نام پژوهشگر: محمودرضا آذرپژوه
مریم قلعه محمودرضا آذرپژوه
مطالعه رفتار زبانی بیماران دو یا چند زبانه و مشاهده الگوهای بازگشت متفاوت نشان داده اند که سازمانبندی زبان در مغز این افراد بسیار پیچیده تر از یک زبانه ها و هنوز دارای ابهامات بسیاری است. در این پژوهش، عملکرد زبانی شش بیمار زبان پریش دو، سه یا چهارزبانه مورد بررسی قرار گرفته و اختلالات زبانی بیماران در هر یک از زبانها و الگوهای بازگشت آنها از طریق آزمون زبان پریشی دوزبانه مشخص شده است. با توجه به داده های جمع آوری شده، این نتایج اصلی حاصل شد که احتمالا: 1- همیشه میزان آسیب در تمامی زبانهای فرد چندزبانه یکسان نیست 2-گاهی تمامی زبانهای زبان پریشان چندزبانه با یک الگوی واحد بازگشت نمی کنند، 3-سن، نوع زبانها، میزان تسلط در آنها و میزان تحصیلات ارتباطی با انتخاب الگوی بازگشت ندارند، 4-مکان آسیب مغزی و نوع زبان پریشی در انتخاب نوع الگوی بازگشت دخیل هستند، 5- زبانی که در سن بالاتر فراگرفته می شود نمود زیرقشری تری نسبت به زبان اول دارد، 6- در دوزبانه ها، زبان در نواحی زیرقشری در نیمکره چپ یکسویه می شود، 7-سن فراگیری زبان دوم بر سازمانبندی آن در مغز تاثیر می گذارد، 8- در دوزبانه های کودکی، دو زبان در نیمکره چپ یکسویه می شوند اما هر چه سن فراگیری زبان دوم بالاتر رود احتمال دخالت نیمکره راست بیشتر می شود، 9- در دوزبانه های کودکی، نورونهای متفاوتی در نواحی سنتی زبانیِ نیمکره غالب، مسئول پردازش زبان های اول و دوم می باشند، 10-در الگوهای بازگشت متمایز، زبانِ بهتر بهبود یافته، زبان محیط و یا زبان غالب بیمار نیست.
ساناز اکبری نادر جهانگیری
ارزیابی میزان تاثیر آسیبهای ناشی از سکته مغزی بر فعالیتهای روزمره بیماران مبتلا ، جهت برنامه ریزی اقدامات توانبخشی و در تامین و ارتقاء استقلال آنان در فعالیتهایشان حائز اهمیت است. اختلال کنش پریشی عضو که بیشتر به دنبال آسیب نیمکره چپ بروز میکند برخی وجوه شناختی و حرکتی تواناییهای بیمار در انجام حرکات مهارتی و از پیش آموخته مانند کاربرد وسایل و تواناییهای ارتباط غیرکلامی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.کنش پریشی عضو به دنبال برخی بیماریهای پیش رونده مانند آلزایمر و دمانس نیز بروز میکند و لازم به ذکر است که آزمونهای تشخیصی کنش پریشی عضو حاصل از سکته مغزی با آزمونهای تشخیصی آن در بیماریهای پیش رونده کاملاً متفاوت هستند. در این پژوهش بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک در نیمکره چپ که به زبان پریشی حرکتی دچار هستند توسط آزمونهای تشخیصی کنش پریشی عضو مورد بررسی قرار گرفتند. این آزمونها علاوه بر مشخص کردن ابتلاء یا عدم ابتلاء بیمار به کنش پریشی عضو تاحدودی تواناییهای بیمار در زمینه تولید و درک نشانه های غیرکلامی را نیز مشخص میکنند. در این پژوهش برای اولین بار در کشور از آزمونهای تخصصی کنش پریشی عضو در اندامهای فوقانی test of upper limb apraxia استفاده شده است . از آنجایی که تشخیص کنش پریشی های حاصل از آسیب نیمکره چپ تا حدودی دشوار است لذا برای به دست آوردن نتایج دقیقتر، از 3 آزمون که هر یک بر اساس چارچوب نظری خاصی طراحی شده اند استفاده شده است و هر آزمون مشخص کننده نوع خاصی از کنش پریشی عضو است
ابوالفضل اخلاقی نادر جهانگیری
مطالعه ی موردی سندروم لهجه ی بیگانه: بررسی آواشناختی تولیدی، آکوستیکی و عصب شناختی زبان سندروم لهجه ی بیگانه پدیده ی نادری است که در نتیجه ی وجود اختلال در گفتار حرکتی یا به عبارتی حرکت دهنده ی اندام های گفتاری ایجاد می شود. در اثر این اختلال فرد با لهجه ای شروع به صحبت کردن می کند که به وضوح با لهجه ای که با آن رشد کرده و بکار می برده تفاوت می کند و به سبب این امر توسط افراد جامعه ی زبانی خود خارجی و بیگانه بنظر می آید. در این تحقیق که اولین نمونه ی این سندروم در زبان فارسی گزارش می شود، بیمار مورد بررسی مرد، 40 ساله، راست دست و کاربر بومی لهجه های مشهدی و فارسی معیار می باشد که پس از بروز عارضه ی مغزی در لوب های پس سری و گیجگاهی و همچنین شیار کالکارین نیمکره ی راست مغز با تغییر لهجه مواجه می شود و شروع به صحبت کردن با لهجه ای بظاهر یزدی می نماید. بررسی های آواشناختی تولیدی، آکوستیکی و عصب شناسی زبان برروی بیمار صورت پذیرفت تا عوامل یزدی بنظر رسیدن گفتار بیمار مشخص گردد. همچنین گفتار بیمار با دو گروه کنترل یزدی و فارسی معیار و همچنین با گفتار قبل از سکته ی بیمار مقایسه گردید. برای این منظور برای بدست آوردن نمونه های گفتاری مورد نظر، به بیمار و همچنین گروه های کنترل چند کلمه و عبارت و همچنین یک متن نوشتاری ارائه گردید. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که علت بیگانه بنظر رسیدن گفتار بیمار را می توان به تغییرات صورت گرفته در برخی از عناصر زنجیری از جمله فرایندهای آوایی از یک طرف و بویژه عناصر زبرزنجیری گفتار از جمله آهنگ و تکیه از طرف دیگر نسبت داد. همچنین مشخص گردید که گفتار بیمار از مشخصاتی برخوردار می باشد که نمی توان لهجه ی وی را کاملا یزدی دانست، بلکه لهجه ی وی ترکیبی از مشخصات لهجه ی یزدی، فارسی معیار، اصفهانی و مشهدی می باشد. از دیدگاه عصب شناختی زبان، بیمار پس از سکته با توجه به محدودیت های بوجود آمده بواسطه ی ضایعه ی مغزی، در طی یک فرایند جبرانی برخی از مشخصه های لهجه ی یزدی را برای جبران اختلالات بوجود آمده در لهجه ی فارسی معیار، مورد استفاده قرار می دهد. همچنین تغییرات فیزیولوژیکی بوجود آمده در بیمار بواسطه ی سکته ی مغزی، سبب بروز شرایط جدیدی برای تولید برخی از آواها بویژه همخوان ها بوجود آید، از این روی تولید آن ها به شکلی صورت می پذیرد که گفتار فرد توسط افراد جامعه ی زبانی اش بیگانه به نظر برسد. کلید واژه ها: سندروم لهجه ی بیگانه، تحلیل آواشناختی، تحلیل آکوستیکی، عصب شناسی زبان، لهجه ی یزدی، فارسی معیار، سکته ی مغزی
فرزانه سیفهاشمی نادر جهانگیری
این پایان نامه با عنوان «بررسی اختلالات زبانی بیماران زبان پریش در اثر آسیب های عروقی تالاموس» به بررسی زبان پریشی های حاصل از آسیب های عروقی ناحیۀ تالاموس که از نواحی زیرقشری مغز است،می پردازد. هدف اصلی، بررسی اختلالات زبانی ناشی از آسیب های عروقیِ ناحیة زیرقشری تالاموس است که در این راستا سهم تالاموس در پرداز ش های زبانی مشخص می شود. همچنین معلوم می شود که نقش تالاموس در کدام یک از مهارت های زبانی بارزتر است. این پژوهش، به روش میدانی صورت گرفته است و داده های زبانی کلامی و غیرکلامی 51 بیمارِ دچار آسیب عروقی در ناحیة تالاموس به عنوان داده های اصلی مورد بررسی قرار گرفته است که این امر توسط اجرای آزمون زبان پریشی نیلی پور (1372) و زیرآزمون درک دستوری ازنسخۀ فارسیِ آزمون زبان پریشی دوزبانه(bat)، در مرحلۀ حاد پس از وقوع ضایعه، محقق می شود. برای سنجش و مقایسة نتایج به دست آمده از مهارت های زبانی بیمارانِ پژوهش حاضر از الگوی ارائه شده توسط دویت و دیگران (2011) درارتباط بازبان پریشی های ناشی از آسیب های عروقی تالاموس، استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر، مؤید آن است که تالاموس در پردازش های دستوری، و مهارت های واژه یابی و نامیدن نقش به سزایی دارد.همچنین پردازش های زبانی منحصربه تالاموس چپ نیست؛ اگرچه تالاموس چپ سهم بیشتری در این پردازش ها دارد، اما نمی توان نقش تالاموس راست را نادیده گرفت.نتایج تحلیل های پژوهش حاضر نشان دادند که مجموعۀ اختلالات زبانی مشاهده شده در بیماران زبان پریش در اثر ضایعات عروقی تالاموسی، با هیچ یک از انواع دیگر زبان پریشی ها منطبق نیست، لذا می توان این علائم را به عنوان یک نشانگان زبان پریشی مجزا و تحت عنوان«زبان پریشی تالاموسی»درنظرگرفت. پایان نامة حاضر، برای اولین بار الگویی کلی در ارتباط با اختلالات زبانی بیماران زبان پریش فارسی زبان در اثر آسیب عروقی تالاموس را ارائه می دهد که به موجب آن ویژگی های اصلی «زبان پریشی تالاموسی» نیز تعیین می گردد.