نام پژوهشگر: داود اویسی
داود اویسی محمد مهدی رحمتی
این مطالعه در نظر دارد تا تاثیر عوامل روانشناختی اجتماعی بر میزان موفقیت پروژه های توسعه مشارکتی را مورد کنکاش قرار دهد و به همین منظور پروژه حبلهرود برای این مطالعه در نظر گرفته شده که از سال 1376 آغاز و تاکنون ادامه دارد. این پروژه از منابع مالی و انسانی دولت و سازمانملل بهرهمند است، دیگر ویژگی متمایز کننده این پروژه حضور یکی از مهمترین نظریه پردازان معاصر توسعه روستایی ، رابرت چمبرز، در کنار این پروژه است. روش تحقیق: این مطالعه از سه پژوهش متفاوت شامل: مطالعه اسنادی پروژه حبلهرود، مطالعه اسنادی کمیته راهبردی و مصاحبه نیمه استاندارد با جوامع محلی شکل گرفته و از دو روش کیفی مطالعه اسنادی و مصاحبه استفاده و به کمک نطریه دادهمحور مورد تفسیر قرار گرفتهاند. برای اطمینان از کیفیت تحقیق ضمن تاکید بر دقت در جمعآوری دادهها، از چندبعدیسازی بینروشی و تلفیق آن با نوع تعدیل شدهی تکنیک ساختارگذاری slt استفاده شده است. با توجه به حجم بالای دادههای متنی این مطالعه، دادهها با کمک نرم افزار maxqda 10 دسته بندی و کدگذاری شده است.یافتهها: برای شکلگیری نظریه هر سه گزارش بر مبنای چهار مقوله استاندارد" انگیزه" ، " اعتماد" ،" اعتبار" و " انسجام" و مقوله مرکزی "عقلانیت" تفسیر شدهاند. نکات اصلی این سه تفسیر در یکدیگر تلفیق و یک گزارش کلی از این مطالعه به دست آمد که حاوی دو مدل است. این تفسیر در قیاس با یک نظریه متناظر(بحران مشروعیت هابرماس) نیز استحکام خود را نشان داد. نتیجهگیری:بحران عقلانیت در مدیریت پروژه موجب برنامهریزی برای اجرای طرحهایی شد که تنها منحصر به دانشی خاص بود و بدون توجه به پیچیدگیهای جوامع انسانی، برای آنها طرحهایی را به ارمغان آورد که یا منافع محدودی برای تعداد معدودی از افراد داشت و یا با شکست مواجه شد. بحران عقلانیت موجب بروز مشکلاتی در سیستم میشود که عدم برخورد منطقی با آن دامنه بحران را گسترش داده و مشروعیت دولت را در نزد مردم تحت تاثیر قرار میدهد و عدم چاره اندیشی صحیح دولت بحران انگیزه را بوجود میآورد. بحران انگیزه و مشارکت پیامد بیاعتباری و بیاعتمادی به طرحهای دولت است.