نام پژوهشگر: عبدعلی ضیایی

مهار رسپتور p75 در سلولهای شووان با استفاده از sirna وبررسی اثر آن بر ترمیم سلولهای عصبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1390
  معصومه فیروزی   عبدالخالق دیزجی

کاربرد sirna در سلولهای شووان جهت ترمیم ضایعات نخاعی طبیعت پیچیده ضایعات نخاعی راهکارهای متنوعی را در جهت ترمیم می طلبد. یکی از این راهکارها استفاده از سلولهای شووان با مبنای سلول درمانی است. استفاده از سلولهای شووان در بهبود ترمیم اعصاب مرکزی ابعاد متنوعی از جمله ترشح فاکتورهای مختلف رشد نظیرعامل رشد عصب وجذب این فاکتورها از محیط اطراف آسیب بدلیل وجود رسپتورهای فاکتورهای رشد بر روی سلولهای شووان؛ ترشح فاکتورهای مختلف چسبندگی سلولی ازجمله لامینین و قابلیت میلینه کردن اکسونهای سیستم عصبی مرکزی دارد. طی چند سال اخیر نشان داده شده است که پیوند سلولهای شووان باعث محدود شدن ضایعه، کم شدن بافت آسیب دیده و نیزافزایش ترمیم و میلینه شدن اکسون می شود. افزایش فاکتورهای نوروترفیک و نیز فاکتورهای ضد التهابی یکی از دلایل این بهبودها می باشد. درعین حال بلافاصله پس از ایجاد ضایعه، سلولهای پلی مرفونوکلئرهای گرانولوسیت از جمله نوتروفیل ها و پس از آن لنفوسیت ها و ماکروفاژها و سلولهای شووان به منطقه ضایعه مهاجرت کرده ،همچنین سلولهای میکروگلیا در منطقه آسیب فعال می شوند. این وقایع التهابی به همراه سایر وقایع سیتوتوکسیک باعث افزایش بافت آسیب دیده در محل ضایعه می شود و آسیب های ثانویه را ایجاد می کند، که نتیجه آن ایجاد حفره در نخاع می باشد. اکسونهای آسیب دیده در محل ضایعه و نیز حذف میلین اطراف سلولهای الیگوندروسیت و مرگ آنها باعث تغییرات سلولی و ملکولی متنوعی در محل ضایعه شده و در نهایت باعث ایجاد جوش زخم می گردد. وجود جوش زخم، باعث ممانعت از رشد دوباره اکسونی در این ناحیه می شود. طبیعت مهاری منطقه آسیب به دلیل وجود ضایعات میلین مرکزی در منطقه آسیب بوده و خنثی کردن آن می تواند باعث افزایش رشد و ترمیم اکسونها در منطقه آسیب شود. برای حفاظت از نورونهای باقی مانده استراتژی های مختلفی پیشنهاد می شود تا از آسیب بیشتر به نخاع جلوگیری گردد در حالی که نمی توان کاملاً پدیده آسیب را مهار کرد. با توجه به اینکه ترمیم در سیستم عصبی محیطی بعد از آسیب به طور خودبخودی انجام می گیرد، لذا استفاده از خصوصیت ترمیمی سیستم عصبی محیطی و بخصوص استفاده از سلولهای شووان بعنوان سلولهای گلیای محیطی میلینه کننده اکسونها بدون خاصیت مهاری باعث شد که بررسی عملکرد سلولهای شووان و رسپتور p75ntr را که در مهار ترمیم در سیستم عصبی مرکزی دخالت دارد ، جهت مطالعه انتخاب کنیم. پس با توجه به پیشنهاد استفاده از سلولهای شووان بدلیل وجود مزایای ذکر شده بایستی در پی آن بود که مدت طولانی تری سلولهای شووان پیوند شده باقی بمانند و به عبارت دیگر باید چاره ای اندیشید تا هم باعث تمایز سریعتر سلولها شده و هم از apoptosis سلولهای تزریق شده جلوگیری شود که در این پایان نامه از استراتژی استفاده از rna interference برای p75ntr جهت بررسی عملکردهای مختلف سلولهای شووان از جمله شکل سلول، مهاجرت سلولی و جلوگیری از apoptosis استفاده شده است.

جداسازی و تعیین توالی نوکلئوتیدی و کلون کردن ژن آلفا-آمیلا مقاوم به حرارت سویه ای ‏‎bacillus licheniformis‎‏ بومی ایران و بیان آن در میزبان ‏‎escherichia‎‏
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1380
  مریم شاه حسینی   عبدعلی ضیایی

فعالیت ‏‎a‎‏-آمیلازی بسیار مقاوم به حرارت از سویه ای از ‏‎bacillus licheniformis‎‏ بومی ایران جدا شده از کارخانجات آرد نواحی کاشان و اطراف دریاچه قم مشخص گردید و به منظور افزایش میزان تولید ژن مربوطه با بکارگیری تکنیک ‏‎pcr‎‏ در حضور آغازگرهای طراحی شده بر طبق آنالیز توالیهای موجود در بانکهای اطلاعات ژنی جداسازی گردیده و در پلاسمیدهای حد واسط ‏‎pyz4‎‏ و ‏‎pbluescript ii ks‎‏ و پلاسمید بیان کننده ‏‎pet24d‎‏ کلون گردید. انتقال کلون اخیر به سلولهای ‏‎e.coli bl21 (de3)‎‏ منجر به تولید محصول نوترکیب در حضور ‏‎iptg‎‏ و غلظتهای مختلف لاکتور بعنوان ماده القاکننده گردید. پس از تایید فعالیت آنزیمی توسط روش رنگ آمیزی اختصاصی فعالیت بر روی ژل ‏‎sds-page‎‏ میزان تولید در دو بخش مجزای درون و بیرون سلولی تعیین گردیده و با استفاده از روشهای سنجش آنزیمی مورد مقایسه قرار گرفت. علاوه بر این با استفاده از روش تعیین توالی اتوماتیک، توالی نوکلئوتیدی ژن مربوطه تعیین گردید. این نتایج بیانگر وجود 1539 جفت باز در این ژن می باشد که پروتئین حاصله از 483 آمینواسید، مشابه با آنچه تاکنون در خصوص این ژن گزارش شده است، تشکیل شده است. مقایسه این توالی نوکلئوتیدی با انواع گزارش شده در بانکهای اطلاعاتی مربوط به سایر سویه های ‏‎b.licheniformis‎‏ بیانگر وجود حدود 5/6 درصد تفاوت می باشد که نهایتا 21 مورد تفاوت در محتوای آمینواسیدی را منجر می گردد که نقش ساختمانی پاره ای از تفاوتها مورد بررسی قرار گرفت.

کلون کردن ژن ‏‎s‎‏ و ناحیه ژنی ‏‎pre s2‎‏ کدکننده آنتی ژنهای سطحی ویروس هپاتیت ‏‎b‎‏ در سلولهای یوکاریوتی پستانداران سویه ‏‎cos7‎‏
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1380
  نرگس ملک ثابت   عبدعلی ضیایی

با توجه به اهمیت واکسن هپاتیت ‏‎b‎‏ از نظر بهداشتی و پیشگیری از عفونت ویروس هپاتیت ‏‎b‎‏ و عوارض مزمن کبدی و سرطان کبد، با تهیه این واکسن در داخل کشور می توان کلیه افراد جامعه را تحت پوشش واکسیناسیون قرار داد. با توجه به مشکلاتی که در تهیه واکسن از راه پلاسما وجود دارد، تهیه واکسن سنتیک از طریق روشهای نوترکیبی، نظرها را به سوی خود جلب کرده است. آنچه که امروزه بعنوان واکسن سنتتیک تجاری در بازار رایج است، واکسن حاصل از مخمر است. منتها گزارشات نشان می دهند که تا میزان 5-15% افراد واکسینه شده با واکسنی که بطور ‏‎recombinant‎‏ در مخمر تولید می شود، پاسخ مثبت نشان نمی دهند که علت این امر به نوع ‏‎folding‎‏ در مخمر بستگی دارد. زیرا نوع آنتی ژن که در انسان از طرف ویروس ساخته می شود، بدلیل ساخت در شبکه آندوپلاسمیک، ‏‎folding‎‏ و مدیفیکاسیون این آنتی ژن دارای ویژگیهای انسانی می باشد. بنابراین تولید این آنتی ژن در سولهای پستانداران می تواند به میزان افراد فوق الذکر در جهت مقابله با ویروس کمک کند. گزارشات نشان می دهند، واکسنهای هپاتیت شامل ناحیه آنتی ژن سطحی ‏‎pres‎‏ در ترکیب با ناحیه ‏‎s‎‏، ایمونوژن تراز واکسن هایی است که فقط شامل ناحیه ‏‎s‎‏ هستند و این واکسنها باعث بروز پاسخ ایمنی در افرادی می شود که نسبت به واکسن های فقط شامل ناحیه ‏‎s‎‏ جواب نمی دهند. از این رو در این تحقیق سعی شده که 2 ژن کدکننده ناحیه ‏‎s‎‏ و ناحیه ‏‎pres2+s‎‏ جهت کلون کردن در سلولهای یوکاریوت بکار گرفته شوند تا در تحقیقات بعدی با بررسی بیان این ژنها در سلول یوکاریوتی و مقایسه ایمونوژنیسیته آنها از نوع ایمونوژن تر در جهت تولید انبوه استفاده گردد. بدین منظور 2 ژن مربوط به آنتی ژن سطحی ویروس بنام ژن ‏‎s‎‏ کدکننده ‏‎major pr‎‏ و ‏‎pres2+s‎‏ کدکننده ‏‎middle pr‎‏ استفاده شد. از این رو، آغازگرهای مناسب جهت جدا کردن این 2 ژن از پلاسمید ‏‎pbrhbadr72‎‏ طراحی شد و با تکنیک ‏‎pcr‎‏، ژنهای مربوطه جدا گردیدند و در پلاسمید پروکاریوتی ‏‎pbluescript ii ks(+)‎‏ کلون شدند. سپس با آنزیمهای برشگر مناسب جدا شده و در وکتور یوکاریوتی ‏‎pcdna3 کلون شدند و پس از اطمینان از قرارگیری مناسب آنها در پلاسمید توسط آنزیمهای مناسب از طریق تکنیک ‏‎transfection‎‏ با روش کلرید کلسیم به سلولهای یوکاریوتی ‏‎cos7‎‏، ترانسفر شدند. در ضمن کلونهای پروکاریوتی و یوکاریوتی حاصله هر یک بطور جداگانه توسط 2 آنزیم پلیمرازی ‏‎taq polymerase‎‏ و ‏‎pwo‎‏ بهنگام ‏‎pcr‎‏، ساخته شده اند.