نام پژوهشگر: جلیل نائبیان
شهناز جنگجوقولنجی عباس قدیمی قیداری
دولتمردان امپراتوری عثمانی بعد از انعقاد قرارداد کارلوویتز در 1699م. و با آگاهی از ضعف و عقب ماندگی خود نسبت به غرب، دست به یک¬سری اصلاحاتی زدند که مهمترین این اصلاحات در دوره تنظیمات(1839-1876م.) صورت گرفت. این اصلاحات و همچنین اقداماتی که در دوره حکومت عبدالحمید دوم و ترکان جوان صورت گرفت، زمینه لازم را برای اصلاحات و تغییرات گسترده¬تر در دوره مصطفی کمال آتاتورک آماده ساخت. با پایان جنگ جهانی اول مردم ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاتورک، به عنوان ایدئولوگ اصلی ترکیه جدید، به مقاومت در برابر اشغالگران پرداخته و بر تمامیت ارضی آناطولی و ناسیونالیسم ترک به عنوان ایدئولوژی اصلی ترکیه جدید پای فشردند. در سال 1923م. مصطفی کمال به عنوان اولین رئیس جمهور ترکیه انتخاب شد. وی در طی دوره زمامداری خود دست به یک سری اقدامات اصلاحی زد که مهمترین این اقدامات در زمینه¬های فرهنگی صورت گرفت. مصطفی کمال خواهان قطع رابطه با گذشته عثمانی و ایحاد تحولاتی هماهنگ با تمدن غرب و بر پایه الگوهای غربی بود. وی مهمترین عامل رکود ترکیه را نهادهای دینی می¬دانست. لذا وی ابتدا اقدامات وسیعی را در زمینه دین¬زدایی آغاز نمود. بدین ترتیب در سال1924م. نهاد خلافت منسوخ و همه مدارس دینی تعطیل شد. درسال 1926 م. قوانین عرفی اروپایی جای قوانین شرعی را گرفته و در 1928 م. ترکیه یک جمهوری لائیک گردید. تغییرات فرهنگی در این دوره، در راستای هماهنگی هر چه بیشتر با غرب و همچنین ایجاد حس هویت ملی جدیدی که می¬بایست جایگزین هویت اسلامی می¬شد، صورت گرفت. بدین¬ترتیب در این دوره تغییراتی اساسی در زمینه مقام و موقعیت زنان در جامعه، نوع پوشش مردم، تغییراتی در سیستم آموزشی، هنر و ادبیات و ... صورت گرفت که اساس و شالوده ترکیه جدید را شکل می¬داد.
اسماعیل قره داغی جلیل نائبیان
در دوره سلطنت رضاشاه، احزاب و جریان های سیاسی، به خصوص گروه های مارکسیستی، اجازه هیچ گونه فعالیتی نداشتند. بعد از سقوط رضاشاه، روشنفکران چپ گرا با استفاده از فضای باز سیاسی موفق به تشکیل حزب توده شدند. این حزب برای پیشبرد اهداف مارکسیستی خود، برنامه ها و پیشنهادهای مدونی را برای نفوذ در میان جمعیت توده ایران، به ویژه کارگران و دهقانان تدوین کرد. حزب توانست در شهرهای مختلف، موفقیت هایی در ایجاد تشکل ها در میان برخی طبقات و گروه ها به دست آورد و به سازمان یافته ترین و بانفوذترین حزب کشور بدل گردد. آذربایجان به لحاظ شرایط تاریخی، جغرافیایی و اقلیمی زمینه مناسبی را برای فعالیت بین دهقانان فراهم می کرد. لذا حزب توجه ویژه ای به فعالیت در این استان از خود نشان داد. بررسی جایگاه جامعه دهقانی در فعالیت ها و برنامه های سیاسی، اجتماعی و اندیشه ای حزب توده و تبیین عملکرد حزب توده در جذب و سازمان دهی دهقانان و مناسبات میان ایشان، از موضوعات اصلی این پژوهش است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. با تشکیل کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان، فعالیت آن در میان دهقانان گسترش یافت. در اثر فعالیت های حزب در بین دهقانان، مناسبات حاکم بر روستاها و روابط مابین دهقانان و مالکان تحت تأثیر قرار گرفت و دگرگون گشت. با وجود تمام تلاش ها و اقدامات جهت سازمان دهی دهقانان، سرانجام حزب موفق نگردید تا آنان را به صحنه مبارزات اجتماعی و سیاسی بکشاند و از آنان برای برپایی انقلاب کمونیستی بهره گیرد. در تبیین علل ناکامی حزب می توان به تفاوت های فرهنگی میان اعضای حزب با دهقانان، عدم شناخت دقیق از روحیات و نیازمندی، ضعف و کم کاری حزب توده در مرحله عملیاتی در روستاها و عدم وجود دهقانان متوسط در ایران اشاره کرد؛ اما مدعای اصلی این پژوهش درباره ناکامی حزب آن است که شیوه خاص تولید و ویژگی های ساختاری جامعه روستایی، پراکندگی و عدم ارتباط و مبادله بین آنان سبب گردید تا دهقانان ایران فاقد خصلت انقلابی باشند. در نتیجه نتوانستند در صحنه تحولات اجتماعی سیاسی کشور شرکت کنند.