نام پژوهشگر: فاطمه موسی پور
فاطمه موسی پور ناصر نوشادی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تفکر انتقادی و فراشناخت دانشجویان رشته¬های هنر و غیر هنر بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه¬ی دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 93-92 است که از میان آنها نمونه¬ای مشتمل بر450 دانشجو( 220دانشجوی رشته هنر و 230 دانشجوی رشته غیر هنر) با استفاده از نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده است. ابزارهای سنجش در این تحقیق، شامل مقیاس گرایش به تفکر انتقادی(ریکتس، 2003) و مقیاس باورهای فراشناختیmcq-30(ولز و کاترایت- هاتون،2004) بوده است پایایی و روایی برای مقیاس گرایش به تفکر انتقادی 0/89 و برای مقیاس فراشناخت 0/80به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از شاخص¬های آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون t مستقل، تحلیل واریانس چند متغیره، ماتریس همبستگی) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده¬ها نشان داد که رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و فراشناخت در دانشجویان هنر وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین دانشجویان رشته هنر و غیر هنر در مولفه های تفکر انتقادی وجود داشت. به بیان دیگر دانشجویان رشته هنر نمره بالاتری به نسبت دانشجویان غیر هنر به دست آوردند. همچنین تاثیر مقطع تحصیلی، رشته و تعامل مقطع تحصیلی و رشته بر فراشناخت معنادار بود. به بیان دیگر دانشجویان رشته هنر و مقطع دکتری فراشناخت بالاتری به نسبت سایر رشته ها و سایر مقاطع تحصیلی داشتند.