نام پژوهشگر: مهدی اخوییان
زهرا افسربندبونی مهدی اخوی یان
عکس هنری به مثابه ی یک کالای هنری اصیل که سعی در ابراز دیدگاه های خلاقانه ی هنرمند دارد، توأماً از ارزش های اقتصادی و هنری برخوردار است و در هر دو گفتمان اقتصاد و فرهنگ و هنر جایگاه ویژه ای دارد. این کالای هنری پتانسیل های بالقوه ای را دارا می باشد که در صورت حصول شناخت و سرمایه گذاری بر روی آن ها می توان در دگرگونی زیرساخت های بازار عکاسی و نهایتاً بهبود شرایط اقتصادی عکاسان از آن بهره مند شد. در این راستا نقش عاملان، نهادهای عملیاتی، هنرمند، مخاطب و عوامل دیگر غیرقابل انکار است که در پژوهش پیش رو سعی شده است تا با بررسی بازار فروش عکس در ایران از سال های 1357 تا 1392، برمبنای نظریات هوارد بکر و ویکتوریا الکساندر به شناخت نظام عکاسی هنری دست یابیم. برای نیل به این مقصود، پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی تحلیلی و از نظر هدف کاربردی انتخاب شده و اطلاعات مورد نیاز و ضروری به صورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. براساس نتایج حاصل از یافته ها، بخش اعظم چرخه ی اقتصادی خانواده ی عکاسان ِهنرمند از منابعی غیر از فروش عکس هنری تأمین می شود و عکاس با اتکاء به فروش آثار هنری اش نمی تواند گذران زندگی کند و به اجبار به شغل های دوم و سوم اشتغال می یابد. همچنین نهادهایی چون دولت، سازمان های انتفاعی و غیرانتفاعی و عواملی هم چون حراج ها و نمایشگاه ها در این عرصه وجود دارند که می توانند در رونق اقتصادی بازار فروش و نهایتاً اقتصاد عکاس هنری تأثیرگذار باشند و مانع از اشتغال اجباری هنرمند در چند حرفه ی همزمان شوند.