با زادمایه یtrichoderma harzianum mkr 1321 مایه زنی شده بود (+t) مدفون گردید و با تیمار شاهد بدون مایه زنی (-t) مقایسه گردید. درصد فراوانی m. phaseolina طی زمان، در تیمار +t، 5/77% کاهش یافت در حالی که این میزان در تیمار -t برابر 2/11% بود. همچنین استریل یا آلوده بودن خاک تاثیری بر فراوانی جداسازی آن نداشت. فراوانی جداسازی trichoderma spp. در تیمار +t، پس از 8 ماه 9/93% افزایش یافت. افزایش در فراوانی جداسازی trichoderma spp. به موازات کاهش در فراوانی m. phaseolina و سایر قارچ ها رخ داد. نتایج نشان می دهد که نقش ترکیبی t. harzianum به عنوان مایکوپارازیت و تجزیه کننده ی قوی مواد گیاهی، سبب کاهش بقای m. phaseolina و سایر قارچ های همراه در بقایای گیاهی مدفون در خاک می شود. همچنین رابطه ی جمعیت قارچ در خاک و وقوع بیماری (sqrt id 15077/0+00246124/0di = - %6/95= )، وقوع و شدت بیماری (%4/93= di , 769637/0 + 02514/0sqrt ds =) و نیز شدت بیماری و خسارت حاصل از آن (%8/74= ds, 7004 /56+577656/0l=-) با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی در شرایط کنترل شده ی میکروپلات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در شرایط مساعد، وجود 10 عدد میکروسکلرت بر گرم خاک، با ایجاد بیماری در 4/47 درصد گیاهان، با شدت متوسط 2/15 درصد، عملکرد محصول سویا را به میزان 05/8 درصد کاهش می دهد.
محمدرضا اصلاحی ناصر صفایی
aflp یک ابزار قدرتمند برای تشخیص رونوشت هایی با فراوانی کم است و می تواند بعنوان یک روش کارآمد برای جداسازی ژنهایی که بطور متمایز بیان می شوند، بکار رود. بنابراین القا متمایز ژنها در گندم ( رقم چمران و مرودشت) در پاسخ به قارچ m.graminicola بوسیله آنالیز cdna-aflp مورد مطالعه قرار گرفت . در ابتدا گیاهان بوسیله بیمارگر مایه زنی شدند. نمونه برداری در 6 نقطه زمانی(0، 12، 24، 48، 72 و 96 ساعت) بعد از مایه زنی انجام شد و نمونه ها بلافاصله در دمای منفی 80 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. با مقایسه الگوی بیانی گیاهان مایه زنی شده و گیاهان شاهد رقم های چمران و مرودشت به ترتیب 276 و 270 قطعه متمایز جداسازی و تعیین توالی شد. توالی های بدست آمده با استفاده از الگوریتم blast x مورد بررسی قرار گرفتند و در گروه های عملکردی مختلف شامل دفاع، متابولیسم، انرژی، نسخه برداری، انتقال سیگنال، پاسخ به تنش، انتقال دهنده ها، متابولیسم ثانویه و توالی های ناشناخته قرار گرفتند. 8 ژن مرتبط با بیماریزایی شامل lipoxygenase, peroxidase, chitinase, pr-1, thaumatin-like protein, phenylalanine ammonia lyase(pal), ?-1-3 glucanase, disulfide isomerase, methionine sulfuxide reductase 12 تا 24 ساعت بعد از مایه زنی در این ارقام القا شدند. ژنهای non specific lipid transferase, executer1 protein, synthase, chalcone ,peptidyl prolyl isomerase ,putative xylanase inhibitor, adp – glucose pyrophospholylase, nbs- lrr protein, putative agmatin coumaryl transferase, putative protease inhibitor, allen oxide synthase, serine carboxy peptidase, nadhoxidase glucosyltransferase , و catalase در زمانهای دیرتری القا گردیدند ( 48، 72 و 96 ساعت بعد از مایه زنی) . نتایج نشان داد که بیان ژنهای مرتبط با بیماریزایی در 24 ساعت پس از مایه زنی افزایش می یابد . بنابراین می توان نتیجه گرفت که این ژنها نقش مهمی در دفاع گیاه بر علیه m.graminicola ایفا می کند. بیان ژنهای lipoxygenase, glycosyltransferase, thaumatin like protein, putative xylanase inhibitor, executer1 protein, non specific lipid transfer protein, nadh oxidase, putative protease inhibitor, allen oxide synthase, adp – glucose pyrophospholylase برای اولین بار است که در این پاتوسیستم گزارش می شود.
محسن نادرپور ناصر صفایی
قارچ goid(tassi) macrophomina phaseolina عامل پوسیدگی ذغالی، یک بیمارگر خاک زاد، با پراکنش جهانی و دامنه میزبانی بیش از 500 گونه در 75 خانواده گیاهی می باشد. تنوع 90 جدایه m. phaseolina جمع آوری شده از 11 استان ایران بر اساس خصوصیات ریخت شناسی، پرآزاری و ژنتیکی بررسی شد. تمام جدایه ها با استفاده از آغازگرهای اختصاصی گونه تایید شدند. خصوصیات ریخت شناسی جدایه ها شامل سرعت رشد نسبی در دمای 30، 37 وc ?40، رنگ و شکل پرگنه، تراکم میسلیوم هوایی، زمان و فراوانی تشکیل میکرواسکلروت در دمای 30 وc ?37 روی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار تحت شرایط تاریکی و همچنین حساسیت به کلرات ارزیابی شد. پرآزاری جدایه ها روی رقم نیمه حساس ناز تک شاخه با روش مایه زنی ساقه در گلخانه انجام گردید. از نرم افزار ntsyspc 2.0، ضریب تشابه جاکارد و روش upgma برای تجزیه و تحلیل داده های هر نشانگر استفاده گردید. تنوع بسیار زیادی در خصوصیات ریخت شناسی جدایه ها مشاهده شد و اغلب جدایه ها حساس به کلرات (%6/77) بودند. دمای30 وc ?40 به ترتیب با متوسط سرعت رشد 62/1 و 24/0 میلی متر بر ساعت مطلوب ترین و بدترین دمای رشد جمعیت بیمارگر مشخص شد. سرعت رشد متوسط جمعیت بیمارگر در دمایc ?37 نیز 06/1 میلی متر بر ساعت بود. دما تاثیر قابل توجهی بر تغییر فراوانی خصوصیات ریخت شناسی جدایه ها داشت. جدایه ها سطوح مختلفی از پرآزاری نشان دادند. بر اساس مجموع شاخص های محاسبه شده در آزمون پرآزاری جدایه ها، فراوانی جدایه هایی با پرآزاری ضعیف، متوسط و شدید به ترتیب 44/44، 66/26 و 88/28 بود. جدایه هایی با پرآزاری زیاد عمدتا تمایل به تشکیل میکرواسکلروت در زمان زودتر و با فراوانی بیشتر نشان دادند. ارتباطی بین درجه ی پرآزاری و خصوصیات ریخت شناسی با منشا جغرافیایی جدایه ها مشاهده نشد. تجزیه خوشه ای بر اساس خصوصیات ریخت شناسی و پرآزاری با استفاده از روش upgma و فاصله اقلیدوسی، جدایه ها را بر مبنای پرآزاری به طور کامل تفکیک نمود. اغلب جدایه های پرآزار حساس به کلرات بودند. صفات کمی جهت توصیف و طبقه بندی جدایه ها مناسب تر از صفات کیفی می باشند. این مطالعه نشان داد که توصیف و تشخیص زیر گروههای احتمالی این بیمارگر بر اساس خصوصیات ریخت شناسی و بیماریزایی به دلیل تغییرپذیری زیاد درون گونه ای، شرایط محیطی و درون شیشه و یا مشکلات در کمی سازی این صفات بسیار سخت و یا غیر ممکن می باشد. درجه ی بالایی از چندشکلی (%77/92) با استفاده از 5 آغازگر rep-pcr در بین جدایه ها مشاهده شد. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از الگوی باندی مربوط به تلفیق 5 آغازگر با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma در سطح تشابه %50 جدایه ها را به 4 گروه تقسیم نمود. از پنج آغازگر rep-pcr مورد استفاده در بررسی تنوع ژنتیکی جدایه ها در مجموع 83 جایگاه ژنی تکثیر شد که 77/92 درصد آن ها چندشکل بودند. بیشترین درصد چندشکلی مربوط به دو آغازگر rep2-i و eric 1r (100 درصد) و کمترین درصد چندشکلی مربوط به آغازگر eric 2i (75درصد) بدست آمد. بیشترین محتوای اطلاعات چندشکل (polymorphism information content) مربوط به دو آغازگر eric 1r و eric 2i(37/0) و کمترین آن مربوط به آغازگر box 1ar (30/0) بدست آمد. بیشترین شاخص نشانگری (marker index) مربوط به eric 1r (97/8) و کمترین آن مربوط به eric 2i (96/1) بود. ارتباط مشخصی بین گروه بندی جدایه ها بر اساس rep-pcr، منشا جغرافیایی، خصوصیات ریخت شناسی و میزان پرآزاری جدایه ها مشاهده نشد. با این وجود، جدایه-هایی با منشا جغرافیایی و یا اقلیمی یکسان و مجاور هم معمولا تمایل به گروه بندی نزدیک به هم را نشان دادند. مقاومت نسبی 37 ژنوتیپ کنجد نسبت بهm. phaseolina در گلخانه با استفاده از مایه تلقیح حاصل از مخلوط ده جدایه با پرآزاری بالا به نسبت %5 وزنی بررسی شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار برای هر تیمار (ژنوتیپ)، در هر تکرار سه گلدان و در هر گلدان ده بذر کشت شده، انجام شد. تیمار شاهد هر ژنوتیپ شامل یک تکرار ( سه گلدان و در هر گلدان ده بذرکشت شده) بود. تغییرات قابل توجهی در بین ژنوتیپ ها در واکنش به m. phaseolina مشاهده شد. بر اساس درصد گیاهان آلوده 90 روز پس از کشت، 6 ژنوتیپ داراب 14، جیرفت 13، tn-238، ورامین 2822، حاجی آباد و tn-240 به ترتیب با میانگین درصد آلودگی 17/6، 35/6، 42/7، 26/8، 47/9 و 10 در گروه بسیار مقاوم به پوسیدگی قرار گرفتند. واکنش سایر ژنوتیپ ها به پوسیدگی ذغالی به صورت 4 ژنوتیپ مقاوم، 7 ژنوتیپ نسبتا مقاوم، 7 ژنوتیپ نسبتا حساس، 4 ژنوتیپ حساس و 9 ژنوتیپ بسیار حساس مشخص شد. هیچ ژنوتیپ ایمنی شناسایی نشد. ژنوتیپ های بسیار مقاوم و مقاوم عمدتا کم ترین درصد کاهش وزن تر و خشک اندامهای هوایی، وزن خشک ریشه و ارتفاع نسبت به شاهد نشان دادند و همچنین کم ترین شدت بیماری بر اساس طول زخم ساقه، تعداد میانگره ی آلوده و شدت بیماری ریشه نشان دادند. بر اساس مجموع شاخص اندازه گیری شده، تجزیه خوشه ای با استفاده از روش upgma و فاصله اقلیدوسی ژنوتیپ ها را نیز بر اساس سطح مقاومت و حساسیت نسبت به m. phaseolina تفکیک نمود. علف های هرز تاج خروس ریشه قرمز (.amaranthus retroflexus l)، موره (artemisia annua l.)، عروسک پشت پرده (physalis divaricata d. don)، منداب (eruca sativa mill) و گلرنگ وحشی (carthamus oxyacanthus m. bieb) به عنوان میزبان های جدید m. phaseolina برای اولین بار در دنیا گزارش می شوند. تنوع ریخت شناسی، پرآزاری و ژنتیکی بالایی در جمعیت های ایرانی این بیمارگر مشاهده شد که مشابه دیگر جمعیت های این بیمارگر در دیگر کشورها می باشد.
فاطمه سادات حسن زاده طباطبایی ناصر صفایی
بیماری سیاهک پنهان جو توسط قارچ بازیدیومیستustilago hordei (pers.) lagerh. ، ایجاد می شود و از اغلب مناطق کشت جو در جهان گزارش شده است. این بیماری علاوه بر کاهش محصول در واحد سطح، از ارزش غذایی تعذیه ای محصولات نیز می کاهد و یکی از عوامل محدود کننده تولید جو در ایران به شمار می رود. با توجه به اهمیت بیماری و عدم وجود اطلاعات جامع و کامل پیرامون ساختار ژنتیکی جمعیت های این بیمارگر در استان خوزستان، در سال زراعی 88- 1387، 144 جدایه این بیمارگر از 36 منطقه کشت و کار جو در استان جمع آوری شد و تنوع ژنتیکی 100 و 60 جدایه از آن ها به ترتیب با نشانگرهای مولکولی rapd و rep-pcr بررسی شد. از میان 14 آغازگر تصادفی rapd استفاده شده، چهار آغازگر بر اساس تکثیر موفقیت آمیز و تکرارپذیری و تولید قطعات پلی مورفیک dna انتخاب شدند. چهار آغازگر rapd در مجموع، 71 لوکوس قابل رویت را مشخص نمودند که میانگین چند شکلی آن ها حدود 12/88 درصد بود. تجزیه خوشه ای الگوهای باندی حاصل از مجموع چهار آغازگر با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه جاکارد، در سطح تشابه 75 درصد جدایه ها را در 46 گروه انگشت نگاری قرار داد. سه آغازگرrep-pcr استفاده شده برای بررسی تنوع ژنتیکی 60 جدایه u. hordei در مجموع توانستند 47 لوکوس، با قابلیت امتیاز دهی را شناسایی و تکثیر کنند که 3/71 درصد آن ها (34 لوکوس) چند شکل بودند. نشانگر rep-pcr، در سطح تشابه 75 درصد جدایه ها را در هشت گروه انگشت نگاری قرار داد که در مقایسه با نشانگرrapd تنوع کمتری را در میان جدایه ها نشان داد. آغازگرهای استفاده شده توانستند وجود تنوع ژنتیکی را در میان جدایه های جمع آوری شده نشان دهند و جدایه های برخی مناطق را تفکیک کنند هرچند گروه های انگشت نگاری بدست آمده با استفاده از نشانگرهای rapd و rep-pcr به طور کامل از نظر منشاء جغرافیایی قابل تفکیک نبودند. تجزیه خوشه ای داده های حاصل از تلفیق دو نشانگر rep-pcr و rapd در سطح تشابه 70 درصد، 50 درصد از جدایه های باغملک، 60 درصد از جدایه های رامهرمز و بهبهان، 62 درصد از جدایه های رامشیر و 65 درصد از جدایه های خرمشهر را تفکیک کرد. بیشترین میزان pic و mi مربوط به نشانگرrapd بود. علت بالاتر بودن شاخص نشانگری و نسبت چندگانه موثر نشانگر rapd در مقایسه با نشانگر rep-pcr، وجود تعداد جایگاه های ژنی چند شکل بیشتر به ازای هر آغازگرrapd نسبت به آغازگر rep-pcr بود. این پژوهش، اولین مطالعه در زمینه تنوع ژنتیکی جدایه هایu. hordei با استفاده از نشانگرهای مولکولی در دنیا می باشد. در بخش دیگر این پژوهش، به منظور معرفی ارقام مقاوم جهت کنترل بیماری سیاهک پنهان جو، مقاومت سه رقم و یازده لاین جو در شرایط مزرعه و گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفت. بیمارگر در مزرعه و گلخانه با موفقیت مستقر شد و آلودگی بروز کرد. در گلخانه درصد آلودگی سنبله ها از صفر تا نه درصد متغیر بود. لاین kc70144 با نه درصد آلودگی سنبله حساس ترین لاین به بیماری سیاهک پنهان جو بود. در مزرعه لاین های 29wb-87-5، 5wb-79-12، 27wb-86-17 و 8wb-80-13 به بیماری سیاهک پنهان جو مقاوم بودند و بقیه لاین ها نسبت به بیماری حساس بودند که میزان حساسیت آن ها نسبت به بیماری سیاهک پنهان متفاوت و بین %32 تا %42 متغیر بود
سکینه عباسی ایرانق ناصر صفایی
بیمارگرهای گیاهی خاکزاد همه ساله خسارت های زیادی را ایجاد می کنند و مدیریت آن ها به دلیل ماهیت خاکزی بودن آن ها مشکل می باشد. قارچ عامل پوسیدگی ذغالی خربزه یکی از مهمترین قارچ های خاکزی می باشد که شدت بیماری ناشی از آن در شرایط تنش خشکی و دماهای بالا افزایش می یابد. استفاده از ارقام مقاوم و کنترل بیولوژیکی از راه کارهای موثر کنترل می باشد. گونه های قارچ تریکودرما از قارچ های رشته ای مفید که به عنوان مهمترین عوامل بیوکنترل بیمارگر های خاکزی و تقویت کننده رشد شناخته شده اند. القای جهش تصادفی با اشعه گاما که باعث شکستن برخی ژن ها و در نتیجه ایجاد تنوع ژنتیکی می گردد، از راه کارهای دست ورزی ژنتیکی برای افزایش خاصیت آنتاگونیستی به شمار می رود. در این پژوهش القای جهش با اشعه گاما در دستگاه گاماسل با نرخ 23/0 گری در ثانیه و دز بهینه 250 گری در ثانیه روی قارچ trichoderma harzianum 65 انجام پذیرفت و 24 جدایه از این جدایه مادری(تیپ وحشی) انتخاب شدند. مطالعه روی این جدایه ها در طی سه مرحله بررسی تنوع ژنتیکی، ارزیابی خواص آنتاگونیستی با استفاده از سه آزمون کشت متقابل، متابولیت های فرار و عصاره های خارج سلولی علیه چهار قارچ بیمارگر مهم خاک برد و بررسی تیمار خاک با جدایه های جهش یافته برتر و جدایه مادری جهت بیوکنترل بیماری پوسیدگی ذغالی خربزه در سطح گلخانه انجام پذیرفت. نتایج حاصل از بررسی تنوع ژنتیکی با استفاده از نشانگرهای مولکولی در سطح تشابه ?84 جدایه ها را به سه گروه جدایه مادری، جدایه های جهش یافته 9th و 17th و بقیه جدایه های جهش یافته تقسیم کرد که در آن جدایه مادری بر اساس پتانسیل آنتاگونیستی از دو گروه جهش یافته ها تفکیک گردید. در بررسی خاصیت آنتاگونیستی به صورت درون شیشه ای جدایه های تریکودرما علیه چهار قارچ بیمارگر خاک برد جدایه های 9 th ،4th،15th،1th ،11th و 22th به عنوان جدایه برتر شناخته شده و جدایه های 9th، 4th،1th و11th برای بررسی های گلخانه ای بیوکنترل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار انتخاب شدند. در آزمون های گلخانه ای شاخص های وزن تر و خشک ریشه و قسمت های هوایی و درصد مرگ و میر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از دو آزمایش گلخانه نشان داد دو جدایه 1 th و 9 th هم از نظر افزایش رشد و هم از نظر آنتاگونیستی تفاوت معنی داری با شاهد سالم و شاهد آلوده به ویژه از نظر شاخص های وزن تر و خشک ریشه و درصد مرگ و میر نشان می دهند واین جدایه ها به عنوان جدایه های برتر معرفی می گردند.
رضا صلاحلو ناصر صفایی
قارچ macrophomina phaseolina ، عامل پوسیدگی ذغالی، یک پاتوژن گیاهی مهم بخصوص در کنجد می باشد. جهت مطالعه تنوع ژنتیکی جدایه های این قارچ از گیاه کنجد، 60 جدایه از 10 استان کشور شامل استان های بوشهر، فارس، کرمان، خوزستان، خراسان جنوبی، گلستان، مازندران، یزد و هرمزگان با توجه به پراکنش جغرافیایی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. تنوع ژنتیکی جدایه ها با استفاده از نشانگر های urp-pcr و issr بررسی شد. باند های حاصل از 5 آغازگر مورد استفاده در issr و هشت آغازگر از میان 12 آغازگر urp-pcr آزمون شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از الگوی مربوط به این آغازگر ها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش upgma در برنامه ntsys-pc انجام گرفت. تجزیه خوشه ای داده-های حاصل از تلفیق دو نشانگر در سطح تشابه 78 درصد جدایه ها را به هفت گروه تقسیم نمود که نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالا بین جدایه ها می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل این داده ها نشان دادند که ارتباطی بین ناحیه جغرافیایی و تنوع ژنتیکی وجود ندارد. به منظور تعیین کارایی نشانگرهای مورد استفاده، نسبت چند گانه موثر (emr) و شاخص نشانگری (mi) محاسبه شد. میانگین شاخص مارکری و نسبت چند گانه موثر به ترتیب 28/3 و 94/13 برای نشانگر issr، 56/1 و 54/5 برای نشانگر urp-pcr بدست آمد که بیانگر توانایی بیشتر این نشانگر در تعیین تنوع ژنتیکی این گونه قارچی است. این پژوهش، اولین مطالعه تنوع ژنتیکی عامل بیماری پوسیدگی ذغالی کنجد با استفاده از نشانگرهای urp-pcr و issr می باشد.
بهاره قنبرزاده ناصر صفایی
بیماری پوسیدگی فوزاریومی قاعده پیاز در سراسر جهان وجود دارد و از نظر اقتصادی خسارت زیادی را به این محصول وارد میکند. از روشهای کنترل این بیماری استفاده از عوامل کنترل بیولوژیکی است. در این بررسی از دو قارچ تریکودرما و میکوریزا آربوسکولار برای کنترل این بیماری استفاده شد. بدین منظور، نمونهبرداری در هفت منطقه عمده پیازکاری استان آذربایجان شرقی، به عنوان یکی از مناطق عمده کشت پیا در ایران، انجام شد. بعد از جداسازی و خالصسازی ژنتیکی جدایهها، آزمون بیماریزایی روی غده و بذور پیاز انجام شده و جدایههای بیماریزا به صورت مرفولوژیکی و مولکولی مورد شناسایی قرار گرفتند. بررسیهای آزمایشگاهی جهت تعیین بهترین گونه تریکودرما در برابر دو قارچ fusarium proliferatum و f. oxysorum انجام شد. در نهایت، توانایی trichoderma harzianum strain t100 و قارچ میکوریزا (glomus mosseae) در کنترل بیماری پوسیدگی قاعده پیاز با عامل f. proliferatum و تأثیر آنها در رشد پیاز در شرایط گلخانهای بررسی شد. براساس مطالعات مرفولوژیکی و مولکولی، جدایههای بیماریزا به عنوان گونههای f. proliferatum، f. oxysporum، f. solani و f. redolens معرفی شدند. در بین گونههای شناسایی شده، f. proliferatum به عنوان عامل عمده پوسیدگی پیاز در شرایط انبار و f. oxysporum به عنوان عامل محدود کننده کشت پیاز در مزرعه معرفی گردید. عمدهترین خسارت f. redolens به صورت مرگ گیاهچه قبل از جوانهزنی بوده و گونه f. solani با اختصاص بیشترین فراوانی در بین جدایههای بهدست آمده، به عنوان عامل بیماریزای ضعیف پیاز گزارش شد. در بررسیهای آزمایشگاهی مشخص گردید که t. harzianum strain t100 علاوه بر جلوگیری از رشد میسلیومی فوزاریوم قادر به از بین بردن ریسههای آن نیز میباشد. در شرایط گلخانه نیز قارچ میکوریزا قادر به افزایش رشد بوتههای پیاز در مقایسه با شاهد بود، اما نقش آن در کنترل قارچ پاتوژن در طول دوره کوتاه مدت آزمایش محسوس نبود. قارچ آنتاگونیست تریکودرما قادر به کنترل فوزاریوم بود اما به دلیل تأثیر منفی آن در رشد پیاز با گذشت زمان از میزان کنترل آن کاسته شد. در نهایت استفاده توام تریکودرما و میکوریز کنترل قابل توجهی از بیماری را به دنبال داشت.
حمیدرضا رحمانی ابراهیم محمدی گل تپه
توت فرنگی گیاهی علفی چندساله، متعلق به خانواده گل سرخیان بود ه که به دلیل غنی بودن از انواع ویتامین¬ها مانند ویتامین c،a ، b6، e از طرفداران زیادی برخوردار است. امروزه به دلیل استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی جهت افزایش عملکرد این محصول، علاوه بر آلودگی¬های زیست محیطی سلامت مصرف کنندگان را به خطر می¬اندازد. راه حل این مشکل کشت توت فرنگی به صورت ارگانیک میباشد. در تحقیق حاضر تاثیر غلظت¬های 0(شاهد)، 80، 160، 250 و 330 اسپور در میلی لیتر، قارچ اندوفیت p. indicaبر پارامترهای رشد و عملکرد گیاه توت¬فرنگی تحت شرایط کشت هیدروپونیک در قالب طرح کاملا تصادفی در 28 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. قارچ p. indica در غلظت¬های مختلف بصورت روش تزریق پای بوته به گیاهان توت فرنگی تلقیح شد. دو ماه پس از مایه¬زنی قارچ، ارتفاع بوته با دستگاه کولیس دیجیتالی و میزان کلروفیل با استفاده از دستگاه spad اندازه¬گیری شد. میزان گلدهی¬ 8 ماه بعد از تلقیح برای تمام گلدان¬ها اندازه¬گیری شد. میزان عملکرد توت فرنگی در شش برداشت برای تمام گلدان¬ها اندازه¬گیری و ثبت گردید. یک هفته پس از آخرین برداشت طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه اندازه¬گیری گردید. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین تاثیر قارچ بر تمام پارامترهای رشد، به ترتیب مربوط به تیمار 330 اسپور در میلی لیتر و شاهد می-باشد. تیمار330 اسپور در میلی¬لیتر، ارتفاع بوته، میزان کلروفیل و شاخه¬زایی را به ترتیب 5/24، 15 و 30 درصد نسبت به شاهد افزایش داد، در حالی که بین تیمارهای 80، 160 و 250 اسپور در میلی¬لیتر در مورد صفات مذکور اختلاف معنی¬داری مشاهده نشد. از نظر تاثیر قارچ بر میزان گلدهی، وزن تر و خشک ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی، تیمارهای 330 و 250 اسپور در میلی¬لیتر به ترتیب با 37 و 53/18درصد افزایش گلدهی، 71/76 و 52 درصد افزایش وزن تر ریشه، 52/75 و40 درصد افزایش وزن خشک ریشه، 59/42 و 59/21 درصد افزایش وزن تر اندام هوایی، 94/84 و 69 درصد افزایش وزن خشک اندام هوایی نسبت به شاهد، با سایر تیمارها اختلاف معنی¬داری در سطح 5 درصد داشتند اما بین سایر تیمارها اختلاف معنی¬داری برای صفات مذکور مشاهده نشد. از نظر تاثیر قارچ بر طول ریشه تیمارهای 330، 250 و 160 اسپور در میلی¬لیتر به ترتیب با 72، 37 و 33/14 درصد افزایش طول ریشه نسبت به شاهد، با سایر تیمارها در سطح 5 درصد اختلاف معنی¬داری داشتند. بیشترین میزان عملکرد درگیاهان تلقیح شده با تیمار 330 اسپور در میلی¬لیتر با 24/91 درصد افزیش نسبت به شاهد مشاهد گردید، اما بین سایر تیمارها اختلاف معنی¬داری مشاهده نشد. بنابراین می¬توان گفت که قارچ p. indica در غلظت¬های بالا می¬تواند باعث افزایش معنی¬دار صفات مذکور و در نتیجه بر رشد و عملکرد گیاه توت¬فرنگی تاثیر مثبت داشته باشد.
المیرا خادملو حشمت الله رحیمیان
چکیده ندارد.
عباس محمدی ناصر صفایی
چکیده ندارد.
سهیلا میرزایی ناصر صفایی
چکیده ندارد.
اسماعیل صابری ناصر صفایی
چکیده ندارد.
مهدیه خدایاری ناصر صفایی
چکیده ندارد.
لاوین نورانی واهه میناسیان
چکیده ندارد.
حسین اهری مصطفوی ناصر صفایی
چکیده ندارد.
شیده موجرلو ناصر صفایی
چکیده ندارد.
lمجتبی منصوری پور عزیزاله علیزاده
چکیده ندارد.
پریسا امینیان عزیز اله علیزاده
چکیده ندارد.
یلدا واصبی عزیز اله علیزاده
چکیده ندارد.
مریم دارستانی فراهانی ناصر صفایی
چکیده ندارد.
محمدعلی آقاجانی ناصر صفایی
چکیده ندارد.
راضیه بنایی واهه میناسیان
چکیده ندارد.
صدیقه موسی نژاد عزیزاله علیزاده
بیماری بلاست برنج ناشی از pyricularia grisea (cooke) sacc. یکی از بیماری های مهم برنج در سراسر دنیا و از جمله ایران می باشد. در بخش مقدماتی این تحقیق، تأثیر فاکتورهای اقلیمی بر جمعیت مزرعه ای اسپورهای عامل بیماری و پیش آگاهی ظهور بیماری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور طی فصل زراعی سالهای 87-1385 در سه شهرستان رشت، انزلی و لاهیجان مزارعی در فاصله پنج کیلومتری ایستگاه های هواشناسی انتخاب گردید و تراکم اسپورهای هوازاد در این مزارع به صورت روزانه به کمک اسپورتراپ اندازه گیری شد. داده های آب و هوایی مورد نیاز شامل مقدار بارش (بر حسب میلی متر)، بیشینه و کمینه دمای روزانه، بیشینه و کمینه رطوبت نسبی روزانه و طول ساعات آفتابی از ایستگاه های هواشناسی دریافت گردید. سپس ارتباط بین جمعیت اسپورهای شکارشده با فاکتورهای آب و هوایی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و مهمترین فاکتورهای آب و هوایی موثر در تغییرات جمعیت مزرعه ای اسپورهای عامل بلاست تعیین شد و در نهایت یک مدل پیش آگاهی برای وقوع بلاست ارائه گردید. در این تحقیق مشخص شد که فاکتورهای آب و هوایی نظیر مقدار بارش، کمینه رطوبت نسبی روزانه، بیشینه دمای روزانه و طول ساعات آفتابی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در ظهور بیماری بلاست برنج در استان گیلان هستند. بعلاوه فراهم شدن شرایط مناسبتر آب و هوایی نظیر بارندگی، افزایش کمینه رطوبت نسبی روزانه، کاهش بیشینه دمای روزانه و کاهش طول ساعات آفتابی (هوای ابری) به افزایش جمعیت مزرعه ای اسپورهای قارچ و وقوع بیماری بلاست در مزرعه طی هفت تا ده روز آینده کمک قابل توجهی می نماید. به منظور پیش بینی شدت نهایی بلاست برگ و شاخص آلودگی گردن خوشه، فاکتورهای آب و هوایی نظیر بیشینه، کمینه و متوسط دما، بیشینه، کمینه و متوسط رطوبت نسبی، جمعیت اسپورهای شکارشده، میزان بارندگی و طول ساعات آفتابی برای مدل سازی مورد استفاده قرار گرفتند. برای پیش آگاهی بلاست برگ این فاکتورها برای دوره دوماهه خرداد و تیر و برای پیش آگاهی بلاست گردن خوشه، همین فاکتورها برای مردادماه محاسبه شدند. از روش رگرسیون گام به گام پیش رونده برای معرفی مدل ها استفاده گردید. از آماره هایی نظیر ضریب همبستگی(r)، ضریب تبیین(r2)، ضریب تبیین تغییریافته براساس درجه آزادی(ar2)، خطای استاندارد (se)، آماره f و آماره دوربین- واتسون برای مقایسه معادلات و انتخاب بهترین معادله استفاده شد. در نهایت برای پیش بینی شدت نهایی بلاست برگ، معادله yflbs=-2.41-2.80tmin+0.68rhmin-0.015ps-0.014p+0.052sh (r2=96.73%) و در ارتباط با پیش بینی بلاست گردن خوشه، معادله ynbi=-24.11+0.08tmax+0.19rhmax+0.034ps-0.015p+0.016sh (r2=73.97%) محاسبه شد. در ارتباط با تعیین اثرات میزان مصرف کود ازته، تاریخ و فاصله کشت، مشخص گردید که متغیر مستقل میزان کود ازته مصرفی از ضریب همبستگی بالایی با شدت نهایی بلاست برگ و شاخص آلودگی گردن خوشه برخوردار است، حال آنکه همین درجه همبستگی برای تاریخ و فاصله کشت مشاهده نشد. بهترین معادله برای پیش بینی شدت نهایی بلاست برگ زمانی به دست آمد که میزان مصرف کود ازته (f) به صورت معادله درجه دوم استفاده شد: yflbs=4.46-4.12f+1.93f2 (r2=96.37) بهترین معادله برای پیش بینی شاخص آلودگی گردن خوشه نیز زمانی بدست آمد که سه فاکتور میزان مصرف کود ازته، تاریخ و تراکم کشت در قالب معادله چندجمله ای استفاده شدند(r2=54.40): ynbi =2.06+0.33f+0.10d-0.03s به منظور پیش بینی خسارت ناشی از بیماری بلاست بر عملکرد محصول، از متغیرهای مستقلی نظیر شدت اولیه بلاست برگ (x1)، شدت نهایی بلاست برگ (x2)، شاخص اولیه بلاست گردن خوشه (n1) و شاخص نهایی بلاست گردن خوشه (n2) استفاده شد. مناسبترین معادله برای پیش بینی میزان خسارت، معادله زیر است: l= 36.13+3.84x2-9.63n2 (r2=94.04) معادلات ارائه شده در این تحقیق بعد از اعتباریابی می توانند به منظور پیش بینی شدت نهایی بلاست برگ، شاخص آلودگی گردن خوشه و میزان خسارت ناشی از بیماری بلاست در استان گیلان مورد استفاده قرار گیرند.
فرناز جلالی ناصر صفایی
بیماری پوسیدگی ذغالی سویا که به وسیله قارچ macrophomina phaseolina ایجاد می شود، یکی از مخرب ترین بیماری های سویا در سطح جهان می باشد. در ایران نیز این بیماری در بسیاری از مناطق کشت سویا، خسارت قابل توجهی را به این محصول وارد می کند. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و بیماریزایی در جمعیت این بیمارگر، در سال 1385 مناطق کشت سویا در استان های گلستان، مازندران، اردبیل و لرستان مورد بازدید قرار گرفت. نمونه های دارای علائم پژمردگی و وجود خال های سیاه رنگ در طوقه و ساقه گیاهان جمع آوری، و در مجموع 48 جدایه از بیمارگر جداسازی گردید. از این میان24 جدایه به عنوان نماینده بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب گردیدند. به منظور اثبات تعلق این جدایه ها به گونه m. phaseolina از آغازگرهای اختصاصی گونه استفاده گردید. این آغازگرها یک قطعه 350 جفت بازی ویژه m. phaseolina را در جدایه های این قارچ تکثیر کردند که در سایر قارچ های مورد آزمایش مشاهده نگردید. در بررسی فنوتیپ کلرات در میان جدایه ها 5 جدایه (20%) حساس به کلرات و 19جدایه (80%) مقاوم به کلرات ارزیابی گردیدند. آزمون های بیماریزایی در شرایط گلخانه ای و درون شیشه ای، صورت گرفت. در هر دو آزمون تمامی جدایه های مورد بررسی روی رقم ویلیامز سویا بیماریزا بودند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده ها نشان داد که در سطح یک درصد اختلاف معنی داری در بیماریزایی (ویرولانس) جدایه ها وجود دارد و در هر دو مورد جدایه های حساس به کلرات کم آزارترین جدایه ها روی بذر و ساقه سویا رقم حساس ویلیامز بودند. بررسی تنوع ژنتیکی جدایه ها با استفاده از سه نشانگر مولکولی مختلف rapd، issr و rep-pcr صورت گرفت. از مجموع 15 آغازگر rapd، هشت آغازگر و از مجموع 10 آغازگر issr، سه آغازگر که واجد چند شکلی و تکرار پذیری بیشتری بودند به همراه آغازگرهای eric1r ، eric2i ، box1a و rep2i انتخاب و برای تکثیر dna جدایه ها به کار رفتند. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده ها با استفاده از نرم افزار mvsp، روش upgma و ضریب تشابه جاکارد صورت گرفت. دندروگرام حاصل از مجموع آغازگرهای rapd در سطح تشابه 42 درصد جدایه ها را به سه گروه تفکیک کرد. بر این مبنا به استثنای جدایه مازندران، جدایه های مربوط به سایر استان ها از جدایه های استان گلستان تفکیک گردیدند. دندروگرام حاصل از مجموع آغازگرهای issr جدایه ها را در سطح تشابه 58 درصد به سه گروه تقسیم نمود. به کمک این نشانگر به استثنای جدایه a-mo از استان اردبیل، سایرجدایه های غیر استان گلستان از جدایه های استان گلستان تفکیک گردیدند. دندروگرام حاصل از مجموع آغازگرهای rep-pcr نیز جدایه ها را در سطح تشابه 59 درصد به هفت گروه تقسیم نمود. گرچه این گروه ها به لحاظ جغرافیایی قابل توجیه نبودند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل 2053 باند الگوی باندی حاصل از تلفیق داده های سه نشانگر rapd, rep-pcr و issr، بر اساس ضریب جاکارد در سطح تشابه 47 درصد جدایه ها را به سه گروه تقسیم نمود. بر این مبنا به استثنای جدایه a-mo از استان اردبیل، سایر جدایه های غیر استان گلستان از جدایه های استان گلستان تفکیک گردیدند که با نتایج حاصل از نشانگر issr مطابقت داشت. در میان لوکوس های مورد بررسی، تعداد لوکوس-های پلی مورفیک به ازای هر آغازگرrapd (12لوکوس)، issr (14 لوکوس)، rep-pcr (12 لوکوس) مورد مقایسه قرار گرفت که نتیجه آن بیانگر مناسب تر بودن استفاده از نشانگر issr در مقایسه با rapd و rep-pcr در تعیین تنوع ژنتیکی m. phaseolina، بود. این نخستین مطالعه از بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت های ایرانی m. phaseolina، عامل پوسیدگی ذغالی سویا با استفاده از سه نشانگر مولکولی مختلف می باشد.
بهار یونسی مسعود شمس بخش
ویروس های y (pvy)، x (pvx)، s(pvs) و پیچیدگی برگ سیب زمینی (plrv) از مهم ترین ویروس های بیمارگر سیب زمینی به شمار می روند و به طور جدی باعث کاهش میزان و کیفیت محصول سیب زمینی می شوند. این ویروس ها از تمام مناطق مهم کشت سیب زمینی ایران گزارش شده اند. آلودگی به ویروس های یاد شده در سیب زمینی به جز ویروس y و پیچیدگی برگ سیب زمینی معمولاً بدون علایم باقی می ماند. از این رو گیاهان سیب زمینی مزارع تولید غده بذری از لحاظ عاری بودن از ویروس های یاد شده و صدور گواهی سلامت بذر باید به طور منظم بررسی شوند. تا به حال آزمون اِلایزا به طور وسیعی برای ردیابی ویروس های یاد شده مورد استفاده قرار گرفته است، اما اغلب به دلیل غلظت پایین ویروس و وجود ترکیبات بازدارنده در عصاره گیاهان ردیابی ویروس ها به خوبی انجام نمی گیرد. بنابراین معرفی یک روش دقیق، حساس، کارآمد، قابل اعتماد، ارزان و سریع برای ردیابی همزمان ویروس های سیب زمینی ضروری است. در این تحقیق، روش multiplex rt-pcr برای ردیابی همزمان ویروس های y، x، s، پیچیدگی برگ سیب زمینی و کنترل داخلی استفاده شد. این روش با آزمون سرولوژیکی اِلایزا که روشی رایج برای ردیابی ویروس های سیب زمینی است، مقایسه شد. به همین منظور، rna کل از برگ گیاهان سیب زمینی آلوده به ویروس با استفاده از بافر rnx-plus استخراج شد. سپس dna مکمل برای ویروس های فوق و ژن 18s rrna با استفاده از آغازگر اختصاصی معکوس به صورت جداگانه ساخته شد و واکنش uniplex rt-pcr برای هر کدام از ویروس ها انجام گرفت. برای بهینه سازی واکنش multiplex rt-pcr، rna کل از مخلوط وزن های مساوی از بافت دو گیاه که هر کدام به دو ویروس آلوده بودند (pvy, pvx, pvs, plrv) استخراج گردید. سپس، واکنش multiplex rt-pcr با استفاده از پنج جفت آغازگر در یک واکنش انجام گرفت. در نهایت، پنج قطعه متفاوت (145-342 جفت باز) که اختصاصی ویروس ها و کنترل داخلی بودند به طور همزمان تکثیر شد و بر اساس وزن مولکولی آنها تشخیص داده شدند. نتایج نشان داد multiplex rt-pcr روشی مناسب در تشخیص گیاهان آلوده سیب زمینی به ویروس های y، x، s و پیچیدگی برگ سیب زمینی است. حساسیت روش بهینه سازی شده multiplex rt-pcr با روش تجاری das-elisa در ردیابی ویروس های y، x، s و پیچیدگی برگ سیب زمینی مقایسه شد. عصاره گیاه و rna کل از بافت گیاهی آلوده استخراج شد و رقت های یک دهم آن به صورت پشت سر هم آماده شد و در هر دو روش multiplex rt-pcr و اِلایزا برای ردیابی ویروس ها به کار رفت. نتایج نشان داد که حساسیت multiplex rt-pcr صد برابر بیشتر از آزمون اِلایزا در ردیابی ویروس های y، x، s و پیچیدگی برگ سیب زمینی می باشد و حساسیت duplex rt-pcr ده هزار برابر بیشتر از آزمون اِلایزا در ردیابی ویروس y سیب زمینی است. به علاوه اِلایزا اغلب به دلیل غلظت پایین ویروس و اثر بازدارندگی ترکیبات فنولی و پلی ساکاریدی موجود در عصاره گیاهان در ردیابی ویروس ها به خوبی عمل نمی کند. همچنین در اِلایزا امکان اعمال کنترل داخلی برای پرهیز از نتایج منفی کاذب وجود ندارد. در نتیجه روش مولکولی multiplex rt-pcr، روشی حساس تر، مناسب تر، اختصاصی تر، ارزان تر و سریع تر از اِلایزا در ردیابی همزمان ویروس های یاد شده می باشد. برای ردیابی همزمان چند ویروس در مزارع سیب زمینی که با هدف تولید غده های بذری کشت شده اند، بسیار موثر است.
الهام کریمی درچه ناصر صفایی
بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه کلزا ناشی از sclerotinia sclerotiorum یکی از مهمترین بیماری های قارچی کلزا در ایران می باشد. با توجه به اهمیت این بیماری و عدم وجود اطلاعات جامع و کامل از ساختار ژنتیکی جمعیت های این قارچ گروه های سازگاری میسلیومی (mycelia compatibility grouping, mcg) و تنوع ژنتیکی بین و درون mcg های شناسایی شده از سه استان گلستان، مازندران و آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفت. پس از تایید تعلق جدایه ها به این گونه با استفاده از تکنیک nested-pcr و تکثیر یک قطعه 278 جفت بازی در همه آنها، تعداد 71 جدایه با توجه به پراکنش جغرافیایی انتخاب و mcg آنها تعیین گردید. در بین این تعداد جدایه، 42 گروه سازگاری شناسایی شد که 42/86 درصد آنها یک عضو داشتند که بیشتر متعلق به منطقه علی آباد در استان گلستان بودند. فراوانی mcg ها در هشت منطقه علی آباد، کلاله، هاشم آباد، گرگان، بندر ترکمن، قائم شهر، ارومیه و خوی متفاوت بود. شاخص تنوع شانون (ho) mcg ها برای سه منطقه علی آباد، هاشم آباد و کلاله 80/86 (htot) بود. تقسیم شاخص تنوع کل (htot) به دو جزء تنوع بین و درون جمعیت ها نشان داد که 95/5 درصد مربوط به تنوع درون جمعیت های s. sclerotiorum می باشد. آزمون های بررسی قدرت بیماریزایی جدایه ها در گلخانه انجام شد که تجزیه و تحلیل داده های حاصل از ترکیب سه شاخص یادداشت برداری فنوتیپ زخم، طول زخم و درصد توسعه زخم دور ساقه جدایه ها را به سه گروه با قدرت بیماریزایی مختلف تقسیم نمود. نتایج این مطالعه نشان داد که قدرت بیماریزایی جدایه های درون یک mcg و نیز بین mcg ها متفاوت بود. همچنین، نتایج این آزمون نشان داد که جدایه های جمع آوری شده از باقلا و آفتابگردان نیز بر روی کلزا بیماریزا هستند. تنوع ژنتیکی بین و درون mcg ها با استفاده از نشانگرهای rep-pcr، issr و rapd بررسی شد. باندهای حاصل از چهار آغازگر مورد استفاده در rep-pcr، شش آغازگر issr از میان 19 آغازگر مورد مطالعه و نه آغازگر rapd از میان 29 آغازگر آزمون شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در بررسی تنوع ژنتیکی بین mcg ها (38 جدایه نماینده سی و هشت mcg)، بر اساس تجزیه و تحلیل الگوهای باندی حاصل از مجموع چهار آغازگر rep-pcr در سطح تشابه 64 درصد جدایه ها در هفت گروه قرار گرفتند. بر این مبنا، 25/81 درصد جدایه های علی آباد به همراه یک جدایه گرگان، یک جدایه مازندران و یک جدایه ارومیه در گروه اول قرار گرفتند و همه جدایه های هاشم آباد به همراه 56/55 درصد جدایه های کلاله و یک جدایه علی آباد در گروه دوم قرار گرفتند. تجزیه خوشه ای داده های حاصل از تلفیق سه نشانگر در سطح تشابه 80 درصد جدایه ها را به 34 گروه تقسیم نمود که نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالا بین mcg ها می باشد. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل نشان داد که جدایه های متعلق به یک ناحیه جغرافیایی، لزوما دارای قرابت ژنتیکی نبوده و ارتباط معنی داری با قدرت بیماریزایی جدایه ها ندارد. برای بررسی تنوع ژنتیکی درون mcg ها به کمک نشانگرهای مولکولی مذکور از 27 جدایه متعلق به دوازده mcg استفاده شد. تجزیه خوشه ای 425 لوکوس حاصل از تلفیق داده های سه نشانگر در سطح تشابه 80 درصد جدایه ها را به 23 گروه تقسیم کرد و در بیشتر موارد جدایه های متعلق به یک mcg در یک گروه قرار نگرفتند که بیانگر تنوع ژنتیکی بالا درون mcg های مورد بررسی می باشد. در این پژوهش یازده mcg با بیش از یک هاپلوتیپ مرتبط بودند و فقط اعضای یک mcg یک اثر انگشت داشتند. این نکته بیانگر این است که ژنوتیپ های جدیدی در مناطق شمالی ایران در حال تکامل هستند. آزمون مانتل نشان داد که همبستگی مثبت و معنی داری میان ماتریس های تشابه حاصل از داده های rep-pcr، issr و rapd (0/002 ; p = 0/992r = ) وجود دارد. به منظور تعین کارایی نشانگرهای مورد استفاده، محتوای اطلاعات چند شکلی آنها (pic)، نسبت چند گانه موثر (emr) و شاخص نشانگری (mi) محاسبه شد. شاخص های مورد بررسی در نشانگرهای rep-pcr و rapd نسبت به issr در سطح بالاتری قرار گرفتند که بیانگر توانایی بیشتر این دو نشانگر نسبت به issr در تعیین تنوع ژنتیکی این گونه قارچی است. با این وجود، به دلیل بلند بودن توالی آغازگرها و دمای اتصال بالاتر در rep-pcr نسبت به rapd، نشانگر rep-pcr قدرت بیشتری در آشکارسازی تنوع ژنتیکی جدایه های s. sclerotiorum دارد.
ناصر صفایی عزیزالله علیزاده
ویژگی های بیماریزایی، فنوتیپ های بیوشیمیایی ، تولید زرالینون و تنوع ژنتیکی 88 جدایه fusarium graminearum جدا شده از روی سنبله های آلوده استانهای آذربایجان شرقی، گلستان، مازندران و هرمزگان مورد ارزیابی قرار گرفت.