نام پژوهشگر: اکبر بیگلریان
حمیده السادات حاجی سیدرضی اکبر بیگلریان
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی برنامه " والدگری کودکان نافرمان" بر روش های والدگری مادران و مشکلات رفتاری کودکان در خانه های سلامت، اسباب بازی و فرهنگ شهرداری منطقه 10 تهران اجرا شد. بدین منظور سیاهه رفتاری 4 سال داوطلب شرکت در پژوهش در این - آیبرگ و راس، 1978 ) برای 70 مادر دارای کودک 6 ،ecbi) کودک داشتند، بر اساس شرایط زمانی و مکانی اجرا، در دو گروه ecbi مراکز اجرا شد. 30 نفر از مادرانی که نمره بالایی در ،crpbi) 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند (که در پس آزمون به 25 نفر کاهش یافت) و به سیاهه رفتاری والدین مارگولیز و وینتراب، 1977 ) پاسخ دادند. سپس تعامل هر مادر و کودک در گروه آزمایش مورد مشاهده قرار گرفت. گروه آزمایش به مدت 6 هفته جلسه های 2 ساعته والدگری را دریافت کردند. بعد از دو هفته پس آزمون اجرا و تعامل مادر و کودک نیز مشاهده شد. تحلیل کوواریانس نشان داد پس از مداخله، روش های والدگری مادران گروه آزمایش و بعد کنترل قاطعانه آن نسبت به گروه گواه به طور معناداری بهبود یافت. ولی برنامه والدگری به طورمعناداری بر ابعاد پذیرش/طرد، استقلال روانشناسانه/ کنترل روانشناسانه روش های والدگری مادران و شدت و فراوانی مشکلات رفتاری کودکان موثرنبود. یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری از مشکلات رفتاری کودکان، کاربردهای بالینی داشته باشد.
اکبر بیگلریان ابراهیم حاجی زاده
یکی از روش های تحلیل داده های بقا، استفاده از مدل رگرسیونی کاکس است که نیازمند پذیره هایی مانند متناسب بودن مخاطرات است. در دهه های اخیر به کارگیری مدل شبکه عصبی مصنوعی برای پیش بینی داده های بقا، افزایش یافته است. این مطالعه به منظور پیش بینی بقای بیماران مبتلا به سرطان معده به کمک دو مدل رگرسیونی کاکس و شبکه عصبی مصنوعی انجام شده است.طی سالهای 1381 لغایت 1385، تعداد 639 بیمار مراجعه کننده با تشخیص قطعی سرطان معده که در بخش گوارش بیمارستان طالقانی تحت درمان قرار گرفتند به صورت همگروه تاریخی مطالعه شدند. داده ها به طور تصادفی به دو گروه آموزشی و آزمایشی تقسیم شدند. برای تحلیل داده ها از روش کاپلان-مایر، مدل کاکس و شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. برای مقایسه پیش بینی های دو مدل، از سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد و صحت کلاس بندی استفاده شد.بیشتر بیماران در مرحله پیشرفت سرطان (85/20 درصد) با هیستولوژی آدنوکارسینوما (74/30 درصد) بودند. میزان بقای 1-5 ساله این بیماران به ترتیب برابر با 0/77، 0/52، 0/34، 0/27 و 0/13 به دست آمد. مدل رگرسیون کاکس نشان داد که متغیرهای جنس، سن در زمان تشخیص، شغل، پاتولوژی تومور، متاستاز غدد لنفاوی و متاستاز به نقاط دوردست با بقای بیماران رابطه معنی داری(به ترتیب با مقادیر احتمال0/013=p، 0/076=p، 0/028=p، 0/001=p، 0/004=p و 0/002=p) داشته است. صحت پیش بینی مدل شبکه عصبی سه لایه و چهار لایه برابر 80/51 و 84/15 درصد و مدل رگرسیونی کاکس برابر 78/66 درصد گردید. سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد برای مدل شبکه عصبی سه لایه، چهار لایه و رگرسیون کاکس به ترتیب برابر 0/80، 0/82 و 0/76 به دست آمد. مدل شبکه عصبی مصنوعی نسبت به مدل رگرسیون کاکس پیش بینی های بهتری نتیجه داد. لذا به کارگیری مدل شبکه عصبی مصنوعی در زمینه پیش بینی بقا پیشنهاد می شود. این امر در تحقیقات مرتبط با حوزه سلامت و بخصوص در تخصیص منابع درمانی لازم برای افرادیکه پرمخاطره پیش بینی می شوند با اهمیت است.
نجیمه ترکش اصفهانی مهدی رهگذر
اثرات متقابل پلی مورفیسم های ژنتیکی از عوامل مهم ابتلا به بیماری های پیچیده نظیر آلزایمر است. در مطالعات وابستگی ژنتیکی تعیین ترکیبی از پلی مورفیسم ها و اندازه گیری میزان اهمیت آن ها در افزایش خطر بروز چنین بیماری هایی مدنظر است. هدف این تحقیق استفاده از رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی در شناسایی اثرات متقابل پلی مورفیسم های ژنتیکی موثر در ابتلا به آلزایمر بوده است. در یک بررسی مقطعی، 101 سالمند مبتلا به آلزایمر و 109 سالمند بالای 65 سال غیرمبتلا به آلزایمر وارد مطالعه شدند. سنجش ژن های موثر در ابتلا به آلزایمر، در دو گروه به کمک روش های تشخیصی مولکولی انجام شد و از تکنیک pcr-rflp برای ارزیابی پلی مورفیسم های موردنظر در ژن های apoe، abca1، calhm1، ccr2، gsk3?، tau، tnf-?،saitohin و vdr استفاده و سپس از رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی برای یافتن اثرات متقابل بین این پلی مورفیسم ها و اندازه گیری میزان اهمیت هر یک از آن ها استفاده شد. از الگوریتم جستجوی تبرید تدریجی برای یافتن ترکیبات منطقی مهم در کل فضای جستجو استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار r نسخه 2.13.2 انجام شد. از میان همه اثرات تکی و متقابل مشخص شده توسط رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی، اثر انفرادی پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی واقع در ژن saitohin، اثر متقابل دو تایی بین پلی مورفیسم های ژن های saitohin و apoe و اثر متقابل سه تایی بین پلی مورفیسم های ژن های saitohin، vdr و apoe بر خطر بروز آلزایمر موثر به دست آمد. رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی برای کشف اثرات متقابل مطالعات وابستگی ژنتیکی با تعداد متغیر زیاد رویکرد مناسبی بوده و پیشنهاد می شود.
نرجس نیکوکار طاهره سیما شیرازی
چکیده هدف: هدف این مطالعه مقایسه تاثیر روش های مداخله آوایی، کل خوانی و تلفیقی بر دقت و سرعت خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه دوم دبستان می باشد. روش بررسی: این مطالعه از نوع شبه تجربی- مقایسه ای می باشد و جامعه مورد مطالعه، دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه دوم دبستان های عادی شهرستان جهرم می باشند. نمونه مورد بررسی 12 دانش آموز دارای مشکلات خواندن بودند که به صورت دردسترس از مدارس عادی انتخاب شدند. پس از اعمال معیارهای ورود و خروج، بطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. هر یک از آزمودنی ها طی 35 جلسه، به شکل گروه های 4 نفره یکی از مداخله های آوایی، کل خوانی و تلفیقی را دریافت کردند. آزمودنی ها به لحاظ دقت و سرعت خواندن متن، دقت خواندن ناکلمات و کلمات قبل، پس از مداخله و یک ماه پس از مداخله، با استفاده از آزمون تشخیصی خواندن (شیرازی، نیلی پور، 1384) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. سپس اطلاعات وارد رایانه شده و سپس با استفاده از نسخه 16 از نرم افزار spss، آماره های توصیفی وآزمون های آماری انجام شد. یافته ها: آزمودنی ها پس از هر سه مداخله تفاوت معناداری را در همه شاخص های خواندن (دقت، سرعت، خواندن ناکلمات و خواندن کلمات بی قاعده) نسبت به قبل از مداخله بدست آوردند (0.05>p). اما بین روشهای مداخله پس از انجام مداخلات، تفاوت معناداری در همه شاخص های خواندن (دقت و سرعت خواندن، دقت خواندن ناکلمات و کلمات بی قاعده) ملاحظه نشد(0.05<p). نتیجه گیری: بنظر میرسد با اجرای مداخلات فشرده، روزانه و گروهی، بتوان سطح خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن را بهبود بخشید. طی این مطالعه، ملاحظه شد که هر سه مداخله آوایی، تلفیقی و کل خوانی تفاوت معناداری را در سطح خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن طی 35 جلسه ایجاد کردند؛ در نتیجه هر یک از این روش ها می تواند در درمان مشکلات خواندن موثر باشد؛ البته تفاوتهای فردی نیز باید در هر برنامه درمان مورد توجه واقع گردد. کلید واژه ها: مشکلات خواندن/ مداخله آوایی/ مداخله کل خوانی/ مداخله تلفیقی
مهین عادلی اکبر بیگلریان
چکیده مقدمه و اهداف: در مطالعات اپیدمیولوژی و پزشکی، گاهی پژوهش گر با مواردی مواجه می شود که لازم است دو متغیر پاسخ را به صورت توام (همزمان) از روی تعدادی متغیر کمکی پیش بینی نماید. زمانی که متغیر پاسخ آمیخته باشد، با توجه به محدودیت ها و برقرار نبودن برخی پیش فرض ها، روش های کلاسیک آماری برای مدل بندی و پیش بینی کارایی لازم را ندارند. هدف این مطالعه به کارگیری مدل شبکه عصبی مصنوعی برای پیش بینی متغیر پاسخ آمیخته در بیماری قلبی است. روش کار: در پاییز و زمستان 1390، تعداد 276 بیمار قلبی که از بیمارستان شهید مدنی خرم آباد ترخیص شده بودند به صورت کوهورت تاریخی مورد مطالعه قرار گرفتند، از این نمونه برای پیش بینی توام کلسترول و سطح ldl استفاده شد. داده ها به تصادف به دو گروه آموزش(175 نفر) و آزمون(91 نفر) تقسیم شدند. برای تحلیل داده ها از شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم شیب توام مقیاس شده(scg) و برای تعیین مناسب ترین مدل از معیار صحت پیش بینی استفاده شد. برای تحلیل از نرم افزار matlab نسخه 11/7 استفاده شد. نتایج: بالاترین صحت پیش بینی برای مدل شبکه عصبی مصنوعی چهار لایه برای متغیر پاسخ آمیخته برابر 76/41 درصد به دست آمد. نتیجهگیری: مدل شبکه عصبی مصنوعی با دو لایه میانی برای پیش بینی متغیر پاسخ آمیخته مناسب است. واژگان کلیدی: شبکه عصبی مصنوعی، پاسخ آمیخته، بیماری قلبی، کلسترول، سطح ldl
سارا صراحتی عنایت اله بخشی
مقدمه: روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته (gee) که در آنالیز دادههای همبسته مورد استفاده قرار میگیرد، نیازمند تعیین یک ساختار همبستگی میان پاسخها میباشد. اگر این ساختار همبستگی به درستی تعیین نشده باشد برآورد پارامترها به این روش سازگار بوده ولی ممکن است کارا نباشند. جهت بهبود کارایی برآورد پارامترها روشهای دیگری چون توابع استنباط درجه دوم، توابع استنباط درجه دوم تعدیل یافته و روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته ترکیبی پیشنهاد شدهاند که نسبت به روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته کارایی بیشتری دارند. مواد و روشها: در این مطالعه تعداد 4067 نفر از هر سه فاز مطالعه قند و لیپید تهران (tlgs) مورد مطالعه قرار گرفتند. به کمک مدلهای توابع استنباط درجه دوم، توابع استنباط درجه دوم تعدیل یافته و روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته و تعمیم یافته ترکیبی ارتباط بین سن، جنسیت، وضعیت تأهل، سیگاری بودن، سطح تحصیلات با چاقی بررسی شد. سپس با مقایسه کارایی نسبی بین مدلها بهترین مدل انتخاب شد و نتایج به صورت نسبتهای شانس با فواصل اطمینان 95% ارائه گردید. یافتهها: از بین روشهای مورد نظر روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته ترکیبی به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. نسبتهای شانس ( فواصل اطمینان 95%) به دست آمده از این روش برابر 028/1 (032/1-023/1)، 77/2 (21/3-39/2)، 47/1 (65/1-31/1) و 33/1 (51/1-17/1) به ترتیب برای سن، زنان، غیر سیگاریها و متأهلین بود. نتیجهگیری: برآورد پارامترها به روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته کاراتر از سایر روشها میباشد و میتواند به عنوان یک روش جایگزین مورد توجه قرار گیرد. این روش باعث افزایش توان آزمون و دقت بیشتر در برآورد پارامترها میگردد.
پریسا صابونی اقدم اکبر بیگلریان
وقوع مقادیر گم شده در مطالعات مختلف از جمله مطالعات طولی یک پدیده ی شایع است. با توجه به این که گم شدگی یک تهدید جدی برای درستی نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به شمار می آید، بررسی روش های برخورد با آن اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف تحلیل داده های بیماران مبتلا به اپیزود سایکوز اول، با گم شدگی در متغیر پاسخ، انجام شد. در این مطالعه، با فرض غیرتصادفی بودن مکانیسم گم شدگی، دو مدل مجزا برای تحلیل متغیر پاسخ و الگوی گم شدگی به کار گرفته شد. یک مدل انتقالی برای متغیر پاسخ رتبه ای و یک مدل لوجیت چندجمله ای برای گم شدگی. در عین حال، مبتنی بر فرض تصادفی بودن مکانیسم گم شدگی از مدل-بندی گم شدگی صرف نظر و مدل انتقالی مرسوم استفاده شد. برای کلیه ی مدل های انتقالی تابع درست نمایی محاسبه و برآورد پارامترها با دو روش کلاسیک و بیزی انجام شد. این روش ها با نرم افزار-های r نسخه 2.15.1 و winbugs نسخه 1.4.3 در داده های روان پزشکی مربوط به بیمارستان روزبه انجام پذیرفت. نتایج به دست آمده با فرض تصادفی بودن مکانیسم گم شدگی و استفاده از روش کلاسیک برای برآورد پارامترهای مدل، نشان داد که نوع درمان، شغل و تشخیص بالینی اصلی دارای اثر معنی دار بر شدت علائم بیمار می باشد. با فرض غیرتصادفی بودن مکانیسم گم شدگی نتایج مشابهی به دست آمد که در آن اثر تشخیص بالینی اصلی معنادار نشد. در روش بیزی، با فرض تصادفی بودن مکانیسم گم شدگی، اثر متغیرهای شغل و شدت علائم بیمار در یک زمان قبل بر شدت علائم بیمار در زمان حال معنی دار گردید. این متغیرها در حالت غیرتصادفی فرض نمودن مکانیسم گم شدگی نیز معنی دار به دست آمدند. هر دو روش کلاسیک و بیزی ضرورت غیر تصادفی فرض کردن مکانیسم گم شدگی را نشان دادند. بر این اساس و نتایج حاصل از دو روش، تأکید بر متغیرهای معنادار بر پاسخ بیماران در طول درمان، می تواند در شناخت بهتر وضعیت درمانی این بیماران و ارائه ی برنامه های مداخله ای مناسب تر راه گشا باشد.
معصومه اسماعیل پور نوسر نازیلا اکبرفهیمی
زمینه و هدف: 80 درصد انواع فلج مغزی را نوع اسپاستیک شامل می شود. یکی از شایع ترین مشکلات این کودکان مشکل در کنترل تعادل است .از آنجایی که سیستم تعادلی تحت تأثیر دروندادهای حسی از سه سیستم بینایی ، حسی – عمقی و وستیبولار است. اما تاکنون به نقش گیرندهای شنوایی بر تعادل کودکان فلج مغزی توجه نشده است و نیاز به بررسی بیشتر در این زمینه دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات تحریکات شنیداری با صدای ناخالص برتعادل ایستا کودکان فلج مغزی اسپاستیک بود. روش بررسی: دراین مطالعه توصیفی_تحلیلی 18 کودک 12-5 سال( محدوده سنی 10/7 با انحراف معیار 03/2) مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک شرکت کردند. شرکت کنندگان تحریک شنوایی ناخالص با شدت بالا با 3بار تکرار روی سطح سخت و نرم صفحه نیرو در وضعیت چشم باز و بار دیگر تحریک شنوایی ناخالص(ملایم و ناملایم ) با شدت پایین و بالاروی سطح نرم و سخت صفحه نیرو در وضعیت چشم باز و بسته با 3 بار تکرار انجام دادند. میزان نوسان، سرعت و تصویر سطح پایهphase plane portrait) ) در صفحات قدامی_خلفی و داخلی- خارجی اندازه گیری شد. و تحلیل داده ها از روش آزمون تی زوجی مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که تحریک شنوایی ناخالص شدت بالا بر سطح در صفحه قدامی - خلفی میزان سرعت(000/0= p) و تصویر سطح پایه (000/0= p) معنادار بود. این به این معنی است که استفاده از تحریک شنوایی ناخالص با شدت بالا روی سطوح سخت و نرم صفحه نیرو در وضعیت چشم باز در میزان سرعت و تصویر سطح پایه در صفحه قدامی-خلفی در برهم خوردن تعادل ایستا تأثیر داشته است نتیجه گیری: استفاده از تحریک شنوایی ناخالص با شدت بالا روی سطوح سخت و نرم صفحه نیرو در وضعیت چشم باز در میزان سرعت و تصویر سطح پایه در صفحه قدامی-خلفی در برهم خوردن تعادل ایستا تأثیر داشته است. کلید واژه ها: تحریک شنیداری، تعادل ، فلج مغزی
عباس موزیری بهمن بهمنی
مقدمه: با افزایش جمعیت سالمندی، توجه به فاکتورهای اثرگذار بر کیفیت زندگی آنها بیش از پیش ضرورت پیدا می کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر گروه درمانی وجودی بر اضطراب مرگ در سالمندان انجام شده است. روش و ابزار: جامع? آماریِ پژوهش، کلی? سالمندان مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران بودند. نمونه گیری این پژوهش مبتنی بر هدف، در دسترس، و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی ها بوده است. 18 آزمودنی، بر مبنای داوطلب بودن شان در دو گروه گواه و آزمایش گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنام? اضطراب مرگ کالت- لستر استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایشی در 12 جلس? 90دقیقه ایِ گروه درمانی وجودی شرکت کردند؛ اما گروه گواه در زمان اجرای آزمایش، مداخله ای دریافت نکرد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: از آزمون تحلیل کوواریانس به منظور آزمون اختلاف میانگین های گروه ها، استفاده شد. یافته ها، نشان دهند? ردشدن فرضیه های پژوهش است. نتیجه گیری: از آنجایی که روان درمانی وجودی یکی از رویکردهای عمقی و تحلیلی-ست، به نظر می رسد نتواند در کوتاه مدت اثربخش باشد؛ بنابراین، با اجتناب از محدودیت های پژوهش پیش رو، پژوهش های بیشتری مورد نیاز است.
سپیده زارع دلاور اکبر بیگلریان
مقدمه: شناسایی عوامل خطر و اثرات متقابل آنها، در مطالعات پزشکی بسیار مهم است. هدف از این مطالعه شناسایی اثرات متقابل عوامل خطر فلج مغزی در کودکان 1-6 ساله دارای فلج مغزی است. مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، اطلاعات 225 کودک 1-6 ساله که در سالهای 87-1386 جمع آوری شده بود، از مرکز اسما مورد استفاده قرار گرفت. برای شناسایی اثرات متقابل عوامل خطر از رگرسیون لجستیک تاوانیده و روش کاهش ابعاد چندعاملی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار r نسخه 2-15-2 استفاده شد. یافته ها: مدل رگرسیونی برگزیده از روش رگرسیون لجستیک تاوانیده از تحلیل داده های 89 کودک دارای فلج مغزی و 109 کودک سالم با روش گام به گام پیشرو تنها اثرات اصلی آسفیکسی (001/0>p)، ازدواج فامیلی والدین (003/p=0)، زایمان نارس (002/p=0)، سابقه بیماری (001/0>p) را در ارتباط با فلج مغزی معنی دار نشان داد. در حالی که با روش مرحله ای پیشرو، اثرات آسفیکسی (001/0>p)، ازدواج فامیلی والدین (001/0p=) و اثرات متقابل زایمان نارس: ازدواج فامیلی (0p=0/04)، سابقه بیماری: ازدواج فامیلی والدین (p=0/002) شناسایی شدند. همچنین اثر متقابل شناسایی شده توسط روش کاهش ابعاد چندعاملی شامل آسفیکسی: ازدواج فامیلی والدین: زایمان نارس با شاخص دقت تعادل 145/92 بود. نتیجه گیری: رگرسیون لجستیک تاوانیده و کاهش ابعاد چند عاملی، قابلیت خوبی برای شناسایی اثرات متقابل عوامل خطرساز بیماریها، از جمله فلج مغزی کودکان دارند.
فرشته مرادی علیرضا کلدی
مقدمه: بهبود کیفیت آموزش و افزایش موفقیت تحصیلی دانشجویان یکی از اهداف مهم هر دانشگاه است. از این رو تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی صورت پذیرفت. روش: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی می باشد که جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل دادند. مطالعه بر روی 132نفر که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای محاسبه گردید، انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون های ناپارامتریک(یومن ویتنی و کروسکال والیس) و آزمون کای اسکوئر و t دو گروه مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش که از بین متغیرهای پیش بین؛ متغیر سن، تعداد اعضای خانواده، روابط استاد-دانشجو، علاقه مندی به رشته تحصیلی، نگرش خانواده نسبت به تحصیل و شادکامی با موفقیت تحصیلی رابطه معنی داری را نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که سه متغیر شادکامی، وضع تأهل و سال تحصیلی دانشجو پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی اند. نتیجه گیری: نتیجه اینکه متغیرهای سن، شادکامی، وضع تأهل، روابط انسانی استاد-دانشجو، علاقه مند بودن به رشته تحصیلی، نگرش مثبت خانواده نسبت به تحصیل وتجربه ورود به دانشگاه می تواند در موفقیت تحصیلی دانشجویان موثر باشد بنابراین می توان با افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به محیط تحصیلی جدید و ایجاد جو صمیمی در دانشگاهها همراه با فراهم کردن برنامه های شاد و مفرح پیشرفت تحصیلی را افزایش داد.
امیررضا عرفا احمد علی اکبری کامرانی
مقدمه:یکی از مهمترین تغییرات وابسته به سن در دوره سالمندی ،شیوع بالای بیماریهای مزمن همچون پرفشاری خون می باشد.نتایج مطالعات زیاد نشان میدهد که داروهای رایج کاهنده فشار خون ممکنست اثرات جانبی زیادی در این گروه سنی داشته باشند.بنابراین به نظر رسید ارائه رژیم غذائی ویژه جهت درمان این بیماری در سالمندان ضروریست. هدف:بررسی تاثیررژیم غذائی ویژه در کاهش فشار خون در سالمندان روش بررسی:127 تن از سالمندان واجد شرایط که به 2 مرکز درمانی یاد شده مراجعه کرده بودند مورد مطالعه و مداخله قرار گرفتند.فشار خون آنها با فشارسنج جیوه ای کالیبره شده در نوبتهای متوالی اندازه گیری شد.این مراجعین بر اساس گرید فشارخون در 3 طبقه گروه بندی شدندوسپس تحت درمان با بسته غذائی پیشنهادی قرار گرفتند و فشار خون آنها 2 الی 3 مرتبه در هفته بررسی شده و میانگین فشار خون سیستول و دیاستول در ماههای اول تا سوم اعلام گردید. یافته ها:مرحله پرفشاری خون،سابقه دیابت،اختلال لیپید،مصرف سیگار و میزان bmi در مراجعه کنندگان مورد بررسی قرار گرفت.با توجه به موارد اخلاقی و شرایط مطالعه ،ارائه رژیم غذائی ویژه در 2 گروه pre hypertension وstage i hypertensionصورت گرفت که نتیجه آن کاهش فشار خون سیستول و دیاستول طی 3 ماه مطالعه در این 2 گروه بود. نتیجه گیری :با توجه به جداول ارائه شده و گزارشات آماری،ارائه رژیم غذائی ویژه در کاهش پرفشاری خون در سالمندان موثر بوده و در مقایسه با داروهای رایج کاهنده فشار خون ،اثری شبیه مصرف تیازیدها(هیدروکلروتیازید)دارد بنحویکه منجر به کاهش فشار سیستول 15-10 واحد در ماه و کاهش فشار دیاستول10-5 واحد در ماه میگردد. کلید واژه ها:رژیم غذائی ویژه-سالمند-پرفشاری خون-درمان-سیستول-دیاستول
زهرا قدبیگی فیروزه ساجدی
مقدمه: فنیل کتونوری شایعترین اختلال در متابولیسم اسیدهای آمینه می باشد که فراوانی آن درجمعیت ایرانی یک نفر در هر 3627 تولد تخمین زده شده است. از آنجا که نوزادان مبتلا بلافاصله بعد از تولد هیچ گونه علامت بالینی نشان نمی دهند، اولین گام در درمان بیماری، غربالگری وتشخیص بموقع می باشد.این مطالعه با هدف تعیین سطح مهارت های تکامل فردی - اجتماعی کودکان 1 تا 4 ساله مبتلا به فنیل کتونوری تحت رژیم درمانی از بدو تولد انجام شده است. روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی تحلیلی (مورد-شاهدی) بر روی 40 کودک 1 تا 4 ساله بر اساس لیست بیماران کلینیک ارجاع فنیل کتونوری که توسط غربالگری از بدو تولد تشخیص داده شده و از بدو تولد تحت درمان بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه asq و ارزیابی بالینی توسط متخصص کودکان بود. 40 کودک نیز به عنوان گروه کنترل از مهد کودک های تهران به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های فوق برای آن ها تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 19 انجام شد. یافته ها: متوسط سن کودکان 7/30(±5/10) ماه در گروه کنترل و 7/27( ±0/11) ماه در گروه مورد بود. بین دو گروه از نظر نحوه زایمان، دور سر، قد و وزن فعلی و بدو تولد رابطه معناداری وجود نداشت. بین دو گروه از نظر تکامل مهارت های فردی اجتماعی اختلاف معناداری وجود داشت (p<0.001). نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که سطح تکامل فردی- اجتماعی در کودکان درمان شده با رژیم درمانی از بدو تولد کمتر از کودکان عادی است؛ لذا تشخیص و مداخله زودرس جهت کلیه کودکان درمان شده با رژیم درمانی از بدو تولد و در سنین پایین توصیه می شود.
مرضیه یحیایی معصومه پورمحمدرضای تجریشی
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش بازآموزی اسنادی بر افسردگی، اضطراب و سبک اسناد در دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 36 نفر (9 دختر و 27 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس از جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 11 جلسه 45 دقیقه ای در مدت 6 هفته (دو روز در هفته) آموزش بازآموزی اسنادی گروهی را دریافت نمودند، در حالی که گروه کنترل تنها از آموزش های مدون در مراکز اختلالات یادگیری بهره مند شدند. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های افسردگی کودکان کوواکس، اضطراب اسپنس و سبک اسناد کودکان توسط دو گروه تکمیل شدند. داده ها نیز با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: اجرای برنامه بازآموزی اسنادی منجر به کاهش معنادار افسردگی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری در گروه آزمایش شده است )001/0(p<، اما اجرای این برنامه اثر معناداری بر کاهش اضطراب و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان نداشته است. همچنین نتایج نشان دادند که برنامه بازآموزی اسنادی منجر به تغییر سبک اسناد بدبینانه به خوش بینانه دانش آموزان با اختلالات یادگیری در گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: برنامه بازآموزی اسنادی دارای تأثیر مثبت بر کاهش افسردگی و بهبود سبک اسناد دانش آموزان با اختلالات یادگیری بوده، اما بر اضطراب تأثیر نداشته است. بنابراین، می توان از این برنامه برای ایجاد اسنادهای سازگارانه و تأمین بهداشت روانی دانش آموزان استفاده نمود. بدین طریق از هدر رفتن وقت، انرژی و هزینه های سنگین ناشی از مداخله های درمانی این گروه، تا حدودی پیشگیری کرد.
مجید نعیمی دره مرادی ابراهیم پیشیاره
اوتیسم یکی از زیر مجموعه اختلالات نافذ مربوط به رشد است که توسط رفتار غیر طبیعی و ارتباط کلامی غیر معمول مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی امکان اثر بخشی مداخله تحریکات دیداری شنیداری منظم بر افزایش عملکرد اجرایی در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالااست. روش: در ابتدا 41 کودک با تشخیص اوتیسم با عملکرد بالا به صورت تصادفی انتخاب شدند و باز هم به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(20) و کنترل(21) تقسیم شدند.قبل از شروع مداخلات شرکت کنندگان بوسیله پرسشنامه درجه بندی رفتاری عملکردهای اجرایی مورد ارزیابی قرار گرفتند.پس از آن کودکان شرکت کننده در گروه آزمون طی 18 جلسه به صورت هفته 3 جلسه تا 6 هفته مورد مداخله قرار گرفتند.پس از گذشت این جلسات مداخله هر دوگروه آزمایش و کنترل مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. یافته ها: در مطالعه حاضر از تجزیه و تحلیل چند متغیره برای ارزیابی سیر پیشرفت متغیرهای مورد نظر استفاده شد.با در نظر گرفتن سطح معنا داری نتایج نشان میدهند تحریکات دیداری شنیداری منظم مورد استفاده در مطالعه حاضر توانایی عملکرد اجرایی(توانایی تغییر،مهار و برنامه ریزی) را بر اساس پرسشنامه درجه بندی شده رفتاری عملکرد اجرایی افزایش داده است. (f= 5/55, p<0/05, f= 24/587, p< 0/05, f= 15/28, p<0/05). نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که دستگاه تحریکات دیداری شنیداری منظم ابزاری نویدبخش برای بهبود زیر مجموعه های عملکرد اجرایی است.به نظر می رسد به طور مشابه، استفاده از چنین فن آوری که کاربر پسند باشد برای جلوگیری از شروع مشکلات اولیه رفتاری و اختلال عملکرد اجرایی در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکمرد بالا در کنار سایر اقدامات توانبخشی مفید و موثر باشد nv lxh v,am
افشار شاه محمدی عنایت اله بخشی
وقتی متغیر پاسخ بـرای هـر واحد نمونه گیری به طور مـکرر در زمان های متفاوت یـا تحت شرایـط مـختلف مشاهـــده شــود، داده هایحاصل را اندازه های مکرر می نامند. چنینداده هایی را می توان از مطالعات طولی یا تحقیقات پزشکی مرتبط به دست آورد. در این گونه مطالعات، داده های یک واحد را که دارای همبستگی هستند، در یک گروه یا یک خوشه ثبت می کنند. به طور مثال در مطالعات چشم پزشکی، ممکن است یک مشاهده برای هر چشم فرد گزارش شود. بنابراین در این حالت یک پاسخ دو متغیره برای هر فرد در اختیار خواهیم داشت(چشم چپ و راست ). همچنین، در یک مطالعه طولی وقتی متغیرهایی نظیر ابتلا یا عدم ابتلا به یک بیماری خاص و یا فشار خون در زمان های مختلف برای یک فرد ثبت می شود، یک متغیر پاسخ مکرر دو حالته و یا پیوسته مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. یکی از روش های متداول برای تجزیه و تحلیل داده های مکرر با پاسخ مکرر دو حالتی روش معادلات برآوردی تعمیم یافته (gee) می باشد.این روش به طور گسترده برای داده های طولی با متغیر پاسخ دو حالتی در تحقیقات علوم پزشکی به کار می رود.
محمد رستمی جلال یونسی
زمینه و هدف: آسیب شنوایی می تواند کیفیت زندگی نوجوانان کم شنوا را تحت تأثیر قرار دهد و به انزوای اجتماعی و افسردگی منجر شود پژوهش حاضر درصدد بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی کم شنوایان دختر و پسر می باشد. روش بررسی: از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان آموزشگاه های کم شنوایان (دخترانه و پسرانه) مقاطع دبیرستان واقع در جنوب تهران در سال تحصیلی 1391-1392 می باشد که از طریق روش نمونه گیری دو مرحله ای، 48 نفر را به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد 12 نفره هم برای پسران و هم برای دختران، گمارده شدند. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای و در 2 روز هفته تحت آموزش مهارت های مثبت اندیشی قرار گرفتند. در این تحقیق از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش شادکامی کم شنوایان تأثیر معنی داری داشته است (001/0>p) همچنین متوسط نمره شادکامی در دو گروه دختران و پسران تفاوت معنی داری با یکدیگر دارد (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های مثبت اندیشی موجب افزایش نمره شادکامی نوجوانان کم شنوا می شود؛ بنابراین می توان روش بکار گرفته شده در پژوهش حاضر را روش مناسبی جهت مداخلات روانی – تربیتی و مشاوره ای و درمانی در نوجوانان کم شنوا قلمداد نمود.
زینب ابراهیم پور موزیرجی اصغر دالوندی
سکته مغزی مغزی سومین علت مرگ و میر و دومین دلیل ناتوانی است. عوارض این بیماری بر روی خودکارآمدی فرد و سازگاری با تغییرات به وجود آمده، اثر می گذارد. از آنجایی¬که مدل ماک، تنها بر روی بیماران سکته مغزی تمرکز دارد، پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر اجرای مدل پرستاری توانبخشی ماک (ترکیب، شکل¬گیری، خودیابی) بر میزان خودکارآمدی و سازگاری بیماران سکته مغزی انجام شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع مطالعه نیمه تجربی تک گروهی پیش¬آزمون –پس¬آزمون می باشد. جامعه پژوهش شامل بیماران سکته مغزی 70 - 55 سال بیمارستان امام خمینی (ره) و مرکز توانبخشی تبسم تهران بوده است. نمونه¬ها شامل 7 نفر از بیماران سکته مغزی می باشند که بر اساس معیارهای ورود و به شیوه نمونه¬گیری در¬دسترس انتخاب شدند. ابزار گرد¬آوری داده ها شامل پرسشنامه¬های دموگرافیک، خودکارآمدی و سازگاری بیماران سکته مغزی بوده است. مداخله پژوهش به صورت اجرای 7 جلسه 1 ساعته آموزش فردی و چهره¬به¬چهره، به بیمار ارائه شد. قبل و بعد از مداخله، میزان خودکارآمدی و سازگاری اندازه گیری و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی وt زوجی انجام شد. یافته ها: مقایسه میانگین خودکارآمدی در بیماران مبتلا به سکته مغزی بعد از مداخله تفاوت معناداری از لحاظ آماری دارد ( 003/ 0 p<)، که نشان¬دهنده افزایش میزان خودکارآمدی بیماران سکته مغزی در پس¬آزمون نسبت به پیش¬آزمون است (0/05 p<). مقایسه میانگین سازگاری بیماران سکته مغزی در پس¬آزمون به طور معناداری کمتر از پیش¬آزمون بوده که نشان دهنده افزایش میزان سازگاری بیماران سکته مغزی در پس¬آزمون می باشد (003/ 0 p<). نتیجه¬گیری: نتایج بیانگر آن بود که آموزش خودکارآمدی و سازگاری که بر اساس مدل توانبخشی پرستاری ماک اجرا شده است، باعث بهبود عملکرد مبتلایان به سکته مغزی در زمینه سازگاری با عوارض و مشکلات ناشی از بیماری و رسیدن به خودکارآمدی می شود.
مریم شجاع اصغر دالوندی
سکته مغزی از مهم ترین و شایع ترین بیماری های عصبی بزرگسالان می باشند که موجب مرگ ومیر فراوان و ناتوانی های بسیار در بیماران مبتلا می شوند. عوارض ناشی از این بیماری باعث افت کارایی در مهارتهای زندگی می شود و بیمار از راهبردهای مقابله ای ناموثری استفاده میکند. پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر اجرای مدل پرستاری توانبخشی ماک (مرحله دردناک، خیال پردازی، واقعیت گرایی) بر راهبردهای مقابله ای و میزان مهارتهای زندگی بیماران سکته مغزی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی تک گروهی پیش آزمون – پس آزمون می باشد. جامعه پژوهش شامل بیماران سکته مغزی 70 - 55 سال بیمارستان امام خمینی (ره) و مرکز تبسم بود. نمونه ها شامل 7 بیمار مبتلا به سکته مغزی که با توجه به معیار های ورود و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ایزار گر آوری داده ها شامل پرشنامه مشخصات دموگرافیک بیمار، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای و مهارتهای زندگی بود. مداخله پژوهش به صورت اجرای جلسات 45 دقیقه ای آموزشی فردی، حین توان بخشی جسمی و به صورت چهره به چهره به بیمار در بخش نورولوژی و درمانگاه سکته مغزی بیمارستان امام خمینی (ره) تهران و مرکز تبسم بوده است. قبل و بعد از مداخله میزان راهبردهای مقابله ای و مهارت های زندگی اندازه گیری و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی تی زوجی صورت گرفت. نتیجه گیری: برنامه توانبخشی موجب افزایش سطح بکارگیری راهبرد های مقابله ای سازنده و مهارت های زندگی در بیماران سکته مغزی شد.
کاظم بخشی جلال یونسی
چکیده مقدمه وهدف: با عنایت به شرایط آسیب¬زایی که کودکان بی¬سرپرست در آن به¬سر می¬برند، توجه به فاکتورهای اثرگذار بر کیفیت زندگی آنان، بیش¬از¬پیش ضرورت می¬یابد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسیِ اثر بازی درمانی¬گشتالتی بر عزت نفس کودکان بی¬سرپرست انجام شده است. روش: جامعۀ آماریِ پژوهش، کلیۀ کودکان پسر مراکز شبانه¬روزی شهر بابل بودند. طرح پژوهش نیمه¬آزمایشی، و نمونه¬گیری این پژوهش مبتنی بر هدف، در دسترس، و بر مبنای داوطلب بودن آزمودنی¬ها بوده است. 20 آزمودنی، به¬طور تصادفی، در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامۀ عزت نفس بهزیست استفاده شد. پس از اجرای پیش¬آزمون، گروه آزمایشی در 10 جلسۀ 90 دقیقه¬ایِ بازی درمانی¬گشتالتی شرکت کردند؛ اما، گروه گواه در زمان اجرای آزمایش، مداخله¬ای دریافت نکرد. در پایان، از هر دو گروه پس¬آزمون گرفته شد. از آزمون تحلیل کوواریانس به¬منظور آزمون اختلاف میانگین¬های گروه¬ها، استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمرات عزت نفس دو گروه معنادار است و بازی درمانی-گشتالتی بصورت معنی دار موجب افزایش عزت نفس کودکان بی¬سرپرست می¬شود(001/0>p ) . همچنین مقایسه نمرات میانگین پیش آزمون و پس آزمون، در دو گروه حاکی از افزایش نمرات عزت نفس درکلیه خرده مقیاس¬ها، در مقطع پس¬آزمون با اختلاف معنادار بود. بحث و نتیجه¬گیری: نتایج این پژوهش نشان دادکه بازی درمانی¬گشتالتی می¬تواند در ارتقای عزت نفس¬کودکان بی¬سرپرست در شبانه روزی¬ها، مفید باشد. اجرای چنین جلسات گروهی در شبانه روزی¬ها توصیه می¬شود. کلیدواژه: عزت نفس، بازی درمانی¬گشتالتی، کودکان بی¬سرپرست، شبانه روزی.
سارا ادیمی مریم فرزاد
هدف: هدف کلی این مطالعه، تعیین تاثیر درمان لغزش اعصاب شبکه بازوئی، بر درد و عملکرد اندام فوقانی بیماران مبتلا به سندروم خروجی قفسه سینه ای، می باشد. روش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 40 بیمار سندروم خروجی قفسه سینه ای، بدون علائم حاد و در دسترس به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. تمرینات اصلاح وضعیت بدنی طی 12 هفته برای هر دو گروه انجام شد. گروه مداخله علاوه بر آن، تمرینات لغزش اعصاب شبکه بازوئی را نیز انجام دادند. به منظور ارزیابی عملکرد بیماران از پرشسنامه ناتوانی بازو، شانه و دست، و جهت ارزیابی درد از مقیاس بینایی استفاده شد. همچنین با استفاده از نرم افزار 20spss به تحلیل داده ها از طریق آزمون های کای دو، آزمون t مستقل و آزمون اندازه های مکرر، پرداخته شد. یافته ها: اختلاف معناداری در افزایش عملکرد دو گروه دیده شد(007/0p= ). همچنین میزان کاهش درد بین دو گروه اختلاف معناداری داشت (007/0p= ). نتیجه گیری: انجام تمرینات لغزش اعصاب شبکه بازوئی باعث افزایش عملکرد و کاهش درد، در بیماران سندروم خروجی قفسه سینه ای می شوند و می تواند در کنار تمرینات اصلاح وضعیت بدنی سودمند واقع شود.
آناهیتا کشاورزی رضا فدای وطن
هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه هزینه سلامت در سبد کالای خانواده و کیفیت زندگی سالمندان تحت پوشش انواع بیمه بوده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی است. چارچوب این مطالعه بر اساس داده های مطالعه سنجش عدالت در شهر تهران" در سال 1387 در مناطق 22 گانه شهر تهران انجام گرفت. بدین صورت که 22 منطقه شهر تهران به عنوان طبقه مدنظر قرار گرفته و از هر طبقه 120 خوشه (بلوک) به طور تصادفی انتخاب و از هر بلوک 10 خانوار بصورت سیستمیک انتخاب شد و وارد مطالعه شده است. اطلاعات توسط پرسشنامه ها و با انحام مصاحبه با سرپرست خانواده یا یکی از اعضای باسواد خانواده جمع آوری شده است. افراد نمونه شامل 3214 مرد و 2530 زن بود (کل نمونه 5744 نفر). پرسشنامه اصلی استفاده شده، پرسشنامه سلامت روان(sf-12) بوده است که نسخه 2 ایرانی شده این پرسشنامه برای گروه سالمندان بالای 60 سال هم از روایی و پایای مناسب برخوردار است. یافته ها: نتایج نشان می دهد هزینه سلامت خانوارهای تحت پوشش انواع بیمه با هم تفاوت دارد. دو گروه خانوار های دارای بیمه تامین اجتماعی و خدمات درمانی از لحاظ هزینه سلامت باهم تفاوت معنی دار دارند. اما داشتن یا نداشتن بیمه و نیز نوع بیمه تحت پوشش، بر کیفیت زندگی اثری ندارد. نتیجه گیری: خدمات بیمه ای سالمندان به گونه ای نیست که میزان کیفیت زندگی آنان را بهبود بخشد.
ولی شیری ابراهیم پیشیاره
پیش¬زمینه: رابطه علائم اختلال اتیسم با توانایی¬های شناختی می¬تواند توصیف، بررسی سبب¬شناسی و درمان این اختلال پیچیده را تسهیل نماید. به نظر می¬رسد تخریب کارکرد اجرایی یکی از چندین دلایل شناختی فنوتیپ بالقوه در اختلال اتیسم است. لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه نقصان کارکردهای اجرایی با علائم اتیسم است. روش بررسی:در این پژوهش مقطعی 50 کودک مبتلا به اتیسم عملکرد بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترساز مراکز رشد، به¬آرا، تهرانپارس انتخاب شد. سپس آزمون گارز و پرسشنامه سنجش طیف اختلال اتیسم توسط درمانگران وآزمون¬های نوروسایکولوژیک عملکرد مداوم، توجه انتقالی و استروپ توسط آزمودنی¬ها تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. یافته¬ها:نتایج این مطالعه نشان داد که مهار پاسخ و توجه انتخابی با علائم ارتباطات و تعاملات اجتماعی، توجه پایدار با علائم تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه¬ای و توجه انتقالی و انعطاف پذیری شناختی با علائم ارتباطات، تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه¬ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>p، 01/0>p، 05/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مهار پاسخ و توجه انتخابی توانایی پیش¬بینی ارتباطات و توجه پایدار توانایی پیش¬بینی علائم تعاملات اجتماعی و رفتارهاری کلیشه-ای را دارد. همچنین توجه انتقالی و انعطاف پذیری شناختی توانایی پیش¬بینی علائم تعاملات اجتماعی را دارد (05/0>p و 01/0>p). نتیجه¬گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش با اهمیت کارکردهای اجرایی در علائم اختلال اتیسم است. لذا پیشنهاد می¬شود در درمان کودکان مبتلا به اختلال اتیسم ترمیم کارکردهای اجرایی مدنظر قرار گیرد. کلید واژها:کارکردهای اجرایی، اتیسم با عملکرد بالا
زهرا عرب لیلا پیری
زمینه وهدف: امروزه بحث مدیریت فشار روانی در سازمانها مورد توجه افراد بسیاری ازجمله متخصصان علم ارگونومی قرار گرفته است.از آنجا که هدف علم ارگونومی افزایش بهره وری، سلامت، ایمنی و رفاه انسان می باشد در راستای طراحی سیستم های کاری و به منظور مدیریت فشارروانی می توان تعادلی رابین ویژگی های افراد ونیازهای شغلی آنان از طریق شناخت بهتر روابط این متغیرها برقرارکند لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه بین بارکاری وتوان کاری با فشار روانی شغلی در پرسنل پرستاری می باشد. روش بررسی: این مطالعه مقطعی در بیمارستان آموزشی شهید بهشتی قم بر روی 190 نفراز پرسنل پرستاری با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام شد. جهت بررسی رابطه بین بارکاری وتوان کاری با فشار روانی شغلی از یک پرسشنامه خود گزارشی متشکل از پرسشنامه های بارکاری ناسا، شاخص توان کاری وفشار روانی شغلی اوسیپو استفاده شد. سپس پرسشنامه های تکمیل شده توسط چهار رده شغلی کارشناس پرستاری، تکنیسین اتاق عمل، بهیار وکمک بهیار، مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته ها: از 190 شرکت کننده 129 نفر(9/67 درصد) زن، 61 نفر(1/32 درصد) مرد و میانگین سنی 8/32سال بود.اکثریت بار کاری زیاد(2/54%)، توان کاری خوب(6/52%)و فشار روانی شغلی(84%) طبیعی را گزارش کردند. بین متغیرهای فشار روانی شغلی بارده شغلی، میزان تحصیلات و وضعیت استخدامی و همچنین بار کاری، توان کاری با وضعیت استخدامی اختلاف معنی دار وجود داشت. بین توان کاری و فشار روانی شغلی ارتباط معنی دار معکوس بدست آمد، بین بار کاری و فشار روانی شغلی رابطه معنی دارمشاهده نشد. بحث ونتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه مبنی بر وجود بار کاری زیاد و همچنین رابطه معنی دار و معکوس بین توان کاری وفشار روانی شغلی در پرسنل پرستاری، با جذب کافی پرستاران، ایجاد شرایط مناسب شغلی و تقویت توان کاری میتوان فشار روانی شغلی و بار کاری زیاد در بیمارستانها را تعدیل نمود
ندا قربانی نازیلا اکبرفهیمی
فلج مغزی با نقایصی در ساختار و کارکرد بدنی، محدودیت¬ در فعالیت همچنین محدودیت مشارکت در اجتماع و نقش¬های کودک همراه است. مطالعات نشان می¬دهند که کودکان فلج¬مغزی اغلب درعملکرد کاری دچار چالش می¬شوند. co-op رویکردی است که اهداف عملکردی کودک را مورد خطاب قرار می¬دهد. در این رویکرد درمانگر کودک را حمایت میکند تا با استفاده از راهبردهای شناختی و طی کشف راهنمایی شده مشکلات عملکردکاری خود را مرتفع سازد و در نتیجه علاوه بر رسیدن به هدف عملکردی خود، بتواند از این راهبردهای شناختی استفاده کند و آنها را به اهداف دیگر تعمیم دهد. این مطالعه تک موردی تجربی به منظور بررسی اثربخشی 12 جلسه مداخله co-op در کودکان 7-12 سال مبتلا به فلج مغزی طراحی شده است. .مقیاس¬های ارزیابی شامل مقیاس کانادایی عملکرد (copm) ، مقیاس کفایت حرکتی برونینکز اوزرتسکی و رتبه¬دهی اکتساب اهداف (gas) بود. در ابتدا و قبل از آغاز مداخله، copm برای تعیین اهداف عملکردی و رتبه دهی عملکرد و رضایت برای اهداف انتخابی توسط کودک و والدین به صورت مجزا اجرا شد. مداخله درمانی بر اساس برنامه درمانی co-opکه پلاتاجکو و همکاران در سال2001 طراحی کردند، انجام گردید. در طول مداخله کودک راهبرد کلی حل مسئله را یاد می گیرد و برای کشف راهبرد های خاص حوزه راهنمایی میشود.برنامه درمانی شامل 12 جلسه مداخله به قرار دو جلسه هر جلسه 60-45 دقیقه در هفته بود. ارزیابی های حرکتی به صورت دوره ای طی جلسات درمانی اجرا شد و شرکت کنندگان مجددا پس از اتمام دوره درمان با استفاده از copm مورد ارزیابی قرار گرفتند. رتبه دهی والدین و کودک به عملکرد و رضایت اهداف عملکردی براساس copm و انالیز دیداری نتایج برونینکز اوزرتسکی در دو مرحله پایه ای و مداخله اثر بخشی درمان را اثبات کرد و به کاربردن co_op را درکودکان مبتلا به فلج مغزی تایید کرد. نتیجه گیری: ارایه پروتکل درمانی برای بهبود مشکلات حرکتی کودکان مبتلا به فلج مغزی و همچنین هدایت کننده مطالعات اینده در جهت به کاربردن co_op بر پایه اثربخشی مثبت درمان co_op در درمان مشکلات حرکتی کودکان مبتلا به فلج مغزی میباشد.
زرافشان حقدوست شیوایی کیان نوروزی
در مطالعه نیمه تجربی 70بیمار که تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر قرار گرفته اند به صورت تصادفی در دو گروه 35 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند . ابزار مورد استفاده پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی اختصاص بیماران قلبی مک نیو و چک لیست عوارض بعد از عمل بود پرسشنامه کیفیت زندگی در سه مرحله قبل از عمل و یک ماه و دو ماه بعد از عمل و اجرای مدل تکمیل گردید و چک لیست عوارض بعد از عمل در دو مرحله یک و دو ماه بعد از عمل و اجرای مدل تکمیل گردید
رضا علی اکبری خویی اکبر بیگلریان
چکیده زمینه و هدف: شناسایی عوامل موثر در بقای کوتاه مدت و بلندمدت بیماران یکی از دغدغه های مهم جامعه پزشکی می باشد. با تعیین عوامل خطر در یک بیماری می توان اطلاعات با ارزشی کسب نمود. در برخی از موارد، مانند وقتی که مشاهدات ناتمام زیاد باشند، به کارگیری مدل های استاندارد بقاء برای تجزیه و تحلیل ممکن است باعث عدم دستیابی به برخی از اطلاعات شود. هدف این مطالعه به کارگیری مدل های شفا یافته نمایی، لوگ-نرمال، لوگ-لجستیک، گاما و وایبل و نیز مدل شفایافته نیمه پارامتری و نیز مدل شفایافته نیمه پارامتری کاکس در تعیین عوامل خطر بیماران مبتلابه تالاسمی ماژور می باشد. روش کار: در این مطالعه گذشته نگر از اطلاعات 296 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور که در طی سال های 1373 تا بهار سال1392 به کلینیک ظفر در شهر تهران مراجعه کرده بودند؛ استفاده شد. مقایسه مقادیر ملاک اطلاع آکاییکه بین مدل ها برای تعیین بهترین مدل، مبنا قرار گرفت. تجزیه و تحلیل این داده ها با استفاده از نرم افزارهای stata نسخه 12 و r نسخه 2-0-3 انجام شد. یافته ها: میانگین سن بیماران 11/29 سال با انحراف معیار 47/0 سال بود. از بیماران بررسی شده، 153 نفر(7/51%) زن بودند. میانگین زمان شفایافتگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور در حدود 97/41 سال به دست آمد. کمترین مقدار ملاک آکاییکه 45/253 بود که برای مدل شفا یافته نا آمیخته لوگ - نرمال با تابع ربط لجیت به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مدل شفا یافته نا آمیخته لوگ- نرمال به عنوان بهترین مدل در بین مدل های شفایافته در تحلیل بقای بیماری تالاسمی ماژور انتخاب می شود. واژگان کلیدی: مدل های شفا یافته، تحلیل بقاء، تالاسمی ماژور
رحمان گودینی معصومه پورمحمد رضای تجریشی
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه مدیریت هیجان¬ها به مادران بر اختلال¬های رفتاری فرزندان پسر انجام شد. روش: در این مطالعه شبه¬آزمایشی از طرح پیش¬آزمون- پس¬آزمون با گروه کنترل استفاده شد. 30 نفر از دانش-آموزان پسر دارای اختلال¬های رفتاری مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه به شیوه در دسترس انتخاب و مادران آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 9 جلسه آموزشی (هفته ای یک جلسه؛ هر جلسه 60 دقیقه¬) برنامه مدیریت¬ هیجان¬ها شرکت کردند و گروه کنترل در این زمینه آموزش دریافت نکردند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه رفتاری راتر کودکان (فرم معلم و والدین) قبل و بعد از جلسات آموزشی جمع¬آوری شد. داده¬ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها: یافته¬ها حاکی از این است که پس از شرکت مادران در جلسات آموزش مدیریت هیجان¬ها، نمره¬های پرخاشگری و بیش فعالی، اضطراب و افسردگی، ناسازگاری اجتماعی، رفتار ضد اجتماعی و نمره کلی اختلال-های رفتاری فرزندان پسر به طور معنادار(01/0 >p) کاهش یافت ولی میزان کمبود توجه فرزندان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنادار نشان نداد (05/0 <p). نتیجه گیری: ارائه برنامه¬های مبتنی بر آموزش مدیریت هیجان¬ها به مادران گام موثری در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان آنها به شمار می¬رود.
ابوالفضل پورصدوقی اصغر دادخواه
مقدمه: کودکان مبتلا به فلج مغزی به دلیل نشانه¬های روانی– جسمانی متعدد و شکست در پذیرش واقعیت¬ها از اختلالات خلقی منفی، اضطراب و استرس رنج می¬برند که این تأثیری منفی بر کیفیت زندگی آن¬ها خواهد داشت. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان¬بخشی روانی (دوساهو) بر ارتقای کیفیت زندگی کودکان 4 تا 12 سال فلج مغزی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش توانبخشی روانی (دوساهو) بر کیفیت زندگی کودکان فلج مغزی 4 تا 12 سال با فلج مغزی انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون و پی¬گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه کودکان مبتلا به فلج مغزی شهر یزد تشکیل می¬دادند که با استفاده از روش نمونه¬گیری در دسترس تعداد 30 بیمار پسر در قالب دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. قبل از آغاز دوره درمان، والدین کودکان مبتلا به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی مبادرت نمودند و در پایان دوره درمان در مرحله پس آزمون و پی¬گیری نیز این ارزیابی مجددا صورت گرفت. مدت دوره درمان در گروه آزمایش 12 جلسه بود که به صورت هر هفته 3 جلسه انجام شد و مرحله پی¬گیری 50 روز بعد از پس آزمون صورت گرفت. داده¬های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss-19 و آزمون¬های توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) تجزیه و تحلیل گردید. یافته¬ها: یافته¬های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد آرام¬سازی روانی حرکتی به شیوه دوسا باعث ارتقاء کیفیت زندگی کودکان مبتلا به فلج مغزی 4 تا 12 سال شد(001/0p=≤). نتیجه¬گیری: از آن¬جایی¬که شیوع بیماری فلج مغزی رو به افزایش است و منجر به بروز علائم وسیعی می¬شود، بیماران مبتلا به آن ممکن است در آینده نیاز بیشتری به توانبخشی داشته باشند، روش دوساهو به عنوان روش توانبخشی روانی، درمان موثری بر ارتقای کیفیت زندگی این بیماران می¬باشد. واژه های کلیدی: فلج مغزی، کیفیت زندگی، توانبخشی روانی (دوساهو)
الهام امینی شهریار پروانه
مقدمه خستگی یکی از علائم شایع در ام اس است که بین 50 تا 90 درصد افراد مبتلا به ام اس آن را تجربه می کنند. همچنین بین 40- 15 درصد مبتلایان آن را به عنوان ناتوان کننده ترین علامت ام اس گزارش می کنند. خستگی علامتی است که بیشترین تأثیر را روی دیگر علائم بیماری دارد و تأثیر معنی داری بر کیفیت زندگی افراد مبتلا دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه خودمدیریتی خستگی بر خستگی افراد مبتلا به ام اس م باشد. روش در ابتدا 35 فرد مبتلا به ام اس به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. قبل از شروع مداخله شرکت کنندگان بوسیله مقیاس اصلاح شده تاثیر خستگی (mfis) و مقیاس کیفیت زندگی (sf-12) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن افراد شرکت کننده در گروه های 8-6 نفره در شش جلسه برنامه شرکت می کنند. پس از آن مجددا بوسیله آزمون های فوق الذکر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها در مطالعه ی حاضر از آزمون مقایسه زوجی به منظور ارزیابی تاثیر خستگی و کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخله استفاده شد. با در نظر گرفتن سطح معنی داری، نتایج نشان می دهند برنامه خودمدیریتی خستگی باعث کاهش در سطح خستگی افراد مبتلا به ام اس و بهبود سطح کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس می شود. نتیجه گیری برنامه خودمدیریتی خستگی، روش درمانی موثر به منظور کاهش خستگی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس می باشد.
سجاد سهراب نژاد جلال یونسی
هدف : این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مفاهیم واقعیت درمانی بر تعارضات والد-فرزندی و خودکارامدی نوجوانان پسر صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون ، پس آزمون و با گروه کنترل بود. جهت اجرای این پژوهش دو دبیرستان در شهرستان ایلام به شیوه ی هدفمند انتخاب شدند که پس از اجرای آزمون تعارض والد-فرزندی و خودکارامدی روی سال اولهای این دو دبیرستان ، افرادی که نمره ی تعارض والد-فرزندی و خودکارآمدی آنها کمتر از میانگین بود، مشخص شدند ، سپس افراد انتخاب شده به روش تصادفی در دوگروه کنترل و آزمایشی گمارش شدند و پس از انجام 8 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش مفاهیم واقعیت درمانی از هر دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون گرفته شد. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در پس آزمون، نمرات تعارض والد- فرزندی در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه گواه، کاهش معناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، نمرات خودکارآمدی آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه گواه، افزایش معناداری داشته است. (تعارض والد-فرزندی: (0005/0>p) ، خودکارآمدی: (001/0>p) نتیجه گیری : آموزش مفاهیم واقعیت درمانی می تواند در کاهش تعارضات والد-فرزندی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان پسر موثر و مفید باشد و اجرای چنین آموزش های در محیط های درمانی، آموزشی و تربیتی توصیه می شود.
رها صالح آبادی فرحناز محمدی شاهبلاغی
زمینه و هدف: قدرت بینایی نقش مهمی در ارتباط افراد سالمند با محیط خارج دارد. کاتاراکت یکی از علل اصلی کاهش حدت بینایی در سالمندان است. در حال حاضر تنها راه درمان این بیماری، مداخله جراحی است. سالمندان منتخب عمل جراحی کاتاراکت مانند هر نوع عمل جراحی دیگر، اضطراب فراوانی را تجربه می¬کنند. یکی از روش های کاهش اضطراب، آرامسازی است که باعث راحتی و آرامش روحی- روانی می¬شود. بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف تعیین تأثیر تصویرسازی هدایت¬شده بر اضطراب قبل از عمل و مشخصه های همودینامیک سالمندان تحت عمل جراحی کاتاراکت انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش، یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده می باشد که طی آن 50 بیمار سالمند منتخب برای عمل جراحی کاتاراکت مراجعه¬کننده به بیمارستان واسعی سبزوار که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، در بازه زمانی مرداد تا آذر 1393 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه شاهد مراقبت معمول و گروه مداخله، تصویرسازی هدایت¬شده را با کمک فایل صوتی طراحی و تأیید شده، دریافت نمودند. ابزار جمع¬آوری داده¬ها، پرسشنامه استاندارد اضطراب اشپیل برگر و اطلاعات فردی- تاریخچه بیماری و چک لیست ثبت مشخصه های همودینامیک بود. جهت تجزیه ¬و تحلیل داده¬ها از آزمون¬های آماری نرم¬افزار spss نسخه16 استفاده شد. یافته ها: میانگین اضطراب آشکار قبل از ورود به مطالعه در دو گروه شاهد و مداخله تفاوت معناداری نداشت p>0/05) که بعد از مطالعه کاهش معنادار اضطراب آشکار مشهود بود (0/001>p). تحلیل کواریانس تأثیر مداخله را در سطح معنا داری (p>0/0001) مورد تأیید قرار داد. میانگین مشخصه¬های همودینامیک دو گروه مداخله و شاهد قبل از ورود به مطالعه تفاوت معنا داری نداشت که بعد از مطالعه کاهش معنا داری در میزان فشارخون سیستولیک (p<0/0001)، فشارخون دیاستولیک (p<0/001)، نبض (p<0/001) و تنفس (p<0/001) مشاهده شد. نتیجه گیری: تصویرسازی هدایت شده در کاهش اضطراب قبل از عمل و مشخصه های همودینامیک سالمندان تحت عمل جراحی کاتاراکت موثر می¬باشد. لذا پیشنهاد می شود پرستاران بالینی و دانشجویان پرستاری از این مهارت برای ارائه بهتر خدمات پرستاری بهره گیرند.
اعظم صفار اکبر بیگلریان
سرطان خون مربوط به بافت های خون ساز بدن است وسومین سرطان شایع در ایران است. میزان بقای پس از تشخیص و عوامل موثر بر آن یکی از شاخص های مهم ارزیابی روش های درمانی است. هدف این پژوهش کاربرد مدل های شکنندگی در تحلیل بقای بیماران مبتلا به سرطان خون و یافتن بهترین مدل برای برازش به داده و گزارش عوامل موثر بر بقای بیماران براساس این مدل است.تأکید بر متغیرهای سن در زمان تشخیص، با توجه به مدلهای برازش شده داشتن سابقه سرطان در خانواده، محل سکونت اهمیت زیادی در پیش آگهی مرگ بیماران خواهد داشت.
معصومه باقرزاده چم محمود بهرامی زاده
زخم شدن پا از مشکلات عمده بیماران دیابتی می باشد. کاهش حس حمایتی، افزایش فشار کف پایی و نقص در کنترل تعادل از عوامل اصلی ایجاد زخم پای دیابتی محسوب می شوند. کفی های طبی سبب کاهش فشار کف پایی و پدیده تشدید اتفاقی (ارتعاش) سبب بهبود حس و تعادل در بیماران مبتلا به نروپاتی دیابتی می گردند. در این مطالعه کفی طبی به همراه سیستم ارتعاشی ساخته و اثر آن بر حس، توزیع فشار کف پایی و کنترل تعادل در بیماران مبتلا به نروپاتی دیابتی خفیف و متوسط بررسی شد.
عاطفه صفرآبادی فراهانی معصومه معارف وند
سرطان بعد از بیماری های قلبی و عروقی دومین علت مرگ و میر است. این بیماری بعد از تصادف دومین دلیل مرگ و میر کودکان در سنین 5 تا 14 سال به شمار می رود. سرطان و تشخیص آن نه تنها بر بیمار بلکه بر خانواده وی نیز تأثیر بسیاری می گذارد. خانواده بیماران مبتلا به سرطان سطح بالایی از فشار روانی را تجربه می کنند و کیفیت زندگی آنها لطمه می بیند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر اجرای برنامه ی focus بر کیفیت زندگی مراقبین کودکان مبتلا به سرطان است.یافته های پژوهش حاکی از آن است که اجرای برنامه ی focus می تواند منجر به ارتقای کیفیت زندگی مراقبین کودکان مبتلا به سرطان شده و رنج روحی_ جسمی، گسیختگی سبک زندگی و سازگاری مثبت مراقبین را بهبود بخشد.
قدرت خاوری اکبر بیگلریان
چکیده ندارد.
محمد کامرانی زاده اکبر بیگلریان
چکیده ندارد.
نسرین شاهدی فر اکبر بیگلریان
چکیده ندارد.
عذرا فرمانی اکبر بیگلریان
چکیده ندارد.
منیژه فلاح سلوکلایی اکبر بیگلریان
چکیده ندارد.
رامین قاسمی کزمله آمنه ستاره فروزان
هدف: سوء رفتار با کودکان و نوجوانان مسأله ای است که جدا از رنج آور کردن زندگی حال و آینده ی آنان و اثرات منفی و مشکل سازی که بر آنها خواهد داشت، هزینه های گزافی را جهت درمان آثار و عوارض کودک آزاری بر جامعه تحمیل می کند. از همین روی با توجه به اهمیت دوره نوجوانی، بحرانی بودن آن، لزوم سازگاری اجتماعی و نیز احتمال روی آوردن نوجوانان به رفتارهای پرخطر و ایجاد مشکلات رفتاری در آنان، بررسی عواملی که در شکل گیری این رفتارها می توانند موثر باشند، کاری ضروری و مهم است. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ی بین آزاردیدگی در خانواده و مشکلات رفتاری در دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمانشاه می باشد. مواد و روش: این پژوهش مطالعه ای مقطعی و از نوع همبستگی است و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انجام پذیرفته است. حجم نمونه ی پژوهش 193 نفر است که از 6 دبیرستان دخترانه و پسرانه سطح شهر کرمانشاه انتخاب شده اند. پرسشنامه های ysr و casrs به ترتیب برای سنجش مشکلات رفتاری و آزاردیدگی استفاده شدند.یافته ها: آزاردیدگی در خانواده با مشکلات رفتاری کلی، مشکلات برونی سازی و مشکلات درونی سازی، همبستگی مستقیم و معناداری داشت. این رابطه هم در پسران و دختران و هم در حالت کلی مورد تأیید قرار گرفت. هرکدام از زیر مقیاس های کودک آزاری شامل: آزاردیدگی عاطفی، جسمانی، از نوع غفلت و جنسی نیز با مشکلات رفتاری دارای همبستگی مثبت و معناداری بودند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که آزاردیدگی جنسی و آزاردیدگی عاطفی پیش بینی کننده های معنادار مشکلات رفتاری کلی می باشند.نتیجه گیری: بین آزاردیدگی در خانواده و مشکلات رفتاری، هم بطور کلی و هم در تمام زیرمقیاس ها رابطه وجود دارد.
محمد باباخانی حسن رفیعی
مفهوم مدرن عدالت توزیعی بر توزیع عادلانه منابع و منافع جامعه بین اقشار مختلف تأکید دارد. از طرف دیگر سلامت بعنوان یکی دیگر از مقوله های رفاه اجتماعی تحت تأثیر وضعیت شاخص های عدالت توزیعی قرار می گیرد. در این پژوهش رابطه بین شاخص های عدالت توزیعی و سلامت طی سال های 1385-1363 مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه از نوع تحلیل همبستگی اکولوژیکی می باشد. برای اندازه گیری عدالت توزیعی بعنوان متغیر مستقل از شاخص های نابرابری درآمدی، فقر و مخارج دولت در سلامت استفاده شده است و برای بررسی سلامت از شاخص های امید به زندگی و مرگ و میر کودکان زیر 5 سال استفاده شده است. برای اجرای پژوهش ابتدا دادهای مورد نیاز مطالعه را ازمرکز آمار تهیه کرده و سپس با استفاده از نرم افزار stata و excel شاخص های مورد نظر استخراج شدند. و در نهایت روابط بین شاخص ها توسط نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بطور کلی طی سال های مورد بررسی روند شاخص های نابرابری درآمدی و فقر نزولی و روند شاخص های سلامت صعودی می باشد. تحلیل رگرسیون نشان داده که شاخص های عدالت توزیعی با شاخص های سلامت رابطه دارند. اما با انجام تحلیل همبستگی جزئی رابطه بین شاخص ها معنی دار نخواهد بود. نتایج رگرسیون دو متغیره نشان می دهد که فقر نسبت به نابرابری درآمدی قدرت تبیین کنندگی بیشتری دارد و انجام رگرسیون سه متغیره مشخص شد مخارج دولت در سلامت بیشترین قدرت تبیین کنندگی شاخص های سلامت را دارد. با توجه به نتایج طی سال های مورد بررسی، با بهبود شاخص های عدالت توزیعی شاخص های سلامت نیز ارتقاء یافته است. همچنین در میان شاخص های عدالت توزیعی مورد بررسی مخارج دولت در سلامت بیشترین رابطه و قدرت تبیین کنندگی را نشان می دهد. لذا به نظر می رسد توجه دولت به سرمایه گذاری در بخش سلامت جهت نیل به اهداف عدالت توزیعی و ارتقاء شاخص های سلامت مطلوب می باشد.
حسین احمدخانی معصومه پورمحمدرضای تجریشی
تولد کودک عقب ماندة ذهنی به عنوان یک بحران می تواند بر ارتباط و عملکرد خانواده اثر بگذارد و خانواده هایی می توانند با بحران ها به خوبی سازگار شوند که روابط مؤثر و پایدارتری داشته باشند و در ایفای نقش هایشان انعطاف پذیر باشند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی در شهرستان اردبیل است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة آماری این پژوهش را مادران کودکان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی مدارس استثنایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 88-87 تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، با حجم نمونه 40 نفر انتخاب و پس از تکمیل پرسشنامه سازگاری بل (1934) به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت آموزش مهارتهای ارتباطی قرار گرفت و گروه کنترل در هیچ برنامه ای شرکت نکردند. در پایان جلسات آموزشی مجدداً میزان سازگاری دو گروه ارزیابی شد (پس آزمون) و داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل و تحلیل کوواریانس و یو مان ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان می دهد که بین میانگین نمرات سازگاری اجتماعی (p<0/001)، خانوادگی (p<0/007) و هیجانی (p<0/001) دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. ولی بین میانگین نمرات دو گروه در سازگاری شغلی (0/268=p) و سلامت جسمانی (0/224=p) تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان می دهد در پس آزمون بین نمرات دو گروه در سازگاری اجتماعی (0/001>p)، خانوادگی (0/001>p)، هیجانی (0/001>p) و سازگاری کل (0/001>p) تفاوت معناداری وجود دارد، ولی در پس آزمون بین نمرات سازگاری سلامت جسمانی (0/152 =p) دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش مهارتهای ارتباطی باعث افزایش سازگاری اجتماعی، خانوادگی، هیجانی و سازگاری کلی مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی می شود ولی در سازگاری شغلی و سازگاری سلامت جسمانی مادران مؤثر نیست. از نتایج این تحقیق می توان در برنامه های آموزش خانواده در مدارس استثنایی و کلینیک های خصوصی توانبخشی استفاده کرد.
آسیه اخواست هادی بهرامی
هدف این تحقیق تعیین تأثیر بازی های آموزشی بر میزان یادگیری برخی از مفاهیم ریاضی در دانش آموزان پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش تحقیق از نوع شبه تجربی است. به روش نمونه گیری در دسترس دو مدرسه کم توان ذهنی انتخاب شد و تمام دانش آموزان پایه اول ابتدایی(قسمت اول) این دو مدرسه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند(هر گروه 8 نفر). سپس گروه آزمایش مفاهیم ریاضی را از طریق بازیهای آموزشی در طی 38 جلسه و گروه کنترل به روش جاری تدریس در طی 57 جلسه آموزش دیدند. ابزارهای پژوهش شامل4 بازی آموزشی محقق ساخته، 4 خرده آزمون محقق ساخته و یک پس آزمون محقق ساخته است. برای بررسی معنی دار بودن تفاوت میانگین دو گروه از آزمون یوی من ویتنی استفاده شد. تفاوت میانگین نمرات دوگروه آزمایش و گروه کنترل از نظر آماری معنی دار بود (0/025 p=). همچنین این مداخله باعث افزایش میانگین نمرات گروه آزمایش در هر یک از مفاهیم ریاضی نسبت به گروه کنترل شد اما اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (0/53p=)، (0/23 p= )،(0/52 p=)، (0/39p=). بازی های آموزشی می تواند موجب ارتقاء میزان یادگیری مفاهیم ریاضی در دانش آموزان کم توان ذهنی شود، در صورتی که دانش آموزان تمرینات کتاب را در کلاس حل کنند.
زهرا اصانلو معصومه پور محمدرضای تجریشی
استرس بخش جدایی ناپذیر در زندگی بشر می باشد و هر کسی در موقعیت و زمان های مختلف آن را تجربه می کند و آثار زیانبارش را متحمل می شود، اما چیزی که مهم است اینکه افراد برای مقابله و کنار آمدن با آن از روش ها و راهبردهای متفاوتی استفاده می کنند که اثرات برخی از آنها بلند مدت و همیشگی (مانند راهبردهای مسأله مدار) و برخی دیگر کوتاه مدت و موقتی (مانند راهبردهای هیجان مدار) است.هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش آموزش مدیریت هوش هیجانی بر نشانگان استرس و راهبردهای مقابله با آن در نمونه ای از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است که بر اساس مطالعات انجام شده این گروه از مادران نسبت به مادران کودکان عادی استرس بیشتری را تجربه می کنند. در این تحقیق با استفاده از نمونه گیری تصادفی مرحله ای ابتدا از بین مناطق 22گانه شهر تهران یک منطقه به صورت تصادفی و از بین مدارس استثنائی آن منطقه نیز به طورتصادفی یک مدرسه انتخاب گردید سپس50 نفر از مادران آن مدرسه که حداقل دارای تحصیلات ابتدایی بودند، انتخاب شدند و به پرسشنامه های نشانگان استرس (سیدخراسانی و صدیقانی، 1377) و منابع مقابله با استرس لازاروس و فولکمن (1985) پاسخ دادند، سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل ( هر گروه 25 نفر) تقسیم شدند. در مرحله آموزش، گروه آزمایش آموزش مدیریت هوش هیجانی را در 15 جلسه دریافت کرد، هر جلسه مختص به یکی از مولفه های هوش هیجانی بود و به طور متوسط یک ساعت و نیم به طول انجامید، ولی گروه کنترل به روال عادی زندگی خود ادامه داد و هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات آموزش هر دو گروه آزمایش و کنترل مجدداً به پرسشنامه های نشانگان استرس و منابع مقابله با استرس پاسخ دادند. قابل ذکر است که این تحقیق با افت آزمودنی مواجه بود، 3 نفر از آزمودنی ها در گروه آزمایش به دلایل مختلف از همکاری با پژوهشگر امتناع ورزیدند و در زمان اجرای پس آزمون، 4 نفر از اعضای گروه کنترل حضور نداشتند به همین دلیل تعداد آزمودنی ها در گروه آزمایش به 22 نفر و گروه کنترل به 21 نفر تقلیل یافت. در نهایت نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین نمرات نشانگان استرس و راهبردهای مقابله با استرس در دو گروه وجود دارد به این ترتیب که میزان نشانگان جسمانی، شناختی، عاطفی و کلی استرس آزمودنی ها در گروه آزمایش به طور معناداری(p=0/001) راهبردهای مقابله ای مسأله مدار و خرده مقیاس های آن شامل حل مدبرانه مسأله، جستجوی حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری و ارزیابی مجدد مثبت با سطح معناداری (p=0/001) در آنها افزایش یافت در حالی که در گروه کنترل چنین نبود. پس می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مدیریت هوش هیجانی در کاهش استرس و بهبود راهبردهای مقابله با استرس موثر می باشد.