نام پژوهشگر: محمدرضا نیکخواه
نازیلا همتی سردرود محمدرضا نیکخواه
تلقیح مصنوعی در اصطلاح عبارت است از بارور کردن جنس مونث از راه واردکردن اسپرماتوزوئید در رحم ماده با وسایل مصنوعی بدون اینکه عمل مقاربت صورت گیرد. در درمان ناباروری زوجین، آگاهی از مسائل فقهی، حقوقی، روانی، اجتماعی و اخلاقی ضروری می¬باشد در غیر این صورت ممکن است آسیب-های اجتماعی جبران¬ناپذیر بعدی برای طرفین و فرزند وارد شود، به همین دلیل نظریات فقها راجع به جواز و حرمت انواع تلقیح مصنوعی حائز اهمیت می¬باشد و بررسی اصل ظاهر و اباحه ضروری است زیرا دلیلی در شریعت اسلام بر حصر تولیدمثل انسان از راه طبیعی وجود ندارد. بنابر بررسی¬های انجام شده در این زمینه تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر از نظر حقوق کنونی ایران عمل صحیحی است که دارای آثار حقوقی همانند فرزند ناشی از مواقعه جنسی مشروع می¬باشد و ازنقطه نظر فقهی تقریباً بلااشکال است ولی در مورد تلقیح مصنوعی زن با اسپرم بیگانه اختلاف نظر وجود دارد اما دلیل قطعی مبنی بر حرمت و عدم جواز عمل تلقیح مصنوعی زن تاکنون ارائه نشده است و طفل متولدشده در اثر بهره¬گیری از این روش قابلیت انتساب به اشخاصی به عنوان پدر و مادر را دارد. در حال حاضر تنها قانون مصوب در مورد حقوق کودک متولد از تلقیح مصنوعی، قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور است ولی در این قانون هم نسب و هویت فرزند حاصل از اهدای جنین و آثار نسب مثل حرمت نکاح، توارث، ولایت و امثال آن ها را مسکوت و در هاله¬ای از ابهام گذاشته است و رابطه¬ی بین زوجین دریافت¬کننده جنین و طفل حاصل را ازنظر نگهداری، تربیت، نفقه و احترام همانند رابطه والدین و فرزندان تلقی نموده است. لذا ضرورت دارد با عنایت به آیات، روایات، اصول و قواعد فقهی و دکترین حقوقی، وضعیت حقوقی کودکان متولد از حالت مادر اجاره¬ای و حالت اهداء اسپرم و تخمک و جنین را مشخص کنیم تا بدین وسیله مشکلات حقوقی ناشی از تلقیح مصنوعی را حل کرده و همچنین به تحکیم بنیان خانواده پرداخته و از تبدیل شدن تلقیح مصنوعی به تجارت جلوگیری نماییم.