نام پژوهشگر: یعقوب فتح الهی
بهزاد گرمابی سید جواد میرنجفی زاده
صرع غایب یکی از انواع سندروم های صرعی است که راه درمان قطعی ندارد به همین خاطر تحقیقات زیادی به منظور یافتن راه های جدید برای درمان این بیماری در حال انجام است. از چندین دارو به عنوان داروی انتخابی برای درمان آن استفاده می شود که داروی والپرات سدیم از مهمترین این داروها می باشد. تحقیقات نشان داده است که اعمال rtms در مدل های حیوانی صرع غایب اثر مهاری بر روی تشنج ها دارد. در تحقیق حاضر اثرات مهاری سه داروی والپرات سدیم، فنی توئین و کاربامازپین را به همراه اعمال الگوی خاصی ازrtms بر روی مدل صرعی نوع غایب بررسی نمودیم. این مدل با استفاده از تزریق دوز حاد ماده شیمیایی تشنج زای پنتیلن تترازول در موش صحرایی ایجاد شد. میزان اثرات مهاری داروهای ذکر شده با ارزیابی 4 شاخص تشنجی بررسی شد که این شاخص ها شامل مدت زمان تاخیر رسیدن به مرحله 2 و 4 تشنج، طول دوره تشنج عمومی و همچنین آخرین مرحله تشنجی می باشد. نتایج نشان داد که اعمال الگوی خاصی از rtms بلافاصله پس از تزریق هر یک از داروهای ضد صرعی والپرات سدیم، فنی توئین و کاربامازپین می تواند اثربخشی این داروها را در مهار تشنج های ناشی از تزریق ptz به طرز معنی داری افزایش دهد؛ که این اثرات مهاری احتمالاً بدلیل تاثیر تحریکات الکتریکی القایی ناشی از rtms در مغز حیوان بر روی نحوه باز بسته شدن کانال های یونی می باشد. واژگان کلیدی: صرع غایب،rtms ، پنتیلن تترازول، والپرات سدیم، فنی توئین، کاربامازپین
فاطمه خادمی اردشیر بحرینی نژاد
سیستم های واسط مغز-رایانه یک حوزه نوظهور است که زمینه های تحقیقاتی مختلف سخت افزاری، نرم افزاری و پزشکی را دربر می گیرد. در فرایند نرم افزاری واسط مغز-رایانه پس از ضبط سیگنال های مغز، ابتدا سیگنال های ناخواسته پالایش می شود و ویژگی های مورد نظر استخراج می گردد. در نهایت نتایج کلاس بندی ویژگی ها به دستورات ماشین ترجمه می شود. با توجه به تنوع و تعداد الکترودهای مورد استفاده انتخاب الکترود (کانال اطلاعات) مناسب که حامل اطلاعات مفید است و در نتیجه آن انتخاب ویژگی موثر می تواند در افزایش دقت فرایند کلاسبندی و سرعت پردازش کمک نماید. هدف این مطالعه استفاده از آنتروپی فوریه در یافتن الکترود حاوی اطلاعات موثر است. نظر به اینکه داده های الکتروکرتیکوگرافی دارای مزایایی (بالا بودن نرخ سیگنال به نویز، وضوح طیفی، پهنای باند سیگنال و بالا بودن دامنه سیگنال) نسبت به الکتروانسفالوگرافی هستند؛ در این مطالعه بررسی شده اند. از دادههای الکتروانسفالوگرافی نیز در مرحله اعتبارسنجی استفاده شده است. در این مطالعه سیگنال های ecog که توسط دانشگاه واشنگتن ثبت شده اند مورد مطالعه قرار گرفته اند. این سیگنال ها حاوی اطلاعات حرکتی ساده مانند باز و بسته کردن دست و دهان در دوره های متوالی استراحت-حرکت می باشند. افزایش میزان آنتروپی هم زمان با افزایش طول پنجره لغزان در طول سیگنال ها بر عدم یکسانی اطلاعات در طول سری زمانی دلالت می کند و در نتیجه بر وجود اطلاعات حرکتی در کانال مورد نظر تاکید می کند. در این روش بر خلاف سایر روش ها هر الکترود با خودش برای تعیین میزان اطلاعات مقایسه می شود. بنابراین این روش بر داوطلب و کانال پایه ریزی شده است.
آیت کائیدی سعید سمنانیان
مطالعات گذشته نشان داده اند که به دنبال محرومیت اوپیاتی، فعالیت خودبخودی نورون های هسته لوکوس سرولئوس (lc) به شدت افزایش می یابد. مجموعه ای از عوامل درونی و همچنین عوامل بیرونی تحریکی در فرآیند بیش فعالی نورون های هسته lc در شرایط محرومیت اوپیوئیدی دخیل می باشند. از آنجایی که هسته پاراژیگانتوسلولاریس (pgi) دارای مهمترین ورودی های تحریکی به هسته lc می باشد؛ از اینرو دارای نقش مهمی در بیش فعالی نورون های هسته lc در شرایط محرومیت اوپیوئیدی نیز می باشد. در این مطالعه با طراحی و پیاده سازی برش مغزی جدید که بطور همزمان دارای نورون های هر دو هسته lc و pgi می باشد، به بررسی نقش مستقیم تسهیلی نورون های هسته pgi بر بیش فعالی نورون های هسته lc در شرایط محرومیت از مورفین پرداخته شده است. برای اثبات وجود نورون های هر دو هسته lc و pgi در برش جدید، از روش ردیابی نورونی معکوس با ماده hrp استفاده شد. با استفاده از تکنیک whole cell patch clamp، فعالیت های خودبخودی، پتانسیل استراحت و پتانسیل های پس سیناپسی تحریکی نورون های lc ثبت شدند. همچنین برخی فاکتورهای بیوشیمیایی تغییر یافته در شرایط وابستگی و محرومیت از مورفین مانند camp، pcreb، pcamkii و pcamkiv با استفاده از روش ایمونوهیستوفلورسنت مورد بررسی قرار گرفتند. داده های مطالعه حاضر نشان دادند که میزان تغییرات خالص فعالیت های خودبخودی و پتانسیل استراحت نورون های lc موجود در برش مغزی که دارای هر دو سلول های lc و pgi می باشد بطور معناداری بیشتر از مقادیر مشابه در برش های مغزی بود که فقط دارای نورون های lc به تنهایی یا فاقد ورودی های تحریکی از ناحیه pgi بودند. همچنین در شرایط محرومیت، فرکانس پتانسیل های پس سیناپسی تحریکی ثبت شده از نورون های lc که دارای ورودی های تحریکی از pgi بودند بطور معناداری بیشتر از مقدار آن در شرایطی بود که این ورودی ها از نورون های pgi وجود ندارند. بعلاوه میزان مولکول های camp، pcreb و pcamkiv نورون های lc برش جدید (oth) در شرایط محرومیت از مورفین بیشتر از مقادیر آنها در سایر انواع برش های مغزی بدون ورودی های pgi بود. در مجموع نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد می کنند که افزایش خروجی های تحریکی نورون های pgi به نورون های lc در برش تهیه شده، می تواند بیش فعالی نورون های lc را در شرایط محرومیت اوپیوئیدی تسهیل کند.
الهه سلیمان نژاد سعید سمنانیان
چکیده ندارد.
محمود اله دادی سلمانی یعقوب فتح الهی
چکیده ندارد.
یعقوب فتح الهی محسن قاسم پور
چکیده ندارد.