نام پژوهشگر: صالح اسماعیل زاده
غلامرضا حمیدیان صالح اسماعیل زاده
بخش قشری غده فوق کلیه یکی از بافت های حیاتی بدن است که عملکرد آن می تواند تحت تاثیر بسیاری از مواد شیمیایی و داروها از قبیل دگزامتازون قرار گیرد. گلوکوکورتیکوئیدها و آگونیست های صناعی آنها از جمله داروهایی هستند که به فراوانی در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار می گیرند و می توانند در اکثر بافت ها اثر ضد تکثیری و القاء آپوپتوز داشته باشند. سیلیمارین که یک فلاونوئید پلی فنولیک می باشد، واجد اثرات محافظت سلولی بوده و امروزه به عنوان یک داروی گیاهی در برخی از درمان های حمایتی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات محافظتی سیلیمارین بر ساختار و نیز شاخص آپوپتوتیک بخش قشری غده فوق کلیه هامسترهای تحت درمان با دگزامتازون، انجام شد. در تحقیق حاضر 20 سر هامستر نر جوان به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه اول به عنوان گروه کنترل که هیچ گونه دارویی دریافت نکرد، گروه دوم که mg/kg 7 دگزامتازون دریافت نمود، گروه سوم که mg/kg 100 سیلیمارین دریافت نمود و گروه چهارم که mg/kg 7 دگزامتازون را به همراه mg/kg 100 سیلیمارین دریافت کرد. تمامی حیوانات به مدت 7 روز متوالی به روش داخل صفاقی دارو دریافت نمودند و طی آزمایش تمامی ملاحظات اخلاقی کاملا رعایت شد. در روز هشتم حیوانات آسان کشی شده و غدد فوق کلیه هر حیوان به سرعت جدا شده و پس از تعیین وزن در محلول فرمالین بافر تثبیت شدند. سپس از نمونه ها به روش کاملا استاندارد و معمول تهیه مقاطع بافتی، برش هایی متوالی تهیه گردید. حجم کل غده فوق کلیه، حجم بخش قشری و هر یک از نواحی آن با استفاده از گرید m42 چند هدفی ویبل و مبنای شمارش نقطه ای کاوالیری تخمین زده شد. تعداد کل سلول های پارانشیمی هر یک از نواحی بخش قشری با روش های استریولوژی تورشی تخمین زده شد. جهت تعیین سلول های آپوپتوز شده از تکنیک ایمونو هیستوشیمی tunel به روش غیر رادیواکتیو نشاندار کردن انتهایی در جای خود استفاده شد و سپس شاخص آپوپتوتیک نواحی مختلف بخش قشری در هر یک از گروه ها مشخص گردید. نتایج نشان داد که وزن بدن و نیز وزن غده فوق کلیه در حیوانات تحت درمان با دگزامتازون به طور معنی داری نسبت به حیواناتی که دگزامتازون را همراه با سیلیمارین دریافت نمودند کاهش یافت. همچنین مشخص گردید که هیچ اختلاف معنی داری در حجم و تعداد سلول های ناحیه گلومرولوزا در گروه های مورد آزمایش وجود ندارد. حجم بخش قشری، نواحی فاسیکولاتا و رتیکولاریس و نیز تعداد سلول های این نواحی در گروه های تحت درمان با دگزامتازون نسبت به گروه کنترل دچار کاهش معنی داری شده است (05/0p<)، در حالی که در گروه چهارم این کاهش مشاهده نشد. نتایج مطالعه حاضر مشخص نمود که سیلیمارین می تواند به طور نسبی از تغییرات ناشی از تجویز دگزامتازون جلوگیری نموده، مانع از وقوع تغییرات شده و یا بهبود نسبی را ایجاد نماید. نتایج تست tunel نیز مشخص نمود که بیشترین و کمترین شاخص آپوپتوتیک در تمامی گروه ها به ترتیب در نواحی رتیکولاریس و گلومرولوزا مشاهده گردید. همچنین مشخص گردید که سیلیمارین می تواند آپوپتوز نرمال و نیز آپوپتوز القاء شده توسط دگزامتازون را در نواحی مختلف بخش قشری غده فوق کلیه هامستر کاهش دهد (01/0p<). در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده می توان چنین نتیجه گیری کرد که سیلیمارین می تواند یک داروی محافظتی مناسب در مقابل اثرات جانبی درمان با گلوکوکورتیکوئیدها در غده فوق کلیه باشد
مریم عزتی گیوی صالح اسماعیل زاده
ماتریکس استخوانی دمینراله (dbm) یک القاگر بالقوه استخوان سازی است که به صورت گسترده برای ترمیم ضایعات داخل استخوانی به کار می رود. با بهبود ظرفیت القاکنندگی dbm ، می توان ترمیم مناسب تری در ضایعات و نقیصه ها بوجود آورد. بره موم یک صمغ طبیعی است که توسط زنبور عسل از درختان استحصال میشود. به دلیل خواص بیولوژیک و فارماکولوژیک این ماده از آن در طب سنتی استفاده های زیادی می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر عصاره بره موم بر خاصیت القاکنندگی ماتریکس استخوانی دمینراله در نقیصه استخوان فوق سری رت می باشد. در راستای این هدف، از 45 سر رت در این مطالعه استفاده شد. نقیصه تمام ضخامت با تری فین به قطر 8 میلی متر در استخوان فوق سری رت ایجاد شد. سپس رت ها به صورت تصادفی به چهار گروه: 1) نرمال سالین دریافت می کردند 2) عصاره 5 درصد بره موم دریافت کردند 3) dbm+ نرمال سالین 4) dbm + عصاره 5 درصد بره موم تقسیم شدند. سه بار در هفته به مدت 2 تا 4 هفته تزریقات انجام شد. پس از مدت زمان تعیین شده، رت ها معدوم و ترمیم نقیصه استخوانی به روش رادیولوژی و هیستوپاتولوژی بررسی شد. طبق نتایج رادیوگرافی افزایش رادیواپسیته در گروه های حاوی ماتریکس دمینراله نسبت به گروه های فاقد آن مشاهده شد اما اختلاف آماری معنی داری میان دو گروه dbm و dbm + عصاره ی بره موم وجود نداشت. در بررسی هستوپاتولوژی، در 15 روزگی نقیصه ی خالی با بافت جوانه گوشتی و کانون های استخوان سازی در حاشیه و در 30 روزگی با بافت فیبروز متراکم پر شده بود. در گروه ماتریکس دمینراله روند ترمیم تسریع یافته و نقیصه ی استخوانی به سمت پر شدن با بافت استخوانی و ایجاد یکپارچگی پیش رفته بود. با توجه به تأثیرات بیولوژیکی ترکیبات موجود در این ماده بر ترمیم و نیز اثرگذاری عواملی چون اندازه ی نقیصه و … بر تحریک استخوان سازی موضع گیرنده نمی توان عدم اثرگذاری این ماده را با قاطعیت اعلام نمود.
معصومه اکبری کیان صالح اسماعیل زاده
تک یاخته ی توکسوپلاسما گوندای، عامل توکسوپلاسموز انگلی درون سلولی است که تقریبا تمام گونه های حیوانی خونگرم از جمله انسان را مبتلا می کند. گربه به عنوان میربان واسط و نهایی انگل، مهمترین منبع عفونت و آلودگی انسان و سایر حیوانات تلقی می گردد. بر اساس یافته های پاتولوژی، انگل مذکور سبب ایجاد پنومونی بینابینی در ریه می گردد. نتایج مطالعات قبلی انجام شده در دانشکده دامپزشکی شهید چمران، بیانگر وقوع گسترده ی پنومونی بینابینی (7/94 درصد) در ریه ی گربه است. هدف اصلی این مطالعه بررسی میزان مشارکت توکسوپلاسما در ایجاد چنین رخداد گسترده ای در ریه گربه است. به این منظور تعداد 102 نمونه ریوی گربه که بین سال های 1388-1378 به دلایل مختلف به بخش پاتولوژی ارجاع شده و ابتلاء آن ها به پنومونی بینابینی به تایید رسیده بود از آرشیو بخش استخراج گردید. در این مطالعه، جستجوی تاکی زوئیت توکسوپلاسما با استفاده از روش ایمونوپراکسیداز غیرمستقیم انجام گردید. روش یادشده با استفاده از igg ساخته شده بر علیه تاکی زوئیت توکسوپلاسما گوندای در خرگوش، به عنوان آنتی بادی اولیه و igg ساخته شده در بز بر علیه igg خرگوش و کونژوگه شده با آنزیم پراکسیداز، به عنوان آنتی بادی ثانویه صورت گرفت. احیای آنتی ژنی و مهار رنگ پذیری غیر اختصاصی با استفاده از محلول های تجاری انجام گردید. بر اساس نتایج حاصله تاکی زوئیت های انگل مزبور در 46 نمونه (معادل 45 درصد) از ریه ها مشاهده گردید. همچنین با افزایش سن، میزان آلودگی به شکل معنی داری افزایش یافت(05/0 p =). پنومونی بینابینی در دیگر گربه ها احتمالا به دلایل دیگری نظیر ویروس ها و ... ایجاد شده است. نتایج این مطالعه همچنین تاکید مجددی بر لزوم توجه به وضعیت گربه های ولگرد به عنوان منبع عفونت توکسوپلاسمایی برای سایر دام های اهلی و نیز انسان است.
جعفر ارجمند یامچی صالح اسماعیل زاده
فاسیولوز یک بیماری انگلی مهم در نشخوارکنندگان بوده که فاسیولا ژیگانتیکا (کرم کبدی گرمسیری) و فاسیولا هپاتیکا (کرم کبدی معتدل) عوامل ایجاد کننده آن می باشند. آلودگی به این انگل باعث بروز ضایعات فراوان در پارانشیم کبد و مجاری صفراوی، بروز کم خونی، کاهش تولیدات دامی (گوشت، شیر و پشم) و ضبط کبدهای آلوده در کشتارگاه شده و خسارات اقتصادی زیادی را وارد می سازد. تشخیص فاسیولوز با روش آزمایش مدفوع به دلیل حساسیت کم و نیاز به گذراندن دوره باروری در کرم بالغ چالش بر انگیز است. در این مطالعه، با استفاده از آنتی ژن های دفعی- ترشحی و خام، الایزای غیرتجاری به عنوان یکی از حساس ترین آزمایش ها برای تشخیص این بیماری در گاو مورد ارزیابی قرار گرفت. دو گروه از گاوان شامل، 50 راس آلوده و 50 راس غیر آلوده به فاسیولاژیگانتیکا با این روش مورد ارزیابی قرار گرفتند. همه ی سرم های جمع آوری شده به وسیله الایزای غیرتجاری، با غلظت بهینه آنتی ژن (1 میکروگرم در هر حفره) مورد بررسی قرار گرفتند. در الایزای طراحی شده رقت مناسب سرم 10/1 و رقت مناسب کونژوگه پراکسیداز ضد igg گاوی 8000/1، رقت مناسب آنتی ژن دفعی– ترشحی و خام به ترتیب 170/1 و3600/1 به دست آمد. پس از به کار گیری این روش حساسیت، ویژگی، دقت، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی برای آنتی ژن دفعی- ترشحی به ترتیب 88%، 80%، 85 %، 48/81% و 95/86% و برای آنتی ژن خام به ترتیب 90%، 74%، 82%، 5/77% و 88% محاسبه گردید. در مجموع نتیجه گیری می شود، الایزای غیرمستقیم با استفاده از آنتی ژن های دفعی-ترشحی می تواند به عنوان یک روش تشخیصی سریع سرمی، در تشخیص فاسیولوز در نظر گرفته شود
عباس صحبتی حسین حمیدی نجات
فاسیولیازیس یک بیماری انگلی بوده که توسط فاسیولا ژیگانتیکا و فاسیولا هپاتیکا ایجاد شده و باعث ضررهای اقتصادی مهمی می شود. آلودگی به این انگل باعث بروز ضایعات فراوان در پارانشیم کبد و مجاری صفراوی، بروز کم خونی، کاهش تولیدات دامی (گوشت، شیر و پشم) و ضبط کبدهای آلوده در کشتارگاه شده و خسارات اقتصادی زیادی را وارد می سازد. در این مطالعه 50 نمونه خون از گوسفندان آلوده و 46 نمونه خون از گوسفندان غیر آلوده با الایزای طراحی شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. حضور کرم های فاسیولا ژیگانتیکا بعد از کشتار و بررسی هیستوپاتولوژیک کبد گوسفندان آلوده، به عنوان استاندارد طلایی در نظر گرفته شد. شدت آلودگی کبدهای گوسفندان آلوده نیز تعیین گردید. حساسیت، ویژگی و دقت آزمایش الایزای غیرمستقیم برای آنتی ژن دفعی- ترشحی به ترتیب 92 ، 93 و 92 درصد و برای آنتی ژن خام به ترتیب 82، 6/95 و 5/88 درصد تعیین شد. در بررسی هیستوپاتولوژیک نیز عارضه ی غالب کلانژیوهپاتیت تشخیص داده شد. با توجه به قابلیت و توانایی آنتی ژن دفعی– ترشحی برای الایزای غیر مستقیم می توان از آن برای تشخیص آلودگی فاسیولا ژیگانتیکا در تست های سرمی برای گوسفند استفاده کرد.
مرجان چهارده چریک پیمان اسدیان
شواهد متعددی در زمینه فعالیت ضد التهابی، هیپو لیپیدمی و آنتی اکسیدانی اسید های چرب امگا-3 وجود دارد. در این پژوهش اثر پیشگیری کننده اسید های چرب امگا-3 بر کبد چرب القایی توسط استروژن در موش صحرایی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور 25 سر رت ماده نژاد ویستار به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. 4 گروه داروی 17?-اتینیل استرادیول را برای القای کبد چرب با دوز 2 میلی گرم بر گیلوگرم وزن بدن به صورت زیر پوستی، به مدت 10 روز متوالی و همزمان با آن روغن امگا-3 با دوز های 250، 500 و 1000 میلی گرم بر گیلوگرم وزن بدن را توسط گاواژ به صورت یک روز در میان، دریافت کردند. گروه کنترل هیچ گونه دارو و درمانی را دریافت نکرد. در پایان مطالعه سطح got، gpt، tnf-? و پارامتر های استرس اکسیداتیو (mda و taa) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه های کبدی نیز توسط روش h&e و oil red o رنگ آمیزی شد. نتایج نشان دهنده لیپیدوز میکرووزیکولر در گروه دریافت کننده 17?-اتینیل استرادیول بود. دوز 250 میلی گرم بر گیلوگرم تنها تجمع خفیف چربی در سلول های کبدی را نشان می داد. این در حالی بود که در گروه های دیگر کبد چرب پیشگیری شده بود. سطح got، gpt، tnf-? و mda به طور معنی داری (05/0 p<) در گروه 17?-اتینیل استرادیول نسبت به گروه کنترل بالاتر بود. از سوی دیگر دوز 500 و بخصوص دوز 1000 میلی گرم بر کیلوگرم امگا-3 سطح got، gpt و tnf-? را به صورت معنی دار (05/0 p<) کاهش داد و سطح taa نیز به طور معنی دار (05/0 p<) در دوز 500 میلی گرم بر کیلوگرم امگا-3 افزایش داشته است. بنابراین نتیجه گیری می شود که اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی اسید های چرب امگا-3 باعث حفاظت کبد در برابر جراحات بیماری کبد چرب می شود.
فیروز بیرانوند محمد حسین راضی جلالی
مهاجرت نوزاد نابالغ تنیا هیداتیژنا در کبد، بافت کبد را متاثر می کند. لذا اندازه گیری فعالیت آنزیم های کبدی، شاخص تشخیصی خوبی می باشد. در این مطالعه 2 قلاده سگ، با کیست سیستی سرکوس تنیوکولیس آلوده شدند. 3 ماه بعد، سگ ها کالبدگشایی و اقدام به جداسازی سستود از روده باریک شد. تخم ها از بندهای بارور جدا و به هر 4 راس از گوسفندان مورد آزمایش خورانده شد. به 4 راس گوسفندان شاهد هم سرم فیزیولوژی خورانده شد. بمدت 9 هفته، از گوسفندان مورد آزمایش و شاهد، خونگیری به عمل آمد. سرم ها جدا و با دستگاه اتوآنالایزر میزان فعالیت آنزیم های alp , alt ,ast ,ldh و آرژیناز اندازه گیری و با نرم افزارspss-16/00 تجزیه و تحلیل شدند. براساس آزمون فریدمن، اختلاف معنی دار آماری بین میانگین فعالیت آنزیم ها درگوسفندان مورد آزمایش-مشاهده شد (p?0/05) ولی در گوسفندان شاهد، اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد (p>0/05 ). آلودگی در گوسفندان مورد آزمایش باعث افزایش فعالیت آنزیم ها شد و بیشترین فعالیت آنزیم ها در هفته پنجم مشاهده شد. در مطالعه ماکروسکوپی گوسفندان کشتار شده مورد آزمایش، تعدادی کیست سیستی سرکوس تنیوکولیس به اندازه های 3 – 2 سانتی متر که واجد مایع کیستی و اسکولکس بودند برروی چادرینه و چسبیده به کبد مشاهده گردید. اما در گوسفندان شاهد کیستی مشاهده نشد. یافته های هیستوپاتولوژیک موجود در کبد در گوسفندان آلوده به طریقه رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین شامل بقایای مسیر مهاجرت نوزاد نابالغ انگل بود که بصورت فیبروز مشاهده گردید. با توجه به مطالعه فعلی افزایش آنزیم های مذکور می تواند در تشخیص سیستی سرکوس تنیوکولیس کمک کننده باشد.
عفت بمانی داریوش غریبی
منهیمیوز تنفسی، به عنوان یکی از معمول ترین بیماری های گوسفند، در هر سنی روی داده و باعث تحمیل خسارت اقتصادی به صنعت گوسفندداری در بیشتر مناطق جهان می شود. عامل این بیماری، مقیم دستگاه تنفس فوقانی برخی از گوسفندان بوده و استرس هایی مثل تغییرات آب و هوایی، حمل و نقل و یا عفونت های ویروسی، زمینه ساز تکثیر و تهاجم باکتری به ریه ها را فراهم می نمایند. در این مطالعه از اسفندماه 1389 لغایت خردادماه 1390 با بررسی ظاهری 8986 رأس گوسفند در کشتارگاه اهواز، 65 عدد ریه با علائم برونکوپنومونی جهت مطالعات تکمیلی (هیستوپاتولوژی، باکتری شناسی و ایمیونوهیستوشیمی) انتخاب شدند. آنتی بادی اولیه مورد نیاز (آنتی بادی ضد منهیمیا همولیتیکا) در خرگوش تهیه شده و جهت اطمینان از عدم وجود واکنش متقاطع، با استفاده از آزمایشات دات الایزا و ایمیونوپراکسیداز غیرمستقیم مورد ارزیابی قرار گرفت. حضور آنتی ژن های منهیمیا همولیتیکا در 07/63% ریه های تحت بررسی به اثبات رسید در حالی که باکتری مذکور تنها از 30/52% از ریه ها جدا گردید. انواع چرکی، نکروتیک و فیبرینی برونکوپنومونی، فراوان ترین ضایعات مشاهده شده در نمونه ها بودند و لوب قدامی راست خصوصاًَ قسمت قدامی آن بیشترین درگیری را نشان داد. در آزمون آماری مربع کای، ارتباط معنی داری بین پراکندگی ضایعات و جداسازی باکتری (04/0=p)، انواع ضایعات ریوی و نتایج ihc (01/0=p) و نیز بین انواع برونکوپنومونی و نوع جداسازی منهیمیا همولیتیکا (خالص یا مخلوط) (008/0=p) مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان دهنده ی آلودگی قابل توجه گوسفندان منطقه به منهیمیا همولیتیکا به عنوان عامل اولیه یا ثانویه ی انواع برونکوپنومونی است.
پویا اشکیانی صالح اسماعیل زاده
چکیده: آدنوکارسینوم ریوی گوسفند کارسینومی مسری است که علی رغم نزدیک به دو قرن از شناسایی آن خسارات اقتصادی هنگفتی به صنعت پرورش گوسفند وارد می نماید. عامل آن رتروویروسی به نام رتروویروس یاگسیکت گوسفند است که تغییرات مشخص سرطانی را در اپی تلیوم ترشحی نایژک ها و آلوئول های ریوی، القا می کند. تشخیص بیماری تنها در صورت بروز بالینی آن امکان پذیر است. با این حال pcr از لاواژ ریه می تواند موارد بالینی بیماری را با حساسیت قابل قبولی حتی قبل از بروز علائم بیماری مشخص کند. در این مطالعه ریه های 154 رأس گوسفند به صورت تصادفی و از کشتارگاه اهواز به بخش پاتولوژی دانشکده دامپزشکی منتقل گردید. پس از تهیه مایع لاواژ، رسوب حاصل از چند نوبت سانتریفیوژ آن ، مورد آزمایشsemi nested pcr به منظور جستجوی jsrv قرار گرفت. همچنین ریه های دارای علائم ظاهری آدنوکارسینوم مورد مطالعه هیستوپاتولوژیک قرار گرفتند. بر اساس یافته های هیستوپاتولوژی، وجود بیماری در ریه 14 گوسفند به تأیید رسید. نتایج pcr انجام گرفته بر روی مایع لاواژ تهیه شده از این ریه ها نشان دهنده وجود ویروس jsr در 23 نمونه (94/14%) بود که ریه های 14 حیوان فاقد علائم شناخته شده بیماری و 9 حیوان دارای نشانی-های پاتولوژیک بیماری بودند. در این مطالعه شیوع قابل توجهی از ویروس jsr (18/18%) در سطح گوسفندان مورد مطالعه مشاهده گردید که از افزایش شدید ظرف دوره زمانی 5 ساله در کشتارگاه اهواز حکایت دارد
امید حسینی نژاد صالح اسماعیل زاده
طب سوزنی از طریق تحریک اعصاب حسی محیطی و آزاد شدن نوروپپتیدهای موضعی و غیرموضعی بر ترمیم استخوان اثر می کند. هدف این مطالعه تجربی ارزیابی اثرات طب سوزنی بر ترمیم شکستگی استخوان زند زیرین سگ بود. در این تحقیق 12 قلاده سگ سالم به طور تصادفی و مساوی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. زند زیرین گروه آزمایش و کنترل با استفاده از اره ژیگلی بریده شد و سپس گروه آزمایش 10 روز پس از ایجاد برش برای مدت 10 روز و هربار به مدت 10 دقیقه تحت درمان طب سوزنی به روش الکتریکی قرار گرفتند. نمونه گیری جهت بررسی هیستوپاتولوژی در روزهای 45 و 90 از تمامی سگ ها انجام شد. طی این بررسی نمونه ها از نظر شاخص هایی همچون میزان سلول های آماسی، بافت غضروفی، بافت فیبروزه و رسوب کلاژن با رتبه های صفر،1 ،2 و3 ارزیابی و رتبه بندی شدند. به منظور ارزیابی اثر زمان و استفاده از طب سوزنی و اثر متقابل آن ها بر روند ترمیم استخوان و بافت از آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری استفاده گردید. این آنالیز نشان داد که زمان روی تغییرات موثر است (05/0>p) و اثر طب سوزنی و اثر متقابل آن ها از نظر آماری معنی دار نمی-باشد (05/0<p).
کاوه پروندار اسدالهی نادر مصوری
هدف این مطالعه بررسی نشانه های بالینی، یافته های کالبدگشایی، آسیب شناسی، جداسازی، تعیین هویت مولکولی، انگشت نگاری ژنومی و حساسیت دارویی ، مایکوباکتریوم اویوم تحت گونه اویوم در گله های کبوتر مشکوک به بیماری سل می باشد. به این منظور بر اساس نشانه های بالینی، 80 کبوتر از بین بیش از 600 کبوتر انتخاب شدند و همه ی آن ها پس از آسان کشی، کالبدگشایی شدند. هم چنین 10 تخم از این گله ها جمع آوری گردید. بعد از ثبت جراحات ماکروسکپی در کار برگ، نمونه های بافتی دارای جراحت و در صورت عدم وجود جراحت، کبد به صورت استریل برداشته شد و در ظرف استریل درب دار قرار می گرفتند و همراه با تخم ها در کنار یخ خشک به آزمایشگاه مرجع سل موسسه واکسن و سرم سازی رازی (حصارک) جهت تشخیص قطعی ارسال می شدند. هم زمان جهت مطالعات هیستوپاتولوژی قسمتی از آن ها در داخل بافر فرمالین 10% با حجم حداقل 10 برابر قرار داده شدند و به آزمایشگاه پاتولوژی دانشکده دامپزشکی اهواز ارسال شد. در آزمایشگاه مرجع بافت های هر پرنده پس از مخلوط و خرد شدن و آلودگی زدایی مطابق روش nalc-naoh، بروی محیط های اختصاصی لونشتاین جانسون و هرولداگ کشت داده شدند. ژنوم dna همه جدایه ها بر اساس روش ون سولینگن استخراج شد. همه باسیل های اسید فست جدا شده، به وسیله آزمایش pcr با پرایمرهای s rrna16 و 1245is و 901is مورد بررسی قرار گرفتند. انگشت نگاری ژنومی توسط آنزیم هضم کننده pvuii و پروب 901is بر روی 40 جدایه انجام گرفت و آزمایش حساسیت دارویی بر روی 20 جدایه صورت گرفت. این بررسی نشان داد تورم مفاصل پاها، بال ها و تحلیل عضله سینه از مهم ترین نشانه های بالینی بیماری سل می باشند و در کالبدگشایی بیشترین جراحات در کبد مشاهده شد. از 51 کبوتر و از یک تخم مایکوباکتریوم اویوم تحت گونه اویوم جدا گردید. بر مبنای نشانه های بالینی، یافته های کالبدگشایی و جداسازی باکتری تفاوت معنی داری در حساسیت به عفونت و بیماری بین کبوتران نر و ماده مشاهده نشد. بر مبنای یافته های کالبدگشایی اشکال کلاسیک، روده ای، کبدی و غیر سلی شرح داده شد. در بررسی های هیستوپاتولوژی اندام های دارای جراحت، جراحات گرانولوماتوزی که توسط ماکروفاژها، لنفوسیت ها و سلول های غول پیکر احاطه شده اند مشاهده گردید ولی کلسیفیکاسیون وجود نداشت. همچنین رسوب آمیلوئید در دیواره مجاری صفراوی در کبد و در دیواره لوله های ادراری کلیه مشاهده گردید. در مجموع در این تحقیق با به کارگیری آنزیم pvuii و پروب 901is از 40 جدایه انگشت نگاری شده، تعداد 7 الگوی مختلف تشخیص داده شد،. تمام 20 جدایه مورد آزمایش در آزمایش حساسیت دارویی به داروهای استرپتومایسین، کانامایسین، اتیوناماید و تیوفن کربوکسیلیک اسید هیدرازید مقاوم بودند، اما به داروهای ایزونیازید، ریمفامپین و اتامبوتول به ترتیب 3، 2 و 1 جدایه حساس بودند. بررسی های هیستوپاتولوژیک، رنگ آمیزی زل نلسون و تعیین هویت مولکولی تایید کننده آلودگی کبوتران مورد مطالعه به مایکوباکتریوم اویوم تحت گونه اویوم بود و بیانگر فراوانی این بیماری در منطقه می باشد، همچنین با توجه به مشترک بودن این بیماری و نگه-داری کبوتران در منازل مسکونی توجه بیشتر به این بیماری و مطالعات وسیع تر به خصوص در زمینه مولکولار اپیدمیولوژی حائز اهمیت است.
زهره مهدی پور علی شهریاری
با توجه به نقش رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو در ایجاد استرس و متعاقب آن بروز هپاتواستئاتیت و اثر آنتی اکسیدانی ویتامین سی، نقش پیش گیری کننده آن در جلوگیری از بروز کبدچرب در موش های تغذیه شده با جیره ی غنی از چربی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور 35 سر رت نر بالغ نژاد اسپراک به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. 4 گروه غذای غنی از چربی را برای القای کبد چرب، روزانه و برای مدت 8 هفته در اختیار داشتند و همزمان با آن ویتامین سی با دوزهای 0 ، 250، 500، 1000میلی گرم بر لیتر همراه با آب آشامیدنی دریافت می کردند. گروه کنترل جیره معمولی و آب آشامیدنی بدون ویتامین cرا دریافت کردند. در حین مطالعه، تست تحمل انسولین انجام شد و در پایان دوره موش ها یوتنازی شدند. و پارامترهای چاقی، مقدار انسولین، گلوکز پلاسما و میزان مقاومت به انسولین و همین طور پارامترهای بیوشیمیایی کبد مانند تری گلیسرید، کلسترول، tnf-?، مالون دی آلدهید، پروتئین کربونیل و تیول پروتئین اندازه گیری شد. نمونه های کبدی نیز توسط روش h&e و oil red o رنگ آمیزی شدند. پس از بررسی آسیب شناسی، وجود کبدچرب ماکرووزیکولار و میکرووزیکولار به اثبات رسید. مقاومت انسولینی نیز ایجاد و سطح تری گلسرید و کلسترول (05/0> p) و نیز سطح کربونیل پروتئین (05/0>p) در گروه دریافت کننده غذای غنی از چربی بدون ویتامین c (hfd) در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود ولی تغییر معناداری در گروهایی دریافت کننده ویتامین c نسبت به گروه hfd دیده نشد. سطح مالون دی آلدهید(05/0<p)، tnf - ?(05/0<p ) و تیول(05/0<p) در گروه hfd نسبت به گروه کنترل نیز بدون تغییرمعناداری بود. با توجه به شواهد نتیجه می شود دوز متوسط ویتامین c با اثرات آنتی اکسیدانی خود تاحدود اندکی بتواند باعث حفاظت کبد در برابر جراحات کبدی شود.
سعید موسی علی فرید براتی
هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان ضایعات پاتولوژیک در بیضه گاومیش رودخانه ایی خوزستان و بررسی اثرات آن برروی اسپرم اپیدیدیمی می باشد.در مجموع تعداد117 اسکروتوم به همراه محتوای آن از کشتارگاه نیمه صنعتی اهواز اخذ گردید.در محل نمونه گیری محیط بیضه دان با استفاده از متر پلاستیکی اندازگیری شد.مشخصات مورفومتریک بیضه و اپیدیدیم ثبت و هر نمونه از نظر وجود ناهنجاری های ماکروسکوپی و میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفت. اسپرم اپیدیدیمی جمع آوری شده و شاخص هایی مانند غلظت ، تحرکت و ناهنجاری های اسپرمی بررسی گردید.نتایج عدد 19/34 درصد را برای چسبندگی لایه جداری و احشایی غشای مهبلی را نشان می دهد که در بین فصول مختلف دارای تفاوت معنی دار می باشد(05/0>p).در بین نمونه های موجود 1 مورد نهان بیضگی یکطرفه و یک مورد تومور سلول های سرتولی دوطرفه مشاهده شد که در این 2 مورد هیچ اسپرمی از اپیدیدیم اخذ نشد.در بررسی های میکروسکوپی (234/31، 25/13درصد)از بیضه ها دچار ضایعه تشخیص داده شدند از این میزان(31/16، 61/51 درصد)دچار دژنراسیون عمومی،(31/9، 03/29 درصد)دژنراسیون موضعی،(31/3، 68/9 درصد )ارکیت بینابینی ،(31/2، 45/6 درصد )مبتلا به تومور سلول های سرتولی و (31/1، 23/3 درصد)مبتلا به نهان خایگی تشخیص داده شد.چسبندگی لایه جداری و احشایی غشای مهبلی بر روی پارامترهای اسپرم تاثیری نداشت(05/0>p).پارامترهای اسپرمی و پارامترهای موفومتریک بیضه در مقایسه با دامنه تغییرات95% بیضه های سالم تحت تاثیر ضایعات میکروسکوپیک بیضه قرار گرفت.در نتیجه ممکن است ضایعات پاتولوژیک بافت بیضه اثرات قابل توجهی بر باروری گاومیش رود خانه ای خوزستان داشته باشد.
حمید رضا مراد ی صالح اسماعیل زاده
غده پروستات در دوره فعال تولید مثلی جنس نر، نقش مهمی در باروری ایفا می کند. پروستات غدهای برون ریز است که تکامل و عملکرد آن وابسته به آندروژن ها می باشد. آندروژن ها نقش مهمی در ایجاد اختلالات این غده از جمله هیپرپلازی خوش خیم و سرطان پروستات دارند. گیاهان دارویی زیادی به منظور درمان این اختلالات مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از گیاهان گزنه می باشد که عصاره ریشه آن دارای کاربردهای درمانی متنوعی است. اثرات ضدتکثیری آن روی سلولهای پوششی پروستات نیز گزارش شده است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات تستوسترون و عصاره ریشه گزنه بر ساختار لوب های پروستات رت انجام پذیرفت. بدین منظور، 25 سر رت بالغ به طور تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند: گروه اول به عنوان گروه کنترل، که فقط آب مقطر دریافت کرد، گروه دوم روزانه به صورت زیرجلدی mg/kg 10 تستوسترون دریافت نمود، گروه سوم به صورت خوراکی (گاواژ) mg/kg 50 عصاره ریشه گزنه دریافت نمود، گروه چهارم روزانه به صورت خوراکی عصاره ریشه گزنه با دوز mg/kg 50همزمان با تستوسترون با دوز mg/kg 10 دریافت نمود و گروه پنجم روزانه به صورت زیرجلدی mg/kg 10 روغن بادام دریافت نمود. پس از گذشت 6 هفته از انجام آزمایش، لوب های مختلف پروستات هر حیوان به سرعت جدا گردید. پس از انجام اندازه گیری های ماکروسکوپی از قبیل تعیین وزن و حجم، برش هایی به ضخامت 6-5 میکرومتر با استفاده از روش مقاطع پارافینی تهیه و توسط h&e و pas رنگ آمیزی شدند. نتایج ماکروسکوپی نشان داد که وزن مطلق، وزن نسبی و حجم پروستات در گروه دریافت کننده تستوسترون در مقایسه با گروه های کنترل و روغن بادام به طور معنی داری افزایش یافته است (0/001>p). همچنین، این مشخصه ها در گروه دریافت کننده همزمان تستوسترون و گزنه در مقایسه با گروه تستوسترون کاهش غیرمعنی داری نشان داد. نتایج حاصل از مطالعات هیستولوژیک و هیستومتریک نمونه ها نشان دهنده پاسخ متفاوت لوب های پروستات رت به تجویز تستوسترون و عصاره ریشه گزنه بود، به طوری که لوب های پشتی و جانبی نوع 1 و 2 تحت تأثیر تستوسترون و گزنه تجویزی پاسخ معنی دار مشخصی را نشان ندادند. اما لوب های شکمی و قدامی دارای بیشترین حساسیت به تستوسترون تجویزی بودند. لذا در مشخصه های مهم هیستومورفومتریک مربوط به هیپرپلازی خوش خیم پروستات از قبیل افزایش چین خوردگی واحدهای ترشحی، ضخامت سلول های ترشحی و نسبت پارانشیم به داربست در این لوب ها به طور معنی داری تحت تأثیر تستوسترون بودند. تجویز گزنه همزمان با تستوسترون توانست تا حدودی از تأثیرات آن پیشگیری نماید، به طوری که درصد آلوئول های چین خورده به کل واحدهای ترشحی در لوب شکمی را کاهش داد که این کاهش از لحاظ آماری دارای سطح معنی داری 0/118=p بود. نتایج مربوط به اندازه گیری سطح سرمی تستوسترون نیز تأثیر عصاره ریشه گزنه را تأیید کرد. احتمالاً عصاره ریشه گزنه با جلوگیری از فعالیت آنزیم 5 آلفا-ردوکتاز از تبدیل تستوسترون به dht ممانعت می کند و در نتیجه باعث افزایش سطح تستوسترون سرم در گروه هایی که گزنه دریافت نموده ند، گردیده است. این مطالعه نشان می دهد که عصاره ریشه گزنه به منظور پیشگیری از هیپرپلازی پروستات می تواند تأثیرات مفیدی داشته باشد.
بهناز فرخندگان رمضانعلی جعفری
بیماری کوکسیدیوز یکی از بیماری های مهم در صنعت پرورش طیور می باشد که هر دو چهره بالینی و تحت بالینی بیماری خسارات اقتصادی سنگینی را متوجه پرورش دهندگان طیور می کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف ویتامین e جیره غذایی بر جراحات پاتولوژیک کوکسیدیوز ناشی از آیمریا تنلا در جوجه های گوشتی انجام شد. به این منظور تعداد 225 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (نژاد راس) به صورت تصادفی به 5 گروه a تا e تقسیم بندی شدند. جوجه های گروه های a(کنترل منفی) و b (کنترل مثبت) از یک روزگی تا پایان دوره آزمایش (32 روزگی) با جیره پایه (بدون داروی ضد کوکسیدیوز و آنتی بیوتیک) و جوجه های مابقی گروه ها به ترتیب با جیره پایه حاوی 100، 316 و mg/kg 562 ویتامین e تغذیه شدند. در سن 21 روزگی، تمامی جوجه ها به استثنای جوجه های گروهa ، با 104 × 4 اُاُسیست اسپوروله شده آیمریا تنلا از طریق تلقیح داخل چینه دانی آلوده شدند. در روز های صفر، 4، 8 و 12 بعد از تلقیح، 8 قطعه جوجه کشتار شده و برای بررسی ضایعات پاتولوژیک، مقطع بافتی از آن ها تهیه گردید. بر اساس نتایج کیفی، جراحات در گروه های b تا d در روزهای 4 و 8 نمونه گیری اختلاف معنی داری نداشتند. در روز 12 نمونه گیری، شدیدترین ضایعات به شکل معنی داری در گروه دریافت کننده mg/kg316 ویتامین e(گروه d) مشاهده گردید. اضافه نمودن mg/kg 562 از ویتامین مزبور (بر خلاف مقادیر 100 و mg/kg 316) اثر مشهودی بر ضایعات حاصله نسبت به گروه شاهد مثبت نداشته است. ولی از نظر کمی، میانگین تعداد کلونی شیزونت انگل و نیز میانگین تعداد شیزونت های کلونی در گروه e (mg/kg 562) نسبت به گروه های دیگر به طور معنی داری کم تر بود (05/0p<). با توجه به نتایج حاصله ویتامین e تا حدودی روی ضایعات پاتولوژیک موثر می باشد، اما اثر آن خیلی چشم گیر نیست و توصیه می شود در کنار استفاده از ویتامین e در درمان کوکسیدیوز حتماً از یک داروی ضد کوکسیدیوز مناسب استفاده گردد.
علی رهنما حسین نجف زاده
چکیده میریستیکا فراگرانس درختی معطر و همیشه سبز است که در بسیاری از کشور های گرمسیری کشت می شود. جوز هندی که دانه ی رسیده و خشک شده ی میریستیکا فراگرانس است، به عنوان یک چاشنی رایج درشیرینی ها، غذاها و انواع نوشیدنی ها استفاده می گردد. چون اطلاعی از اثر این ماده بر سیستم ایمنی وجود نداشت، در این مطالعه، اثر عصاره ی جوز هندی بر پاسخ های ایمنی در رت بررسی گردید. برای این منظور 6 گروه (هر گروه 8 سر) رت طبق روش زیر تیمار گردیدند: گروه 1، 3 و 5 روزانه به مدت 12 روز به صورت داخل صفاقی، 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره ی جوز هندی دریافت کردند. گروه 2، 4 و 6 به جای عصاره ی جوز هندی، به همان روش pbs دریافت کردند. برای ارزیابی اثرعصاره ی جوز هندی بر ایمنی هومورال (عیار آنتی بادی)، رت های گروه 1 و 2 در روزهای 1 و 6 با srbc 109× 35/1 به صورت داخل صفاقی ایمن گردیدند. برای بررسی اثرعصاره ی جوز هندی بر ایمنی سلولی، رت های گروه 3 و 4 در روز اول با srbc 109× 35/1 از طریق ip حساس شدند و در روز نهم با srbc 107× 7/2 در حجم 1/0 میلی لیتر از طریق پوست کف پای راست چالش گردیدند، همزمان 1/0 میلی لیتر pbs نیز زیر پوست کف پای چپ آن ها تزریق گردید. رت های گروه های 1، 2، 5 و 6 در روز 13 بیهوش شدند، خون آن ها جمع آوری گردید و عیار آنتی بادی ضد srbc در سرم گروه 1 و 2 و میزان لیزوزیم و فعالیت مسیر فرعی سیستم کمپلمان در سرم رت های گروه 5 و 6 تعیین گردید. میزان تورم کف پا در گروه های 3 و 4 در زمان های 24، 48 و 72 ساعت پس از چالش با srbc اندازه گیری گردید. این رت ها در روز 13 آسان کشی شدند و مقاطع هیستوپاتولوژیکی تهیه شده از پا (محل چالش) از نظر نفوذ سلول-های التهابی بررسی گردیدند.میانگین عیار ضد srbc در سرم گروه های 1 و 2 به ترتیب 33/149 و2/65 بود. آنالیز آماری نشان داد که این اختلاف معنی دار است (005/0=p). نتایج نشان داد که عصاره ی جوز هندی به صورت چشمگیری ایمنی سلولی را در موش های حساس شده باsrbc با مهار افزایش ضخامت کف پا (005/0> p) و مهار نفوذ سلول های التهابی (001/0> p) سرکوب می کند. نتایج هیچ گونه اثر معنی دار عصاره ی جوز هندی بر میزان لیزوزیم و فعالیت مسیر فرعی کمپلمان سرم رت های گروه 5 و 6 را نشان نداد (04/0= p). نتیجه گیری می شود، عصاره ی جوز هندی در رت اثر سرکوب کنندگی بر ایمنی سلولی و اثر تحریک-کنندگی بر ایمنی هومورال به srbc داشته، ولی اثری بر میزان لیزوزیم سرم و فعالیت کمپلمان ندارد.
فاطمه احمدی صالح اسماعیل زاده
داروهای ضد لیشمانیایی متداول که برای درمان لیشمانیوز پوستی استفاده می شوند اکثراً سمی، گران و بی اثر برای برخی از سویه های انگل می باشند. در حال حاضر برای درمان توجه بیشتری به مواد فعال طبیعی می گردد. افزایش آگاهی از ظرفیت و ارزش صنعتی بیوپلیمرهای کیتوزان منجر به استفاده از آن در عرصه های مختلف ازجمله پزشکی و دامپزشکی شده است. در این مطالعه هدف ارزیابی اثربخشی فیلم نانوکیتوزان در درمان لیشمانیوز جلدی ناشی از لیشمانیا ماژور (سویه ایرانی) بوده است. مواد و روش کار: 1/0 میلی لیتر از محلول حاوی 2 میلیون پروماستیگوت لیشمانیا ماژور به قاعده دم 36 سر موش به صورت زیرپوستی تزریق شد. پس از حدود 6 هفته زمانی که ضایعات بر روی قاعده دم ظاهر شدند، درمان آغاز گردید. حیوانات در 4 گروه قرار گرفتند، گروه کنترل منفی که مداخله ای در آن ها صورت نگرفت، گروه کنترل مثبت تحت درمان با تزریق صفاقی روزانه گلوکانتیم قرار گرفتند، گروه درمان 1 که تحت درمان با فیلم نانوکیتوزان بودند و گروه درمان 2 که تحت درمان با فیلم نانوکیتوزان و تزریق صفاقی روزانه گلوکانتیم قرار گرفتند. موش های هر گروه با شرایط یکسان در روزهای 7، 14 و 21 آسان کشی شدند و اندازه ضایعه و بار انگلی ارزیابی گردید، هم چنین نمونه بافتی از محل ضایعه گرفته شد و روند ترمیم به طور میکروسکوپی موردبررسی قرار گرفت. یافته ها: گروه نانوکیتوزان و گلوکانتیم هرکدام باعث کاهش اندازه ضایعه گردیدند. تفاوت معنی داری بین نانوکیتوزان و گلوکانتیم در کاهش اندازه ضایعه وجود نداشت، اما اندازه زخم در گروه درمان شده با ترکیب فیلم نانوکیتوزان و گلوکانتیم به طور قابل توجهی از هفته دوم کاهش یافته بود. کاهش قابل توجه بار انگلی در گروه موش های درمان شده با ترکیبی از فیلم نانوکیتوزان و گلوکانتیم نیز یافت شد. در مطالعات هیستوپاتولوژیک روند بهبود زخم در گروه های درمان شده با فیلم نانوکیتوزان، گلوکانتیم و ترکیبی از فیلم نانوکیتوزان و تزریق روزانه صفاقی گلوکانتیم رخ داده بود. نتیجه گیری: تزریق گلوکانتیم اثر فیلم نانوکیتوزان در ترمیم زخم را می تواند افزایش دهد. بنابراین احتمالاً می توان از ترکیب آن ها برای درمان لیشمانیوز جلدی استفاده کرد.
عالیه قاسم زاده بابک محمدیان
آدنوکارسینوم ریوی گوسفند (opa) نوعی از تومور مسری ریه در این حیوان است که عامل ایجاد آن رتروویروس یاگسیکت گوسفند (jsrv) می باشد که با القای تزاید و دگردیسی آسینی وار و پردی شکل سلول های پوششی ترشحی آلوئول ها و نایژک ها در پاتوفیزیولوژی این بیماری دخالت دارد. لذا با توجه به شکل مسری این بیماری و اهمیتی که شناسایی زود هنگام آن دارد، در این تحقیق در نظر است تا ضمن بررسی هیستوپاتولوژیک بیماری، میزان شیوع ویروس jsrv در گوسفندان کشتارگاه اهواز مورد مطالعه قرار گیرد. در این راستا با مراجعه ی تدریجی به کشتارگاه اهواز، از بهمن ماه 1389 لغایت خردادماه 1390، تعداد 176 ریه ی گوسفند به طور تصادفی و 12 ریه ی دارای نشانه های ظاهری آدنوکارسینوم به شکل انتخابی نمونه گیری شد. متعاقب نمونه گیری، ضمن تهیه مقاطع میکروسکوپی از 4 لوب مختلف ریه و گره ی لنفی مدیاستینال خلفی و نواحی مشکوک به تومور، بررسی دقیق هیستوپاتولوژی انجام پذیرفت. همچنین با هدف شناسایی پروویروس یاگسیکت، pcr نیمه حفظ شده روی dna استخراج شده از نمونه های مذکور صورت پذیرفت. نتایج حاصل از بررسی نمونه های تصادفی (176 گوسفند) حاکی از وجود نشانه های میکروسکوپی آدنوکارسینوم در 11 ریه (25/6 درصد) و وجود پروویروس یاگسیکت در 54 گوسفند (68/30 درصد) بوده است. این در حالی است که در تمام 12 نمونه ی انتخابی مشکوک به تومور نیز وجود ضایعات مربوط به آدنوکارسینوم ریوی تأیید گردید. به علاوه از مجموع کل گوسفندان مورد مطالعه نیز در 16 نمونه دارای علائم ماکروسکوپی تومور دو فرم پاتولوژیک مختلف از آدنوکارسینوم شامل فرم کلاسیک و آتیپیک به همراه ترکیبی از این دو فرم به شکل بینابینی، مشاهده و توصیف شد. در هیچ یک از نمونه ها، موردی از متاستاز تومور در گره های لنفاوی مشاهده نگردید. بررسی همزمان پاتولوژی و مولکولی نشان از حساسیت بیشتر نمونه های آلوده به ویروس در ابتلا به سایر ضایعات ریوی نظیر برونکوپنومونی و پنومونی بینابینی در مقایسه با نمونه های ویروس منفی دارد. در خاتمه قابل ذکر است بر اساس نتایج این تحقیق، شیوع نسبتاً بالای ابتلا به آدنوکارسینوم ریوی همراه با شیوع بالاتری از آلودگی به ویروس یاگسیکت، اهمیت توسعه ی روش های غربالگری ویروس یاگسیکت به منظور تشخیص موارد پیش بالینی بیماری را افزایش می دهد.
علی رونق صالح اسماعیل زاده
نانوهیدروکسی آپاتیت یک ماده استئوکنداکتیو بوده که اخیراً به عنوان پیوند استخوانی در برخی تحقیقات مورد استفاده قرارگرفته است. این ذرات به دلیل داشتن مزایایی نظیر خلوص بالاتر، داشتن ارتباط بیشتر با سلول های اطراف خود، بازجذب سریع تر و تعداد بیشتر مولکول ها در واحد سطح نسبت به هیدروکسی آپاتیت معمولی سرعت ترمیم استخوان را بیشتر افزایش می دهند. از طرف دیگر پلاسمای غنی از پلاکت نیز به عنوان منبع فاکتورهای استئواینداکتیو برای ترمیم استخوان مورد استفاده قرار می گیرد. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت و ژل غنی پلاکتی بر روند ترمیم نقایص استخوانی انجام گردید. برای این مطالعه 15 سگ نر در نظر گرفته شد. 6 نقیصه گرد به قطر 5 میلی متر در هر دوطرف فک پایین ایجاد گردید و سپس در هر نقیصه یکی از مواد زیر کار گذاشته شد: هیدروکسی آپاتیت معمولی، نانوهیدروکسی آپاتیت، ژل پلاکتی، ترکیب ژل پلاکتی و هیدروکسی آپاتیت و ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت و ژل پلاکتی. در نهایت یک نقیصه نیز به عنوان گروه کنترل خالی ماند. ارزیابی ترمیم نقیصه ها با اخذ رادیوگراف در روزهای 0، 7، 14، 21، 28، 35، 42، 49 و 56 و نیز با استفاده از روش هیستوپاتولوژیک در روزهای 14، 28 و 56 صورت گرفت. نتایج رادیولوژیک مشخص نمود که ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت و ژل پلاکتی بیشترین امتیاز ترمیم را در بین گروه های مختلف و در روزهای متفاوت کسب نموده است (به ترتیب 6/0، 1، 6/1، 2، 2/2 و 2/2 از 3)، اگر چه این تفاوت معنی دار نبوده است. همچنین ارزیابی هیستوپاتولوژی در روزهای متفاوت نشان داد تفاوت معنی داری میان گروه های مختلف در روزهای 14، 28 و 56 وجود ندارد، اما ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت و ژل پلاکتی بیشترین میانگین درصد ترمیم را در مقایسه با گروه های دیگر به-دست آورده است (به ترتیب 95/41، 04/45، 53/54). اگرچه نتایج حاصل از مطالعه حاضر نتوانست به صراحت از برتری اثر ترمیمی ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت در کنار ژل پلاکتی در نقیصه تجربی فک سگ دفاع نماید اما با توجه به وجود مشکلات احتمالی در فرآیند انجام این مطالعه از یک سو و نتایج مثبت به دست آمده از سایر مطالعات در رابطه با به کارگیری ژل پلاکتی در کنار هیدروکسی آپاتیت گرانوله از سوی دیگر، هم چنان احتمال نقش موثر ترکیب ژل پلاکتی و نانوهیدروکسی آپاتیت در روند ترمیم نقیصه های استخوانی مطرح است که برای بررسی این موضوع نیاز به انجام مطالعات بیشتر در سایر مدل های حیوانی می باشد.
فخرالدین احمدیان حسین نجف زاده ورزی
پانزده قلاده سگ بالغ سالم نژاد بومی و از جنس نر به 3 گروه مساوی ویتامین c، گلیسرول فرمال و کورکومین تقسیم شدند. پانزده روز پس از نفرکتومی راست، شریان های کلیه چپ به مدت 45 دقیقه برای ایجاد ایسکمی- رپرفیوژن مسدود شدند. ویتامین c (mg/kg100، vit c)، گلیسرول فرمال (gf) و کورکومین (mg/kg10، cur) ده دقیقه پیش از انسداد عروقی در گروه های مورد مطالعه به صورت داخل وریدی تزریق شد. در پایان 45 دقیقه عروق کلیه باز شده و پس از 48 ساعت حیوان آسان کشی شده و نفرکتومی بلافاصله انجام گردید. مقادیر کراتینین، bun، کاتالاز (cat)، مالون دی آلدهید (mda)، تیول پروتئین (thiol)، لیپوکالین متصل به ژلاتیناز نوتروفیلی (ngal) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم قبل از عمل و در ساعت های 3، 6، 12، 24 و 48 پس از رپرفیوژن اندازه گیری شد. از نمونه های بافتی کلیه برای اندازه گیری شاخص های اکسیداتیو cat، thiol و mda استفاده شده و همچنین از بافت کلیه مقاطع میکروسکوپی تهیه و مورد بررسی هیستوپاتولوژی قرار گرفت. میزان کراتینین سرم در گروه gf افزایش معنی داری را نسبت به سایر گروه ها نشان داد (05/0p<) ولی تفاوت معنی داری در میزان bunو mda سرم بین گروه ها مشاهده نشد (05/0p>). میزان سرمی تیول در گروه gf در 48 ساعت و در گروه ویتامین c در 3، 6 و 12 ساعت پس از رپرفیوژن نسبت به سایر گروه ها کاهش یافت (05/0p<). میزان ngal سرم در گروه های مورد مطالعه تفاوت معنی داری را نسبت به زمان قبل از عمل نشان نداد (05/0p>). ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم در گروه vit c 3 و 6 ساعت پس از رپرفیوژن افزایش معنی داری را نسبت به دو گروه دیگر نشان داد و سپس کاهش یافت (05/0p<). درصد نکروز لوله ای در گروه های vit c، gf و cur به ترتیب 86/1±12/7، 26/2±35/8 و 28/2±62/4 بوده و تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0p>). درصد قالب های ادراری در گروه های vit c، gf و cur به ترتیب 73/1±7/3، 02/4±13/13 و 52/1±86/4 و در گروه gf به طور معنی داری بیشتر از دو گروه دیگر بود (05/0p<). فعالیت آنزیم کاتالاز و میزان mda بافتی به ترتیب در گروه vit c و gf به طور معنی داری بیشتر از دو گروه دیگر بود (05/0p<). همچنین میزان تیول بافتی تفاوت معنی داری را بین گروه های مورد مطالعه نشان نداد (05/0p>). این مطالعه بیان گر آن است که کورکومین دارای اثرات محافظتی محدودی در مقابل آسیب ایسکمی- رپرفیوژن کلیوی است.
مهرداد محبوب کنفی صالح اسماعیل زاده
در مطالعه حاضر اثرات پاتولوژیکی ضد کوکسیدیایی پودر گیاه اکیناسه بر روی کوکسیدیوز تجربی بررسی گردید. 180 قطعه جوجه یک روزه نژاد راس در شش گروه سی تائی استفاده گردید. به گروه یک داروی سالینومایسن و یا عصاره گیاه اکیناسه تجویز نشد. جوجه های گروه دو که به عنوان کنترل مثبت در نظر گرفته شده بودند، در سن 14 روزگی با دوز 50000 اُاُسیست آیمریا تنلا (درهر پرنده) از طریق دهانی آلوده شدند و داروی سالینومایسین ویا عصاره گیاه اکیناسه دریافت نکردند. به جیره غذایی گروه های سه، چهارو شش علاوه بر آلودگی تجربی، به ترتیب پودرگیاه اکیناسه 5/0 ، 1 و نیز 1 درصد همراه با 60 ppm سالینومایسین اضافه گردید. به جیره غذایی گروه پنج تنها 60 ppm سالینومایسین اضافه گردید. در 4 ،7 و 9 روز پس از آلودگی، از سکوم نمونه برداری و مقاطع پاتولوژی تهیه گردید. در بررسی مقاطع هیستوپاتولوژیک لام های تهیه شده از سکوم جوجه های گروه 1، 5 و 6 هیچ یک ازمراحل سیکل تکاملی آیمریا تنلا مشاهده نگردید در صورتی که در گروه های 2، 3 و 4 به ترتیب 639، 238 و 211 عدد از اشکال مختلف آن شمارش گردید و نتایج به دست آمده نشان می دهد که مصرف پودر گیاه اکیناسه در کاهش بروز اشکال مختلف انگل آیمریا نسبت به گروه کنترل مثمر ثمر بوده است.
حوریه السادات آل محمد صالح اسماعیل زاده
به منظور ارزیابی تغییرات هیستوپاتولوژیک میزنای و کلیه متعاقب عمل جراحی تجربی آناستوموزمیزنای، پنج قلاده سگ سالم دورگ با وزنی بین 30-15 کیلوگرم مورد استفاده قرار گرفتند. بیهوشی با تیوپنتال سدیم (mg/kg 10) القاء شده و با مخلوط هالوتان و اکسیژن (5/1-1 درصد) در یک سیستم بسته ادامه یافت. پس از ورود به محوطه شکمی از خط وسط، میزنای چپ در نزدیک ناحیه مثلث مثانه بریده شد و بلافاصله آناستوموز به روش انتها به انتها با الگوی بخیه ساده تکی توسط نخ شماره 0/6 پلی دیاکسانون صورت پذیرفت. تمامی حیوانات در روز نودم پس از جراحی آسان کشی شده و میزنای ها و کلیه های مربوط به آنها از نظر ماکروسکوپی و میکروسکوپی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مشاهدات ظاهری در میزنای ها انسداد (یک مورد) و هیدرویوریتر (سه مورد) را نشان دادند. از نظر میکروسکوپی در میزنای ها، هیپرپلازی (در لایه های بافت پوششی و ماهیچه ای)، فیبروز (در لایه های بافت پارین-زیرمخاط و سروزی) و مراحل مختلف آماس و التیام (در لایه های پارین- زیر مخاط، ماهیچه ای و سروزی) مشاهده گردید. مقاطع بافت شناسی در کلیه های مربوطه هیدرونفروز و نفریت بینابینی مزمن را به ترتیب در یک و دو مورد نشان دادند. اگرچه انجام آناستوموز میزنای در دام کوچک از نظر تکنیکی مشکل بوده و احتمال انسداد پس از عمل در آن بالاست، ولی در صورت پارگی و آسیب میزنای، برقراری مجدد مسیر میزنای یکی از مهمترین انتخاب ها برای جراحان دامپزشک می باشد. در مطالعه حاضر علی رغم پاره ای عوارض، آناستوموز در 80 درصد از حیوانات با موفقیت انجام شده است و مشخصاً انجام جراحی ظریف و دقیق برای احتراز از انسداد میزنای الزامی است.
فاطمه برون مسعودرضا صیفی آبادشاپوری
بیماری لنفادنیت پنیری ناشی از کورینه باکتریوم سودوتوبرکلوزیس یکی ازمهم ترین بیماری های گوسفند و بز است که منجر به ضرر های اقتصادی دام پروران می شود. فسفولیپاز d (pld) این باکتری یک اگزوتوکسین قوی است که به عنوان یک عامل حدت اصلی آن در نظر گرفته می شود و احتمالاً در انتشار باکتری از محل عفونت به سایر قسمت های بدن میزبان مشارکت دارد. پروتئین های شوک حرارتی (hsps) هم کاندیدا های خوبی برای تهیه ی واکسن ها هستند، چون هم ایمنی هومورال و هم ایمنی سلولی در پستانداران را تحریک می کنند
احمد حیدرزاده یگانه صالح اسماعیل زاده
چکیده نام خانوادگی: حیدرزاده یگانه نام: احمد شماره دانشجویی: 9091101 عنوان پایان نامه: مطالع? پاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی برخی از اندام های داخلی رت مبتلا به توکسوپلاسموز تجربی اساتید راهنما: دکتر حسین حمیدی نجات، دکتر صالح اسماعیل زاده استاد مشاور: دکتر علی رضا البرزی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: انگل شناسی دامپزشکی دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: دامپزشکی گروه: پاتوبیولوژی تاریخ فراغت از تحصیل: 31/6/1393 تعداد صفحه: 101 کلید واژه ها: توکسوپلاسموز، پاتولوژی، ایمونوهیستوشیمی، رت تک یاخته انگلی توکسوپلاسما گوندای یک عامل زئونوز با پراکندگی وسیع بوده که باعث افزایش نگرانی در انسان و حیونات خون گرم شده است. بررسی های انجام شده نشان داده اند که توکسوپلاسموز ممکن است در مرحله حاد سبب نکروز و تخریب بافت ها گردد، اما وضعیت انتشار انگل در اندام های متفاوت به خوبی بررسی نگردیده است. روش ایمونوهیستوشیمی یکی از روش های بسیار حساس تشخیص توکسوپلاسما در بافت هاست. در این تحقیق 41 سر رت به عنوان مدل آزمایشگاهی به 2 گروه تقسیم شدند. به 29 سر رت 50000 عدد تاکی زوئیت تازه توکسوپلاسما گوندای (سوی? rh) تلقیح گردید. 12 سر رت سالم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. از گروه آلوده، 15 سر رت در روزهای 3، 5، 7، 10 و 25 پس از آلودگی، آسان کشی شده (روزانه 3 سر رت) و 14 سر رت تا روز 45 پس از آلودگی به منظور ایجاد آلودگی مزمن نگهداری شده و سپس سیستم ایمنی آن ها با تزریق روزانه دگزامتازون سدیم فسفات به مدت 10 روز (روزانه 4/0 میلی گرم) سرکوب گردید. گروه غیر آلوده همانند گروه آلوده بررسی می گردید. بعد از القاء مرحله حاد توکسوپلاسموز، رت ها به منظور یافته های هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی بررسی گردیدند (روزانه 3 نمونه). اگرچه ارگانیسم در تمام اندام های رت ها حضور داشت، اما ضایعات بافتی عمدتاً در ریه و کبد رت های طبیعی و دچار سرکوب سیستم ایمنی مشاهده گردید. توکسوپلاسما گوندای ابتدا در ریه و کبد و سپس قلب مشاهده گردید، اما توزیع آن در سایر اندام ها الگوی مشخصی نداشت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که رت مدل حیوانی مناسبی برای تحقیق بر روی بیولوژی انگل توکسوپلاسما گوندای می باشد، به عنوان مثال نشان دادن فرم تحت درمان گاهی آلودگی در انسان وگوسفند.