نام پژوهشگر: معین سالاری ارفع
معین سالاری ارفع مریم شعبانزاده
رمانتیسم رویکردی مبتنی بر احساس درتقابل با عقل محوری به شمار می آید. این مکتب در ایران بعد از دوران مشروطه شکل گرفت و نیما با سرودن شعر "افسانه" آن را تکامل بخشید و در ادامه ی آن شاعران رمانتیکی چون فریدون توللی و نادر نادرپور شعر رمانتیسم ایرانی را به حد اعتلا و عظمت خود رساندند. بینامتنیت به معنی شیوه های متعددی است که هر متن ادبی به واسطه ی آنها به طور تفکیک ناپذیری با سایر متن ها از رهگذر نقل قول های آشکار و پنهان یا تلمیحات یا جذب مولفه های محوری و ملموسی مثل صور خیال، از متن های پیش از خود و یا به لحاظ مشارکت اجتناب ناپذیر در ذخیره ی مشترک سنن و شیوه های زبانشناسیک و ادبی تداخل می یابند. مسأله ای که در این تحقیق بدان پاسخ داده شده این است که تأثیر پذیری توللی در مکتب رمانتیسم از نیما به چه میزان بوده است. اهمیّت این مسأله در این است که ما بتوانیم در شعر معاصر میزان تأثیر پذیری و تأثیر گذاری دو تن از شاعران بزرگ معاصر را مشخص کنیم. تأثیرپذیری توللی از نیما که با عنوان بینامتنیت در شعر رمانتیستی این دو شاعر بررسی شد در بیشتر اشعار مجموعه ی "رها" اثر توللی، مشخص شده است. جلوه های رمانتیکی در شعر نیما و توللی، هر کدام به طور جداگانه به صورت مقاله و پایان نامه کار شده است اما تا جایی که بررسی شده است هیچ اثر مستقلی راجع به بررسی بینامتنیت در شعر رمانتیستی این دو شاعر (توللی و نیما) به رشته ی تحریر در نیامده است. محدوده ی این تحقیق؛ بررسی بینامتنیت( موسیقایی، معانی مشترک، صور خیال، مضمون و واژگان) در شعر نیما (بخصوص شعر افسانه) و شعر فریدون توللی (دفتر رها) است. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای- تحلیلی انجام گرفته است، پس از توضیح رمانتیسم، بینامتنیت و رمانتیسم در شعر نیما و توللی، به عنوان فرضیه ی اصلی نشان داده می شود که بین تعدادی از شعرهای فریدون توللی با اشعاری از نیمایوشیج ارتباط بینامتنی وجود دارد.