چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

این مطالعه با هدف مقایسه میزان عوارض عصبی دو روش جراحی قدامی و خلفی ساعد، انجام شده است که نتیجه آن به طور خلاصه در ذیل نوشته شده است . از مجموع 310 بیمار با شکستگی مورد مطالعه از نظر جنسی 121 مورد مونث و 189 مورد نیز مذکر بوده اند. از نظر سنی بیماران 11 سال و حداکثر آن 68 سال و متوسط سنی آنان 34/2 سال بوده است . تعداد مورد برش قدامی 153 مورد (49/4 درصد) و برش خلفی 157 مورد (50/6 درصد) بوده است . از نظر محل شکستگی 170 مورد یعنی (54/8 درصد) در یک چهارم فوقانی ساعد و 140 مورد (45/2 درصد) در یک چهارم میانی بوده است . از نظر عارضه عصبی از 310 مورد مطالعه، 283 مورد یعنی (91/3 درصد) بدون عارضه عصبی و 27 مورد مجموعا یعنی (8/7 درصد) عارضه عصبی داشته اند، که از این تعداد 24 مورد عصب رادیال یعنی (7/7 درصد) و 3 مورد عصب مدین (یک درصد) بوده است . از نظر نوع شکستگی 287 مورد شکستگی بسته، 20 مورد شکستگی باز نوع یک ، و 3 مورد شکستگی باز نوع دو بوده است . از نظر برگشت عارضه عصبی 9 مورد برگشت عصبی در ماه اول، 12 مورد ماه دوم، 3 مورد در ماه سوم، 3 مورد هم بعد از 6 ماه هیچیگونه برگشتی از نظر عصبی نداشته اند. از نظر شکستگیهای همراه، 280 مورد بدون شکستگی همراه و 30 مورد نیز ضایعه همراه داشته اند، که بیشترین ضایعه همراه شکستگیهای فموروتیبیار و در درجه بعدی شکستگیهای بازو بوده است . در کقایسه دو روش جراحی قدامی و خلفی ساعد از نظر عارضه عصبی، درصد عارضه عصبی رادیال در روش جراحی خلفی بیشتر از روش قدامی بوده و این اختلاف از نظر آماری معنی دار می باشد (p>0.005) و توصیه این مطالعه به انجام روش قدامی (henrg) در شکستگیهای نیمه فوقانی رادیوس است .

این تحقیق با عنوان (میزان آگاهی زنان از واکسیناسیون کودکان زیر یکسال در زاهدان) انجام شد. نوع تحقیق، توصیفی-تحلیل بوده که به منظور دستیابی به عوامل موثر، پرسشنامه ای حاوی 16 سئوال تهیه شد. پرسشنامه ها توسط 600 مادر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی در زایشگاه قدس زاهدان (مطابق با حجم نمونه) تکمیل شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات مشخص شد که 89 نفر (14/8 درصد) دارای میزان آگاهی کم، 432 نفر (72 درصد) میزان آگاهی متوسط و 79 نفر (13/2 درصد) میزان آگاهی خوب و مناسب بودند. اکثریت مادران، اطلاعاتشان از واکسیناسیون در حد متوسط بود. ارتباط بین متغیرهای گوناگون و میزان آگاهی توسط روشهای آماری تجزیه و تحلیل شد که اطلاعات حاصله به شرح زیر است . 1-طبق آزمون x2 ارتباط معنی داری بین میزان آگاهی و سن زنان وجود دارد (p 0/0008) -2میان میزان آگاهی و تحصیلات زنان با استفاده از آزمون x2 ارتباط موجود است . (p 0) 3-بین میزان آگاهی و تعداد فرزندان توسط آزمون x2 ارتباط معنی داری وجود ندارد. (p 0/06) -4بین ملیت و میزان آگاهی با استفاده از تست x2 ارتباط وجود دارد. (p 0) همچنین توسط آزمون اختلاف میانگین (t-test) نیز در سطح خطای 1 درصد میانگین آگاهی ایرانی ها و افغانی اختلاف معنی دار داشت . (p 0). اکثریت زنان (59 درصد)، علاقمندی خود را برای کسب اطلاعات در مورد واکسیناسیون ابزار کردند، 12/7 درصد هیچ علاقه ای نداشتند و 27/3 درصد تا حدودی علاقمند بودند، همچنین محل کسب اطلاعات زنان در مورد واکسیناسیون در اکثر موارد مامورین بهداشت و در درجه بعد رادیو و تلویزیون بود.

هدف از این پژوهش ، تعیین میزان سطح آگاهی پرسنل فوریتهای بیمارستانهای شهر زاهدان می باشد. که در پاییز ماه سال 1378 بررسی شد. پژوهش فوق براساس میزان پاسخ به پرسشنامه طرح شده می باشد. نوع مطالعه توصیفی می باشد. از بین کل پرسنل فوریتها 50 نفر به سوالات پاسخ دادند که میزان سطح آگاهی آنها را با متغیرهایی چون نوع بیمارستانها، جنس پرسنل، بومی بودن، علاقمند بودن به شغل، مدت زمان گذشته از آموزش cpr، سابقه کار، نوع مدرک و نوع استخدامی بررسی کردید که: بیمارستان خاتم با بیشترین امتیاز از نظر آگاهی پرسنل (78 درصد) و بیمارستان بوعلی کمترین امتیاز (35/4 درصد) را داشتند. متغیرهای جنس ، بومی بودن، علاقه مندی به شغل، نوع استخرامی و نوع مدرک با میزان آگاهی ارتباطی وجود نداشت . از نظر مدت زمان گذشته از آموزش cpr، همچنین سابقه کار پرسنل با آگاهی رابطه معکوس داشتند. از نظر وجود امکانات فوریتها، بیمارستان بوعلی و علی اصغر رتبه ضعیف و دیگر بیمارستانها رتبه متوسط را داشتند. بنابراین براساس این نتایج آموزش متداوم، وجود امکانات احیاء می تواند به عنوان فاکتورهای مهم در جهت افزایش سطح آگاهی پرسنل باشد.

این تحقیق تحت عنوان (بررسی نگرش پرستاران شهرستان زاهدان از اجرای طرح انطباق امور پزشکی با موازین شرع مقدس در سال 1378) انجام شد جامعه آماری کلیه پرستاران شاغل در بیمارستانهای شهرستان زاهدان بوده است که تعداد آنها به 165 عدد می رسد. نوع تحقیق انجام شده مقطعی (crass-sectional) بوده است . به منظور دستیابی به نظرات پرستاران پرسشنامه ای تهیه و پس از تکمیل پاسخهای داده شده و جمع آوری شده پرسشنامه از دو بخش شامل مشخصات فردی و سوالات اصلی مربوط به طرح انطباق تشکیل می شود. ارتباط بین سوالات مربوط به مشخصات فردی و تک تک سوالات اصلی پرسشنامه توسط روشهای آماری آزمون شده و در صورت وجود ارتباط بهمراه جدول و نمودار نمایش داده شده است . نتایج حاصل از این تحقیق عبارتند از: 1 در پاسخ به سوالی که نظر پرستاران راجع به اجرای طرح انطباق در شرایط موجود جویا شده است بیشترین تعداد پاسخهای داده شده (48/6 درصد) نظر مخالف پرستاران را می رساند پاسخهای داده شده به این سوال با استفاده از آزمون x 2 تنها با علاقه با عدم علاقه پرستاران به شغلشان با طرح انطباق ارتباط داشته است . p-value 0/05 در میان پرستاران علاقمند به شغل پرستاری بیشترین تعداد (46/6 درصد) با اجرای طرح انطباق موافق بوده اند. -2تعداد پرستاران زن به نسبت تقریبا 3 برابر بیش از پرستاران مرد می باشد. -3نظر پرستاران راجع به ارتباط بین مهارت پرستاران و جنسیت آنها: با استفاده از آزمون x2 پاسخهای داده شده به این سوال با جنس ارتباط دارد. p-value o و اکثریت پاسخها با گروهی است که مهارت پرستاران با جنسیت وی مرتبط نمی دانند. -449 درصد پرستاران مرد 71/6 درصد پرستاران زن با کارکردن در مراکزی که طرح انطباق در آنها اجرا می شود موافق بوده اند. نظرات پرستاران در این مورد نیر باجنس ارتباط اماری معنی دار داشته است p-value 0/021 -5 46/6 درصد خانمها و 46/9 درصد آقایان عقیده داشتند که اجرای انطباق در یادگیری دانشجویان پرستاری تاثیری ندارد این پاسخ ها با توجه به آزمون x2 و a 10 درصد با جنس ارتباط معنی دار دارد. p-value 0/08 نظرات پرستاران درباره لزوم یا عدم لزوم اجرای طرح انطباق در بخش فوریتها با مشخصه بومی بودن یا نبودن ارتباط اماری معنی دار داشته است (p-value 0.06 و a 7 درصد) افرار بومی استان سیستان و بلوچستان بیش از همه پاسخ و رعایت این طرح در بخش فوریتها الزامیست را برگزیده اند (34/9 درصد) در حالیکه افراد بومی این استان بیشتر معتقد بودند که اجرای طرح در بخش فوریتها ضرورتی ندارد. (36/1 درصد). -7بطور کلی اکثر پرستاران مورد تحقیق با کارکردن در مراکزی که طرح انطباق در آنها اجرامی می شود موافقند در حالیکه با شرایط فعلی تمایلی به اجرای طرح انطباق ندارند.

این تحقیق با عنوان" بررسی آماری چهار دوره امتحانات جامع علوم پایه پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان از شهریور ماه 78 تا اسفند ماه 79 " در تابستان سال 1380 انجام شد. در این تحقیق به بررسی عوامل تاثیرگذار بر روی امتحان علوم پایه پرداخته شد. همچنین در این تحقیق در هر دوره به تفکیک به مقایسه نمره امتحان علوم پایه با متغیرهای سن، جنس ، تاهل، سهمیه قبولی در کنکور سراسری، وضعیت مسکن، بومی بودن، فاصله زمانی بین اخذ دیپلم و ورود به دانشگاه، معدل کل دوره علوم پایه و نمره پایان ترم دروس اختصاصی پرداخته شد. نتیجه: نمره امتحان علوم پایه پزشکی با متغیرهای سن، تاهل و سهمیه قبولی در کنکور سراسری دانشگاه ها ارتباط معنی داری را نشان داد. 2 - نمره امتحان علوم پایه پزشکی با متغیرهای جنس ، وضعیت مسکن و بومی بودن ارتباط معنی داری را نشان نداد. 3 - بین معدل کل دوره علوم پایه و نمره امتحان علوم پایه پزشکی ضریب همبستگی وجود داشت . 4 - با استفاده از ضریب همبستگی، نمره امتحان علوم پایه پزشکی بیشترین ارتباط مستقیم را با دروس میکروبیولوژی و انگل شناسی دارد.

عفونت با ویروس هپاتیت ‏‎(hcv)c‎‏یک مسئله مهم بهداشتی در دنیا است . تماس با ‏‎hcv‎‏در بیماران تالاسمیک ماژور تقریبا غیرقابل اجتناب است . در سالهای اخیر مطالعات محدودی دلالت بر این نکته دارند که عفونت با ‏‎hcv‎‏ می تواند بعنوان یک فاکتور مستقل در ایجاد عدم تحمل گلوکز و دیابت ملیتوس عمل کند. در تعداد دیگری از مطالعات این رابطه رد شده است . هدف این مطالعه بررسی این نکته بود که آیا عفونت مزمن با ‏‎hcv‎‏می تواند تحمل گلوکز را در بیماران تالاسمی ماژور 20-7 ساله مختل نماید.

این تحقیق با عنوان بررسی وضعیت آموزشی کارورزان در بخش زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زاهدان در سال تحصیلی 80-81 اننجام شده است . هدف از این تحقیق بررسی وضعیت یادگیری کارورزان زن و مرد و ارائه راه حلهایی برای بهبود وضعیت آموزشی در این بخش می باشد.

تهوع و استفراغ یکی از عوارض شایع بعد از اعمال جراحی است که باعث ایجاد مشکلاتی برای بیمار می شود ما اثرات دگزامتازون و دروپریدول را در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل در بیماران ارتوپدی ‏‎ii‎‏ و ‏‎i‎‏ ‏‎asa class‎‏ مقایسه کردیم. متد بیهوشی درهمه بیماران استاندارد شد گروه‏‎8mg i‎ ‏دگزامتازون گرفتند گروه ‏‎1/25mg ii‎‏ دروپریدول گرفتند گروه ‏‎iii‎‏هیچیک از داروها را نگرفتند. سه گروه از لحاظ سن، تعداد، وزن ، زمان ‏‎npo‎‏ ، دوز نارکوتیک، طول مدت جراحی و زمان ریکاوری مشابه بودند میزان تهوع و استفراغ در گروه ‏‎i‎‏، 16درصد ، گروه ‏‎ii‎‏، 12درصد و گروه ‏‎iii‎‏ 32درصد بود. نتیجه گرفتیم که دگزامتازون و دروپریدول باعث کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل نسبت به گروه کنترل شدند ولی تفاوت معناداری بین دگزامتازونو دروپریدول در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل نبود.به نظر ما دراعمال جراحی که بیشتر از یکساعت طول می کشد دروپریدول مناسب است ولی دراعمال جراحی کمتر از یکساعت و مخصوصا دراطفال دگزامتازون بهتر است.

این تحقیق با عنوان ((بررسی عوامل موثر برموفقیت و شکست و میزان نمره دانشجویان شرکت کننده در کنکور علوم پایه اسفند ماه 77)) انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان پزشکی شرکت کننده در کنکور علوم پایه اسفند ماه 77 دانشکده پزشکی زاهدان بودند که تعداد آنها به 165 نفر می رسد. نوع تحقیق انجام شده توصیفی - تحلیلی بوده است. به منظور دستیابی به عوامل موثر، پرسشنامه ای تهیه و پس از تکمیل توسط دانشجویان جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت پرسشنامه از دو بخش شامل مشخصات فردی و سئوالاتی مربوط به نمرات دروس علوم پایه و نظرخواهی از دانشجویان در مورد کیفیت تدریس دروس توسط اساتید تشکیل می شود. ارتباط بین موفقیت و شکست در کنکور و میزان نمره علوم پایه با متغیرها گوناگون توسط روشهای آماری تجزیه و تحلیل شده و در صورت وجود ارتباط همراه جدول و نمودار نمایش داده شده است. از مجموع 73 نفر دانشجوی شرکت کننده در علوم پایه اسفند ماه 77 تعداد 20 نفر موفق به کسب نمره قبولی نشدند، عوامل موثر بر موفقیت و شکست در کنکور علوم پایه و میزان نمره علوم پایه بر اساس تحقیق انجام شده به شرح زیر است.1- آزمون ‏‎x2‎‏ برای تعیین ارتباط نتیجه امتحان با متغیرهای سهمیه ‏‎(p-value=0/0032)‎‏ سال ورود فاصله دیپلم تا قبولی در کنکور ‏‎(p-value=0/022)‎‏ و مسکن ارتباط معنی دار دارد.2- آزمون مساوی بودن نسبت قبولی با متغیرهای مسکن (01/0>‏‎(p-value‎‏ سال ورود (01/0>‏‎(p-value‎‏ و سهمیه (01/0>‏‎(p-value‎‏ اختلاف معنی دار دارد.3- آزمون مساوی بودن میانگین نمرات علوم پایه ‏‎(t-test)‎‏ با متغیرهای سهیمیه (001/0>‏‎(p-value‎‏ و سال ورود (004/0‏‎(pvalue=‎‏ نیز اختلاف معنی دار دارد.4- برای پیش بینی نمرات امتحان علوم پایه با استفاده از نمرات دروس مختلف و متغیرهای متفاوت افراد تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز رگرسیون صورت گرفت، معلوم شد که نمره علوم پایه با نمره دروس بافت شناسی، فیزیولوژی (2)، جنین شناسی، روان شناسی و میکروب شناسی و نیز با عامل سهیمه ارتباط دارد.