نام پژوهشگر: منصور ضیائی

تهیه ی نقشه ی پتانسیل مطلوب ذخایر کرومیت، در ورقه ی 1:100000 زمین شناسی میناب در سامانه اطلاعات جغرافیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده معدن و ژئوفیزیک 1392
  احمد امیری رودبار   منصور ضیائی

محدوده¬ی مورد مطالعه، برگه¬ی 1:100000 زمین¬شناسی میناب است که در کمربند متالوژنی کرومیت در جنوب شرق ایران قرار دارد. واحدهای سنگی مجموعه افیولیت ملانژ این کمربند حاوی ذخایر کرومیتی است که هر سال، مقدار قابل توجهی کرومیت از آن¬ها استخراج می¬گردد. هدف از انجام این مطالعه ارائه¬ی نقشه¬ی پتانسیل مطلوب کرومیت در برگه¬ی مذکور می¬باشد. اولین مرحله در تهیه¬ی نقشه¬ی پتانسیل مطلوب، شناسایی داده¬های مورد نیاز برای تلفیق می¬باشد. از این رو در این پژوهش چهار لایه¬ی اطلاعاتی زمین¬شناسی، دورسنجی، مغناطیس هوایی و ساختاری برای تلفیق در محیط gis انتخاب گردید. از نظر زمین¬شناسی ذخایر کرومیت مرتبط با واحدهای اولترامافیک می¬باشند، به همین دلیل برگه 1:100000 زمین¬شناسی میناب رقومی شده و واحدهای اولترامافیک این منطقه تفکیک شدند. در مبحث دورسنجی با استفاده از تصاویر ماهوارهای استر و لندست 7، مناطق امید بخش کرومیت جدا شده و این فرآیند با استفاده از تکنیک¬های آنالیز مولفه¬ی اصلی و نسبتهای باندی انجام گرفت. از آنجایی که ذخایر کرومیت همراه با سنگ¬هایی هستند که خاصیت مغناطیسی دارند، از این رو داده¬های مغناطیس هوایی منطقه نیز مورد تفسیر قرار گرفته و مناطقی که دارای مغناطیدگی بالاتری بودند رقومی شده و به عنوان یکی از لایه¬های اطلاعاتی استفاده شد. در هر یک از داده¬های مورد استفاده در این پژوهش به دلیل ارتباط مناطق سرپانتینیزه با گسل، خطواره¬ها و یا گسل¬های منطقه نیز شناسایی و به عنوان لایه¬ی اطلاعاتی دیگر در تهیه¬ی نقشه¬ی پتانسیل مطلوب در نظر گرفته شد. در نهایت، لایه¬های اطلاعاتی تهیه شده با استفاده از روش¬های منطق بولین، هم¬پوشانی شاخص دوکلاسه، هم¬پوشانی شاخص چندکلاسه و منطق فازی با هم تلفیق شده و نقشه-ی پتانسیل مطلوب کرومیت هر یک از مدل¬ها ارائه گردید. برای سنجش مطلوبیت هر یک از این نقشه¬ها، از موقعیت معادن فعال کرومیت منطقه استفاده و مناسب¬ترین مناطق برای ادامه¬ی فعالیت¬های اکتشافی به صورت یک نقشه تعیین شدند.از میان روش¬های استفاده شده، روش¬های مبتنی بر نقشه¬های چندکلاسه ارزیابی مناسب-تری از منطقه ارائه داده¬اند، به دلیل اینکه نقشه پتانسیل مطلوب ارائه شده با استفاده از تلفیق لایه¬های اطلاعاتی به روش منطق فازی با کلیه¬ی معادن فعال کرومیت موجود در منطقه مطابقت دارد. در مقابل روش¬های منطق بولین و منطق هم¬پوشانی شاخص دوکلاسه موقعیت برخی از معادن فعال کرومیت منطقه را پوشش نداده¬اند. روش هم-پوشانی شاخص چندکلاسه موقعیت تمامی معادن فعال کرومیت منطقه را پوشش می¬دهد ولی برخی از این معادن بر روی نقشه پتانسیل مطلوب حاصل از این روش در نواحی با پتانسیل متوسط قرار گرفته¬اند. در نهایت با در نظر گرفتن نقشه¬های پتانسیل مطلوب تولید شده مطابق جدول زیر مناطقی برای تمرکز عملیات اکتشافی معرفی شد. جدول مختصات نقاط امیدبخش پیشنهادی در این مطالعه عرض جغرافیایی طول جغرافیایی نقاط پیشنهادی 2998366/322 527116/55 1 3012050/366 521464/35 2 3027400/294 530210/239 3 3019487/347 542317/643 4 3037871/563 508948/484 5 3012199/106 521359/282 6

استفاده از داده های چاه نگاری، ژئوشیمیایی و لرزه ای جهت ارزیابی سنگ منشأ هیدروکربنی به کمک روش عصبی- فازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده معدن و ژئوفیزیک 1393
  احمد واعظیان   محمد رضا کمالی

امروزه استفاده از روش های هوشمند جهت تخمین پارامترهای سنگ، گسترش فراوانی یافته است. اندازه گیری کل محتوای کربن آلی (toc) یکی از اولین پارامترهای مهم و اساسی در ارزیابی اولیه سنگ منشأ می باشد. این پارامتر با ارزش، در آزمایشگاه به وسیله دستگاه های اندازه گیری مانند پیرولیز راک-اول مورد اندازه گیری قرار می گیرد که علی رغم دقت بالای آن ها، وقت گیر و پرهزینه می باشد. تاکنون روش های مختلفی از جمله شبکه های عصبی، منطق فازی، الگوریتم ژنتیک و ... جهت تخمین toc بکار گرفته شده اند اما همگی آن ها از نگارهای پتروفیزیکی به این مهم دست یافته اند. لذا با توجه به گستره وسیع تر داده های لرزه ای نسبت به نگارهای چاه پیمایی، در این مطالعه تلاش شده است با بکارگیری و تلفیق داده های مختلف از جمله ژئوشیمیایی، زمین شناسی، پتروفیزیکی و لرزه ای، با استفاده از روش نروفازی، نسبت به تخمین toc از مقطع لرزه ای دوبعدی از طریق نشان گرهای لرزه ای، اقدام و چگونگی توزیع toc را علاوه بر چاه ها، در حد فاصل بین آن ها نیز بررسی نمود. برای رسیدن به این هدف، در ابتدا با استفاده از روش های متداول ارزیابی ژئوشیمیایی و مدل سازی حرارتی، پتانسیل ژئوشیمیایی سازندهای محتمل بر سنگ منشأ مناسب در بخش مرکزی خلیج فارس، مورد آنالیز قرار گرفت و در نهایت سازند گدوان جهت ارزیابی نهایی انتخاب گردید. سپس برای ارزیابی ژئوشیمیایی سازند گدوان با استفاده از نتایج حاصل از پیرولیز راک-اول، نسبت به بررسی کیفیت، کمیت و بلوغ ماده آلی و نیز انجام مدل سازی حرارتی در شش چاه از بخش مرکزی خلیج فارس پرداخته و مشخص گردید که سازند گدوان در این بخش، سنگ منشأ موثری نمی باشد و بلوغ آن در مرحله اولیه است و هرچه به سمت جنوب و مرزهای عربی پیش می رویم، بلوغ آن افزایش می یابد. در مرحله بعد جهت تخمین toc از داده های لرزه ای، ابتدا نگار هدف (toc) در محل چاه با استفاده از دو روش logr? و رگرسیون خطی تخمین زده شد. دلیل استفاده از این دو روش محدودیت داده ها در سازند گدوان و عدم کارایی روش های هوشمند می باشد. با این وجود تطابق مناسبی بین داده های تخمین زده شده و واقعی دیده شد. سپس با استفاده از روش رگرسیون چندنشان گری، نشان گرهای بهینه که ارتباط مناسبی با نگار هدف داشتند، در محل چاه انتخاب شدند. این نشان گرها شامل فاز وزنی دامنه، کسینوس فاز لحظه ای، فرکانس لحظه ای و مشتق دوم دامنه لحظه ای، به عنوان نشان گرهای داخلی و امپدانس صوتی به عنوان نشان گر خارجی می باشند که در این میان امپدانس صوتی ارتباط نزدیک تری را نسبت به سایر نشان گرها از خود نشان داد. بعد از این مرحله داده های موجود در سازند گدوان در چاه های مورد مطالعه جمع آوری و با استفاده از آن ها به آموزش شبکه نروفازی پرداخته شد نتایج حاصل نشان می دهد که این شبکه با داشتن خطای 0096/0 برای داده های آموزش و دارا بودن ضریب همبستگی 87/0 برای داده های تست، تخمین گر مناسبی جهت اعمال بر روی مقاطع لرزه ای میادین مورد مطالعه است. در پایان این مطالعه، با استفاده از شبکه مذکور و اعمال آن بر مقاطع لرزه ای دوبعدی در پنج چاه 2sk-1، sia-1، 3h-1، k-2 و t-2 مقطع toc نهایی بدست آمده است.

ارائه یک مدل دو و سه بعدی در محیط gis برای تلفیق داده های ژئوفیزیکی و زمین شناسی و سنجش از دور به هدف آشکار سازی ساختار زیر سطحی دهنو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده معدن و ژئوفیزیک 1388
  امین اسماعیل زاده   منصور ضیائی

با توجه به اهمیت ساختمان های زمین شناسی در مناطق نفت خیز و اثر پدیده های ساختمانی مختلف در این ساختمان ها از جمله گنبد های نمکی همواره تلاش برای شناسایی بهتر این ساختمان ها وجود داشته است. اما تا به امروز همواره روش های اکتشافی تقریباً به صورت جداگانه به بررسی این ساختارها پرداخته است و به همین جهت به دست آوردن نتیجه ای که شامل تمامی روش های اکتشافی باشد ممکن نبوده است. سیستم اطلاعات مکانی (gis) بعد از سال 1980، به عنوان ابزاری جدید برای تصمیم گیری و مدیریت بسیاری از شاخه های علوم زمین از جمله اکتشافات ذخایر معدنی و هیدروکربوری در هر مقیاس محلی و ناحیه ای مورد استفاده قرار گرفت. این سیستم جعبه سیاهی برای حل مشکلات اکتشافی نیست، بلکه ابزاری برای تجزیه و تحلیل کمّی و کیفی داده ها، بازیابی بانک اطلاعات، ذخیره سازی و به هنگام سازی آن برای مدل های اکتشافی می باشد. لذا سیستم gis همان روش های اکتشافی سنتی را با حداکثر دقت، سرعت و کمترین زمان و هزینه مدل سازی می نماید. تاقدیس دهنو در جنوب غرب ایران در یکی از تشکیلات هیدروکربوری قرار گرفته است. ارزیابی وضعیت ساختار آن با هدف شناسایی پتانسیل ذخایر هیدروکربوری با روش های سنتی ژئوفیزیک و زمین شناسی ساختاری مطالعه و بررسی شده است. با توجه به محدودیت روش های سنتی، در این تحقیق تلاش شد، با ارائه استراتژی جدید و بهینه اکتشافی از gis استفاده گردد. روش های مدرن عددی و غیر عددی مدل سازی تاقدیس دهنو از قبیل روش فازی برای تلفیق لایه های اطلاعاتی و روش k نزدیک ترین همسایه برای آنالیز تصاویر tm لندست محدوده دهنو استفاده شد. مهمترین لایه های اطلاعاتی در محیط gis از قبیل گرانی، مغناطیس، مگنتوتلوریک و زمین شناسی ساختاری می باشد. به منظور بررسی ارتباط بین توده های نمکی سطحی و ساختار ناحیه دهنو از پردازش تصاویر لندست و مقایسه با ساختار گسل ها نتایج موفقیت آمیز در محیط gis حاصل شد. ارائه مدل دو بعدی و سه بعدی در ناحیه دهنو عملکرد دو منشاء نیرو های تکتونیکی و نمک را در تاقدیس نشان می دهد که در مجموع تحلیل این مدل ها اهمیت روش mt را برای ارزیابی عملکرد نمک هرمز در عمق و روش آنالیز تصاویر لندست و ارتباط آنها در سطح زمین آشکار نمود. لازم به ذکر است که مدل های تهیه شده توسط داده های مگنتوتلوریک توسط نرم افزار winglink به خوبی توانسته است عملکرد نمک را در اعماق نشان دهد و سالم بودن تاقدیس را در سطح اثبات نماید. همچنین نتایج تلفیق لایه ها نیز به خوبی تفسیر های زمین شناسی را تا?یید می نماید و منطقه برونزد نمک را نیز که به عنوان شاهد منطقه می توان استفاده کرد مشخص کرده است. استفاده از این مدل در سایر ساختار های جنوب غرب ایران می تواند وضعیت عملیات اکتشافی را با کاهش هزینه ها (کمینه سازی معیار های نامطلوب) و افزایش دقت و سرعت (بیشینه سازی معیار های مطلوب) بهینه سازی نماید. ضمناً استفاده از روش مگنتوتلوریک و همچنین روش های سیستم اطلاعات مکانی (به منظور به دست آوردن تفسیری جامع از همه داده های تهیه شده) برای اکتشاف مناطق نفت خیز به ویژه گنبد های نمکی بسیار مفید خواهد بود.