نام پژوهشگر: مریم شجاعی
مریم شجاعی هاشم عسکرزاده
امروزه الگوهای نوین تدریس بیش از هر زمان دیگری مورد تأکید صاحبنظران و اندیشمندان تعلیم و تربیت می باشد و استفاده مطلوب از آنها در نظام های آموزشی توصیه می شود. استفاده از الگوهای نوین تدریس در آموزش موجب تسریع در تحقق اهداف آموزش و پرورش می شود. در شرایط امروز که وسعت اطلاعات موجود با توانایی افراد در استفاده از آن همخوانی ندارد، معلم نباید به مثابه مخزن دانش صرفا به سخنرانی و انتقال و اطلاعات بپردازد، بلکه باید در افزایش مهارت تفکر و استدلال شاگردان خود بکوشد و آنها را از مرحله حفظ کردن مطالب به مرحله تفکر سوق دهد و دریافتن راه حل مناسب که اساس یادگیری توأم با تفکر است تعلیم دهد. در نظام آموزشی کشورمان مشاهده می شود که به الگوهای نوین تدریس توجه زیادی نمی شود. این تحقیق به بررسی عوامل موثر در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بجنورد پرداخته است؛ از آنجا که عوامل متعددی در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط معلمان تأثیر دارد در این تحقیق تنها عواملی مانند میزان تحصیلات، جنسیت معلمان، میزان گذراندن دوره های ضمن خدمت مربوط به روش های نوین تدریس، پایه تحصیلی مورد تدریس معلمان و محتوای درسی مورد بررسی قرار گرفته است. فرض تحقیق این بود که متغیرهای فوق در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط معلمان موثر هستند. جامعه آماری این تحقیق را معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بجنورد تشکیل می دهد که از این مجموعه تعداد 220 نفر به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته که شامل 26 سوال است استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با آزمون u مان ویتنی، کندال tau-c ، فریدمن و کراسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که جنسیت معلمان و محتوای درسی در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط آنان موثر است. اما میزان تحصیلات آنان، پایه تحصیلی مورد تدریس و میزان گذراندن دوره های ضمن خدمت مربوط به الگوهای نوین تدریس در به کارگیری این الگوها توسط آنان موثر نمی باشد که به نظر می رسد این موارد تحقیقات بیشتری را می طلبد.
مریم شجاعی بهروز ترک لادانی
در سال های اخیر، صنعت ارتباطات به استفاده از سیستم های باند پهن روی آورده است. تکنولوژی شبکه های بی سیم -باند پهن مانند وایمکس به نرخ ارسال داده بالایی دست یافته و مورد توجه بسیار قرار گرفته اند به گونه ای که این شبکه-های بی سیم از لحاظ سرعت و پهنای باند، شبیه به شبکه های سیمی شده و از این رو در معرض مخاطراتی قرار گرفته اند که قبلاَ در شبکه های سیمی وجود داشت. از سوی دیگر با توجه به حوزه کاربرد و نوع تکنولوژی، این شبکه ها نیازمندی-های امنیتی مختلفی دارند که امروزه یکی از چالش های اساسی شبکه های ارتباطی است. از این رو ، برای پاسخ به نیاز کاربران باید امنیت این سیستم ها مورد توجه قرار گیرد. یکی از آسیب پذیری هایی که در شبکه های وایمکس وجود دارد و باعث بروز حملات ممانعت از سرویس توزیع شده ( ddos) می شود، ارسال پیام rng-req با نرخ بسیار بالا به سمت ایستگاه پایه در مرحله ورود اولیه به شبکه است. در فرآیند ورود اولیه یک ایستگاه کاربر به شبکه، تعدادی پیام های کنترلی بین ایستگاه کاربر و ایستگاه پایه رد و بدل می شود. اما از آنجایی که برخی از این پیام ها احراز هویت نمی شوند می توان با ارسال حجم زیادی از آنها به سمت ایستگاه پایه به آن حمله کرده و بار ترافیکی آن را بالا برده و مانع از سرویس دهی آن شد. بنابراین مسأله ای که حائز اهمیت است تشخیص این نوع حملات در این شبکه ها است. در این پایان نامه روشی متفاوت با روش های موجود، جهت تشخیص حملات ممانعت از سرویس توزیع شده در شبکه وایمکس ارائه شده که در آن با استخراج برخی از ویژگی های ترافیک شبکه و با استفاده از شبکه عصبی به تشخیص حمله پرداخته شده است. جهت ارزیابی این روش ابتدا شبکه ای نوعی و حمله به آن در شبیه ساز opnet، شبیه سازی شده و سپس با استفاده از این سیستم، کارایی شبکه عصبی art1 در تشخیص حمله مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی حاکی از آن است که با انتخاب بازه های مناسب زمانی می توان به دسته بندی بیش از 93 درصد ترافیک عادی شبکه و 91 درصد ترافیک شبکه در حالت حمله پرداخت و از این طریق حملات ممانعت از سرویس توزیع شده را به خوبی تشخیص داد. <a href=http://test.com/ >test</a> <a href=http://test.com/ >test</a>
جواد حسینی عبدالرضا میرمحسنی
هر سال میلیونها انسان بر اثر ضایعه شریان کرونری می میرند و این بیماری همچنان اصلی ترین عامل مرگ و میر در جهان است. استنتهای فلزی که می توانند شریانهای مسدود یا تنگ شده را باز کنند به منظور کاهش اثرات ضایعه مربوطه مورد استفاده قرار می گیرند. بدلیل امکان وقوع تنگی مجدد پس از جایگذاری استنتهای فلزی، در سالهای اخیر استنتهای رها کننده دارو مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود، اکثر استنتهای رها کننده ی داروی موجود در بازار ساختار پلیمری داشته و از معایبی همچون خواص مکانیکی نامطلوب رنج می برند. جهت پرهیز از بروز این مشکلات، اخیراً استفاده از تک لایه های خود مونتاژ شونده در ساختار استنتهای رها کننده دارو مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال، در مطالعات انجام گرفته از دو موضوع غفلت شده است: (1) بررسی تک لایه های ناهمگن و (2) رهایش همزمان دو عامل درمانی. در این رساله دکتری این موارد مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش، تک لایه های ناهمگن دارای گروههای انتهایی متیل و کربوکسیل با موفقیت بر روی سطوح طلا سنتز گردید. ویژگی نمونه ها توسط میکروسکوپ الکترون روبشی، طیف سنجی فوتو الکترون اشعه ایکس، میروسکوپ نیروی اتمی، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه و اندازه گیری زاویه تماس بررسی شد. سپس سطوح پوشش داده شده با تک لایه خود مونتاژ شونده ناهمگن جهت رهایش داروی اورولیموس مورد ارزیابی قرار گرفت. مطالعات رهایش دارو در بافر فسفات نمکی با استفاده از تکنیکهای کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا و کریستال کوارتز نانوبالانس انجام پذیرفت. نتایج بدست آمده با یافته های حاصل از بررسی تک لایه های همگن مقایسه گردید. میزان رهایش از تک لایه ناهمگن بصورت معنی داری (p < 0.05) متفاوت از سطح همگن بود. یافته ها جهت کاربرد تک لایه های خود مونتاژ شونده ناهمگن در استنتهای رها کننده دارو امیدوار کننده می باشد. در بخش دیگری از این رساله، رهایش همزمان داروهای پاکلیتاکسل (بعنوان عامل ضد تکثیر) و دیپیریدامول (بعنوان آنتی پلاکت) بررسی گشت. نتایج بدست آمده انتقال موفقیت آمیز داروها به بافر فسفات نمکی را تایید کرد. پس از روزهای 1، 2، 3، 7، 14 و 28 میزان دیپیریدامول رها شده بصورت معنی داری (p < 0.05) بیشتر از مقدار پاکلیتاکسل منتقل شده بود. یافته ها نشان می دهد که روش پیشنهادی می تواند برای توسعه نسل پیشرفته ای از استنتهای رها کننده دارو مناسب باشد.
مریم شجاعی علی ماهانی
با توجه به اهمیت قابلیت اطمینان و نیاز به طراحی تحمل پذیر خطا در همه ی سطوح طراحی، بحث قابلیت اطمینان مورد توجه قرار گرفته است. از آنجاییکه افزایش قابلیت اطمینان در سطح سیستم و مدار متناسب با میزان سرمایه گذاری می باشد، مدل های بهینه سازی قابلیت اطمینان برای ایجاد تعادل بین قابلیت اطمینان و منابع مصرفی ارائه شده اند. با توجه به کارایی روش های ابتکاری در حل این مسائل، روش هم تکاملی جستجوی هارمونی به کمک الگوریتم جنبش ذرات برای این منظور در این پایان نامه ارائه شده است. این الگویتم برای حل مسأله تخصیص قابلیت اطمینان-افزونگی برای چند نوع سیستم استفاده شده و نتایج شبیه سازی نشان می دهد که روش پیشنهادی در مقایسه با روش های پیشین بهتر عمل کرده است. الگوریتم پیشنهادی، هم چنین برای حل دو مسأله بهینه سازی تعریف شده در حوزه ی مدارهای دیجیتال به کار گرفته شده است. در مسأله اول، یافتن بهینه ترین مجموعه از اجزای مدار برای اعمال افزونگی مناسب برای رسیدن به قابلیت اطمینان مورد نیاز با حداقل سطح مصرفی، به صورت هدف در نظر گرفته می شود. در مسأله دوم، یافتن پیکربندی جدید با قابلیت اطمینان بیشتر برای مدار دیجیتال مورد نظر است. نتایج عددی نشان می دهد که دو روش پیشنهادی برای بهینه سازی قابلیت اطمینان مدارهای دیجیتال در مقایسه با روش های مرسوم، فضای مصرفی کمتری اشغال می کند.
مریم شجاعی ایران باغبان
چکیده ندارد.
شیوا ولایی مریم شجاعی
چکیده ندارد.
اسفندیار اسماعیلی نعمت الله موسی پور
براساس نتایج این پژوهش ، فعالیتهای اعضای هیات علمی به سه دسته آموزشی ، پژوهشی و خدماتی تقسیم می شوند. فعالیتهای آموزشی اعضا که به دستیابی به دستاوردهای دیگران منجر می شود به دو شکل کسب دانش و انتقال دانش نمود پیدا می کند . فعالیتهای پژوهشی نیز که به تولید دانش و علوم جدید می انجامد به دو طریق انجام تحقیق و یا تالیفات انجام می شود و فعالیتهای خدماتی که به تدبیر امور و اداره افراد و اشیا مربوط می شوند ، در قالب فعالیتهای اجرایی در درون دانشگاه و فعالیتهای مشاوره ای در نهاد های اجتماعی انجام می گیرند. و در نهایت برای ارزشیابی هر یک از فعالیتهای اعضای هیات علمی هفت اقدام پیشنهاد شده است که به صورت مرحله ای قابل انجام هستند : انتخاب نوع فعالیت ، تعیین ملاکهای ارزشیابی ، تعیین ملاکهای ارزشیابی ، تعیین و مراجعه به منبع اطلاع رسان ، جمع آوری داده ها ، تحلیل داده ها ، تفسیر و معنی دار ساختن یافته ها و تصمیم گیری در باره اعضا هیات علمی و استفاده از نتایج . با توجه به محدودیتهایی که در انجام این پژوهش وجود د اشته است ، پیشنهاد می شود که یافته های این پژوهش از سوی صاحبنظران ، مدیران و کارشناسان امر ارزشیابی فعالیتهای اعضای هیات علمی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و در صورت امکان اجرا شود تا اصلاحات لازم در آن بعمل آید.