نام پژوهشگر: محمد سیاح

تقابل پرتغالی ها و عثمانی ها در خلیج فارس در عصر صفوی (1135-907 هـ . ق/ 1722-1501 م)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  محمد سیاح   علی اکبر کجباف

چکیده پس از تحولات مربوط به عصر رنسانس و روی آوردن پرتغالی ها به شرق، آلبوکرک در سال 912 هجری/1507 میلادی قدم به خلیج فارس گذاشت. در این زمان دولت صفویه تازه در ایران قدرت گرفته بود و هنوز درگیر مسائل داخلی بود. در این زمان عثمانی هم، تازه از جبهه غرب آسوده خاطر شده بود و درگیر جنگ های مذهبی با ایران بود. با توجه به این شرایط وضعف قدرت دریایی، شاهان صفوی در ابتدا سیاست تسامح و تساهل را در پیش گرفتند. در پی این شرایط، پرتغالی ها با توجه به قدرت نظامی، سیاست سلطه اقتصادی را در پیش گرفتند. بعد از تسلط پرتغال بر راههای ترانزیتی شرق، عثمانی هم، دچار ضربه اقتصادی شده بود و تصمیم به نفوذ به بین النهرین و مقابله با پرتغال را می گیرد که در این راستا، دریاسالاران نامی عثمانی همچون، پیری رئیس، مرادرئیس و سیدی-علی رئیس درگیری هایی را با قوای پرتغالی در خلیج فارس داشتند. اگرچه عثمانی ها، درچندنبرد توانستند که پرتغالی ها را شکست دهند ولی از آنجا که نیروی دریایی، پرتغال دارای قدرت زیادی بود. عثمانی ها نتوانستند که به هدف خود که همانا تسلط بر تجارت خلیج فارس و بیرون راندن پرتغالی ها بود برسند. تا اینکه بالاخره شاه عباس به کمک نیروی دریایی انگلیس توانست، پرتغالی ها را در سال 1031 ه.ق/1622 م از هرمز اخراج کند. در این تحقیق براساس نوشته مورخان ایرانی و عثمانی و اروپایی سعی در بررسی چگونگی حضور پرتغال در خلیج فارس و در پی آن به سیاست صفوی ها در مقابل آنها و به چگونگی حضور عثمانی در خلیج فارس و بدنبال آن برخورد عثمانی و پرتغال در خلیج فارس را داریم. کلیدواژه ها: خلیج فارس، پرتغال، صفویه، عثمانی.

بررسی اثر التهاب عصبی ناشی از تزریق اندوتوکسین باکتریایی (lps) در آمیگدال مغز موش صحرایی بر اکتساب صرع در مدل کیندلینگ الکتریکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  ژامک اخلاقی   محمد سیاح

صرع، به مجموعه ای از اختلالات سیستم اعصاب مرکزی گفته می شود که بصورت حملات ناگهانی، زودگذر، غیرقابل پیش بینی و تکرار شونده با منشأ حسی، حرکتی و اتونوم ظاهر می شود. صرع، پس از آلزایمر و سکته های مغزی، شایع ترین اختلال عصبی است و تقریباً یک درصد از جمعیت جهان به یکی از انواع مختلف آن مبتلا می باشند. درمان رایج صرع، درمان علامتی است. داروهای ضد صرع، تعداد حملات صرعی را کاهش می دهند اما فقط در 40% بیماران تحـت دارودرمانی، این حمـلات کاملاً متوقف می شود. به غیر از موارد محدود و خاصی که با جراحی امکان پذیر است، در سایر موارد هیچگونه درمان قطعی یا پیشگیری کننده ای برای این بیماری وجود ندارد. شواهد نشان می دهد که عفونت مغزی، ضربه مغزی و ایسکمی از عوامل مستعدکننده برای اکتساب صرع می باشند. در پی عفونت، تروما، هیپوکسی و به طورکلی هرگونه جراحت مغزی، یک حالت التهابی در سیستم اعصاب مرکزی پدیدار می شود. عامل التهـــاب عصبی ، سلول های میکروگــلیا هستند که در واقع سلول های ایمنی اصلی مغز می باشند. در موقع بروز التهاب، سلول های میکروگلیا فعال شده و عوامل التهابی یا پیش التهابی و سیتوتوکسیک مانند نیتریک اکساید(no)، فاکتور نکروزکننده تومور آلفا(tnf-alpha)، رادیکال های آزاد اکسیژن(reactive oxygen species)، اینترلوکین ها(ils) و انواع سیتوکین های التهاب زا را آزاد می کنند. این عوامل دارای اثرات ضدتشنجی یا تشنج زایی می باشند و مطالعات گسترده ای در مورد رابطه هرکدام از آنها با تشنج انجام شده است اما در مورد اثر التهاب عصبی بر اکتساب صرع، مطالعات بسیار کمی صورت گرفته است. یکی از مدل های ایجاد التهاب عصبی، مدل لیپوپلی ساکارید(lps) است. lps، اندوتوکسین دیواره سلولی باکتری ها است. شایع ترین نوع صرع، صرع لوب گیجگاهی(lobe temporal) است که در این ناحیه، سیستم لیمبیک و ناحیه آمیگدال اهمیت بسیار زیادی دارد. در این تحقیق، اثر التهاب عصبی ناشی از تزریق اندوتوکسین باکتریایی(lps) به داخل آمیگدال در منطقه گیجگاهی مغز موش های صحرایی(rat) بر اکتساب صرع در مدل کیندلینگ الکتریکی مورد بررسی قرار گرفت. سئوالات تحقیق عبارتند از: 1. آیا تزریق lps در هسته آمیگدال در سرعت اکتساب صرع تاثیری دارد؟ 2. در صورت تاثیرداشتن lps براکتساب صرع، آیا جلوگیری از فعال شدن میکروگلیاها و عدم بروز التهاب عصبی، تاثیر lps بر صرع را مهار خواهد نمود؟ صرع یکی از بیماری های نسبتاً شایع سیستم عصبی است و در این میان صرع لوب گیجگاهی شایع ترین نوع صرع می باشد. از جمله عوامل تاثیرگذار بر ایجاد صرع، التهاب عصبی می باشد. در این مطالعه اثر التهاب عصبی ناشی از تزریق lps در ناحیه آمیگدال(لوب گیجگاهی) موش صحرایی بر اکتساب صرع مورد بررسی قرار گرفت. هدف، بررسی تزریق دوزالتهاب زای lps به داخل آمیگدال موش صحرایی بر اکتساب صرع می باشد.

اثر تزریق مهار کننده اختصاصی کانکسین 36 در هیپوکامپ بر روند اکتساب صرع درمدل کیندلینگ الکتریکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  جعفر کاظمی قنبرآبادی   محمد سیاح

چکیده هدف: صرع یکی از شایع ترین اختلالات عصبی است. با وجود پیشرفت های موجود در زمینه علوم اعصاب هنوز 30% از بیماران مصروع به تمام روش های دارویی مقاوم هستند. این امر ضرورت کشف داروهای جدید و موثرِ ضد صرع را نشان می دهد. اتصالات شکافدار یکی از مولکول های هدفِ دارویی در درمان صرع می باشند. شبکه ای از نورون های بینابینی گاباارژیک در ناحیه ca1 هیپوکمپ وجود دارند که توسط اتصالات شکافدار متشکل از کانکسین 36 با هم در ارتباط هستند. در این مطالعه نقش این کانکسین ها بر شدت حملات تشنجی و روند اکتساب صرع در مدل کیندلینگ الکتریکیِ آمیگدال بررسی گردید. روش ها: با کمک دستگاه استریوتاکس جراحی حیوانات انجام و الکترودهای ثبات و تحریکی در آمیگدال و کانول تزریق در ناحیه ca1 هیپوکمپ موش های سفید بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار کار گذاشته شد. حیوانات با تحریک الکتریکی مکرر روزانه صرعی شدند. دوزهای 04/0، 4/0 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم کینین (به عنوان مسدود کننده اتصالات شکافدار متشکل از کانکسین 36) از راه داخل صفاقی و دوزهای 1، 50، 100، 500 و 2000 میلی مولار به درون ناحیه ca1 تزریق شد و به ترتیب 30 و 15 دقیقه پس از تزریق، پارامترهای تشنجی (طول مدت تخلیه های الکتریکی، طول مدت مرحله پنجم تشنجی و مدت زمان تاخیری مرحله چهارم تشنجی) حاصل از تحریک حیوانات کاملاً کیندل شده ثبت شد. در سری دوم آزمایش ها کینین با دوزهای 1، 30 و 100 میکرومولار در سه گروه متفاوت روزی یک بار به طور مزمن به درون هیپوکمپ تزریق می شد و اثر آن بر سرعت کیندلینگ آمیگدال اندازه گیری شد. یافته ها: تزریق داخل صفاقی و داخل ca1 کینین در تمام دوزهای استفاده شده تاثیری بر پارامترهای تشنجی در حیوانات کاملاً کیندل شده نداشت اما تزریق مزمن کینین با دوز 100 میکرومولار توانست سرعت کیندلینگ آمیگدال را زیاد کند به طوری که تعداد تحریکات لازم برای رسیدن به مرحله پنجم تشنجی در حیوانات دریافت کننده دوز 100 میکرومولار کینین (دارنده حداکثر اثر انسدادی بر کانکسین 36) به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل (مایع مغزی نخاعی مصنوعی) کاهش یافت. همچنین در این حالت طول مدت تخلیه های متعاقب تحریک نیز به طور معنی داری افزایش یافت. نتیجه گیری: تزریق مزمن کینین به داخل ca1 موجب تسریع اکتساب صرع می گردد. اتصالات شکافدار متشکل از کانکسین 36 در هیپوکمپ با همزمان سازی تخلیه های نورون های بینابینی گاباارژیک اثر مهاری این شبکه عصبی را تقویت می کند. کینین با مسدود کردن اتصالات شکافدارِ این شبکه عصبی، اثر مهاری آن را تضعیف و اکتساب صرع را تسهیل می کند.

تاثیر ایمونوپارازیتولوژیک اشکال مختلف l-arginine به عنوان پیش ساز تولید نایتریک اکساید برای کنترل لیشمانیوز ناشی از leishmania major در مدل درون تنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1391
  فاطمه فایضی   سید کاظم بیدکی

مقدمه: چون روش درمانی کلاسیک و دیگر درمانهای رایج در مورد لیشمانیوز کارآمد و موثر نبوده اند و علاوه بر آن مقاومت دارویی و عوارض سوء درمانهای رایج مشکلاتی را برای بیماران با لیشمانیوز جلدی (cl) پیش آورده است نگرش بر روی اهداف نوینی می باشد که قادر به ایجاد تغییر در روند بهبودی زخم بوده و توانایی لازم در کنترل و مهار انگل داشته باشند. نیتریک اکساید (no) یکی از مهمترین ترکیبات شیمیایی ضد انگلی تولید شده بوسیله ماکروفاژها در طی پاسخ های ایمنی ذاتی می باشد. بعلاوه تولید no در نوتروفیلها، لمفوسیت ها و ماکروفاژها، قسمتی از عملکرد سایتوتوکسیک این سلولها به شمار می آید. نقش ضد انگلی no در in vivo و in vitro در انگل لیشمانیا دارای اهمیت است، بطوری که no می تواند انگل داخل سلولی لیشمانیا ماژور را مورد هدف قرار دهد. تنظیم no می تواند علائم کلینیکی بیماری را تغییر داده و روی تکثیر آماستیگوت ها درون ماکروفاژها، اندازه زخم، میزان بقا، هپاتو/ اسپلنومگالی و درصد آماستیگوت ها داخل گسترشهای زخم، کبد، طحال و غدد لنفاوی، اثرگذار باشد. l-arginine از جمله پیش سازهای تولید no می باشند که می توان از آن در این مطالعه استفاده درمانی کرد، به علاوه l-arg سوبسترای فیزیولوژیکی برای آنزیم nos که برای تولید no ضروری است می باشد. هدف: هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر ضد لیشمانیایی داروی l-arg بر لیشمانیا ماژور در موشهای حساس balb/c، از طریق نقش آنتی اکسیدانی آن با القای واسطه های ایمنی همچون no در میزبان، ارزیابی ممانعت از احشایی شدن انگل در اندامهای هدف چون کبد، طحال و غدد لنفاوی و تاثیر آن با التیام زخم لیشمانیا و همچنین تاثیر دارو بر میزان تکثیر انگل در ماکروفاژها است. نوآوری طرح حاضر را می توان در جامع بودن یک مطالعه بر روی موارد کاربرد l-arg در همه اشکال دارویی آن بصورت خوراکی، موضعی و تزریقی بر روی یک سویه واحد بومی از انگل لیشمانیا در یک میزبان واحد با ساختار یکسان ژنتیکی عنوان کرد تا تمامی فاکتورهای مداخله گر در تنوع پاسخهای متفاوت ایمنی میزبان را به حداقل رساند. ضرورت رویکرد به انجام تحقیقی از این دست، و بکارگیری l-arg برای بررسی چگونگی تغییرات پاتولوژیک در میزبان لیشمانیایی با بکارگیری این دارو در پروسه بهبودی لیشمانیازیس بیش از پیش احساس می شود. مواد و روشها: در مطالعه حاضر، برای اولین بار در ایران، منطقه و جهان صورت گرفته است و تاثیرات ضد انگلی l-arg بر روی لیشمانیا ماژور سویه ایران (l. major mrho/ir/75/er) در مدل موشهای حساس balb/c مورد ارزیابی قرار می گیرد. پروماستیگوت های لیشمانیا ماژور که از محیط کشت برداشت می شوند، شمرده شده و برای آلوده سازی موشها بصورت زیرپوستی استفاده می شود. شش هفته بعد از آلودگی ندول کوچکی در محل تزریق ظاهر می شود که به زخم بزرگی منتهی شده و احشایی می شود. تأثیرات l-arg از نظر تغییرات فیزیوپاتولوژیکی، اندازه و تأخیر در تشکیل زخم، تکثیر آماستیگوت ها درون ماکروفاژها و ردیابی آنها در اندامهای هدف مورد بررسی قرار می گیرد.

بررسی اثر تب ناشی از تجویز لیپوپلی ساکارید اشرشیاکلی بر آستانه و شدت تشنجات و روند اکتساب تشنجات ناشی از کیندلینگ الکتریکی در موش صحرایی نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  ایرج توبییهای نجف آبادی   محمد سیاح

در این مطالعه اثر تجویز درون بطنی ‏‎(i.c.v)‎‏ لیپوپلیساکارید اشرشیاکولی ‏‎(lps)‎‏ بر شدت تشنجات و نیز روند اکتساب حملات تشنجی ناشی از کیندلینگ الکتریکی آمیگدال در موش های صحرایی نر مورد ارزیابی قرار گرفته است. تزریق ‏‎i.c.v‎‏ دوزهای مختلف ‏‎lps‎‏ (از ‏‎mg/rat‎‏ 0/025 تا ‏‎2/5mg/rat‎‏، 4 ساعت پس از تزریق، حداکثر ایجاد تب به میزان ‏‎‏‎2/1+-0/3c‎‏ درجه را در حیوانات ایجاد می کند. درمطالعه تاثیر تب ناشی از ‏‎lps‎‏ بر شدت تشنجات ناشی از کیندلینگ، یافته های این تحقیق نشان داد که تب تا ‏‎2/5c‎‏ ناشی از تجویز دوز ‏‎2/5mg/rat‎‏ از ‏‎lps‎‏ هیچگونه تاثیر معنی داری بر شدت تشنجات و تخلیه های الکتریکی متعاقب، درحیوانات کاملا کیندل شده ندارد. در مطالعه تاثیر تب بر روند اکتساب حملات ناشی از کیندلینگ، نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق روزانه دوز ‏‎2/5mg/rat‎‏ از ‏‎lps‎‏، بطور معنی دار و فاحشی اکتساب حملات تشنجی را به تعویض می اندازد. اما تزریق هر سه روز یکبار دوز ‏‎2/5mg/rat‎‏ از ‏‎lps‎‏ تاثیری بر روند اکتساب حملات تشنجی ندارد. از یافته های بالا می توان اینگونه نتیجه گیری کرد تب ناشی از ‏‎lps‎‏ از طریق فعال کردن سیستم های مهاری مغز موجب تعویق اکتساب کیندلینگ می گردد. اما این فعال شدن سیستم های مهاری آن قدر زیاد نیست که موجب کاهش حملات تشنجی، شدت تشنجات و تخلیه های الکتریکی متعاقب در حیوانات کاملا کیندل شده گردد.